#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
یکدم دل او تهی ز آداب نشد
جز بهر حسین زار و بیتاب نشد
می سوخت از اینکه پسرش سقا بود
اما پسر فاطمه سیراب نشد
........
ای کاش عدو رشک نمی برد به مشک
اینگونه دلی کسی نیازرد به مشک
می دید رباب را و با خود میگفت
ای کاش که آن تیر نمیخورد به مشک
#علی_سلطان_عینی
@hamzehalipoor
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
منم سنگ صبور لانه ی عشق
منم آن خانه دار خانه ی عشق
منم در بزم مظلومانه ی عشق
سرود نغز جاویدانه ی عشق
اگر چه زن ولی مرد آفرینم
كنیز فاطمه ام البنینم
پس از عصیانگری های مدینه
كه تنها ماند مولای مدینه
پس از پرواز زهرای مدینه
كه شد آتش سراپای مدینه
مرا هفت آسمان قدرم قضا داد
فلك دستم به دست مرتضی داد
از آنروزیكه رفتم محضر او
خرامان تا رسیدم بر در او
كه گیرم جای یاس پرپر او
به استقبالم آمد دختر او
مرا مادر خطابم كرد زینب
مرا از شرم آبم كرد زینب
از آنروزیكه آن درگاه دیدم
چهار اختر بدون ماه دیدیم
علی را سر دورن چاه دیدم
هزاران صحنه ی جانكاه دیدم
به گرد شمعشان پروانه گشتم
نه بانو بل كنیز خانه گشتم
زمان بگذشت تا نخلم ثمر داد
مرا هم چرخ گردون بال و پر داد
خدا پاداش كارم یك پسر داد
پسر نه در كفم قرص قمر داد
سراپا موجی از احساس گشتم
كه من هم صاحب عباس گشتم
چه عباسی كه هستم هست او بود
چه عباسی كه دل پابست او بود
برایم قبله چشم مست او بود
گره بگشای كارم دست او بود
ز طفلی گشت ماه عالمینم
غلام حلقه در گوش حسینم
از آنروزیكه مظلومانه رفتند
كبوترهای من از لانه رفتند
همه گلهایم از گلخانه رفتند
به كف جان و پی جانانه رفتند
چنین گفتم به گوش نور عینم
مبادا باز گردی بی حسینم
همه رفتند و من جا مانده بودم
غریب و زار و تنها مانده بودم
میان موج غمها مانده بودم
به ره محو تماشا مانده بودم
كه شاید كاروان یاس آید
حسین و از پی اش عباس آید
ولی افسوس دیدم كاروان را
كه می آورد با خود خستگان را
سیه پوش مصیبت كودكان را
زنان خسته حال و نیمه جان را
عیان شد هستیم از دست رفته
ز دستم هر چه بود و هست رفته
#حیدر_توکلی
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
زن رشک حور بود و تمنّای خود نداشت
چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت
اسمی عظیم بود که چون رازِ سر به مُهر
در خانۀ علی، سَرِ افشای خود نداشت
امّالبنین کنایهای ازشرم عاشقیست
کزحُجب، تابِ نامِ دلآرای خود نداشت
در پیش رویِ چار جگر گوشۀ بتول
آیینه بود و چشم تماشای خود نداشت
زن؟نه، همای عرشنشینی که آشیان
جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت
در راه عشق چار پسر داده بود و لیک
بعد ازحسین میل تسلّای خود نداشت
عمری به سوگ زیست، که عبّاس وقت مرگ
دستی برای یاری مولای خود نداشت
#افشین_علا
✨@hamzehalipoor✨