eitaa logo
مرکز نیکوکاری شهدای پائین بيشه سر
116 دنبال‌کننده
258 عکس
292 ویدیو
1 فایل
جهت رفع مشکل نیازمندان آبرومند محل، آماده دریافت کمک های نقدی و غیر نقدی خیّرین در این زمینه می باشد.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بشری (رسانه مجمع)
دو تا کارگر گرفته بودم واسه اثاث کشی. گفتن ۴۰ تومن من هم چونه زدم شد ۳۰ تومن... بعد پایان کار، توی اون هوای گرم سه تا 10 تومنی دادم بهشون. یکی از کارگرا 10تومن برداشت و 20 تومن داد به اون یکی. گفتم مگر شریک نیستید؟؟ گفت چرا ولی اون عیالواره، احتیاجش از من بیشتره. من هم برای این طبع بلندش دوباره 10 تومن بهش دادم تشکر کرد و دوباره 5 تومن داد به اون یکی و رفتن داشتم فکر میکردم هیچ وقت نتونستم اینقدر بزرگوار و بخشنده باشم اونجا بود یاد جمله زیبایی که روی پل عابر خونده بودم افتادم بخشیدن دل بزرگ میخواد نه توان مالی...... «همه میتونن پولدار بشن اما همه نمیتونن بخشنده باشن پولدار شدن مهارته اما بخشندگی فضیلت» «باسوادشدن مهارته اما فهمیدگی فضلیت.. «همه بلدن زندگی کنن اما همه نمیتونن زیبا زندگی کنن زندگی عادته اما زیبا زیستن فضیلت... @majmaghaemshahr
هدایت شده از بشری (رسانه مجمع)
🔹وارد میوه‌فروشی شدم. خلوت بود. قیمت موز و سیب رو پرسیدم. 🔸فروشنده گفت: موز ۱۶ تومن و سیب ۱۰ تومن. 🔹گفتم: از هر کدوم دو کیلو به من بده. 🔸پیرزنی وارد میوه‌فروشی شد و پرسید: محمدآقا سیب چند؟ 🔹میوه‌فروش پاسخ داد: مادر کیلویی سه تومن! 🔸نگاه تعجب‌زده‌ام رو به سرعت به میوه‌فروش انداختم و او که متوجه تعجب و دلخوری من شده بود، چشمکی زد و با نگاهش منو به آرامش دعوت کرد. صبر کردم. 🔹پیرزن گفت: محمدآقا خدا خیرت بده! چند تا مغازه رفتم، همه‌شون سیب رو ده‌دوازده تومن می‌دن! مادر با این قیمتا که نمی‌شه میوه خرید! 🔸محمدآقای میوه‌فروش، یک کیلو سیب برای پیرزن کشید و اونو راهی کرد. 🔹سپس رو به من کرد و گفت: این پیرزن به‌تازگی پسر و عروسش رو تو تصادف از دست داده و خودش مونده با دو تا نوه‌ یتیم! من چند بار خواستم بهش کمک کنم و میوه‌ مجانی بدم اما ناراحت شد و قبول نکرد. 🔸به همین خاطر هیچ‌وقت روی میوه‌ها تابلوی قیمت نمی‌زنم تا وقتی این زن به مغازه میاد از قیمت‌ها خبر نداشته باشه و بتونه برای بچه‌هاش میوه بخره. 🔹راستش رو بخوای من به هرکسی که نیاز داشته باشه کمک می‌کنم و همیشه با امام زمانم معامله می‌کنم. 🔸دلم مثل آوار ریخته بود پایین و بسیار شرمنده بودم و بغضی سنگین تو گلوم نشسته بود. 🔹دلم می‌خواست روی میوه‌فروش رو ببوسم. میوه‌ها رو خریدم. سوار ماشین شدم و زدم زیر گریه و در حال رانندگی از خودم و از امام زمان خجل بودم. 🔸با خودم می‌گفتم: ای کاش در طول سالیان دراز عمرم من هم قسمتی از درآمدم رو با امام زمانم معامله می‌کردم. @majmaghaemshahr
همه ما به خدا اعتقاد داریم، ولی همه ما اعتماد نداریم. شیطان می گوید: «باید داشته باشی که بدهی، اما خدا می گوید: باید بدهی که داشته باشی....» خداوند دعای کسانی را اجابت می کند و جواب می دهد که به وعده صدق او اعتماد کنند، نه فقط اعتقاد داشته باشند. تمام مصائب ما در زندگی از بی اعتمادی به خداوند است نه بی اعتقادی. اعتماد به خداوند است که اعتقاد به او را در قلب تثبیت می کند، و اعتقادی که با اعتماد در قلب تثبیت نشود مُستَوْدَع و لرزان است، با کوچک ترین باد در مشکلات می پَرد، و سعادت هدیه خداوند به کسانی است که به وعده های صدق او اعتماد کنند. @majmaghaemshahr
هدایت شده از بشری (رسانه مجمع)
خواستند یوسف را بکشند. فقط یک نفر رأی به نکشتنش داد، حرف او اثر گذاشت؛ یوسف زنده ماند و عزیز مصر شد. پس رأی دادن تأثیر دارد؛ حتی یک رأی شاید همان یک رأی؛ رأی تو باشه✌️ پس به این فکر کنیم که رأی من می‌تونه سرنوشت مملکت رو کاملاً تغییر بده... @majmaghaemshahr
زنده یاد مرحوم کافی نقل می کرد که: شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.  می خواست کمکش کنم. لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین. رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجة بن الحسن (عج) را خواب دیدم... فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟ آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند... وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛ ولو به جواب دادن سوال رهگذری