eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
19.8هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
16 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🍮🍮 پروین آمد. با اشاره دست به او فهماندم که موبایلم را میخواهم. و او فردای آن روز برایم آورد. درست در ساعتی از زندگی که درد امانم را بریده بود.. هیچ وقت نمیداستم تا این حد از مرگ میترسم.. و بیچارگیم را وقتی فهمیدم که نه دانیالی بود برای محبت و نه دوستی برای دادن آرامش.. حسِ‌تهی بودن،‌ بد طعم ترین حسِ دنیاست.. باید به کجا پناه میبردم؟ من طالب دستی بودم که نجاتم دهد.. از مرگ.. از ترس.. از درد.. از حسامی داعش صفت که برایم نقشه داشت.. به ته دنیا رسیده بودم جایی که روبه رویم دیواری بی انتها تا عمق آسمان ایستادگی میکرد و پشت سرم، دیواری طویل که لحظه به لحظه برای کوبیدنم نزدیک میشد.. با یان تماس گرفتم. صدایم از قعر چاه بیرون میآمد و اون با نگرانی حالم را پرسید. دوست داشتم سرش فریاد بزنم اما توانی نبود. پرسیدم دوست ایرانی ات کیست و او بحث را عوض کرد. پرسیدم چه کسی زن پرستار را به خانه ام  آورد و او باز بحث را عوض کرد. پرسیدم چه نقشه ای برایم کشیده و باز هم جوابی بیمعنا عایدم شد.. گوشی را قطع کردم.. باید با عثمان حرف میزدم. شماره اش را گرفتم اما اثر داروی بیهوشی آنقدر زیاد بود که فقط الو الو گفتنهای بلند و محکمش در گوشم ماند. دنیا و خدایش چه خوابی برایم دیده بودند.. ؟؟ روز بعد در اوج ناتوانی  و بی حالیم، شیمی درمانی شروع شد.. چیزی که تمام زندگیم را بارها و بارها مقابل چشمانم به صف کرد. شرایط انقدر بد بود که حتی توان نفس کشیدن را هم دریغ میکرد و کل هوشیاریم خلاصه میشد در گوشهایی که تنها میشنید. و صدایی که هر شب کنارِ گوشم قرآن میخواند.. صدایی از حنجره یِ‌ حسام.. حسامی که بی توجه به تنفرم از خدایش،‌کلامش را چنگ میکرد بر تخته سیاهِ‌ روحم.. او مدام قرآن میخواند و من حالم بدتر میشد.. آنقدر بدتر که حس سبکی کردم.. حسی از جنس نبودن.. حسی از جنس ایستادن و تماشای فریادهای حسام و دست پاچگیِ  دکتر و پرستاران برای برگرداندنم.. حسی که لحظه به لحظه دهانم را تلخ تر میکرد.. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨ خدایا 🙏 در آغاز هفته 🌸 دستان خالیم به سوی توست🙏 ای معبود مهربانم💕 به من لیاقتی عطا کن تا دستانم 🙏 دستی باشد از جانب تو💕 در خدمت خلق تو🌸 و پایم در راه تو و در جهت خشنودی تو 🙏 و شادی خلق تو گام بردارد🙏 مرا آنگونه شکل بده و بساز🌸 که نماینده تو و خوبی های تو🌸 بر روی زمینت باشم🌸 آمین یا رَبَّ الْعالَمین 🙏 ای پروردگار جهانیان 🙏 🌸🍃🌸 http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️️‍ شش کار عاشقانـــ❤️ــــــه ای که برای همسرتون میتونید انجام بدین👇👇 1⃣ اوّلین کسی باشید که تولّدش را تبریک می‌گوید. 2⃣- در هنگام سفر برایش نامه ی عاشقانه‌ای نوشته و در کیفش قرار دهید. 3⃣- سعی کنید بعضی از چیزها را فدای وجود همسرتان کنید. (از چیزهای کوچک شروع کنید). http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️️‍ شش کار عاشقانـــ❤️ــــــه ای که برای همسرتون میتونید انجام بدین👇👇 4⃣- سعی کنید لحظات طولانی با هم تنها باشید. 5⃣- هنر با هم بودن در سکوت را بیاموزید که مشخّصه ی بارز زوج‌های موفّق است. 6⃣- سعی کنید گاهی اوقات از هم دور باشید. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
ڪاش مےشد ❣ صداے تورا بوسید...😍😘💕❣💕 😍😍😍 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🍃❤️ 👈کارهایی که برای باید انجام داد ⏪دوستی با افراد متاهل  ✍پس باید در مورد روابط خود خوب فکر کنید ⏪و برای برای روابطی که برایتان مهم تر است برنامه ریزی کنید. 👈شما می توانید با دوستان جدیدی که باشند، آشنا شوید 👌و در صورتی که همسرتان نیز موافق با رفت و آمد با آن زوجین است 👈 در کنار آن ها همراه با همسرتان وقت بگذرانید ✍ بنابراین لازم است قبل از هر تصمیم گیری با یکدیگر . http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨🍮🍮 مرگ هم شیرین نبود.. و دستی مرا به کالبدم هل داد.. پرستاران رفتند و حسام ماند.. با قرآنی در دست و صدایی پریشان کنار گوشم ( سارا خانووم.. مقاومت کن.. به خاطر برادرتون.. نه اون دانیالی که صوفی ازش حرف میزد.. ) روحم آتش گرفت و او قرآن خواند.. آرام و آهنگین.. اینبار کلماتش چنگ نشد.. سنگ نشد .. اینبار خنک شدم درست مثل کودکیم که برفهای آدم برفیم را دردهانم میگذاشتم و دندانم درد میگرفت از شیرینیِ سرما.. نمیدانم چقدر گذشت اما تنها خاطرات به یاد مانده از آن روزهایم آوای قرآن خواندنِ‌ حسام بود و حس ملسِ‌ آرامش.. بهوش آمدم.. رنجورتر از همیشه.. اما حالا گوشهایم به کلماتی عربی عادت داشت که از بزرگترین دشمن زندگیم یعنی خدا بود وصدایی که صاحبش جهنم زندگیم را شعله ورتر کرده بود.. و این یعنی عمقِ‌ فاجعه ی زندگی.. صدایش را شنیدم. درست مانند وقتی که قرآن میخواند نرم و خوش آهنگ.. اما من متنفر بودم، نه از صدا، که از صاحبش.. دوباره ضربه ای به در زد (سارا خانووم..خواهش میکنم درو باز کنید..) زیادی آلمانی را خوب حرف میزد. به همان خوبی که ته مانده ی انگیزه ی زندگیم را گرفت. دیگر چه داشتم که دل وصل کنم به بودن و نفس گرفتن؟ زیبایی، آخرین چیزی بود که از دست دادم و حالا به امید مرگ باید لحظه های آغشته به سرطانم را میشمردم.. صدایش در گوشم موج زد (سه ثانیه صبر میکنم.. در باز نشد، میشکنمش..) پس سه ثانیه برای گذشت از زندگی و نجات از دستِ این مسلمان داعش مسلک وقت داشتم.. باید داغِ این رستگاریِ نکاحین را به دلش میگذاشتم.. تکه ی آیینه را با وجودی لرزان شده از ترس روی مچ دستم فشار دادم.. مُردن کارِ ساده ای نبود، دستم سوخت، چند ضربه ی محکم به در خورد، من با تمام وجود وحشت کردم، و در شکست.. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨ صبحانه ام یک فنجان چایِ بهارنارنج است و کمی مهربانی... وقتی رسم عاشقی‌ست و محبت... همین صبح‌بخیرهای دور و نزدیک است که دلم را شاد میکند...! روزتون سرشار از خوبی و مهربانی ❤️ http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b @hamsardarry 💕💕💕