eitaa logo
همسفرتاخدا
833 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
895 ویدیو
10 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم کانال همسفرتاخــدا برای آمادگی مجردهاوخودسازی متاهل هاتاسیس شده✅ مطالب روزانه کم تبلیغ تبادل ومطالب متفرقه نداریم❌ ادمین کانال؛https://daigo.ir/secret/7173629350 دل هرکی با یاری خوشه.! #دلِ_ما_با_حسینِ...❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ازدواجی که با وضو و دو رکعت نماز به سرانجام رسید. 🔹اول خودش را معرفی کرد. بعد مسائل کلی مطرح شد و ایشان در همه حرف ها، تاکیدش روی مسائل بود. 🔸یادم نمی رود؛ قبل از اینکه وارد این جلسه شوم، گرفتم و دو رکعت خواندم و گفتم: "خدایا خودت از من با خبری؛ هر طور صلاح می دانی این کار را به سرانجام برسان. 🔹بعدها در دست نوشته های او هم خواندم که نوشته بود: برای جلسه با وضو وارد شدم و همه کارها را به واگذار کردم. 🌷 شادی روحش @hamsafar_TA_khoda
همسفرتاخدا
👆 #پیشنهاد_ویژه 🎙 #نمایشنامه صوتی شهید #چیت_سازیان به روایت همسرشهید 💞قسمت پایانی 💠شهادت علی آقا
👆نمایشنامه صوتی شهید چیت سازیان به روایت همسرشهید.. 🌹ضمن خیرمقدم خدمت اعضاء جدید 7قسمت بالا رو از دست ندید👌 📖 💐 🌸 زمستان بود و دم غروب ڪنار جاده یڪ زن و یڪ مرد با یڪ بچہ مونده بودن وسط راه ، من و علی هم از منطقہ بر می گشتیم . تا دیدشون زد رو ترمز و رفت طرفشون . پرسید : ” ڪجا  می رین ؟ “ 🌸 مرد گفت : ڪرمانشاه . علی گفت : رانندگی بلدی ؟ گفت بلہ بلدم . علی رو ڪرد بہ من گفت : سعید بریم عقب .  مرد با زن و بچہ اش رفتن جلو و ما هم عقب تویوتا . عقب خیلی سرد بود . 🌸 گفتم : آخہ این آدم رو می شناسی ڪہ این جوری بهش اعتماد ڪردی ؟ اون هم مثل من می لرزید ، لبخندی زد و ... 🌹👈 گفت : آره ، اینا همون ڪوخ نشینایی هستن ڪہ امام فرمود بہ تمام ڪاخ نشین ها شرف دارن . تمام سختی های ما توی جبهہ بہ خاطر ایناس . 👉🌹 🌹 🕊 ♥️ @love_shahid ♥️ 🇮🇷ڪانال در آرزوے شهادت🇮🇷
💢روز عروسی🎈 کلی مهمان داشتیم. اما خبری از حسین نبود.☹️ آن روز خیلی دیر کرد. همه دلواپس بودیم. بالاخره دم غروبی 🌥آمدخانه. 💢مادر شوهرم گفت: «مثلاً امروز روز عروسیت هست پسرجان!😠 کجا بودی تا حالا؟ ⁉️روز عروسی هم سپاه را ول نکردی؟» حسین سرش را انداخت پایین و گفت: «ننه جان؛ باورکن خجالت کشیدم🙈 اجازه بگیرم و زودتر بیایم خانه.» 🙃 💢مادر شوهرم گفت: شیرینی بیاورید🍮 حسین دهانش را شیرین کند😍. وقتی شیرینی تعارف کردند، حسین نخورد.😳 مادرش هم چیزی نگفت. بعداً فهمیدم که آن روز حسین روزه بوده😇! روزهای دوشنبه و پنج شنبه روزه میگرفت. ✨ 💢این عادتش تا آخرین روز ☀️زندگیاش ترک نشد. بالاخره روز ۱۱ فرودین ۶۱ عروسی کردیم🎉🎊 و زندگی مشترکمان شروع شد.❤️ ✍راوی:همـــــسر شــهید 🌷 @hamsafar_TA_khoda
هدایت شده از کانال کمیل
❤️ 🌷 💠هرروز عاشق‌ تر از دیروز 🔸میگفت: زهرا، باید کمتر کنیم💕 انگار میدونست که قراره چه اتفاقی بیفته. گفتم: این که خیلی خوبه😍 ۲ سال و ۸ ماه از زندگی مشترکمون💍 میگذره. این همه به هم وابسته‌ایم💞 و روز به روز هم بیشتر میشیم. 🔹گفت: آره،خیلی خوبه ولی اتفاقه دیگه...! گفتم. آهاااان؛ اگه واسه خودت میترسی⁉️ گفت: نه زبونتو گاز بگیر. اصلاً‌ منظورم این نبود🚫 🔸حساسیت بالایی بهش داشتم. بعد یکی از دوستاش بهم گفت: "حلالم کنید"😔 پرسیدم: چرا⁉️گفت: با چند تا از رفقا👥 میکردیم. یکی از بچه‌ها آب پاشید رو . 🔹امین هم چای☕️ دستش بود. ریخت روش زدم تو صورت امین😔 چون ناخنم بلند بود، زخمی شد💔 امین گفت: حالا جواب چی بدم❓گفتیم:یعنی تو اینقده 🔸گفته بود: نه❌…ولی همسرم💞 خیلی روم . مجبورم بهش بگم شاخه درخت🌲 خورده تو صورتم. وگرنه پدرتونو در میاره😅 🔹از بر‌گشته بود. از شوق دیدنش میخندیدم😍 با دیدن خنده از لبام رفت. گفتم: بریم پماد بخریم براش. میدونست خیلی حساسم مقاومت نکرد🚫 با خنده گفت: منم که اصلاً خسته نیستتتم😉 🔸گفتم: میدونم خسته‌ای، خسته نباشی. تقصیر خودته که خودت نبودی. بااااید بریم بخریم. هر شب🌙 خودم پماد به صورتش میزدم و هر روز و شاید جای خراشیدگی💔 رو چک میکردم و میگفتم: پس چرا ⁉️😔 راوےهمسر شهید 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
📚قصه دلبری 💕موقعی که از کوه می رفتیم بالا برای غار حرا خسته شدم .نیمه های راه بریدم .دم به دقیقه می نشستم.شروع کرد مسخره کردن که "چه زود پیر شدی!یا تنبلی می کنی؟"😅 بهش گفتم :من با پای خودم میام.هر وقت هم بخوام می نشینم.بمیرم برای اسرای کربلا.😔 مردهای نامحرم بهشان می خندیدند!"😔😭 💔بد با دلش بازی کردم .نشست سرش را زیر انداخت .روضه خوانی اش گل کرد. 🔸شهید محمدحسین محمدخانی به روایت همسر. روحش شاد باذکر 🌷 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕