سلام استاد محترم، من دوتا پسربچه ۳ و ۵ ساله دارم، از آموزشهاتون خیلی استفاده کردم به لطف خدا همسرم خیلی ازم راضیه، ولی اصلا مادرصبوری نیستم، خیلی تلاش کردم تا با معنویات آروم‌بشم. براشون مهد مامان درست کردم کتاب، قصه، بازی... ولی متاسفانه وقتی عصبی میشم و میگرنم عود میکنه اصلا نمیتونم خودمو کنترل کنم و اخیرا عصبانیت هام هم بیشتر شده دیگه حتی حوصله خودم رو‌هم ندارم چه برسه به بچه هام حس میکنم از همه متنفرم حتی چندباری روشون دست بلند😭 کردم و‌بعدش به شدت ناراحت شدم و نشستم گریه کردم ، حالا هر دوشون عصبی شدن جیغ میزنن، دعوا میکنن خواهشا کمکم کنید با چندتا مشاور صحبت کردم ولی اصلا نتونستن کمکی به من بکنن😔

سلام .خواستگاری دارم ک پسندیدم بااخلاق مهربون ،نمازو روزه شون رو دارن سرپرست خانواده و درآمدخیلی پایین. من نیمه برونگرا و اهل مطالعه و ایشون درونگرا، پدرشون اعتیاددارن !پدرم باخودپسر مشکلی نداره ولی دودل هست و میگن ک خانواده ها بهم نمیخوره(بنظرم !اونا خیلی راحت و ریلکس هستن ما دقیق و سختگیر تقریبا تواکثرمسائل)، مادرم بخاطر مسائل مالی و برادرهام میگن دین و ایمانشون خیلی درست نیست،و خیلی ادم باعرضه ایی نیست،پسرخاله م هستن،استخاره خوب اومد. ایشون ۱سال و نیم کوچکترن بنده ۲۷ساله هستم.لیسانس دارم ایشون دیپلم ناقص.ممنون

سلام خسته نباشین استاد مشکل من با همسرم هست. ایشون کلا اخلاق و رفتاراشون خوبه ولی تنها مشکلی که من باهاشون دارم یکی اینه که وقتی ناراحتن جلو جمع نشون میدن فرقی نمیکنه از چه شخصی ناراحت هستن همیشه اخم میکنن و با لحن درستی حرف نمیزنن وقتی ب خودشون میگم ایشون درجواب میگن مگه رفتارم چجوریه؟و دوم اینکه حرف تو دهنش نمیمونه بهشون میگم حرف خودمون بین خودمونه و حرف کسی دیگه هم بین خودتون نباید برای کسی تعریف کرد ولی باز تو موقعیت و جو قرار میگیره همه رو تعریف میکنه. بارها بارها چه تو دعواهامون و چه تو خوبیامون بهش تذکر میدم ولی ایشون میگن باشه قول میدم درست رفتار کنم ولی بازم دوباره تکرار میکنن و این رفتارشون خیلی منو اذیت میکنه😔و رفتارشون باعث میشه دیگران ناراحت بشن و دلخوری پیش بیاد.همیشه بهشون میگم همه رفتارها و اخلاقات خوبه فقط اینکه تو جمع خیلی ناراحتیت رو نشون میدی اخم‌میکنی و بقیه متوجه ناراحتیت میشن درست نیست قرار نیست همه بفهمن چه اتفاقی افتاده اگه بحثی هست بین من وشماست یا اگه با کسی دیگه ایی ناراحتی داری بین خودته و اون شخص ولی متاسفانه گوش نمیکنه واقعا این رفتارش منو ب هم‌میریزه و اینم بگم ما برای هم بعضی وقتا نامه مینویسیم و ازهم انتقاد میکنیم و بعد میشینیم راجع ب خواسته هامون حرف میزنیم و بحث رو تموم میکنیم ولی متاسفانه بعد این سال ها هنوز این عادت رو ترک نکرده. خیلی پر حرفی کردم شرمنده🙈ممنون میشم بازم با راهنمایی های خوبتون به من کمک کنین.🙏

سلام علیکم باید بصورت مفصل مسئله بررسی شود، تلفنی یا حضوری

سلام بزرگوار خسته نباشین استاد یه پسر ۴ساله دارم و به تازگی با یکی از بچه های ساختمان همبازی شدن.پسرهمسایمون خیلی شلوغ و پرسروصدا هست و حرف های زشت میزنه تو شلوارش جیش میکنه و اصلا حرف گوش نمیکنه و اخیرا پسر همسایمون به پسرم پیشنهاد داده بود شلوارشون رو دربیارن و جای خصوصیشون رو به هم نشون بدن همسرم وقتی متوجه میشه هواسشون رو پرت میکنه و شروع به بازی دیگه ایی میکنن با پسرم صحبت کردیم و گفتیم نباید اجازه اینکارو میداد.پسرم الان مثل پسر همسایمون فحش میده داد میزنه همه کار اون پسر رو داره انجام میده وقتی هم بهش میگیم اینکار اشتباهه و مثلا امروز خوراکی نمیدیم یا نمیذاریم بره با همسایه ها بازی میکنه بخاطر فلان کارش پسرم میگه من اینجوری یاد نمیگیرم ..میخواستم بدونم بنظر شما روابطشون رو قطع کنیم اجازه بازی ندیدم مخصوصا باتوجه به پیشنهاد نشون دادن جای خصوصی بدنشون یا کار دیگه ایی انجام بدیم..ممنون میشم راهنمایی کنین🙏

سلام خسته نباشید نامزدم چند ماهی میشه سرباز شدند و طی این مدت به شدت از زندگی نا امید شده و خیلی خیلی بی حوصله شده چون دستش خالیه و وضع مالی خوبی نداره نسبت ب من خیلی بی تفاوت شده میگه من حوصله خودم رو هم ندارم من سربازم افسرده شدم حتی جواب منو هم نمیده میگه من چجوری میتونم زندگی رو بچرخونم وقتی دستم خالیه توانایی شروع یک زندگی رو ندارم اصلا هم حوصله حرف زدن نداره و از حرف زدن باهام فراریه نمیدونم چی بهش بگم که حالش خوب شه چجوری کمک کنم رابطمون بهتر شه؟من باید چیکار کنم؟بهم کمک کنید لطفا..بیشتر ناامیدیش بخاطر بی پولیشه نمیدونم چی بگم بهش اینو هم بگم که ما از هم دوریم و پیش هم نیستیم

سلام خدمت استاد گرامی.من برادر ۲۱ ساله ای دارم که متاسفانه چند هفته ای متوجه شدم سیگار میکشه اما اصلا به روش نیاوردم.باید بگم که برادرم از همون دوران کودکی سر ناسازگاری با محیط خانه و خانواده داشته و داره ودوران راهنمایی ترک تحصیل کرد.متاسفانه مادرمون رو چند ماه پیش از دست دادیم و شرایط روحی همه مون بدتراز قبل شد.رابطه ی خوبی با پدرم نداریم...متاسفانه پدرم از اون زمانی که من به یاد دارم همیشه ادم بی مسئولیتی بوده و همیشه محیط خونه رو متشنج میکرد با حرفا و کاراش ماهم به خاطر این که کمتر دعوا بشه،کمتر تو خونه باهم حرف میزدیم و دور هم بودیم این باعث شده الان از هم دیگه سرد بشیم و افسرده....رابطه ی برادرم با برادر بزرگمم زیاد صمیمی نیست و همش فکر میکنه که بهش زور میگه...بدتر از همه اینکه برادرم خیلی خونه نمیاد شبهاهم خیلی دیر به خونه میاد و وقتیم ناچارا خونه ست اصلا از گوشیش فاصله نمیگیره وحتی بخوای باهاش چند کلمه صحبت کنی فوری عصبی میشه و پرخاش میکنه....من کاملا این رو متوجه میشم که بخاطر احساساتی بودنش نیاز به توجه زیاد داره اما من بلد نیستم و نمیدونم باید چیکار کنم که همه چی درست شه... استاد خواهش میکنم راهنماییم کنید ببخشید طولانی شد.

سلام علیکم از طریق نامه محبت آمیز به او بگویید و خواهش کنید به این سمت نروند

سلام استاد بنده همسرم 21 سالشه و سر یک موضوعی خیلی بحث داریم و این شده دغدغه و فکر شبانه روزم، خانم بنده حجاب کامل رو رعایت نمیکنه و در ظاهر هم وانمود میکنه که از حجاب کامل متنفره و خیلی بدش میاد اما یه وقتایی میشه که به ناخوداگاه و بدون هیچ اصراری این کار رو انجام میده و حجاب کامل رو رعایت میکنه و بعدش هم میگه یه وقتایی اینقدر دوست دارم حجاب کامل رو رعایت کنم اما نمیتونم چون از اولش اینجوری نبودم و... و این وسط من احساس میکنم خودش قلبا دوست داره این کار رو انجام بده اما هوای نفس نمیزاره و وظیفه خودم میدونم هرجوری شده کمکش کنم تا با اصل واقعیت اشنا بشه و بهترین راه رو انتخاب کنه که همون حجاب کامله، و حالا از شما خواهش میکنم راهکارهایی جلوی پای من بذارید تا بتونم به نتیجه ای برسم. ممنون از شما

برای مدتی بجای تذکر بابت رعایت حجاب، فقط به او محبت و توجه کنید اگر محبت واقعی ببیند ، قطعا همانی میشود که شما میخواهید

با سلام و خسته نباشید خدمت استاد پور احمد.دختری مجرد هستم-27سال سن دارم.از طرف اطرافیان و خانواده خیلی تحت فشار هستم و همیشه کنایه ها و تمسخر اطرافیان به اینکه تا به الان ازدواج نکردم را به جون خریدم.خداروشکر از لحاظ قیافه و رفتار درسطح معمولی هستم.خواهش میکنم جواب مرا بدهید که آیا نوشتن دعا برای ازدواج درست است و میتواند زمینه ازدواج را فراهم کند.؟همیشه دعا کردم که تشکیل خانواده بدهم و آرزوی مادرشدن و هسری رادارم .همیشه در نماز و قرآن خواندنم از خدا کمک خواستم .نمیدانم چه دعای دیگری یا به چه زبانی بخونم تا مود قبول خدا قراربگیره.؟میتوانم از کسی که دست در دعانوشتن دارد وخبره بخواهم که برای من هم بنویسه؟

سلام علیکم دعانویسی مورد تایید اسلام نیست این را بدانید که نباید در ازدواج و انتخاب عجله کنید، پس صبور باشید خیلی ها به همین دعانویس و .. توسل کردند و الان پشیمانند از ازدواجشان ازدواج نکردن بهتر از ازدواج اشتباه است بجای دعا نویس به خدا متوسل شوید و بخواهید که هر وقت و هر کس مناسب شما هست ، درست شود

التماس دعا

#مشاوره_خصوصی_با_استاد_پوراحمد 💓💓جهت کسب آگاهی از #شرایط و #هزینه مشاوره #خصوصی با استاد پوراحمد، لطفا کلمه #تلفنی یا #حضوری را به این آی دی ارسال نمایید👇👇 🌸🍃 @Vaqtemoshavereh 🌹🍃زن همانند گل است🍃🌹 👇 @hamsaranekhoob

زمان و مکان جلسات👆 قابل توجه تهرانیها علاقمندان جهت ثبت نام #رایگان در کلاس استاد پوراحمد، کلمه #کلاس را به آی دی زیر ارسال نمایند👇 💓 @vaqtemoshavereh 🍃🌹 زن همانند گل است... 💓 @hamsaranekhoob

آی دی استاد پوراحمد @mpourahmad

سلام استاد دختری ۳۰ ساله هستم مذهبی و محجبه.خواستگاری دارم ک هنوز در مرحله آشنایی است و ب منزل ما تشریف نیاوردند.فقط از طریق واسطه شرح حال کامل ایشون به من گفته شده...از همه نظر مخصوصا ایمان و خانواده با بنده و خانوادم کفویت دارن ولی تنها چیزی ک منو دو دل کرده شغل ایشون هست‌.هر دو ساکن یکی از شهرهای مرکزی ایرانیم ولی شغل ایشون عسلویه هست ب صورت ۲۲ روز کار و ۸ روز استراحت کامل.طوری ک امکان تغییر محل کارشون و تعداد روزهاش هم وجود نداره. با این وضعیت اگر بخوام قبول کنم البته بعد از مراحل آشنایی و تحقیقات،نمیدونم آیا میتونم ۲۲ روز تنهایی رو تحمل کنم یا نه...خیلی سخته برام میترسم در آینده این مسئله برام مشکل ساز بشه لطفا راهنمایی بفرمایید تا بتونم انتخاب عاقلانه ای داشته باشم.ممنون

سلام.وقتتون بخیر🙏🌸 یکسری از خانواده های آقاپسرها هستند که رسم قدیمی رو حفظ کردند که خواهر و مادر پسر اول باید برند خونه ی پدر دختر و دختر رو بررسی کنند از لحاظ جسمی وجلسه ی آینده پسرشون رو بیارند. راستش من با اینکه از لحاظ چهره و جسمی ایرادی ندارم خداروشکر ولی از این طرز برخورد و رسم قدیمی فرهنگ ایرانی و نه شرعی اصلا خوشم نمیاد و وقتی با این روش مخالفت کردیم که بررسی جسمی دختر رو کلا رسم نداریم خانواده ی آقا پسر هم جلسه ی خواستگاری رو کنسل کردند.انتظار داشتم جلسه ی اول انقدر ارزش قائل بشند همراه پسرشون با اخلاقیات و اعتقادات من در درجه اول آشنا شند.بماند که این خانواده ادعای ایمان هم داشتند از نظر شما آیا این رسومات واقعا مورد تایید شرعی هست؟و ما با این خانواده ها چطور رفتار کنیم؟قبول کنم مورد های بعدی رو با این روش ابتدا بیان یا خیر؟ ممنون

باعرض سلام وخداقوت خدمت آقای دکتر, ممنون میشم درمورد مشکلم منو راهنمایی کنید, همسرمن قبل از ازدواجمون یک نامزدی ناموفق که باعقد همراه بوده داشتن البته بمدت کوتاهی,الان بعد از چندسالی که از ازدواجمون میگذره وما صاحب فرزند هستیم این موضوع برای من بسیار آزار دهنده شده,تاحدی که کارم به گریه های ضجه وار میرسه😭 برام سخته قبول کنم که همسرم با یک خانم دیگه ای ارتباط داشته حتی اگر باندازه معاشقه یا صدا کردن اسم یا کنار هم نشستن…بوده باشه,باور کنید دیوانه میشم تحمل زندگی برام خیلی سخت شده,دوست داشتم انتخاب وعشق اول وآخر ایشون بودم در حالی که الان همسر دوم ایشون حساب میشم دارم داغون میشم,ممنون میشم راهنماییم کنید چگونه با این افکار مزاحم که داره زندگیمو نابود میکنه کنار بیام؟بنظرتون درسته مستقیم از خودشون ازمیزان رابطشون سوال کنم؟ پیشاپیش از پاسخگوییتون سپاسگزارم

سلام.وقتتون بخیر،من یه دختر دانشجوی21ساله ام و محجبه و معتقد،دوتا خواستگار دارم درحال حاضر ولی اصلا نمیتونم تصمیم بگیرم،حس خاصی ندارم به هردو نمیدونم طبیعی هست یانه؟ظاهر هردو معمولیه،اولی24ساله وکارش آزاده و کاره ثابتو تضمین شده ای نداره و دانشجو کارشناسی ودومی اما لیسانسشو گرفته والان مغازه دارن ودرآمد خوب،وضع مالی اولی تقریبا مثله ما ولی دومی بهتر از ماست هردو مذهبین درضمن خانوادم با دومی موافقن ومیگن سختی نمیکشی و ظاهرشم بهتره.یه چیز دیگه اینکه با اولی اخلاقای بد مشترک داریم مثلا هردو لجبازیم وقد ومن از این میترسم،دومی 7سال از بنده بزرگترن ودر مورد دومی هم از بابت اختلاف اقتصادی زیادمون نگرانم،تو یه منطقه ایم ولی ما یه واحد داریم واونا5تا ممنون میشم کمکم کنید چون نمیتونم تصمیم بگیرم.

سلام استاد خانمی ۲۵ساله هستم از اول زندگی بخاطرنداشتن مهارت زندگی (من وهمسرم) اشتباهات زیادی در برخوردمون داشتیم. و اینکه شوهرم همیشه اهل سکوت بود هیچوقت نظری نمیداد،که چی خوبه چی بده، هیچی ولی الان که حدود شش ساله از زندگیمون گذشته خیلی سرکوفت میزنه، که گذشته بد بودی و..... هیچوقت نتونستیم مشکلاتمون باهم حل کنیم چون شوهرم از گفت وگو وحرف زدن فراریه (حتی اوایل زندگی که خیلی خوب بودیم) الان همه مشکلاتمون روی هم جمع شده و زندگیم جهنم شده، ومشکل بزرگی که داریم. سردمزاجی بنده هست، چون علاقه ام نسبت به ایشون کم شده. شوهرم خیلی گرم هستنوتوی حرفاشون زیاد شنیدم که به رابطه نیاز داره ولی من واقعا بی میل شدم اصلا دست خودم نیست ولی عذر میخوام برهنه میبینمشون چندشم میشه، دکتر هم رفتم ولی بهتر نشده البته شوهرم هیچ کمک وهمراهی برای درمانم نداشته دکتر وروانشناس که قبول نداره، واخلاق ورفتارشون بامن وبچها روز بهروز بدتر میشه. منم با وجود حرفها وتوهین هاشون هیچ علاقه‌ای به رابطه ندارم حتی وقتی دست بهم میزننحالم بد میشه، بیشتر وقت ها خواب بچها رو بهونه میکنم تا خواب برن و من راحت بشم. لطفا راهنماییم کنین مشکلات ومخصوصا تفاوت جنسیمون رو چطور حل کنم، ممنون میشم جواب بدید