eitaa logo
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
235.6هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
44 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🇮🇷 #محسن_پوراحمد_خمینی 💓 دریافت‌کلاسهای‌آموزشی @hamsaranclass 💓 مشاوره رایگان @hamsaranekhoub 💓 مشاوره تلفنی @moshaverehhamsaran 💓 نظرات @Manamgedayefatemeh7 💓 تبلیغات،فروشگاه‌ها😊،مشاوره حضوری و... @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
عرض سلام مجدد وخدا قوت.سوال دیگه ای ازمحضرتون داشتم.ما درشهری که بیش از هزار کیلومتر با شهری که توش بزرگ شدیم وخانواده هامون هستن فاصله داره زندگی میکنیم.از اول ازدواجمون اومدیم اینجا.به خاطر شغل همسرم والان نزدیک به ده ساله که اینجا هستیم.اوایل من خیلی بیتابی میکردم. ولی به مرور زمان خودم روبا شرایط وقف دادم.الان هم گاهی دلتنگی میکنم ولی خیلی اصراری ندارم که بریم به شهر خودمون.دیگه عادت کردم.ولی حالا برعکس شده.شوهرم خسته شده ودایم به من میگه.تو دوست نداری من انتقالی بگیرم.اگه تو بخوای ودعا کنی بهم انتقالی میدن.البته من هم دوست دارم.ولی اصرار نمیکنم. همیشه ازخدا میخوام هرچی برام صلاحه همونو برام رقم بزنه.خوب شاید هنوز به صلاحمون نیست که برگردیم.شاید توشهرخودمون شدایط شغلی خوبی نداشته باشه.ازطرفی ، وقتی دوریم دخالت خانواده هامونم توزندگیمون کمتره.وهر مشکلی باهم داشته باشیم خودمون حل میکنیم.چون به غیر از هم کسی رونداریم، ولی اون باز حرف خودشو میزنه.به نظرتون من بهش چه جوابی بدم؟ ممنون میشم از راهنماییتون. در ادامه توضیحاتم باید بگم که غربت برای من اگرچه سختی هایی داشته.ولی به تجربیات زندگیم وبه معنویاتم خیلی اضافه شده.که شاید توشهرخودمون هیچ کدوم رو بدست نمیاوردم. الان هم که بچه هام یه کم بزرگ شدن از وقتم استفاده میکنم ودرس میخونم.همسرم هم تو این چندسال تحصیلاتش راادامه داد.وباز هم تصمیم داره ادامه بده.خدارو شکر زندگی خیلی خوبی داریم.که شاید خیلیها حسرت زندگیمون رو بخورن.ولی شوهرم این همه خوبی ونعمت های خدا رو نمیبینه وفقط دوری وغربتش رو میبینه. 🌹🍃پاسخ استاد پوراحمد 👇👇 🌹🍃 همانند گل است ...🍃🌹👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
374.ogg
241K
💓 💓 ✅ استاد محسن پوراحمد 👇 🌹زن همانند گل است🌹👇 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
سلام من خانمی 24 ساله هستم حدودا 5 ساله ازدواج کردیم 3 سال نامزد بودیم.2سال عروسی کردیم.نامزدیمون همش بحث و اختلاف بود.بخاطر شغل همسرم در غربت زندگی میکنم.هر چند ماهی که مرخصی به شهرستان میریم بین من و شوهرم بحث داریم البته در زندگی خودم بحث هست ولی مرخصی میریم بحث بیشتر میشه تا حدی که خانوادها متوجه میشن بیشتر بحثمون خانواده خودمه شوهرم همش میگه مامانت چرا اینجوری حرف میزنه بابات چرا منو اینجوری نگاه میکنه....از این مسائل حتی این سری مرخصی شوهرم با خانواده من بحثش شد هر چی از دهنش در اومد به خانوادم گفت من سکوت کردم حتی پدرم برگشت گفت دیگه نمیخواد باهاش زندگی کنی ولی من با شوهرم برگشتم سر زندگیم.الانم فکر و خیال دیونم کرده نمیدونم چیکار کنم دیگه خسته شدم از این بحثهای هیچ و پوچ چون خانواده ما از خانواده خودشون سرتر هستن فکر میکنه همش خانوادم دارن تحقیرش میکنن.ی راه حلی جلوی پام بزارید با تشکر 🌹🍃پاسخ استاد پوراحمد 👇👇 🌹🍃 همانند گل است ...🍃🌹👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
387.ogg
397.8K
💓 💓 ✅ استاد محسن پوراحمد 👇 🌹زن همانند گل است🌹👇 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6