خونه و پرنده (جوجه)نمدی😍
👉فوروارد لطفا
کپی حرام فوروارد کنید دوستانتون هم استفاده کنند🌸
خودت بساز✂️
لذت ببر😃
درامدزایی کن💰
از هزینه ها کم کن👌
join👇
@Namad_Dozii
#جوجه #خونه #پرنده
الگو👇
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
هدایت شده از گسترده مارال
🍃🌺 من یه #نوعروسم 😍
#بلد_نبودم #خونه روبچینم🙈
همیشه #بقیه #نظر_میدادن 😏
اما از وقتی این #کانال #دکوراسیون تو #ایتا اومده کلی #جابه_جا کردم وسایلمو 👏👏👏
پر از #ایده #تزیین خونه و #دکوراسیونه
http://eitaa.com/joinchat/2699100160C61c9dc1902
بدو بیا #ظرفیتش داره #تکمیل میشه💚🌺🍃
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکسپروفایل..
تو این #قرنطینه، خونه نشین شده بودم و خونه برام خیلی #کسل کننده بود.هیچ کاری نمیکردم و شوهرم ازم #خسته شده بود، قبل از #قرنطینه همش سرکار بودم و الان که دقت میکنم، میبینم #خونم خیلی #بیروحه🥺🥺
به جاش جاریم هر روز #خونش رو با چیزای خاصی که توی #بازار نیست خوشکل تر میکنه و مادر شوهرم #براش غش و #ضعف میره😭😭😭
یه روز با #کلی خجالت #بهش پیام دادم و اونم این کانال رو بهم معرفی کرد🙈🙈🙈
http://eitaa.com/joinchat/16580622C5c2a8cda0d
الان #خونم شده مثل دسته #گل و شوهرم با #عشق به همه جای #خونه نگاه میکنه😎😎😎😎
هدایت شده از تبلیغات خانومانه
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
🚫داستان واقعی ❗️❗️❗️
✍تازه#زایمان کرده بودمو 👩🍼 به خاطر مراقبت مجبور بودم برم #خونه ی خواهرشوهرم...
ولی خواهر شوهرم به جای رسیدگی به من و بچه هربار به #بهانه های مختلف مثل آوردن لباسام و ...میرفت خونمون...
بچه رو #میخوابوند و ساعتها #گریه نمیکرد😱 یه روز که از خونه رفت بیرون رفتم توی #اتاق بچه ولی با دیدن #خواهر شوهرم و کاری که داشت میکرد بند #دلم پاره شد....🤫
🔴ادامشو بخون 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات خانومانه
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ............https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e