eitaa logo
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
236.5هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
45 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🇮🇷 #محسن_پوراحمدخمینی 💓 دریافت‌کلاسهای‌آموزشی @hamsaranclass 💓 مشاوره رایگان @hamsaranekhoub 💓 مشاوره تلفنی @moshaverehhamsaran 💓 نظرات @Manamgedayefatemeh7 💓 فروشگاه‌ها😊، مشاوره حضوری، تبلیغات و... @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
من به تازگی نامزد کردم و شوهرم وضع مالی خوبی نداره چیزی که الان برام دغدغه شده اینکه چطور باید تشخیص بدم ایشون خسیس هستن یا نه ، چند بار که باهم بیرون رفتیم همش پارک بوده و اینکه گاهی هم اگر من تعارف کنم برای پرداخت پول آژانس ایشون قبول میکنن و تو این مدتم هیچوقتم برام کادویی نگرفتن همیشه هم حرف از ساده زیستی میزنن و میگن تا جایی که یه شی قابلیت استفاده داره باید ازش استفاده کرد و نباید خرج اضافه کرد نمیدونم این بخاطر خساسته یا واقعا نداشتن پول اگر خساست هست میشه با این آدم زندگی کرد ؟ یا الان همچی رو تموم کنم ؟ توروخدا کمکم کنین... تشکر 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
208.mp3
3.23M
#مرد_خسیس 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد #روانشناسی_اسلامی_خانواده #کانال_تربیتی_همسران_خوب #محسن_پوراحمد_خمینی 🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
✨﷽✨ 💠شاید عزرائیل عجله داشته باشد !💠 ✍مرحوم شیخ مرتضی زاهد از خوبان و نماز جماعتش در تهران محل انس بندگان خوب خدا بود . ایشان پس از نماز روایتی می خواند و موعظه ای می کرد و یکی دوتا مسئله شرعی می گفت . یک بار وقتی شب از مسجد به منزل بر میگردد و رساله را می بیند ، متوجه می شود که مسئله شرعی را اشتباه به مردم گفته است . شبانه راه می افتد و یکی یکی در خانه کسانی که پشت سرش نماز خوانده بودند و آن ها را می شناخت ، می زند و می گوید : آقا من مسئله را اشتباه گفتم و درست آن چنین است . یکی از اهالی می گوید : حاج آقا ، حالا چه عجله ای داشتید ؟ خودتان را به زحمت انداختید . فردا شب بعد نماز تصحیح می کردید و درستش را می گفتید . آقا شیخ مرتضی زاهد می گوید : عزیزم شما عجله ندارید . شاید حضرت عزرائیل (علیه السلام) عجله داشته باشد و امشب آخرین شب عمر من باشد و کار به فردا نکشد و دیگر فرصت درست کردنش را نداشته باشم ! چنین کسانی همیشه آماده اند . قشنگ زندگی می کنند و چون می دانند راهشان طولانی هست و بدون راهنما نمی توانند این راه بی نهایت را بروند ، دائم مضطر به اولای الهی و متوسل به آنها هستند. 📚مهدویت ، برنامه سمت خدا، مسعود عالی @hamsaranekhoob
تا دقایقی دیگر، مشاوره آنلاین استاد محسن پوراحمدخمینی 👇👇 💓از ساعت ٢٢.٣٠ تا ٢٣ 💓 👇👇 @hamsaranekhoub @hamsaranekhoub
كارت بانكيم رو به فروشنده دادم و باخيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه ، ولى در كمال تعجب ، دستگاه پيام داد : "موجودى كافى نميباشد ! " امكان نداشت ، خودم ميدونستم كه اقلا سه برابر مبلغى كه خريد كردم در كارتم پول دارم، با بيحوصلگى از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام آمد: "رمز نامعتبر است" 💟 @hamsaranekhoob اين بار فروشنده با بيحوصلگى گفت: آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد ، پول نقد همراهتون هست؟....فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين كلاً سوخته در راه برگشت به خانه مرتب اين جمله ى فروشنده در سرم صدا ميكرد "پول نقد همراهتون هست"؟....... خدايا ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آنها هستيم مثلا عبادتهايى كه كرديم ، دستگيرى ها و انفاق هايى كه انجام داديم و .. نكند در روز حساب و كتاب بگويند موجودى كافى نيست ، وما متعجبانه بگوييم : مگر ميشود ؟؟؟؟ اين همه اعمالى كه فكر ميكرديم نيك هستند و انجام داديم چى شد؟؟؟؟ و بگويند اعمالتان را در كنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت ... كنار بخل .....كنار حسد .....، كنار ريا ....، كنار بى اعتمادى به خدا... ، كنار دنيا دوستى و ..... نكند از ما بپرسند نقد با خودت چه آورده اى ؟؟؟؟ و ما كيسه مان تهى باشد ، دستمان خالى!!🌹♥️ ─┅─═इई ❄️🌼❄️ईइ═─┅─ 🍃🌸 کانال تربیتی همسران خوب 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
امام صادق عليه السلام: هيچ مردى نيست كه تكبّر يا گردنفرازى كند، مگر به خاطر ذلّتى كه آن را در خويش مى يابد ما مِن رَجُلٍ تَكَبَّرَ أو تَجَبَّرَ إلاّ لِذِلَّةٍ وَجَدَها في نَفسِهِ الكافی جلد 2 صفحه 312 #محسن_پوراحمد_خمینی #کانال_تربیتی_همسران_خوب @hamsaranekhoob
سلام خسته نباشیداستادیک ساله ازدواج کردم وهمسرم وقتی عصبی میشه خیلی بی احترامی میکنه بعدکه عصبانیتش میخوابه عذرخواهی میکنه ولی میگه هرچی گفتم درست گفتم اخلاقش قُده،حرف حرفه خودشه ،خاله زنکیه همش دنبال حرفه وبدبرداشت میکنه چندبارشده گفتم بازبون خوش،ناخوش اخلاقتوبهترکن میگه من همینی ک هستم میگم نمیتونم بااین اخلاقت زندگی کنم میگه هنوزم دیرنشده میتونی بری میگه اخلاقم خوبه ،هرچی توخونه حرف میشه میره ب مامانوخواهرش میگه بعدحرف مادرش که جای به نفعش باشه خیلی روش تاثیرمیزاره مخصوصابگه زنت رفیق نداشته باشه،خونه مامانش کم بره،و....مادرش همش پشت فک وفامیل حرف میزنه بدگویی،غیبت میکنه وهمه ایناروهمسرمن تاثیرخاله زنکی میزاره خودشم میدونه ولی بازتکرارمیکنه واززمانی که پدرش فوت کرده مادرش تنهامیگه هرهفته توبایدچندروزبمونی خونه مامانم چون مامانم تنهاس و اون یکیاسرزندگیشونن میگ تازمانی مادرم زندس همینه تاخلافش حرف میزنم بحث میکنه واین بحثاتاچندروزادامه میده وجاخوابشو ازم جدامیکنه واصلانمیشه مشگلیوحل کنم باهاش زودازکوره درمیره،اخرش میگه خداگفته بدون اجازه شوهرآب نخور،یه جاری دارم ک خانواده شوهرم خوششون نمیادازش منم تاحرفی میزنم تاکاری میکنم شوهرم میگ اون بهت یادمیده مثل اون شدی وشروع ب بحث کردن میکنه. ادم بامحبت و مهربونی هم هست ولی خلاف حرفش باشم عصبی میشه حتی بازبون خوش قبول نداره ک جفتمون یکی هستیم ب حرف من اصلانیست حتی ازلحاظ دینی ،میگ هرچی خودم بدونم درسته انجام میدم حتی توهمه شرایط ،ی مهمونی سمت من دعوت میشه اولش همش نه میاره انقدمن زورش میکنم تامیریم توخانوادش خیلی کم رفت وامددارن بافامیل، بهش گفتم بریم مشاوره گفت نمیام من درستم توبروخودتودرست کن گفتم خب من مشگل دارم بیابریم من درست کنم خودموگفت نمیام واین که باخانوادش درمیون گذاشتم جلوخودش که مادرش گفت زودزن گرفتم برات زندگی کردن بلدنیستی دراخرهم مادرش باخنده شوخی بعدگفت ازسرکارمیادخستسوایناتموم کردبحثودرصورتی ک روزی هم سرکارنباشه حرفی بشه همینه اخلاقش. ممنون میشم یه راهکاربهم بدین. 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
207.mp3
2.1M
#اقتدار_مرد 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد #روانشناسی_اسلامی_خانواده #کانال_تربیتی_همسران_خوب #محسن_پوراحمد_خمینی 🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
◾️ حقّ‌الناس 🔸 شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت درخواست دستوری فرمودند. آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کردند و فرمودند :«تا می‌توانید گناه نکنید» سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذکر شدند. 🔸 بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن حقّ‌الناس است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند. 🔸 و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقّ‌الناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است.» 📚 برگرفته از کتاب فریادگر توحید، ص ٢١٨ @hamsaranekhoob
🖍️✏️🖍️✏️ همانند مداد باش! ✍️حکیمی مشغول نوشتن با مداد بود. کودکی از او پرسيد: چه می‌نويسی؟ حکیم لبخنـدی زد و گفت : مهم تر از نوشتـه هايم مـدادی است کـه با آن می‌نويسم ، وقتی بزرگ شدی مـثل اين مـداد شو! پسر تعجب کرد! چون چيز خاصی در مداد نديد! حکیـم گفت پنج خصلت در اين مداد هست. سعی کن آن‌ها را بدست آوری: 👈اول: همیشه این مداد را دستی به حرکت وامی دارد و مداد بدون آن دست نمی تواند بنویسد! شماهم می تـوانی کارهـای بـزرگی کنی، اما فـراموش نکن همیشه دست پرقدرتی وجود دارد که حرکت تو را هدايت میکند و آن دسـت، خـداست! 👈 دوم : گاهی بـايد از مداد تـراش استفاده کرد، اين کار هرچند باعث رنج و تراش مداد میشود، ولی نوک آن را تيز می کند. پس بدان هر رنج و سختی که می بری می تواند از تو انسان بهتری می سازد! 👈سـوم: مداد هميشه اجازه می‌دهد که برای پاک کـردن و تصحیح اشتباه از پاکن استفـاده کنیم، پس بـدان که تصحيح يک کار خطا، اشتباه نيست! 👈 چهارم: چـوب مداد در نـوشتن مـهم نيست، مهم مغز مداد است که درون این چوب است، پس هميشه مراقب درونت باش که چـه از آن بيرون می آيد! 👈پنجم: مداد هميشه از خـود اثـری باقی می گـذارد، پس بدان هر کاری در زنـدگی ات می کنی، ردی از آن بجا میماند، پس در انتخاب اعمال و رفتارت دقت کن! 🌹🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
سلام خدا قوت، واقعا فایلهای صوتی خیلی اموزنده بود خیلی استفاده کردم بخصوص من هم داماد دارم وجدیدا هم عروس دار شدم. خیلی دوست داشتم طوری با عروسم رفتار کنم که از من دلگیر نشه الان با صحبتهای شما به این نتیجه رسیدم که عروس را تو جایگاه عروس خانواده ببینیم نه دختر خانواده . ولی من دقیقا این توقع برام جا افتاده بود که دقیقا من هر محبتی به دخترم می کردم به عروسم هم می کردم وانتظار داشتم مثل دخترم رفتار کنه که با ناراحتی ازش دلخور می شدم . اما باگوش دادن به این فایلها متوجه اشتباه هم شدم امیدوارم بتوانم یک مادر شوهر خوب برای عروسم باشم وبا انجام دادن مهارت هایی که دراین فایل ارائه داده شده. اجرتون با بی بی دو عالم. ممنونم از زحمات شما بزرگواران ویک تشکر ویژه برای هزینه فایلها هم تخفیف وهم بعدا پرداخت بشه سپاسگزارم از محبتتون 🌹 #نظر_یکی_از_اعضای_محترم 👆 درباره کلاس #شیوه_تعامل و رفتار صحیح با عروس و داماد خانواده 💚💙💛❤️💜 جهت ثبت نام و دریافت فایل صوتی کلاسها، کلمه #آموزش_مجازی را به آی دی زیر ارسال نمایید👇 🌸 @Vaqtemoshavereh 💚 آگاهی از محتوای کلاسها 👇 @hamsaranclass @hamsaranclass 🌹🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
قسمت نهم ساعت ۲٠:٣٠ دقیقه شب و سفره شام جمع شده است. هر شب ساعت ٢٠.٣٠ مریم بچه‌ها را به اتاق خواب می‌برد و برای آنها کتاب داستان می خواند و بعضی وقتها هم قصه می گوید. سعید هم در ماه، چند مرتبه برای بچه ها قصه میگوید؛ بچه ها عاشق شنیدن قصه مامان و بابا هستند. برای اینکه حواس بچه ها پرت نشود، مریم از سعید می‌خواهد که چراغ های اتاق پذیرایی را کمتر کند؛ سعید هم چراغ ها را خاموش می کند و فقط یکی از چراغهای کم نور بالای سر خودش را روشن میگذارد و صدای تلویزیون هم که روی شبکه ۲ و اخبار ۲۰.۳۰ بود قطع میکند. از همان هفته اول که سعید در دو شیفت کار می کند، فکر مریم حسابی درگیر شده و آرام و قرار ندارد. او از تصمیم خودش پشیمان است؛ با خودش فکر می‌کند که واقعاً تبدیل کردن خودروی پراید به سمند چقدر اولویت دارد؟ الان یک ماه است که بچه‌ها درست و حسابی با پدرشان بازی نکرده اند و هر شب سعید آنقدر خسته است که حتی در بیشتر موارد فرصت یک شب به خیر گفتن هم ندارد و وقتی سرش را روی بالش میگذارد، شارژش تمام می‌شود ... مریم نتیجه گرفته که در اولویت بندی هایش دچار اشتباه شده و میخواهد در یک فرصت مناسب موضوع را با سعید مطرح نماید، اما نگران است که سعید ناراحت شود و بگوید که خودت خواستی چنین کنیم و چنان... بچه‌ها به اتاقشان رفته‌اند و مریم هم قبل از اینکه برای خواندن کتاب داستان به اتاق بچه ها برود، سراغ سبد لباس ها رفته؛👕 لباس های سفید و همچنین پیراهن سفید سعید، که سر شب میثم با دستهای چربش حسابی کثیفش کرده بود، برداشت و داخل ماشین لباسشویی انداخت ولی آن را را روشن نکرد. فاطمه هم که دنبال مامان دویده بود تا ببیند مامان چه کاری دارد، از مامان میپرسد:" مامان چرا لباسها را که ریختی، ماشین لباسشویی را روشن نکردی؟!" مریم لبخندی می‌زند و دستی روی گونه های فاطمه میکشد و میگوید :"عزیزم من هر شب آخر وقت لباسشویی را روشن میکنم چون الان ساعت پر مصرف هست" 😊 فاطمه میپرسد:" مامان ساعت پر مصرف یعنی چه؟" مریم میگوید:" یعنی الان که تازه هوا تاریک شده و همه مردم، چراغهای خانه هايشان را روشن می‌کنند، مصرف برق بالا میرود. بخاطر همین ما نباید در این ساعتها جاروبرقی و چرخ گوشت و اتو و ماشین لباسشویی و... را روشن کنیم. چون باعث می‌شود برق بعضی خانه ها قطع بشود. " و ادامه داد:"حالا بدو برو سرجایت بخواب که ساعت خوابت دیر شده... " فاطمه گفت:" الان میروم، فقط قبل از آن کمی آب بخورم، زود برمیگردم "😊 مریم گفت:" بدو مامان جان، شما که ماشالله قبل از خواب یادت میفتد مرغ و خروسهایت را جا کنی... " محمد توپ بادی کوچکش را سمت علی میندازد و علی هم گوشه اتاق را دروازه کرده و شیرجه میزند و توپ های محمد را میگیرد و با هیجان گزارشگری هم میکند... مریم داخل اتاق بچه ها می آید ... علی و محمد مثل اینکه نارنجک توی اتاق افتاده، خیز میروند روی زمین و خودشان را می اندازند توی رخت خوابشان و پتوهایشات را رویشان میکشند و شروع می‌کنند به خندیدن زیر پتو😃 مامان گفت:" من ده دقیقه بیشتر نمیمانم... امشب نوبت کیست که قصه را تعیین کند؟" محمد گفت:" نوبت فاطمه هست." مریم بلافاصله میگوید:" امشب نوبت آبجی است؟!" بعد صدایش رو بلندتر میکند و میگوید:" آبجی زود بیا بگو قصه چی بگويم..." فاطمه سریع توی اتاق می آید و میگوید:" مامان، قصه های خوب برای بچه های خوب رو بگو... " سعید کتری آب را پر می‌کند، اجاق را روشن و شعله اش را زیاد می‌کند و برمی‌گردد مجددا جلوی تلویزیون و زیرنویس های خبر ۲۰.۳۰ را می خواند و در عین حال نیم نگاهی هم به گوشی اش دارد، علی و فاطمه که مدرسه ای هستند قبل از خواب برنامه فردای خود را آماده میکنند و کتاب هایشان را داخل کیف میگذارند. امشب هیچکدام از بچه ها مسواک نزده اند و مریم هم به روی خودش نمی آورد... محمد که آرام و قرار ندارد و مثل علی و فاطمه مدرسه نمیرود معمولا نسبت به بقیه با تاخیر شارژش تمام میشود و میثم هم که شیرخوار است بعد از محمد میخوابد. 💓 ادامه دارد ... ✅ : محسن پوراحمد خمینی 💚 لطفا نظرات و پیشنهادات خودتان را درباره رمان آموزشی خانه مریم و سعید به آی دی زیر ارسال نمایید 👇👇 💚 @Manamgedayefatemeh7 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6 💜 ☺️