هیئت انصارالمحسن(ع) اردکان
✨#چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن ✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے 🌹#قسـمـت_هـفـدهــم تصمیمم رو گرفتم..
✨#چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
🌹#قسـمـت_هـجـدهــم
پرونده ها رو بهش تحویل دادم و رفت ولی من همچنان تو فکرش بودم با دیدن انگشترش سرم درد گرفته بود و بدنم سرد شده بود و همچنان خیره با چشمهام که الان کم کم داشت بارونی میشد بهش زل میردم و رفتنشو نگاه میکردم
با صدا زدن سمانه به خودم اومدم که گفت ریحانه؟ چی شدی یهو؟!
-ها؟! هیچی هیچی
-آقا سید چیزی گفت بهت؟!
-نه.بنده خدا حرفی نزد
-خب پس چی؟!
-هیچی..گیر نده سمی
-تو هم که خلی به خدا
خلاصه یکم تو بسیج موندم و بهتر که شدم اروم اروم سمت کلاسم رفتم و وقتی پامو گذاشتم تو میشنیدم که همه دارن زمزمه هایی میکنن فهمیدم درباره منه ولی به روی خودم نیاوردم پسرا که اصلا همه دهن باز مونده بودن
اما امروز واقعا همه پسرها هم با احترام کنارم حرف میزدن و هر چیزی رو نمیگفتن و شوخی هاشون کمتر شده بود.
نمیدونم شایدم میترسیدن ازم
.ولی برای من حس خوبی بود
خلاصه ولی زمزمه هاشونم میشنیدم.
-یکی میگفت حتما میخواد جایی استخدام بشه
-یکی میگفت حتما باباش زورش کرده چادری بشه
-و خلاصه هرکی یه چی میگفت
-ولی من اصلا به روی خودم نمیاوردم
یه مدت به همین روال گذشت و من بیشتر به چادر و نماز خوندن و مدل جدیدم داشتم عادت میکردم
تو این مدت خیلی از دوستانو از دست داده بودم. و فقط مینا کنارم مونده بود.ولی اونم همیشه نیش و کنایه هاشو میزد
توی خونه هم که بابا ومامان
همچنین توی همین مدت احسان چند بار خواست باهام مستقیم حرف بزنه و نزدیک شد ولی من همش میزدم تو ذوقش و بهش اجازه نمیدادم زیاد دور و برم بیاد..راستیتش اصلا ازش خوشم نمیومد..یه پسر از خود راضی که حالمو بهم میزد کارهاش..و فقط اقا سید تو ذهنم بودشاید چون اونو دیده بودم نمیتونستم احسان رو درک کنم
تا اینکه یه روز صبح مامانم گفت:
-دخترم...
عروس خانم.
پاشو که بختت وا شد
با خواب الودگی یه چشممو باز کردم و گفتم باز چیه اول صبحی؟
-پاشو..پاشو که برات خواستگار میخواد بیاد
-خواستگار؟!امشب؟؟؟
-چه قدرم هوله دخترم نه اخر هفته میان
-من که گفتم قصد ازدواج ندارم
-اگه به حرف باشه که هیچ دختری قصد ازدواج نداره
-نه مامان اگه میشه بگین نیان
-نمیشه باباش از رفیقای باباته
-عههههه...شما هم که هیچوقت نظر من براتون مهم نیست
-دختر خواستگاره دیگه.هیولا نیست که بخورتت تموم شی
خوشت نیومد فوقش رد میکنیش
ادامه دارد...
👥 کانال هیئت انصارالمحسن(ع) در برنامه پیامرسان گپ👇
http://gap.im/ansarolmohsen
👥 کانال هیئت انصارالمحسن(ع) در آی گپ👇
http://iGap.net/ansarolmohsen
👥 کانال هیئت انصارالمحسن(ع) در ایتا👇
https://eitaa.com/ansarolmohsen
👥 کانال هیئت انصارالمحسن(ع) در برنامه پیامرسان بله 👇
ble.im/join/ansarolmohsen
👥 کانال هیئت انصارالمحسن(ع) در برنامه پیامرسان سروش👇
http://sapp.ir/hansarolmohsen
#انتشار_دهید...
#خطبه_غدیر
#قسمت_هجدهم
#مبلغ_غدیر_باشیم
أَلاوَقَدْ أَدَّیتُ . أَلا وَقَدْ بَلَّغْتُ ، أَلاوَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلاوَقَدْ أَوْضَحْتُ، أَلا وَ إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ، أَلاإِنَّهُ لا «أَمیرَالْمُؤْمِنینَ» غَیرَ أَخی هذا ، أَلا لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدی لاَِحَدٍ غَیرِهِ .
هشدار که من وظیفه ی خود را ادا کردم . هشدار که من آن چه بر عهده ام بود ابلاغ کردم و به گوشتان رساندم و روشن نمودم . بدانید که این سخن خدا بود و من از سوی او سخن گفتم . هشدار که هرگز به جز این برادرم کسی نباید امیرالمؤمنین خوانده شود . هشدار که پس از من امارت مؤمنان بری کسی جز او روا نباشد .
ثم قال : «ایهاالنَّاسُ ، مَنْ اَوْلی بِکمْ مِنْ اَنْفُسِکمْ ؟ قالوا : الله و رَسُولُهُ . فَقالَ : اَلا من کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ .
سپس فرمود: مردمان ! کیست سزاوارتر از شما به شما ؟ گفتند خداوند و پیامبر او ! سپس فرمود آگاه باشید ! آن که من سرپرست اویم، پس این علی سرپرست اوست ! خداوندا دوست بدار آن را که سرپرستی او را بپذیرد و دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد و یاری کن یار او را ؛ و تنها گذار آن را که او را تنها بگذارد .
👥 کانال هیئت انصارالمحسن(ع) در برنامه های پیامرسان داخلی (گپ ٬ آیگپ ٬ بله ٬ سروش و ایتا)👇
@hansarolmohsen_ardakan
#انتشار_دهید...
هیئت انصارالمحسن(ع) اردکان
ا❖ا ﷽ ا❖ا #خطبه_فدکیه #قسمت_هفدهم [فاطمه (س) انصار را به «قیام» فرامیخواند] عجبا! ای فرزندان «قَ
❖ا ﷽ ا❖
#خطبه_فدکیه
#قسمت_هجدهم
[فاطمه (س) چراییِ خاموشی و خیانت انصار را در بارۀ «خلافت» و «فدک» بازگو میکند.]
🔔 آگاه باشید من چنین میبینم که شما رو به راحتی گذاردهاید و عافیتطلب شدهاید!
کسی را که از همه برای زعامت و اداره امور مسلمین شایسته تر بود دور ساختید. ❌
و به تن پروری و آسایش در گوشه خلوت تن دادید، و از فشار و تنگنای مسئولیتها به وسعت بیتفاوتی روی آوردید‼️
✖️ آری، آنچه را از ایمان و آگاهی در درون داشتید، بیرون افکندید
و آب گوارایی را که نوشیده بودید، به سختی از گلو برآوردید!💥
اما فراموش نکنید خداوند می فرماید:
✨ «اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید، (به خدا زیانی نمی رسد، چرا که) خداوند بی نیاز و شایسته ستایش است».✔️
📣 بدانید و آگاه باشید من آنچه را باید بگویم، گفتم.
با این که بخوبی می دانم ترک یاری حق با گوشت و پوست شما آمیخته و عهدشکنی، قلب شما را فرا گرفته است‼️
◾️ولی چون قلبم از اندوه پر بود و احساس مسئولیت شدیدی می کردم
کمی از غم های درونیم بیرون ریخت
و اندوهی که در سینه ام موج می زد، خارج شد
😔💔
✅ تا با شما اتمام حجت کنم و عذری برای احدی باقی نماند.
ادامه دارد...
#فاطمیه
👥 کانال هیئت انصارالمحسن(ع) در برنامه های پیامرسان داخلی (گپ ٬ آیگپ ٬ بله ٬ سروش و ایتا)👇
@hansarolmohsen_ardakan
#انتشار_دهید...