eitaa logo
حمزه علی پور
565 دنبال‌کننده
606 عکس
358 ویدیو
15 فایل
✅ کانال رسمی حمزه علی پور (تنها کانال رسمی در ایتا) 📢اطلاع رسانی جلسات📢 ادمین کانال👇 @mohamdreza153
مشاهده در ایتا
دانلود
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این فیلم دوربین مخفی است و کاملا واقعیه حتما چند بار با حواس کامل ببینیدش و درس بزرگ زندگی ازش بگیرید. بهشت واقعی خاص این گونه افراد هست . ❤️❤️به افتخار چنین افراد ❤️❤️ @hzehalipoor
امروز جمعه 22 جمادی الثانیه مرگ کسی است که حضرت زهرا سلام الله علیها فرموده بعد از هر نماز تورا نفرین میکنم ای ابوبکر. شادی دل امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و باندازهء محبتت باهلبیت (لعن چهار ضرب بگو به دشمنانشان) 😀😁😂😃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸روایت مرحوم حاج عباس خبازباشی از ماجرای سگ پیر نگهبان یکی از باغات اطراف مشهد که به امام رضا(ع) پناه آورد....
کرمان گر مثل کویری، آسمان را دریاب در فصل بهاران تو خزان را دریاب ما که دلمان از این مصیبت خون شد... یارب دل "صاحب الزمان" را دریاب
نیست درمان مردمِ کج‌بحث را جز خامُشی ماهیِ لب‌بسته خون در دل کند قلّاب را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️پخش زنده شبکه یک که غیر منتظره و یکباره پخش شد و صدا و سیما نتوانست سانسورش کنه ، تا می تونید توی گروه ها فوروارد کنید... ! 🆔 @Violet_Key
معروف به غبار همدانی (زادهٔ ۱۲۷۰ یا ۱۲۶۵ قمری در همدان - درگذشتهٔ ۱۳۲۲ قمری) شاعر همدانی است. وى در همدان قدم به عرصه هستى نهاد. علوم ادبى و عربى را در زادگاهش فراگرفت و با استعداد سرشار و هوش و ذکاوت فوق‏العاده‏اى که داشت در تحصیل دانش، پیشرفت چشمگیرى از خود نشان داد و در شمار استادان بنام شعر و ادب همدان قرار گرفت. چندى در طریق عرفان قدم گذشت و به سیر و سلوک در این رهگذر عمر صرف کرد. دیوان شعر غبار با این که بیش از هزار بیت نیست، اما مکرر در همدان و اصفهان و تهران طبع و نشر گردیده است. وى در همدان درگذشت و پیکرش را به قم منتقل کرده در (س) به خاک سپردند. 👇👇👇👇👇 روزی که کلک تقدیر در پنجۀ قضا بود بر لوح آفرینش غم سرنوشت ما بود زان پیشتر که نوشد خضر آب زندگانی مارا خیال لعلت سرمایۀ بقا بود روزی که میگرفتند پیمان ز نسل آدم عشق از میان ذرّات در جست و جوی ما بود ساقی شراب شوقم دیشب زیاده تر داد گر پاره شد ز مستی پیراهنم به جا بود بر عاصیان هر قوم بگماشت حق بلایی ما خیل عشقبازان هجرانمان بلا بود ساقی لباس زهدم صد ره به مِی فروشُست تا پاک شد ز رنگی کالودۀ ریا بود گر در محیط حیرت غرقم گناه من چیست در کشتی وجودم عشق تو ناخدا بود می‌خواستم که دل را از غم خلاص یابم داغ جدایی آمد وین آخرالدَّوا بود