eitaa logo
همسران موفقِ فاطمی❤💍
11.6هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
62 فایل
💕هدف ما #نجات جامعه از #فقردانش_جنسی رواج #همسرداری_فاطمی و #پیوندبهتربین همسران است💕 ⛔کپی‌مطالب فقط باذکرمنبع ولینک جایزاست❤ 🙏آیدی #فـقـط جهت ارسال‌ایده‌هاوتجارب @Banoo9669 🎀 #تبلیغ‌کانال‌شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀 7 :برای اینکه قیمه مزه قیمه نذری بگیره، درست قبل برداشتن، یه مقدار دارچین بزنید و هم بزنید و بعد بکشید.
❤️ ✍انتقاد از همسر چیز بدی نیست و حتی حق ماست. 🔹اما روش بیانش... 🔹فرصت دادن برای برطرف کردنش... 🔹شنیدن دلایلش... 🔹جلوگیری از پیش داوری و منفی بافی... اینا همه،مهم تر از خود انتقاد است! 👈 از همسرانتون انتقاد کنید اما جوری نگید که فکر کنه سنبل ضعف هاست... 🔻جوری نگید که فکر کنه روبروی قاضی نشسته... 🔻با کنایه و متلک نگید... 🔻تا حرفت را زدی، نرو... 🔻 بشین حرفاش هم بشنو... 🔻انتقاد نکنیم تا دلمون خنک بشه! 🔻جوری انتقاد کنیم تا بهم نزدیک تر بشیم. ♥️ مثل این👇 من رشته محبتم ای دوست بگسلم شاید گره خورد «به تو نزدیک تر شوم» ❣ @hamsar_ane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلبری ویژه استقبال_ازهمسری 💞آقای ما وقتی میاد خونه اصلا سر گوشی نمیره ولی سریع کنترل رو برمیداره و تلویزیون رو روشن میکنه منم یه بار یه کاغذزدم روی کنترل و روش نوشتم : "من شاهدم که کنترل و تلویزیون اصلا منتظر اومدنت نبودن! غذای امروز و شربت و چای آماده و لباس روی تنم هم شاهد انتظار و دلتنگی بی حد خانومتون هستن😁 قضاوت با حضرت یار... "بوس بوس" خداییش کنترل رو پرت کرد و دویید بغلم کرد 😁 تا بعد از ظهر از کنارم تکون نخورد 😍 هر یه دقیقه یک بارم بوسم میکرد😘 ❣ @hamsar_ane
اعضای عزیز❤️❤️ 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 وقتی واسه اولین بار دیدمت دلم یهویی ریخت. صدای مردونتو که شنیدم ته دلم قرص و محکم شد به مردی که قراره یه عمر پناهم باشه💪صدایی که مثل حرفات و قول و قرارات محکم و استوار بود. آغوش گرمت امن ترین جای دنیا شد😍 و گرمای دستات باعث شد سردی روزگارو فراموش کنم. با تو به آرامش رسیدم ، آرامشی که هیچ کس و هیچ چیز نمیتونه جایگزینش بشه. سنگینی نگاه مردونتو که رو خودم حس میکنم ته دلم قنج میره و دلم حالی به حالی میشه☺️ آهای تمام زندگیم بی تو تمومه زندگی (....سال ازدواجتون مثلا دهمین..)سالکرد ازدواجمون مبارک عشقم😍😍 ❣ @hamsar_ane
😍 نظر شما کاربران در مورد خانواده 😊😊😊 الحمدالله که براتون مفیدبوده👏
👨👩👧👦 🌹خانم 💞 از امشب شبی چند آیه قرآن با خانواده تلاوت کنید بسیار موثر هست تو روحیات خودتون حس وحال معنوی خونه و روابط عاطفیتون با خانواده👌👏 ❣ @hamsar_ane
4_363165108651687955.mp3
15.29M
#اقتدار_مرد ⛔️ 3 #دکترحبشی ❣ @hamsar_ane❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👨👩👧👦 🌹خانم 💞 ‍ آقا امیرالمومنین علی علیه سلام میفرمایند با دیگران گشاده رویی کن که کفاره گناهان است و گناهانت ریخته میشود همیشه در مواجه با اعضای خانواده لبخند بر لب داشته باشید گاهی همین خوشرویی خستگی را از تن شان به در میاورد حضرت زهرا سلام الله علیها همیشه لبخند برلب داشتند
خیلی از آقایون وقتی میخوان بیان خونه، 👈زنگ میزنن میگن: خانم من دارم میام خونه، چیزی لازم نداری؟!😃🙂 👈 در جواب دلبری کنید و بگید: چراااااا اقایی،😍🙈 ۲۰ عدد ماچ آبدار و یه بغل محکم😉😊 با سر میان خونه😂😂😂 ❣ @hamsar_ane
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت چهل و چهارم: کودک بی پدر 🍃مادرم مدام بهم اصرار می کرد که خونه رو پس بدیم و بریم پیش اونها ... می گفت خونه شما برای شیش تا آدم کوچیکه ... پسرها هم که بزرگ بشن، دست و پاتون تنگ تر میشه ... اونجا که بریم، منم به شما میرسم و توی نگهداری بچه ها کمک می کنم ... 🍃مهمتر از همه دیگه لازم نبود اجاره بدیم ... 🍃همه دوره ام کرده بودن ... اصلا حوصله و توان حرف زدن نداشتم ... - چند ماه دیگه یازده سال میشه ... از اولین روزی که من، پام رو توی این خونه گذاشتم ... بغضم ترکید ... این خونه رو علی کرایه کرد ... علی دست من رو گرفت آورد توی این خونه ... هنوز دو ماه از شهادت علی نمی گذره ... گوشه گوشه اینجا بوی علی رو میده ... دیگه اشک، امان حرف زدن بهم نداد ... 🍃من موندم و پنج تا یادگاری علی ... اول فکر می کردن، یه مدت که بگذره از اون خونه دل می کنم اما اشتباه می کردن... حتی بعد از گذشت یک سال هم، حضور علی رو توی اون خونه می شد حس کرد ... 🍃کار می کردم و از بچه ها مراقبت می کردم ... همه خیلی حواسشون به ما بود ... حتی صابخونه خیلی مراعات حال مون رو می کرد ... آقا اسماعیل، خودش پدر شده بود اما بیشتر از همه برای بچه های من پدری می کرد ... حتی گاهی حس می کردم ... توی خونه خودشون کمتر خرج می کردن تا برای بچه ها چیزی بخرن ... 🍃تمام این لطف ها، حتی یه ثانیه از جای خالی علی رو پر نمی کرد ... روزگارم مثل زهر، تلخ تلخ بود ... تنها دل خوشیم شده بود زینب ... حرف های علی چنان توی روح این بچه 10 ساله نشسته بود که بی اذن من، آب هم نمی خورد ... درس می خوند ... پا به پای من از بچه ها مراقبت می کرد... وقتی از سر کار برمی گشتم ... خیلی اوقات، تمام کارهای خونه رو هم کرده بود ... 🍃هر روز بیشتر شبیه علی می شد ... نگاهش که می کردیم انگار خود علی بود ... دلم که تنگ می شد، فقط به زینب نگاه می کردم ... اونقدر علی شده بود که گاهی آقا اسماعیل، با صلوات، پیشونی زینب رو می بوسید ... 🍃عین علی ... هرگز از چیزی شکایت نمی کرد ... حتی از دلتنگی ها و غصه هاش ... به جز اون روز ... 🍃از مدرسه که اومد، رفتم جلوی در استقبالش ... چهره اش گرفته بود ... تا چشمش به من افتاد، بغضش شکست ... گریه کنان دوید توی اتاق و در رو بست ... 🎯 ادامه دارد... ❣ @hamsar_ane