هدایت شده از مشاوره محسن پوراحمد خمینی
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایستگاه صلواتی بچه ها☺️
امام حسین عليه السلام:
همچون کسی عمل کن که می داند به خاطر گناهانش مؤاخذه می شود و به خاطر نیکوکاری، پاداش می یابد
اعْمَلْ عَمَلَ رَجُلٍ يَعْلَمُ أَنَّهُ مَأْخُوذٌ بِالْإِجْرَامِ مَجْزِيٌّ بِالْإِحْسَانِ
بحارالأنوار جلد75 صفحه127
#محسن_پوراحمد_خمینی
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
@hamsaranekhoob
#انتخاب_صحیح
#طلاق_والدین
سلام. دختری ۱۷ ساله هستم که به تازگی پدر و مادرم از هم جدا شدن...من پیش مادرم زندگی میکنم
خیلی خواستگار دارم و متاسفانه همشون سن بالا! حتی خواستگار ۲۹ ساله هم داشتم!
همه خواستگارامو رد کردم بخاطر سن
الان یه خواستگار ۲۷ ساله دارم یعنی ۱۰ سال اختلاف سنی داریم خیلی سمجه مادرش هر چند بار رد میکنم بازم میاد میگه پسر من خیلی خوبه تو همبدردش میخوری میریم خواستگاری هر دختری به دلش نمیشینه تورو یه بار توو کوچه دیده خوشش اومده
من موندم قبول کنم یا نه هم بخاطر سنش هم بخاطر شرایط الانم بخاطر جهیزیه....
خونه و ماشین و شغل مناسب هم داره دوستام میگن همه چیز داره قبول کن اما من میترسم بخاطر اختلاف سنی زیاد به مشکل بربخوریم توروخدا کمکم کنید
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
e76.mp3
5.92M
#انتخاب_صحیح
#طلاق_والدین
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
🔆 #پندانه
✍ الماسهای زندگی
🔹بعضی وقتها آدمها الماسی در دست دارند. وقتی چشمشان به یک گردو میافتد، خم میشوند تا گردو را بردارند، اما الماس روی زمین میافتد. الماس قِل میخورد و به عمق چاهی فرومیرود.
🔸میدانید چه میماند؟
یک آدم...، یک دهن باز...، یک گردوی پوک... و یک دنیا حسرت...
🔹مواظب الماسهای زندگیمان باشیم. شاید بهدلیل اینکه صاحبشان هستیم و بودنشان برایمان عادی شده، ارزششان را از یاد بردهایم.
🔸الماسهای زندگی؛ پدر، مادر، همسر، فرزند، سلامتی، خانواده، دوستان خوب، کار، عشق و... هستند.
#محسن_پوراحمد_خمینی
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
@hamsaranekhoob
اصلا رقیه نه 😔 مثلا دخترِ خودت
یک شب میان کوچه بماند...
چه می شود؟؟؟ 😭💔
#محرم #امام_حسین #ماه_محرم
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
💚 #قسمت_سی_و_سوم #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ مریم در کلاس "هنر زن بودن در تعامل با شوهر" از کار
قسمت سی و سوم👆
🌷 رمان آموزشی #خانه_مریم_و_سعید، برای آموزش مهارتهای ارتباطی در برابر همسر و فرزندان و با رویکرد #روانشناسی_اسلامی_ایرانی نگاشته شده است.
🌷 توصیه میشود زوجین محترم با توجه بخوانند و برای دیگران هم نشر دهند👇
❣ @hamsaranekhoob
💚 #قسمت_سی_و_چهارم #رمان_آموزشی
❣خانه مریم و سعید❣
سلام آقااااا
خوبی عزیزم؟ رسیدی الحمدلله؟
شبت بخیر... خوابهای رنگی ببینی
پایین متنش هم دوتا استیکر بوس فرستاد.
هنوز دو دقیقه از پیامک مریم نگذشته بود که سعید جواب داد و تو پیامکش نوشت :
سلام خوشگل خانوم؛ آره الحمدالله رسیدم و الان دارم میرم حرم امام رضا برای زیارت، کاش اینجا کنارم بودی و با هم میرفتیم زیارت. ان شاءالله دعاگو هستم. شما برو بخواب که خیلی خسته شدی امروز.
پایین پیامکش هم دوتا بوس و دو تا گل فرستاد.
مریم نفس عمیقی کشید و این ادبیات آرامش بخش سعید انگار خستگی روز مریم رو رفع کرده بود.
فردا صبح قراره عارفه بیاد خونه و درباره مشکل شوهرش و حاشیه هاش میخواد از مریم مشورت بگیره. مریم خودش رو آماده کرده که فردا و در صحبت با عارفه خیلی باید انرژی صرف کنه. چون عارفه یک خصلتی که داره اینه که در جلسه مشاوره خوب گوش میکنه و قبول میکنه که حرفهای مشاور رو انجام بده ولی بعد از شنیدن صحبتهای مشاور، دوباره کار خودش رو میکنه و اراده ای نداره که طبق راهکارها پیش بره. از چند سال پیش تا الان مریم به عارفه چندین مرتبه گفته بود بخاطر مشکلاتی که با شوهرش داره باید "کلاس هنر زن بودن در تعامل با شوهر" رو گوش کنه... هر دفعه هم عارفه پذیرفته که این کار رو انجام بده اما در عمل حتی جلسه اول کلاس هنر زن بودن رو هم کامل گوش نداده! از وقتی که عارفه باردار بود و هنوز بچه اش به دنیا نیامده بود بهش گفته بود که کلاس تربیت کودک (از تولد تا ٩ سالگی) رو گوش کن یا اگه نمیتونی گوش کنی حتما کتابهای "منِ دیگرِ ما" نوشته ی "استاد محسن عباسی ولدی" رو بخون اما دریغ از یک صفحه خواندن کتاب! همین روحیه عارفه هست که مریم رو رنج میده و ناراحتش میکنه چون عارفه تلاش نمیکنه که این اخلاق و روحیه اش رو تغییر بده و انگار نمیخواد قبول کنه که انسان هرچقدر علم و تلاش و مهارت و توکلش بیشتر بشه طبعا شرایط رو بهتر مدیریت میکنه و حال دل او بهتر خواهد بود.
آخر شبه و سعید از باب الجواد (ع) وارد صحن پیامبر اعظم (ص) شده و داره اذن دخول میخونه. اولین باری هست که سعید بعد از ازدواج با مریم تنهایی اومده مشهد. قبل از ازدواج اما خیلی با دوستان مسجد و محل به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شده اما از وقتی ازدواج کرد همه تلاشش این بوده که مجردی به مسافرت نره البته به غیر از ماموریت های کاری که گاها پیش میاد و مجبوره که بره...
صبح شده و بچه ها یکی یکی بیدار شدن و دست و صورت نشسته مشغول بازی شدن. ساعت حدود ٨.۴۵ هست و تقریبا نیم ساعتی میشه که عارفه رسیده خونه و یک گوشه کز کرده و زل زده به گوشیش؛ معلومه که این چند روز از بس گریه کرده چشماش کاسه خون شده و خیلی مضطربه اما سعی داره وقتی با بچه ها صحبت میکنه انرژی بیشتری صرف کنه و با حالت شادی و نشاط باهاشون حرف بزنه. بچه ها هم از موقعی که کوچیک بودن رابطه خوبی با عارفه داشتن و از همون موقع او رو خاله عارفه صداش میکردن. مریم داشت تند تند وسایل صبحانه رو آماده میکرد که بچه ها صبحانه شون رو بخورن و زود بشینه و صحبتهای عارفه رو بشنوه و خوب میدونست اگه عارفه حرفاش رو بزنه خیلی حالش بهتر میشه و از این وضعیت در میاد.
- بچه ها بیایید سر سفره... هر کی دست و صورتش رو شسته بیاد سر سفره. نان و چای و ارده شیره و مقداری هم پنیر سر سفره بود و بچه ها یکی یکی نشستند سر سفره. مریم به عارفه تعارف کرد که عزیرم بیا صبحانه بخور اما عارفه آنقدر حالش بد بود که اصلا اشتهای خوردن چیزی رو نداشت و گفت اصلا نمیتونم بخورم...
مریم خواست اولین لقمه رو داخل دهانش بذاره که یهو یادش اومد امروز سر رسید سال خمسی شون بوده و قرار بود سعید خمسشون رو دیشب محاسبه کنه و پرداخت کنه و سعید هم دیشب بخاطر حال بد مادربزرگش رفت مشهد و یادش رفت خمسشون رو پرداخت کنه... لقمه رو گذاشت توی سفره و سریع به بچه ها گفت: مامان جان یه لحظه کسی چیزی نخوره... امروز سال خمسی مون هست و فکر کنم بابا یادش رفته خمس مون رو بده، صبر کنید به بابا زنگ بزنم اول خمس رو پرداخت کنه بعدش بخوریم. فاطمه گفت: مامان اگه لقمه بگیریم هم اشکال داره؟ مريم لبخندی زد و همینطور که داشت شماره سعید رو میگرفت گفت نه مامان جان شما لقمه بگیر اما لقمه ت رو نخور تا بابا خمسمون رو پرداخت کنه بعدش بخور نوش جونت... سعید گوشی رو برنمیداشت و گویا خوابه اما بچه ها گشنه بودن و مریم مجبور بود که زنگ بزنه تا سعید بیدار بشه و تکلیف خمس رو روشن کنه. عارفه همه حواسش متوجه مریم شده و تعجب کرده که چرا مریم نه خودش لقمه ش رو میخوره و نه اجازه میده بچه ها صبحانه شون رو بخورن...
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
💜 ارسال نظرات 👇
@Manamgedayefatemeh7
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🇮🇷 اینجا ایران است...
سرزمین غیرت❤️
#ایران_قوی
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
امام حسین علیه السلام:
هرگز سخن بيهوده مگوى؛ زيرا بيم گناه براى تو دارم و نيز هرگز سخن سودمند مگوى، مگر اين كه آن سخن به جا باشد
الإمامُ الحسينُ عليه السلام ـ لابنِ عبّاسٍ ـ : لا تَتَكَلَّمَنَّ فيما لا يَعنيكَ فإنّي أخافُ علَيكَ الوِزرَ، و لا تَتكَلَّمَنَّ فيما يَعنيكَ حتّى تَرى لِلكلامِ مَوضِعا
ميزان الحكمه جلد10 صفحه190
#محسن_پوراحمد_خمینی
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
@hamsaranekhoob
#تعامل_صحیح_با_نوجوان
سلام خدمت شما استاد گرامی
من وهمسرم ۱۴ سال عروسی کردیم ی پسر ۱۳ ساله و ۷ ساله دارم .پسرم بزرگم از ۴ سالگی کلاس قرآن میبردم تا الان،۸ جز قرآن حفظ،ولی الان نمیخونه باید من بگم بخون،تا الان زحمت کشیدیم توی گرما و سرما بردمش کلاس و حیفم میاد که دیگه ادامه نده،نمازش هم نمیخونه با ترفندهایی بعضی موقع میخونه مثلا میگم حاج آقا شو پشت سرت بخونم،ولی من نگم نمیخونه،خیلی هم غر میزنه سر هرچی به باباش اون طوری نیس ولی سر من همش غر میزنه خیلی ممنون اگر راهنمایی کنید
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
e77.mp3
6.29M
#تعامل_صحیح_با_نوجوان
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob