فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
امروز بهترین روز خداست
بیاین تو دلامون بذر محبت بکاریم
و هر روز بدونیم که امروز بهترین روز خداست
بیاین هر روز اونقدر مهربونی و محبت
به بقیه هدیه بدیم
که لایق یکی از بهترین روزای خدا باشه
🌷🌷 دوشنبه تون بخیر🌷🌷
http://eitaa.com/joinchat/1290403861C392649f181
@hamsardarry 💕💕💕
🌴🌹حدیث روز 🌹🌴
🌹امام على عليه السلام:
بادِر شَبابَكَ قَبلَ هَرَمِكَ
وصِحَّتَكَ قَبلَ سُقمِكَ
🌷جوانى ات را پيش از پيرى دریاب🥀
🌸 وتندرستى ات را پيش از بيمارى🥀
📚غررالحكم حدیث4381
http://eitaa.com/joinchat/897908738C30a1928237
@kodaknojavan
❤️🍃❤️
✍ انواع #مشاوره_ازدواج:
٣. مشاوره بعد از ازدواج:
👈زوجین در این مرحله
❣یعنی شروع زندگی مشترك مسائل فرهنگی، عقیدتی، اجتماعی و سنن مورد قبول یكدیگر را عملاً تجربه می كنند
🔻 و ممكن است قادر به حل پاره ای از تعارضات و اختلافات نباشند
✍بنابراین مشاوره در این مرحله برای راهنمایی آنها و پیشگیری از بروز اختلاف مفید خواهد بود.
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️
#مشاوره_اشتباه_همسرداری
آقایی💁♂باهمسرش🤦♀️مشکلی داره!
واین آقا🤷♂️باخانمی ازطریق فضای مجازی ارتباط برقرارمیکنه ومشکلاتش رودرمیون میذاره.
👈این کارهاروانجام می ده تا ازطریق همدلی ومشورت مشکلاتش رو حل کنه.خانوم هم راهکارهای خوبی برای بهبودرابطه ی این دونفر می ده
ولی🤔مگه می شه ازیک رابطه ناسالم یک نتیجه درست گرفت!
😶بین اون خانوم وآقابه واسطه #همدلی ایجاد شده
رابطه ی احساسی ایجادمی شه
ودیگه همسرِاون آقا براش جذابیتِ قبل رونداره ویک ضربه بسیار بزرگ به زندگیش می خوره ودربسیاری ازمواردکاربه #طلاق کشیده می شه
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خانم ها بدانیدیکی از انتظارات شوهرتون از شما در زندگی کسب اقتدار است و ایشون همه تلاشش رو میکنه این #اقتدار رو کسب کنه
و با هر چیزی و هر کسی که این #اقتدار رو کم کنه مبازره میکنه
و اونو تحقیر کرده،
برچسب میزنه و یا کم محلی میکنه
پس همسر شمارو اون دسته از رفتارهای خانواده یا بستگان شما که این #اقتدار رو بهش نده
ناراحت میکنه و ناخودآگاه این واکنش ها و تنش ها رو نشون میده
البته واکنش شما هم نسبت به این رفتارها میتونه میزان این تنش ها رو کم و زیاد کنه!!!
حالا با دانستن این موضوع چند راهکار در هنگام بروز و یا پیشگیری از این تنش ها ارائه میکنم:
✅خانم ها هیچ وقت به مردتون نگیدخانواده ام گفتن این کار رو بکنیدیا نکنید
چون اینجا حتما مردتون حس میکنه #اقتدارش کم شده
و دارن براش تصمیم میگیرن و برداشت دخالت در زندگیش میکنه
🚩مثلا نگید
مادرم گفته بریداز فلان مغازه خرید کنید و یا فلان چیز رو بخرید.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️
#مشاوره_اشتباه_همسرداری
وحالااین آقا میره با اون خانم که قرار بودمشکلش روحل کنه ازدواج می کنه والبته ادامه ماجرا که همین زندگی خودش چقدرمشکل داره وچقدرشکستها منتظر زندگی هست.
والبته این قضیه ممکنه برعکس هم باشه که یک خانمی بره بایک مرد دیگه مشکلاتش روبرطرف کنه..کمی برگردیم عقب تر↪️
اصلامشکل اصلی اختلاف بین یک زن وشوهر بود که یکیشون خواست بایک رابطه نادرست حلش کنه که گرفتاریک رابطه ی ناسالم وعاقبت بدشدکه البته به گوشه ای ازاون اشاره شد.
🚫موردی که مثال زده شدفقط یک نمونه ازرفتارهایی است که افرادمی خواهندازیک مسیر نادرست مشکل خودراحل کنند...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
18.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃❤️
#همسرداری
‼️ بستر دروغگویی را فراهم نکنیم!
#حاج_آقاتراشیون
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
همه چیز را فراموش میکنم
#تُ فقط دستم را بگیر ،
آنقدر محکم که حس کنم تمام #تُ سهم من است ...
#مائده_مشایخی
😍😍😍
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_68
حکمِ ذره ای را داشتم که معلق میانِ زمین و آسمان، دست و پا میزد..
صوفی و حسام هر دو دشمن به حساب میآمدند..
حسامی که برادرم را قربانی خدایش کرد و صوفی که نویدِ انتقام از دانیال را مهر کرد بر پیشانیِ دلم..
به کدامشان باید اعتماد میکردم؟
حسام یا صوفی..؟
شرایط جسمی خوبی نداشتم.
گاهی تمام تنم پر میشد از بی وزنی و گاهی چسبیده به زمین از فرط سنگینی ناله میکرد
. و در این میان فقط صدای حسام بود و عطرِ چایِ ایرانی..
آرام به سمت اتاق مادر رفتم.
درش نیمه باز بود.
نگاهش کردم.
پس چرا حرف نمیزد؟
من به طمعِ سلامتی اش پا به این کشور گذاشته بودم
کشوری که یک دنیا تفاوت داشت با آنچه که در موردش فکر میکردم.
فکری که بروشورهای سازمانیِ پدر و تبلیغات غرب برایم ساخته بود.
اما باز هم میترسیدم..
زخم خورده حتی از سایه ی خودش هم وحشت دارد..
مادر تسبیح به دست روی تختش به خواب رفته بود..
چرا حتی یکبار هم در بیمارستان به ملاقاتم نیامد؟
مگر ایران آرزویِ دیرینه اش نبود؟
پس چرا زبان باز نمیکرد..
صدای در آمد و یا الله گوییِ بلند حسام. پروین را صدا میزد، با دستانی پر از خرید..
بی حرکت نگاهش میکردم و او متوجه من نبود..
او یکی از حل نشده ترین معماهایِ زندگیم بود.
فردی که مسلمانیش نه شبیه به داعشی ها بود و نه شبیه به عثمان..
در ظرفِ اطلاعاتیم در موردِ افراد داعش کلامی جز خشونت، خونخواری، شهوت و هرزگی پیدا نمیشد
و حسام درست نقطه ی مقابلش را نشانم میداد، مهربانی، صبر، جذبه، حیا و حسی عجیب از خدایی که تمام عمر از زندگیم حذفش کردم.
صوفی از مهارتش در بازیگری میگفت، اما مگر میشد که این همه حسِ ملس را بازی کرد؟
نمیدانم.. شاید اصلا دانیال را هم همینطور خام کرده بود..
اسلام ِعثمان هم زمین تا آسمان با این جوان متفاوت بود.
عثمان برای القایِ حس امنیت هر کاری که از دستش برمیآمد، دریغ نمیکرد.
از گرفتن دستهایم تا نوازش..
اما حسام هنوز حتی فرصتِ شناسایی رنگِ چشمانش را هم به من نداده ومن آرام بودم
به لطفِ سر به زیری و نسیمِ خنکِ صدایش..
بعد از کمی خوش و بش با پروین
جا نمازی کوچک از جیبش در آورد و به نماز ایستاد.
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕