❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس_پارت_77
دستش روی دستگیره قفل شد اما قبل از بیرون زدن از اتاق ایستاد... چند بار لب زد ... کلمات تا پشت گلویش بالا آمد ...چه قدر درد داشت حرف هایش ... درست مثل خنجری بود که وجودش را پاره پاره می کرد... اصلا این حرف ها ارزش گفتن داشت؟ ... کاش هر چه زودتر از این اتاق منحوس بیرون می رفت ... کاش می رفت و میمرد.. بی آن که اجازه ی جاری شدن کلمات را بدهد سرش را به نشانه ی تاسف تکان داد و از اتاق بیرون زد...
@hamsardarry 💕💕💕