eitaa logo
آداب همسرداری
2.5هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
64 فایل
همدلی ، همراهی، همکاری و آگاهی همسران ضامن تعالی و تحکیم خانواده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک زندگی اسلامی را یاد بگیریم🌱🌴🏝️ 📌 مشکلات درونت به دست خودت حل می‌شه🥀🌼🍎 🔹طرف توی خونه‌اش بود و می‌خواست بره بیرون. 🔸کلید ماشینش رو از روی میز برمی‌داره. همین که می‌خواد بیاد بیرون، برق قطع می‌شه و پاش گیر می‌کنه به میز و کلیدهاش میفته روی زمین. 🔹فضا کاملا تاریک بود. هر چی روی زمین رو می‌گرده، پیداش نمی‌کنه. 🔸یه لحظه نگاه می‌کنه می‌بینه هوای بیرون روشن‌تر از داخل خونه‌ست. 🔹به خودش می‌گه: چقدر تو احمقی! هوای بیرون روشنه و تو توی تاریکی دنبال کلید می‌گردی!؟ 🔸می‌ره بیرون از خونه و تو کوچه دنبال کلیداش می‌گرده. 🔹توی این لحظه همسایه‌اش هم میاد بیرون و می‌بینه اون داره دنبال چیزی می‌گرده. 🔸بهش می‌گه: چی شده؟ کمک می‌خواید؟ 🔹می‌گه: آره کلیدهای ماشینم رو گم کردم و دارم دنبالشون می‌گردم! 🔸می‌گه: صبر کن منم کمکت کنم. 🔹بعد از چند دقیقه ازش می‌پرسه: حالا کجا دقیقا انداختی کلیدها رو؟! 🔸می‌گه: داخل خونه! 🔹همسایه با تعجب می‌گه: توی خونه گم کردی، داری بیرون دنبالش می‌گردی؟ 🔸می‌گه: خب ابلهانه‌ست که توی تاریکی دنبال کلید بگردی! 💢 حالا هم خیلی از ماها مشکلاتی داریم در درونمون که به دست خودمون حل می‌شه ولی داریم در بیرون از خودمون دنبال جوابش می‌گردیم. تازه بعضی‌ها هم می‌خوان کمکمون کنن. 💠 امام سجاد (ع) فرمودند : 🌿 أشكَرُكُم لله أشكَرُكُم للناسِ؛ ✨سپاس‌گزارترين شما از خدا، سپاس‌گزارترين شما از مردم است. 📚الكافی، ج۲، ص۹۹، ح۳۰ ❤️🌿 💠 📌 مراقب باش اعمالت را نسوزانی🌷🌴 🔹کارت بانكی‌ام رو به فروشنده دادم و با خيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه، ولى در كمال تعجب، دستگاه پيام داد: موجودى كافى نمی‌باشد! 🔸امكان نداشت، خودم می‌دونستم كه اقلا سه برابر مبلغى كه خريد كردم در كارتم پول دارم.! 🔹با بی‌حوصلگى از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام آمد: رمز نامعتبر است. 🔸اين بار فروشنده با بی‌حوصلگى گفت: آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد، پول نقد همراهتون هست؟! فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين كلاً سوخته. 🔹در راه برگشت به خانه مرتب اين جمله‌ فروشنده در سرم صدا می‌كرد: پول نقد همراهتون هست؟ 🔸خدايا! ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آن‌ها هستيم مثلا عبادت‌هايى كه كرديم، دستگيرى‌ها و انفاق‌هايى كه انجام داديم و... 🔹نكند در روز حساب و كتاب بگويند موجودى كافى نيست و ما متعجبانه بگوييم: مگر می‌شود؟ اين همه اعمالى كه فكر می‌كرديم نيک هستند و انجام داديم چه شد؟! 🔸و جواب بدهند: اعمالتان را در كنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت؛ كنار «بخل»، كنار «حسد»، كنار «ريا»، كنار «بى‌اعتمادى به خدا»، كنار «دنيا دوستى» و کنار"گناه" ... 🔹نكند از ما بپرسند: نقد با خودت چه آورده‌اى؟ و ما كيسه‌هایمان تهى باشد و دستانمان خالى. 🔸خدايا! از تمام چيزهايى كه باعث ازبين‌رفتن اعمال نيكمان می‌شود به تو پناه می‌بریم... 💠 📌مومن و لزوم تلاش برای زندگی عليه‌السلام فرمودند : 🌿 لا تَكسَلوا في طَلَبِ مَعايِشِكُم، فَإِنَّ آباءَنا كانوا يَركُضونَ فيها ويَطلُبونَها؛ ❇️ در طلب معاش خود كاهلى نكنيد كه پدران ما براى آن مى‌دويدند و آن را جست‌وجو مى‌كردند. 📚الفقيه، ج۳، ص۱۵۷، ح۳۵۷۶ 💠 https://eitaa.com/aaramesh14
❌مراقب مشاوره های خود باشید❌ 🟣 ﺍﺯ ﺷﺘﺮﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻋﻤﻖ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ؟ ﺷﺘﺮ گفت: ﺗﺎ ! ﻭﻗﺘﯽ داخل ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ شد، ﺁﺏ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﮔﺬﺷﺖ! ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺏ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻣﯽ‌ﺯﺩ ﻭ ﻏﺮﻕ ﻣﯽ‌ﺷﺪ، ﺑﻪ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﯽ ﺗﺎ ﺯﺍﻧﻮ! ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺑﻠﻪ ﺗﺎ ﺯﺍﻧﻮ، ﻭﻟﯽ ﺗﺎ ﺯﺍﻧﻮﯼ ﻣﻦ، ﻧﻪ ﺯﺍﻧﻮﯼ ﺗﻮ!... 🔵ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﮔﯿﺮﯾﻢ و قصد استفاده از تجربه‌ی او را داریم ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻭ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ نیز ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ، ﻟﺰﻭﻣﺎً ﻫﺮ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﯿﺴﺖ... ❌ لذا فقط از مشاور امین و متخصّص راهنمایی بخواهید.❌ ❀✾••┈┈•❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•❀ 🦋 ‌❣️ / 👇 https://eitaa.com/hamsardarl
تعریف می کرد: با پدرم بحث کردم و صداها بالا رفت. از هم جدا شدیم. شب به تخت خوابم رفتم. ولی اندوه، تمام وجودم را فرا گرفته بود... مثل همیشه سرم را روی بالش گذاشتم، چون هر وقت غم ها زیاد می شوند با خواب از آنها می گریزم... روز بعد از دانشگاه بیرون آمدم و موبایلم را از جیبم درآوردم... پیامی برای پدرم نوشتم تا به این وسیله از او دلجویی کنم. در آن نوشتم: شنیدم که کف پای انسان از پشت آن نرمتر و لطیف تر است. آیا پای شما به من اجازه می دهد که با لبم از درستی این ادعا مطمئن شوم؟ به خانه رسیدم و در را باز کردم. دیدم پدرم در سالن منتظر من هست و چشمانش اشکبار هست... پدرم گفت: اجازه نمی دهم که پایم را ببوسی ولی این ادعا درست است و من شخصا بارها آن را انجام داده‌ام. وقتی کوچک بودی کف و پشت پای تو را می بوسیدم. اشک از چشمانم سرازیر شد... یک روز پدرتان از این دنیا می رود، قبل از این که او را از دست دهید به او نزدیک شوید، اگر هم از دنیا رفته است یادش را گرامی دارید و بر او رحمت و درود بفرستید. 🌷🙏🌷 ❄️@hamsardarl ❄️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 *باغچه بیل می زنیم* نزدیکای عید، حدود بیست روز مانده به نوروز صدایی توی گوش من که پسر بچه ای بازی گوشی بودم می پیچید. باغچه پسر بچه ای بازی گوشی بودم می پیچید. باغچه بیل می زنیم، باغچه بیل می زنیم، باغچه بیل می زنیم...صدا رفته رفته بلندتر می شد و من که حدود نه سال داشتم به فراست در می یافتم که تند و تیز باید به دنبال مرد بیل بروم و از او بخواهم تا بیاید باغچه ای (که بخش اعظم حیاط خانه را اشغال کرده بود و در آن درخت عناب، انگور و چند تا گل محمدی کاشته شده بود را بیل بزند. پیرمرد که بدنی استخوانی، محکم داشت دوچرخه اش را لب در می گذاشت و وارد خانه می شد، خیلی تند و تیز چای مادرم آماده نشده کل باغچه را بیل زده بود..... الان دیگه از آن صدا خبری نیست و سال هاست آن صدا را نمی شنویم. راستی دیروز از کنار خانه دوران بچه گیم رد می شد. از حیاط خبری نبود و خانه دو طبقه مان تبدیل به خانه شش طبقه شده بود. بچه هایی که در آن خانه بزرگ می شوند دیگر از سایه درخت عناب بهره ای ندارند. حسرت بازی پر شور و شر فوتبال با پسرخاله هایشان را می کشند و افسوس می خورند که موقع شکوفه دادن درخت عناب سرگرم زنبورهای عسل شوند. آنان طعم شیرین خوابیدن در حیاط و دیدن آسمان پرستاره را هیچ موقع نمی توانند بچشند. یادش بخیر چقدر زوددیر می شود. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃