#فرزندپروری
#بیش_فعالی
سلام وقت به خیر، بنده فرزندپسرم حدودا دوسال وهشت ماهه ست مشکلی که باهاش دارم اینه که معمولا وسایل خونه مثل گوشی تلفن یاقندون یاوسایل بازی شوپرت میکنه یامیریزه، باهمسن وسال های خودش بازی میکنه ولی گاهی کارش به کتک کاری هم میرسه، ازنظر خوابیدن اززمان بچه گیش هم خیلی بدخواب وسخت خواب بوده، نگرانم که نکنه اینها علائم بیش فعالی باشه، لطفا راهنمایی بفرمایید، سپاسگزارم
پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب ،سرکار خانم #بدیعزادگان
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به شما مادر گرامی
به طور کلی زمانی که ما از یک رفتار در کودک صحبت می کنیم اولین چیزی که برای ما بسیار حائز اهمیت هست سن کودکه ...توجه بفرمائید که شما از کودک دو سال و هشت ماهه صحبت می کنید .یعنی سنی که در اون بچه ها به شدت به دنبال تجربیات حسی و حرکتی هستند.
پس جای نگرانی نیست چون پرت کردن اشیا یا دعوا با سایر کودکان در این سن چیز عجیبی نیست . البته که ما برای بچه با لحن آرام در عین حال قاطع توضیح میدیم که این پرت کردن کار خوبی نیست.و بعد با بعضی تکنیک های رفتاری مانند بی توجهی یا تحسین توجه مثبت در زمان هایی که کودک رفتار مطلوب رو انجام میده می تونیم دفعات این رفتار رو کاهش بدیم .
در خصوص بیش فعالی دقت بفرمائید که این اختلال فاکتور های خاص خودش رو داره.به طور کلی زمانی که ما از بیش فعالی صحبت می کنیم از ناآرامي و بیقراری بیش از حد و هم چنین عدم دقت و تمرکز بچه ها صحبت می کنیم .صرف پرتاب کردن اشیا اصلا نمیتونه به بچه برچسب بیش فعالی بزنه و تنها یک درمانگر کودک می تونه این موضوع رو تشخيص بده پس نگرانی رو بابت این مساله از خودتون دور کنید و با ارامش و توکل به خدا از تربیت فرزندتون لذت ببرید.💐
کانال تربیتی همسران خوب
@hamsaranekhoob
#ارتباط_با_همسر
#صبر_فعال
سلام استاد
بنده 23سالمه
همسرم 39
استاد هیچ حسی به همسرم ندارم . بود نبودش واسم هیچ فرقی نداره . اصلا نمیشه باهاش حرف زد . اصلا نمی خوامش . دوازده ساله ازدواج کردیم . همسرم اهل نماز و روزس . اعتیادم نداره . کارم می کنه برای نون حلال . نمی دونم دردامو چه طور بگم نمی خوامش . دوازده ساله اصلا هیج جا من و دخترمو نمی بره . هر هفته صاحب کارش پولشو دیر میده تلافی شو سر من در میاره . استاد چیزی تو خونه گم میشه . یک کتاب دعای کوچیک . این قد اوقات منو تلخ کرد . غذا درس میکنم این قد عیب میگیره با این که خوب میشه . تا یک هفته مسخرم میکنه . استاد بچهم مریض میشه یک شکم درد ساده تو بغلم راش مبرم اونم بلند میشه میزنه تو سرش دنبال من راه میره میگه بچمو چشم زدن . ای فوشایی میده که خشک میشم سر جام . خونه پدر منم نمیاد میگه چیزیم ندادن . یک ساله نیامده . قبلا که میومد سر سفره که مینشست . یک جوری برخورد میکرد پیش خانوادم که اینا چی درس کردین . با این که تو خواب شبشم همچین غذاهایی ندیده بود . فقط مریضه . استاد اگه یک متنی واسش بخونم میگه این چیه ازکجا اوردیش . کی فرستاده . کدوم گروه بوده . بعضی موقع هام استاد بهم غیر مستقیم میگه تو باکسی در ارتباطی . گاهی تو حیاطم میبینم از کنار پنجره میاد نگام میکنه . ......
از خونه پدرم چیزی میارم میگه اینا حرامه نمی خوره نمیارم پیش بچه 5ساله به اون میگه هیچیمون نمیدن که بره به خانوادم بگه.
با این که پدرم کارگره . زحمت میکشه .
اینم بگم منم با خانواده همسرم هیچ رفت امدی ندارم . هیچ کدوم از جاریام اونجا نمیرن . منم به کل نمی خوان .سر ارث میراثم خانواده من با خانواده همسرم دعوا دارن .
پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب سرکار خانم #بدیعزادگان
سلام به شما خواهر گرامی
از اینکه این دغدغه ذهنی خودتون رو با مجموعه ما مطرح کردید سپاسگزارم چرا که با مطرح کردن یک دغدغه با یک فرد امین و دغدغه مند قطعا از رنج اون تا حد زیادی کاهش پیدا می کنه.
خواهر عزیز من این رنج و ناراحتی شما رو از برخوردهای ناراحت کننده همسرتون درک می کنم اما خواهش می کنم جهت ارامش بهتر ذهنی وروحی خودتون برای مدتی فقط تمرکز خودتون رو به ویژگی های مثبت همسرتون اختصاص بدید.واقعا به این توجه کنید که همسر من چه ویژگی های مثبتی داره؟ این ها رو لیست کنید و هر وقت مورد جدیدی به ذهنتون رسید اضافه کنید و مرور کنید.
در گام بعدی پیشنهاد می کنم به خودتون برگردید ....یعنی بیینید زمانی که همسرتون رفتار ناراحت کننده ای بروز میدن شما چه عکس العملی نشان میدید؟
من عمیقا معتقدم ما خانم ها با برخورد مناسب و صبر فعال تا حد زیادی می تونیم این رفتارهای همسرمون رو تغییر بدیم .
و مرحله بعدی خواهر خوبم : پذیرش و سازگاری
یعنی زمانی که من تمام تلاش خودم رو برای بهبود روابطم با همسرم داشتم این معایب رو بپذیرم و اذعان کنم که من هم کامل نیستم.و به این فکر کنم که زندگی در این دنیا مجموعه ای از سختی ها و پستی و بلندی هاست . این رنج رو با آغوش باز بپذیرم .هرچند سخت اما شدنی و زمانی که شما به این مرحله برسید و برای این صبرتون با خدا معامله کنید حلاوتی رو می چشید که شاید با هیچ چیزی عوض نکنید.👌
در نهایت پیشنهاد می کنم هم از مشاوره تلفنی با مشاپران امین کانال و هم از مجموعه های صوتی هنر زن بودن ۱ و ۲ بهره ببرید که قطعا در باز کردن گره های ذهنی شما در مواجهه با این مساله راهگشا خواهد بود✅
کانال تربیتی همسران خوب
@hamsaranekhoob
#خستگی_روحی
#بیحوصلگی
#ارتباط_با_همسر
سلام خداقوت?من ۳۴ و همسرم ۴۰ ساله,پنج سال ازدواج کردیم مستاجریم و یک فرزند زیر یکسال داریم ایشون تا دیروقت کار میکنند و این باعث سستی و بیحالی من تو زندگی شده جوری که وقتی ۱۲ به خانه میاین من انژری ندارم و بخصوص الانم که فرزند دارم و نظم زندگیم بهم خورده جوری که حتی به امورات منزل نمیرسم ذوق و شوقی ندارم چون بیشتر خسته ام و امید ندارم اصلا نمیتونم برنامه ریزی کنم.. وقتی هم بهشون میگم میکن با این اوضاع گرونی چاره ندارم از طرفی نگران فرزندم که باید زود بخوابه چون رو به رشد هست از طرفی هم ارتباط با پدر کم میشه چه کنم?
پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم #بدیعزادگان
سلام به شما دوست عزیز
در ابتدا خدا رو شکر می کنم که همسر شما فردی سالم هستن، شغل دارن، همت و غیرت دارند، و برای تامین مخارج زندگی تلاش می کنند....
خب حالا خواهش می کنم یک بار دیگه عبارات بالا رو که برداشت من از متن ارسالی شما بود مرور کنید😊
دقت کردید که ما از هر زاویه ای به یک مساله نگاه کنیم چقدر می تونیم احساسات متفاوتی رو تجربه کنیم؟
درسته که همه ما انسان ها به دنبال ارامش هستیم اما قویا به شما توصیه می کنم به دنبال آرامش جایی بیرون از فکر و ذهن خودتون نباشید و صد البته این به معنای تلاش نکردن جهت بهبود شرایط زندگی ما نیست.
سعی کنید اگر واقعا می تونید در هزینه های زندگی تون صرفه جویی داشته باشید این کار رو بکنید تا همسر شما با فراغ خاطر بیشتری در کنار شما باشند.
می تونید با فرا گرفتن کارهای هنری و با استفاده از بستر مجازی در راستای کسب درامد و تامین بخشی از هزینه های زندگی
قدم بردارید که نهایتا همسر شما می تونن حجم کاریشون رو کم کنند.
و به این نکته هم توجه کنید روح یک خونه از روحیه ما خانوم ها نشأت می گیره. پس با برنامه ریزی دقیق و گنجاندن فعالیتهای مختلف فرهنگي، هنری و ...در برنامه زندگیتون روحیه خودتون رو تقویت کنید.
تا حد زیادی این بی حوصلگی ناشی از دست تنها بودن در رسيدگي به امورات فرزندتون ناشی میشه و بسیاری از مادرها در شرایط شما این حالات رو تجربه می کنند. گوشه چشمی هم به این مساله داشته باشید که این شرایط گذراست و قطعا در طی پروسه رشد کودکتون این سختی قطعا کاهش پیدا می کنه.سعی کنید جوری برنامه ریزی کنید که فرزندتون صبح زودتر بیدار بشه و از حضور پدرش لذت ببره.هم چنین برای جبران عدم حضور پدر نوازش کردن فرزندتون از سمت پدر و بازیهای لمسی با اون زمانهایی که در منزل هستند می تونه موثر و مفید باشه.
نهایتا خواهش می کنم توجه کنید که این یک پاسخ کلی به یک سؤال کلی است. پس در صورتی که لازم می بینید برای داشتن حال خوبتر با یک مشاور امین صحبت کنید.💐
کانال تربیتی همسران خوب
@hamsaranekhoob
#فرزند_آوری
#سکونت_با_خانواده_همسر
#استقلال_فکری
با عرض سلام
بنده چندسالی هست که ازدواج کردم والحمدالله الان صاحب چندفرزند هستم، ولی سر بچه آخری دیگه هر دو خانواده بسیار شاکی شدن واز چپ و راست حرف خوردیم و سرزنش شدیم، به حدی که دیگه تحمل کوچک ترین نصیحت از طرف خانواده را نداریم و بشدت بهم میریزیم،و البته ما از نظر مالی هم در تگنا هستیم ولی از این موضوع زیاد شاکی نیستیم و خداروشاکریم ودر حال حاضر پیش خانواده زندگی میکنیم ولی جدا از داخل خانه،و دوست داریم بازهم بچه دار بشویم،احساس میکنیم استقلال از ما گرفته شده،چون در برخی مسائل هم دخالت میکنن، تا زمانی که در کنار خانواده هستیم دیگه جرات نمیکنیم بچه دارشیم، بخاطر همین تصمیم گرفتیم به شهر دیگری مهاجرت کنیم، ولی خانواده بشدت مخالف این موضوع هستن، چه کنیم؟
طوری شده که گاهی حرفی بزنن و ماهمین که فقط حس کنیم کلمات حالت نصیحت کننده دارن، باعث میشه کل روز حالمون خراب بشه، و همین موضوع بین من و همسرم تاثیرش گذاشته و آرامش را از ما گرفته و الان مدتیه نسبت به زندگیم بی انگیزه شدم، حتی دیگه کارهای خونه به سختی و با اکراه انجام میدم، واقعا خسته شدم چون پیشرفتی تو زندگیم نمیبینم، مستقل شدن خیلی خیلی برام مهمه، می دونم حالا حالاها نمی تونیم مستقل بشیم، چه کنم، روحیه ام چطوری حفظ کنم!
پاسخ مشاور امین کانال همسران خوب، سرکار خانم #بدیعزادگان
سلام
اولا تبریک میگم به خاطر اراده، دیدگاه مثبتتون نسبت به فرزند آوری و داشتن فرزندان خوب و سالم😊
انشاالله خداوند حفظشون کنه
دوست عزیز در مرحله اول به این فکر کنید که به چه انگیزه ای می خواید بچه دار بشید؟
اگر به این کار به عنوان یک عبادت نگاه کنید قطعا خیلی با انرژی و قاطعیت بیشتری به این امر نگاه می کنید و حرف های نا امید کننده اطرافیان رو با قدرت روحی بیشتری تحمل می کنید.
پس در مرحله اول نگرش الهی خودتون رو نسبت به این قضیه تقویت کنید.مثل نماز خوندن یا روزه گرفتن که هر چقدر دیگران ما رو تحقیر و تمسخر کنند باز هم از اون دست نمی کشیم.
مطمئن باشید با حضور بچه ها خیر و برکت هم در زندگی شما جاری خواهد شد. فرزندان ما سرمایه هایی هستند که سود آوری اونها در هر دو جهان نصیب ما خواهد شد.
در زمینه استقلال هم اینو بدونید وقتی صمیمیت زناشویی شما افزایش پیدا کند و برای رفت و آمد خودتون برنامه داشته باشید تا حد زیادی می تونید از تنش ها و احتمالا ناراحتي ها کاهش بدید.
سعی کنید در طول روز برنامه ریزی داشته باشید و زمانی رو با بهرهگیری از کمک همسرتون یا اطرافیان دلسوز برای نگهداری بچه ها ، به رشد شخصی و وقت گذاشتن برای خودتون اختصاص بدید که تا حد زیادی می تونه در ترمیم و تقویت روحیه شما موثر باسه
موفق باشید💐
#ارتباط_با_خانواده_همسر
#سکونت_با_خانواده_همسر
سلام وقتتون بخیر
اقای پور احمد من 4سال ازدواج کردم از اول ازدواجم بنا رو به این گذاشتم که مادرشوهرم مثل مادرم هستن مخصوصا اینکه همسرشون فوت کردن و تنها هستن ولی تو این چند سال ان قدر که احترام گذاشتم احترام ندیدم همش بی احترامی و کم محلی بوده من اصلا توقع تشکر ندارم ولی انتطار دارم بهم احترام بذارن کلی محبت می کنم بعد اگه کوچترین چیزی ببینن ان قدر ان مساله رو بزرگ می کنن که انگار چه اتفاقی افتاده من میگم بالاخره ادمی ممکن الخطا است بدون اشتباه که نیست حالا اگه یه رفتاری مطابق میلشون نبود باید این همه محبت نادیده بگیرن و بی احترامی و کم محلی بکنن من با اینکه میدونم مقصر ایشان هستن و حتی همسرم هم قبول دارن مادرشون اشتباه کرده ولی بازم به خاطر اینکه بزرگتر هستن ازشون معذرت خواهی هم می کنم ولی ایشان اصلا کوتاه نمیان , منم دیگه خسته شدم تحمل این همه بی احترامی و توهین ندارم به خاطر همین رابطمه باهاشون خیلی کم کردم و بی هیچ کاریشون هم کاری ندارم شدم مثل یه غریبه حالا به نظرتون کار درست چیه؟ من با این وضعیت نمیتونم کنار بیام حس بدی دارم اصلا نمیدونم راه درست چیه راه غلط چیه به شدت عصبی شدم طوری که تو زندگی زناشوییم هم تاثیر گذاشته لطفا کمکم کنید در ضمن ما با مادرشوهرم یکجا زندگی می کنیم و یه برادرشوهرم هم دارم که با اینکه کوچتر هستن ولی زودتر ازدواج کردن ایشان هم چه خودشون چه همسرشون اصلا به مادرشوهرم کاری ندارن و هر چند وقت یه بار 2ساعت میان و میرن ان قدر خستم کردن که دوست دارم ازشون جدا بشم و با همسرم به دور از مادرشوهرم زندگی کنیم به نظرتون این کار درسته؟
پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب، خانم #بدیعزادگان
سلام خواهر عزیز
در همین ابتدا می خواستم صبر و احترام شمارو نسبت به خانواده همسرتون تحسین کنم.قطعا این صبر پاداش زیادی خواهد داشت
اما در ضمن توجه بفرمایید ما در عین حالی که صبوری می کنیم اما به خاطر امنیت روانی خودمون هم باید تلاش کنیم.
پیشنهاد می کنم در مرحله اول سعی کنید نگاه و نگرشتون رو به مادر همسرتون تغییر بدید.اینکه ایشون علیرغم همه کم لطفی ها قطعا از یک مساله درونی رنج می برند که باعث این رفتار میشه. این نوع نگاه می تونه باعث شفقت و دلسوزی بشه و تحمل مارو بالاتر ببره.
مضاف بر اینکه در این زمینه با خدا معامله کنید و این مسأله رو امتحانی از سمت خداوند در نظر بگیرید که برای افزایش رشد روحی شما قرار داده شده.
اجازه ندید این مسائل در صمیمیت زناشویی شما و همسرتون تأثيرگذار باشه سعی کنید در عین احترام خودتون در صورت لزوم در برابر تحقیرها با پاسخ محترمانه پاسخگو باشید و اگر سو تفاهمی هست با آرامش رفع کنید تا همسر شما نیاز به مداخله نداشته باشند و نیازی به بازگو کردن مسائل به همسر شما نباشه.
سعی کنید تفریحات خانوادگی خودتون رو داشته باشید تا زمینه انس و تجدید قوای روحی شما و همسرتون فراهم بشه.
در صورتی که امکان جدا کردن محل زندگی رو دارید با رعایت یک سری شرایط از جمله تنها نشدن به یکباره مادر همسرتون در این زمینه اقدام کنید.
حتما پیشنهاد می کنم برای گرفتن راهنمایی دقیق تر با مشاورین امین کانال ارتباط گرفته و مساله خودتون رو مطرح کنید.
#مشاوره_طلاق
#بیکاری_همسر
#صبر_فعال
#اقتدار_مرد
سلام،من خانمی هستم 48ساله که مدت 30سال هست ازدواج کردم ،من وهمسر درسن کم یعنی خودم 16وهمسرم18سالگی ازدواج کردیم،هردو دبیرستانی بودیم.همسر من اهل کار نبود چون پدرش گفت بره درس طلبگی بخونه من خرجتونو میدم. علی رقمی که من اصلا راضی نبودم ولی چون همسرم ابراز علاقه به این درس رو میکرد راضی شدم بره دنبال درس طلبگی،اونم بگیر نگیر داشت ویکسال تهران بود،بعدش رفتیم قم وخلاصه بعد 5سال به بهانه اینکه بچه چهارمی میخواد دنیا بیاد،اوردمون مشهد اینجا هم که گفتن باید از اول شروع کنی که گفت حوصلشو ندارم، ورفت برا خودش مغازه کافی نت زد که اونم جواب نداد بعد هم رفت دنبال مداحی وعطاری وزنبورداری والانم نتورک مارکتینگ لعنتی یا همون بازاریابی شبکه ای ،من طلا وهر چی پول داشتم گذاشتم بلکه این اقا تو یک کاری استقامت داشته باشه اما نشد،الانم هر کاری پیدا میکنم براش میگه تو به شغل من کار نداشته باش صبح تا شب تو خونه یا دراز کشیده یا سرش تو گوشیه یا برای خودش جملات مثبت رو نشخوار میکنه بلکم پولی از سقف بیفته،با سختی زندکی میکنیم من دیگه خسته شدم ومیخوام طلاق بگیرم ،دلم با بچه هامه ولی دیگه خسته شدم ،اینم بگم همسرم مرد مهربون وعاشق پیشه هست به لحاظ زبانی ،محبت زید میکنه،دوستت دارم زیادمیگه ،به بچه هام میگه خانمم خط قرمزمه وای به حالتون بهش بی احترامی کنید ولی چه فایده،کلی قرض داریم،برای خرجمون برادرش کمک میکنه هیچ کس بهمون اعتماد نداره از بس قرض کردیم ،عزت نفسمون رفته زیر سوال ،بچه هامم خسته شدن ،موندم چه کنم ،میخوام جدا بشم،ما خانمای اینجوری خیلی مظلومیم چون همه مهر ومحبت همسرمونو میبینن اما مشکلاتمونو نه ،میخوام طلاق بگیرم خودمو راحت کنم.
پاسخ مشاور امین کانال همسران خوب سرکار خانم #بدیعزادگان:
دوست گرامی
سلام
در مرحله اول صبر و استقامت شما رو در این زمینه تحسین می کنم.
قطعا این شکیبایی نزد خداوند ماجور خواهد بود.
خواهر عزیز در مرحله اول خواهش میکنم برای آرامش خودتون توجه خودتون رو کاملا به نکات مثبت همسرتون معطوف کنید که البته در طرح سوال هم به اون اشاره کردید، احترام ، محبت و توجه گوهر های قیمتی هستند که از طرف یک مرد به همسرش داده میشه و بسیاری از خانم ها به خاطر نداشتن این موارد در زندگی رنج می برند.
در مرحله بعد به این فکر کنید که نحوه برخورد شما با این معضل در زندگی تون به چه نحوی بوده؟
آیا صرفا یک برخورد سرکوب گرانه و همراه با سرکوفت و ناامیدی هست یا به همراهش تشویق و اقتدار دهی هم دارید؟قطعا اگر به صورت اول با همسرتون برخورد می کنید نباید منتظر تغییر باشید به جز ضعیف تر شدن روز به روز روحیه همسرتون
اینطور که از صورت سوال شما برداشت میشه ظاهرأ همسر شما خودشون دغدغه تامین معیشت رو دارن و فقط مسیر رو اشتباه میرن..و البته اینکه شما بیشتر از ایشون این دغدغه رو دارید و این غلطه ...پس نیازهای خودتون رو با حفظ لقتدار ایشون مطرح کنید تا این دغدغه برای ایشون هم زنده بشه .
بهتره کاملا به صورت یک حامی قدرتمند در کنارشون باشید و حتی راهکارهای مختلف رو به ایشون ارائه بدید.در قرض گرفتن های ایشون و مسائل مالی هم کمتر دخالت داشته باشید و در زمان و فرصت مناسب به راهنمایی های جزئی و دلسوزانه بپردازید.
در حال حاضر استفاده از مشاوره کسب و کار بسیار رواج پیدا کرده و بسیاری از افراد با فرا گرفتن یک مهارت می تونن در بستر مجازی فعالیتهای اقتصادی موفقی داشته باشند.
حتمأ همسرتون رو تشویق کنید که یک مهارت رو فرا بگیرند.
خودتون هم می تونید با بادگرفتن کارهای هنری و مهارتی در این زمینه به یک درآمد مطلوب برسید که قطعا در بهبود روحیه و وضعیت موجود شما مؤثر خواهد بود.
در پایان ...خواهر خوبم طلاق به اندازه ای که تبعات سخت و سنگینی به همراه داره قطعا برای شما فایده ای نخواهد داشت.پس حتی اسم اون رو هم به زبون نیارید که شما رو چندین قدم از هدفتون که رسیدن به یک زندگی باثبات از نظر عاطفی و مالی هست دورتر می کنه.
#ارتباط_با_جنس_مخالف
#خواستگاری
#مشاوره_ازدواج
سلام خدمت شما من ی دختر۱۹ساله هستم
مدت سه ماه با ی اقا پسری ارتباط داشتیم ایشون۲۳سالشونه ارتباط ساده بود ب مروز داشت وابستگی ایجاد میشد که من درخواست کردم ک کات کنیم
برخلاف میلشون ایشون بخاطر من عقب کشیدن تا کنکورمو بدم ولی دقیقا از دوروز بعدکنکور شروع شد اصرارشون که علاقه دارنو منوبرای ازدواج میخوان من دوسشون داشتم دقیقا معیارای منو داشتن ولی بخاطر اینکه دوس بودیم باهم و ی چن روز کوتاه بشدت این رابطع ی دوستی باز شدع بود
مخالفت میکردم اصرار ایشون پابرجا بود و هست تاالان ک یکسال شده میگن بزار بیام رسمی خاستگاری
نمیدونسم چیکار کنم استخارع کردم عالی اومد ولی گفت اولش باسختی هست ولی ایندش بسیارعالی الان میترسم اگ اجازه یدم خانواده بفهمن ما دوست بودیم این فاجعس چون من تو ی خانواده سنتی و خسلی مذهبی بزرگ شدم
البته ایشون ب مادرشون مطرح کردن ولی گفتن مشاوره کنکورمیدادن پارسال ب من اونجااشناشدیم
بغیر از این نمیدونم اگ بزارم بیان و وصلت سربگیرع نکنه تو اینده بخاطر گذشتمون سرزنش بشم و شک تو زندگیمون باشع میترسم ک اینده دچار مشکل بشم میشه لطف کنید راهنماییم کنید
پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب سرکار خانم #بدیعزادگان
سلام
ممنونم که دغدغه خودتون رو با ما مطرح کردبد و خواستید اصولی در ابن رابطه تصمیم بگیرید.
در مرحله اول خواهشا ارتباط خودتون رو با این آقا قطع کنید و هر نوع ارتباط رو منوط به خواستگاری رسمی اون هم از طرف خانواده ها بکنید.
قطعا ایشون اگر واقعا خواهان ادامه زندگی با شما باشند قطعا در این راستا اقدام خواهند کرد.
ضمن اینکه ممکنه این قطع ارتباط در روزهای اول به خاطر خلاء عاطفی که احساس می کنید براتون سخت باشه اما برای این راه به خدا توکل کنید. مطمئن باشید شیرینی این ترک ارتباط به مراتب برای شما بیشتر خواهد بود و قطعا زمینه هر نوع سرکوفت و بی اعتمادی در آینده رو هم از بین خواهد برد.
برای رفع نگرانی تون در رابطه با نحوه آشنایی می تونید از یک بزرگتر کاملا امین و قابل اعتماد کمک بگیرید و ایشون پس از آشنا شدن با آقا پسر نقش واسطه رو داشته باشند.
این رفتار زمینه سرکوفت و سرزنش و عدم اعتماد در آینده رو از بین خواهد برد.
و عامل مهمی است که اگر خانواده ها هم متوجه شدند باز هم تا حد زیادی این ارتباط رو رسمی تر ببینند و شما در این موقعیت آسیب کمتری ببینید.
اینکه اگر خانواده ها متوجه این نوع ارتباط شوند و چه عکس العملی نشون بدن کاملا بستگی به سبک زندگی و نگرش خانواده ها داره.
مضاف بر اینکه صرف آشنایی دلیل بر انتخاب صحیح نیست .
کاملا سعی کنید روند کامل انتخاب صحیح رو طی کنید تا به لطف خدا زندگی مشترک شیرین و پرباری رو تجربه کنید.