#شعر_نشانه ها
آ مثل آتش وآب آدم برفي وآفتاب
ب مثل باغ وبابا بهار و بوي گل ها
پ مثل پاييزسرد پروازيک برگ زرد
ت مثل توپ خورشيد قرمزو زرد وسپيد
ث مثل یک مثلث با نمره هاي بهتر
ج مثل جوجه جيک جيک جنگل سبزوتاريک
چ مثل چوب وچِنار چَـکاوک وچمن زار
ح مثل حوله ،حُباب حياط وحوض پرآب
خ مثل خوبي ،خدا خنديدن بچّه ها
د مثل دشت ودريا درخت سبزوزيبا
ذ مثل ذرّت شاد بازي کاکل وباد
ر مثل رنگين کمان هفت تاکمان توي آن
زمثل زنبورو زاغ زَنبَق زيباي باغ
ژ مثل ژاله برگل هديه ي گل به بلبل
س مثل سايه ي بيد ستاره هاي سپيد
ش مثل شش تاشب تاب- سه تابيدار سه تاخواب
ص مثل صبح و صدف صد تاصدف توي صف
ض مثل ضَربه اي سخت که زد تبر بردرخت
ط مثل طوق اردک طوطي سبزو کوچک
ع مثل عيـد وعــمو عروسک کوچولو
غ مثل غاز وغنچه هردوتا توي باغچه
ف مثل فَوّاره ها در آفتاب زيبا
ق مثل قمري وقو قاصدک قصّه گو
ک مثل کوه پربرف کاج وکلاغ پرحرف
گ مثل گل يا گلاب گردش گل هادر آب
ل مثل لک لک خواب زير لَحاف مهتاب
م مثل موج وماهي چه ماهي سياهي
ن مثل نورو نوروز گل داده نرگس امروز
و مثل وقت ورزش صبح قشنگ ونرمش
ه مثل هوهوي باد هواي پاک وآزاد
ي مثل ياس زيبا درآخر الفبا
____
👇👇
@hamyari_1
#_شعر_همه_نگاره_ها
شعر نگاره یک 👇🌸
فصل فصل پاییز است
خانه ی ما تمیز است
خانه ی ما همین جاست
ببین چه خوب زیباست
وسائل رنگارنگ
بچه ها خوب و رنگ
همه باهم می خندند
در غم و می بندند
تابلو بالای گلدان
آزاده شاد و خندان
مادر کتاب رو جلد کرد
آزاده رو خوش حال کرد
اما نگاه کن حالا
به سمت راست در بالا
بابا کنار امین نشسته بر روی مبل
امین کتاب به او داد
بابا خواند واو دلشاد
باز هم بگم بچه ها
خانه ی ما همین جاست
به به چه خوب و زیباست
شعر نگاره ی دو 👇🌸
بچه ها آماده، بچه ها آماده مادر آزاده ببینید چه شاده
حاضر آزاده حاضر و آماده کفش قرمز به پاش.
لباس آبی به تن، کیف قرمز بر پشت. خندون ودلشاده
بابای آزاده پشت اون ایستاده همگی منتظر، تا بره آزاده،
بره با سواد بشه مثل یه غنچه باز بشه
شعر نگاره ی سه 👇🌸
یک دو سه زنگ مدرسه
چه رنگارنگه راه مدرسه
وقتی اومدی سمت خیابون
خوب نگاه بکن خط رو پیدا کن
از روی خطها آروم گذر کن
باید بدانی کوچک دانا
در هر خیابان ماشین زیاده
آزاده آنجاست پای پیاده
دست چپش را به باباش داده
امروز آزاده خیلی دل شاده
سمت مدرسه کودک زیاده
آن جا آن بالا مسجدی زیباست
مسجدی زیبا خانه ی خداست
شعر نگاره ی چهار 👇🌸
به مدرسه رسیدم دوستامو اونجا دیدم
وقتی اونا رو دیدم از خوشحالی خندیدم
بچهها شاد و خندان چون گل های گلستان
درخت و پرچمی بود تو حیاط دبستان
ببین ببین اونجا رو لباس بچه ها رو
همه به رنگ آبی آبی آسمانی
امیدوارم همیشه منظم ومرتب
تو مدرسه بمانی
شعر نگاره ی پنج 👇🌸
از کلاس ما چه خبر؟
با همند این چند نفر
پسر ها در یک کلاس همگی با یک لباس
آقای آموزگار در کلاس مشغول کار
پسری خوب وزرنگ با اجازه بی درنگ
پاسخ سوآل ها رو می دهد خیلی قشنگ
دوستای دیگر او به معلم گوش میدن
نظمشون چه با صفاست روی میز گلی زیباست
عکس زیبای امام روی دیوار اون بالاست
شعر نگاره ی شش 👇🌸
دراین بوستان زیبا چه خوشحالند بچه ها
همگی شاد و خندان چون گل های گلستان
همه با نظم وترتیب با احتیاط بی آسیب
در حال شادی هستند مشغول بازی هستند
یکی روی سرسره اون یکی تاب می خوره
اون یکی با لیوان خود از شیر آب، آب می خوره
بوستان چقدر تمیزه بچه ی خوب عزیزه
شعر نگاره ی هفت 👇🌸
به به چه روستائی عجب مهرو وفایی
صدای بلبل اومد بوی نان وگل اومد
مادر امین را بوسید پدر شیر گاو دوشید
چوپان به صحرا رفته حوصله اش سر رفته
آزاده شیر میدوشد امین به جو جه دون داد
پرنده ها رنگارنگ گوسفند ها زبر و زرنگ
همه تو روستا شادند با خوشحالی در کارند
شعر نگاره ی هشت 👇🌸
چه دنیای قشنگی چه جای رنگارنگی
چقدر حیوون زیبا می بینیم ما در این جا
گوزن و فیل و خرگوش یک میمون بازیگوش
شیر و ببرو یک پلنگ در دنیای رنگارنگ
ای بچه ی توانا بگو تو اسم اینجا
بله درسته جانم یک باغ وحش اینجا
شعر نگاره ی نه 👇🌸
اینجا رو خوب نگاه کن اسمشو تو پیدا کن
در این خانه ی زیبا جمعی از مرد و زنها
در صف نماز می خونن قرآن و دعا می خونن
در وسط پرده داره حیاطش نرده داره
یک طرف جا نمازه مناره هاش چه نازه
حالا بگو زرنگم این جا کجاست قشنگم
بله درسته مرحبا مسجد این جای زیبا
شعر نگاره ی ده 👇🌸
بهاره آی بهاره عید اومده دوباره
عید اومد و عید اومد صدای بلبل اومد
سیب سماق وسرکه سنجد وسیر و سرکه
چه سفره ی قشنگی با تخم مرغ رنگی
همه به دور سفره نشسته اند منتظر
وقت تحویل سال است پدر بزرگ خوشحال است
فصل بهار قشنگه هر گوشه اش یه رنگه
👇
@hamyari_1
چک لیست گروهی علوم اول قسمت دوم.pdf
119K
چک لیست علوم
____
👇👇
@hamyari_1
#شعر #جشن #قرآن
شعر به مناسبت جشن قرآن 👇👇👇
:
منم کلاس اولی
که می خونم با خوش حالی
قرآن و سوره های اون
تو هم بیا با ما بخون
وقتی که قرآن می خونم
عطر گل حس می کنم
فرشته ها از اون بالا
گل می ریزن رو سر ما
خدای خوب و مهربون
آورده قرآن برامون
جشن شروع قرآن
لطف خدا فراوان
🌷🌱🌷🌱🌷
☘🔆☘🔆☘🔆☘🔆☘
شعر (قرآن)
فرزند خوب و دانا
ای کودک توانا
قرآن كتاب خداست
پر از حرفاي زيباست
قصّه داره فراوون
دانش هاي گوناگون
هر كي قرآن بدونه
دانا و خوش زبونه (2 بار)
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
سرود قرآن
قرآن که کتاب اسمانیست
روشنگر راه زندگانیست
قران که نشان دهد ره راست
برنامه ی زندگانی ماست
ماییم همه مطیع قرآن
ماییم همه نگهدارش از جان
#شعر_قرآن 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
گلی از باغ بهشت سوی ما آمده است
روی گلبرگ گلش قصّه ها آمده است
نام پاک این گل هست قرآن کریم
سخنانش همگی از خداوند حکیم
____
👇👇
@hamyari_1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی با آ اول و ا غیر اول
#آبان۱۴۰۱
____
👇👇
@hamyari_1
چک لیست گروهی ترم اول قرآن اول.pdf
671.2K
چک لیست گروهی قرآن
____
👇👇
@hamyari_1
چک لیست گروهی ترم اول هنر اول.pdf
608.2K
چک لیست گروهی هنر
____
👇👇
@hamyari_1
37.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سریال نگاره های فارسی
قسمت پایانی
____
👇👇
@hamyari_1
چک لیست گروهی ترم اول فارسی اول.pdf
667.3K
چک لیست گروهی
____
👇👇
@hamyari_1
چک لیست گروهی علوم اول قسمت دوم.pdf
119K
چک لیست گروهی علوم
____
👇👇
@hamyari_1
چک لیست گروهی فارسی نوشتاری اول.pdf
124.9K
چک لیست گروهی سالانه فارسی
____
👇👇
@hamyari_1
چک لیست گروهی علوم اول.pdf
104.8K
چک لیست گروهی علوم
____
👇👇
@hamyari_1
38301316832370.pdf
645.1K
فلش کارت نگاره ها
____
👇👇
@hamyari_1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سریال نگاره های فارسی
قسمت نهم
____
👇👇
@hamyari_1
4_5942918746799607854.pdf
484.9K
چک لیست قرآن
____
👇👇
@hamyari_1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕📗کلیپ تدریس
📙#نگاره ی یک ۱
تدریس جدول دوستی ها (ماتریس) با داستان (اتاق پرو و خرید لباس)
داستان: علی و حسین رفته بودند لباس بخرند.
علی شلوار آبی پوشیده بود و حسین شلوار نارنجی
علی به اتاق پرو اول رفت بالا سرشو نگاه کرد دید مامانش بهش تیشرت زرد داد. اونو پوشید. به اتاق پرو بعدی رفت بالاسرشو نگاه کرد دید مامانش براش تیشرت صورتی گذاشته (پس با شلوارش که آبی بود تیشرت صورتی پوشید)
حسین هم به همون اتاقا رفت و دقیقا همونا رو پوشید اما با این تفاوت که حسین شلوارش نارنجی بود....
(به همین ترتیب برای همه ی اتاق ها داستان رو ادامه میدیم...)