eitaa logo
حقیق
6.6هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1هزار ویدیو
125 فایل
حقیق به معنی شایسته و لایق برگرفته از آیه شریفۀ «حَقِيقٌ عَلَىٰ أَنْ لَا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ» اعراف ۱۰۵ مرجع ترویج و تبیین فرهنگ و معارف اصیل اسلامی ارتباط @H_chegeni کانال روبیکا : https://rubika.ir/haqiq_center
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 آیا مشغول کردن ذهن مردم به حجاب بهانه ای برای جمهوری اسلامی نیست تا بتواند حکومت کند؟ 🔖پاسخ: برعکس ذهن مردم با ترویج بی‌حجابی و برهنگی مشغول می شوند نه با پوشش سالم زنان و مردان؛ اتفاقا تمام نظام‌های سیاسی دنیا نفع خود را در این می‌بینند که مردم و به خصوص جوانان در سرگرمی و لذت‌های جنسی غرق باشند و در عوض آنها به حکومت خود ادامه دهند. اتفاقی که در کشورهای غربی رخ داده است. جمهوری اسلامی نیز اگر صرفا حفظ قدرت و حکومت برایش مهم باشد، راحت‌ترین کار همین است! اما از آنجایی که کرامت انسانی و رشد استعدادهای انسان و به خصوص زنان برای جمهوری اسلامی مهم است، روی این اصل ایستاده است و برای آن هزینه می‌دهد و شهید تقدیم می‌کند و نمی‌گذارد زنان به کالای لذت جویی مردان تبدیل شوند. برای روشن شدن اهمیت این اقدام، کافی است به سند زیر دقت کنید: ▪️در سال ۲۰۰۱، شاهزاده بندربن سلطان، سفیر عربستان سعودی در واشنگتن، در گفت‌وگویی که با نیویورک تایمز انجام می‌دهد، دربارۀ مقایسۀ عربستانِ امروز و ایرانِ زمانِ شاه می‌گوید: در سال‌های پایانیِ دهۀ ۱۹۶۰، شاه ایران تعدادی نامۀ محرمانه به ملک فیصل، پادشاه عربستان، نوشت. وی در یکی از آن‌ها نوشته بود: ➖«برادرم! از تو خواهش می‌کنم دست به مدرنیزاسیون بزن. درهای کشور خود را باز کن. آموزشگاه‌های مختلط پسرو دختران را باز بگذار. دیسکو برگزار کن. مدرن باش، وگرنه تضمین نمی‌کنم که بتوانی تاج‌وتخت خودت را نگه داری» ➖ یعنی همین کاری که امروز بن سلمان در عربستان انجام می‌دهد. کنسرت‌های مختلط و انواع برنامه‌های آزاد برای جوانان برگزار می‌کند تا دیگر کسی به اقدامات جنایتکارانه او، مانند حمله به یمن یا اعدام بیش از ۸۰ نفر جوان معترض در یک روز و یا قتل شیعیان توجه نکند. 🔺در پایان خوب است به محیطی که محمدرضا پهلوی در جامعه برای مشغول کردن جوانان به فساد و بی‌بندوباری ایجاد کرده بود اشاره کنیم. 😰تعداد زنان دانشگاهی (۱۲٫۸۸۴ نفر) کمتر از یک‌سوم تعداد زنان بدکاره (۵۰.۰۰۰ نفر) بود. 😰تعداد کتابخانه‌های کل کشور (۲۹۰ کتابخانه) کمتر از یک‌سوم تعداد مشروب‌فروشی‌های فقط شهر تهران (۸۰۰ باب مغازه) بود. 😰میزان مصرف آبجو روزانه در شهر تهران، ۴۰۰.۰۰۰ بطری بود و این در حالی بود که تعداد کتاب‌های منتشرشدۀ کل سال در کشور، تنها حدود ۱۰۰۰ عنوان بود. 😰تعداد دانشگاه‌های کشور (۲۲۳ دانشگاه) کمتر از یک‌پنجم تعداد خانه‌های فساد (۱٫۱۲۰ مرکز) بود که برخی از آنان در جهان سرآمد بودند، مانند کابارۀ شکوفۀ نو، که یکی از چهار کابارۀ معروف جهان بود. 😰در دورانی که در ایران، به‌ندرت کارخانه‌ای دیده می‌شد، ۴۰ کارخانۀ تولید مشروبات الکلی وجود داشت که در ۸۰۰ مرکز فروش مشروبات عرضه می‌شد. ✍️ ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
💠 آیا تشیع مذهبی قومی و مخصوص ایرانی‌ها است؟ 📌مقدمه ➖گرایش ایرانیان به تشیّع، به تدریج و در طول تاریخ رخ داده و عوامل بسیاری در این گرایش نقش داشته‌اند. اگر قومیت، عامل این گرایش بود، می‌بایست از همان ابتدا، همه ایرانیان شیعه می‌شدند؛ زیرا این عامل، در دوره‌های مختلف وجود داشته و ویژگی مشترک همه ایرانیان بوده و هست. با این مقدمه به سراغ سوال یاد شده رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته تقدیم می‌کنیم: 1️⃣ یکی از پژوهشگران معاصر، مهم‌ترین علل نفوذ و پیشرفت تشیّع را در چهار عنوان بدین شرح خلاصه کرده است: 〰️ الف ـ دوستی اهل بیت(ع). 〰️ ب ـ زهد شیعیان. 〰️ ج ـ مظلومیت علویان و شیعیان. 〰️ د ـ نگرش عدالت‌خواهانه و ضدّ ستم در شیعه. 🔘 این عوامل، هیچ اختصاصی به ایران و ایرانی نداشت و به همین دلیل بود که در قرن چهارم و پنجم، همزمان با ایران، تشیّع در تمامی جهان اسلام رشد کرد. مهم‌ترین مناطقی که تشیّع در آنجا رشد کرد، عبارت بودند از: عراق (تحت سلطه آل بویه)، شام (تحت سلطه حمدانیان) و مغرب (تحت سلطه فاطمیان مصر). در این زمان، تشیّع در ایران نیز به دلیل فعالیت‌های علمی شیعیان در بخش مرکزی‌اش و همچنین حمایت‌های آل بویه و وزرای آنان، پیشرفت‌هایی داشت. سقوط فاطمیان (در سال 567 ھ)، برافتادن حمدانیان (در پایان قرن چهارم) و روی کار آمدن دولت‌های افراطی سنی از قبیل ایّوبیان، سپس ممالیک و در نهایت عثمانی (از 699 ھ)، سرنوشت تشیّع را در بلاد عرب، با مشکل رو به رو کرد. این در حالی بود که شانس موفقیت تشیّع در آن نواحی، اگر بیش‏تر از ایران نبود، قطعاً کم‏تر از آن هم نبود. آخرین باقی ‌مانده جامعه شیعه در حلب، توسط دولت عثمانی به شدّت سرکوب شد و البته این دولت نتوانست تشیّع را از بلعبلک و جنوب لبنان از میان ببرد؛ چنان‏ که نتوانست علویان آناتولی را قلع و قمع کند. در همین قرون، تشیّع در ایران همواره رو به گسترش بود و به ویژه، گرایش صوفیان ایران به تشیّع امامی، زمینه را برای گسترش بیش از پیش تشیّع فراهم کرد و در سال‌های پایانی قرن نهم هجری، علایق شیعی در بیش‏تر مناطق مرکزی ایران جاگیر شده بود. تشیّع دولت قراقویونلو نیز زمینه‌ساز برپایی دولت صفوی در سال 906 ھ. بود. 🔘 با توضیحی که گذشت، روشن می‌شود که مؤلفه‌های قومیت، تأثیر چندانی در رواج تشیّع در ایران نداشته است. اساساً زمینه‌های گسترش تشیّع، در بسیاری از سرزمین‌های اسلامی وجود داشت؛ ولی عوامل دیگری مانند تسلط حاکمان متعصّب، مانع از تکمیل این فرآیند در آن سرزمین‌‏ها شد و تنها در ایران بود که عوامل سیاسی و اجتماعی، به مدد آمدند و موانع گسترش تشیّع را بر داشتند. 2️⃣ اما اگر کسی ادعا کند که عامل قومیت باعث گسترش تشیّع در ایران شده، باید به این سؤال پاسخ بدهد که کدام یک از ارکان تشیّع، ایرانی است؟ آیا اهل بیت ایرانی‌اند؟ آیا غیر از سلمان، در میان نخستین پیروان جدی اهل بیت که نسل اول شیعیان شمرده می‌شوند، فرد دیگری ایرانی بوده است که بگوییم ایرانیان به تبع آنان تشیّع را بر گزیدند؟ تشیّع چه نسبتی با «ایرانی بودن» دارد تا بتوان آن را مذهبی قومی به شمار آورد؟ چرا در سده‌های نخست هجری، تشیّع مذهب غالب در ایران نبود؟ اساساً در ابتدا شیعیان عرب بیشتر از شیعیان عجم بودند؟ ▪️پاسخ واقع‌بینانه به این سؤالات، ما را به این نتیجه می‌رساند که قومی شمردن تشیّع ایرانیان، هیچ مبنای منطقی و منطبق با تاریخ ندارد. ▫️پیامبر خدا(ص) مردی عرب‌زبان بود و نخستین یاران او (مهاجرین و انصار) نیز همگی عرب بودند و با این حال، تعالیم الهی او مورد پذیرش بسیاری دیگر از مردم، از جمله ایرانیان قرار گرفت. در آغاز، اکثر ایرانیان که اسلام را از طریق مکتب خلفا و هواداران آنان در یافته بودند، آشنایی چندانی با نقش اهل بیت در اسلام نداشتند و باورهایی همانند دیگر مسلمانان داشتند؛ اما به مرور، اهل بیت را شناختند؛ نخست در شمار محبان اهل بیت جای گرفتند و کم کم تشیّع اعتقادی نیز در میانشان رواج یافت تا این‏که در قرن دهم و در عهد صفوی، تشیّع مذهب رسمی در این سرزمین شد و گسترش تمام یافت. ➖ اینک، افزون بر ایران، در بحرین، آذربایجان و عراق نیز اکثریت با شیعیان است. پس فقط در ایران نیست که اکثر مردم شیعه‌اند. به علاوه، در برخی کشورهای دیگر از جمله افغانستان و هند و پاکستان و یمن و لبنان نیز شیعیان بسیارند و هرچند اکثریت ندارند، اقلیتی قوی را تشکیل می‌دهند. با توجه به این نکته، عامل قومیت را در تحلیل گسترش تشیّع، به عقب خواهند راند. ✍️ ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
💠امام زمان غائب، چه فائده‌ای برای مردم دارند؟(1) 🔖بخش اول پاسخ 🔹از جهت تشریعی، امام نگهبان آیین خداوند است و به عنوان «راسخ در علم» و «اهل ذکر» از میان تمام تاویلات و برداشت های متفاوت (و گاهی متناقض) از قرآن کریم و سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، راه درست و حق را نشان می دهد. هر چند به منظور حفظ امام از شهادت و خطرات جانی، حضور ظاهری ایشان کمرنگ شده است، اما همانطور که «خورشید در پشت ابر»، همچنان نورافشانی داشته و جهان را روشن می سازد، امام زمان نیز از جهت تشریعی، همچنان وظیفه حفاظت از آیین جدش رسول خدا را بر عهده دارد که در بیان شیعیان، از آن با عنوان «قاعده لطف» یاد می شود. ▪️از سوی دیگر به عقیده شیعیان «امام» از راه باطن، بر نفوس افراد اشراف دارد و آنان را مورد هدایت و تربیت خود قرار می‌دهد. گرچه این هدایت، از دیدگان پنهان است اما طبق گزارشات، بسیاری از افراد، به جهت هدایت باطنی امام زمان(عج)، از راه اشتباهی که داشتند منصرف شده و به حق راه یافته اند. 🔸 از جهت تکوینی، وجود «انسان کامل» واسطه برکات در عالم هستی است. همچنانکه قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله را منشأ برکات تکوینی بسیاری معرفی کرده و می فرماید: «ای پیامبر! تا زمانی که تو در میان امت هستی خداوند آنان را عذاب نمی‌کند.» در این راستا، زمین، از زمان آفرینش حضرت آدم علیه السلام تاکنون و تا همیشه تاریخ، از حجت خدا تهی نیست؛ خواه حجت حق، ظاهر و آشکار و شناخته شده باشد یا بنا به مصالحی، نهان و پوشیده از دیدگان مردم. ➖در حقیقت امام واسطه خلقت در عالم بوده و خداوند فیض وجود را از طریق او به عالم نازل می‌کند به طوری که بر طبق روایات اسلامی اگر «حجت خدا» بر روی زمین نباشد، زمین اهل خود را فرو می برد. ✍️ ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
💠 امام زمان غائب، چه فائده‌ای برای مردم دارند؟(2) 🔖بخش دوم پاسخ 🔹امام عامل وحدت و امید شیعیان ➖محاسبات عقلی و اجتماعی ثابت می کند که اعتقاد به وجود چنین امامی، در طول مدت، اثر عمیقی در اجتماع شیعه داشته است که اکنون به آن اشاره می کنیم: ▪️ اصولاً هر جامعه ای برای خود تشکیلات و سازمانی دارد، و برای بقا و ادامه کار سازمان ها و به منظور تعقیب هدف، وجود رهبری لازم است. هرگاه این رهبر در دل اجتماع باشد، وجود و مداخله اش در رهبری و گردش تشکیلات و سازمان ها لازم و ضروری خواهد بود، ولی هرگاه که رهبر به عللی محبوس، یا تبعید و دور افتاده، یا مریض و بیمار باشد، وجود او برای پیگیری امور اجتماع و افراد، کافی خواهد بود؛ زیرا باز مردم به امید آن رهبر، دست به دست هم داده، کارها را ادامه می دهند. در طول تاریخ، در میان ملل زنده که قیام و نهضت هایی داشتند، برای این مطلب گواهی های فراوانی وجود دارد که نشان می دهد تا آن رهبر از حیات و زندگی برخوردار بوده، هر چند از نزدیک موفق به رهبری نمی شده، اما تشکیلات آن گروه، باقی و پایدار می مانده است؛ اما لحظه ای که حیات و زندگی او به پایان می رسید، تفرقه و دو دستگی، تشتّت قوا و پراکندگی و نابسامانی در میان جمعیت حکم فرما می گردید. ▫️بهترین شاهد بر اینکه وجود رهبر، حافظ نظام و نگاه دارنده مکتب و مایه تشکّل پیروان اوست، ماجرای نبرد احد است. در جنگ احد، به طور اشتباه، و یا از روی غرض ورزی، ندایی در قلب لشکر بلند شد: ألا قد قُتل محمّد، محمد کشته شد. ➖این خبر ناگوار، زمانی در میان مسلمانان منتشر شد که آنان مشغول دفاع از تجاوز و تعدّی مهاجمان بودند. وقتی شایعه مرگ رهبر قوت گرفت، نظام و پیوستگی آنان چنان گسسته گردید که هر کدام به گوشه ای فرار کرده و دست از نبرد کشیدند و گروهی به فکر پیوستن به لشکر دشمن افتادند، اما هنگامی که خبر قتل پیامبر تکذیب شد، لشکر از هم پاشیده، بار دیگر به دلگرمی وجود رهبر از نقاط مختلف دور پیامبر گرد آمده و نبرد و دفاع را از سر گرفتند. خداوند، در قرآن کریم، این حقیقت را به خوبی بیان فرموده: 🌱 و ما محمّد، الاّ رسول قد خلت من قبله الرّسل أفإن مات أو قتل انقلبتم. علی أعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرّالله شیئاً و سیجزی الله الشّاکرین.2 🔹با این توضیح، درباره امام زمان(ع) باید گفت: آیا اعتقاد به وجود امام حی و حاضر، ناظر، مستعد و آماده برای نهضت، هر موقعی که خدا بخواهد، در حفظ وحدت جمعیت و تشکیلات، بالأخص آماده کردن افراد برای نهضت و قیام بر ضدّ جور، استبداد و خودکامگی، و افسانه پرستی و تفرقه اندازی مؤثر نیست؟ 🔸هرگاه جمعیتی معتقد شود که رهبر آنان در قید حیات و زندگی بوده و پیوسته مترقب فرمان الهی است که از پس پرده غیبت بیرون آید، به طور مسلم ناامید نمی شود، وحدت کلمه خود را از دست نمی دهد و در حفظ مکتب خویش می کوشد. ▪️بنابراین اگر رهبر یک جنبش در میان مردم هم نباشد، وجود واقعی او می تواند الهام بخش معنوی و مایه امید، تحرّک و یادآوری گردد و اما در مورد اینکه چرا خداوند امام را در موقع ظهور خلق نکرد، باید گفت: اگر چنین بود، اصولاً عنوان انتظار ظهور مصلح، واقعیت خارجی پیدا نمی کرد، زیرا انسان ها در انتظار فردی می توانند باشند که به زنده بودنش معتقدند والاّ نمی توان بشریت را به این دلخوش داشت که چند سال بعد ممکن است کسی به دنیا آید که قرار است نقش منجی را ایفا کند. پس آدمیان در شناخت دقایق و ظرایف حیات و برای آنکه در مسیر تکاملی به پیکار برخیزند، لازم است که از وجود رهبری، حتی اگر غایب باشد، الهام گرفته و بهره مند گردند. ✍️ ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
💠 امام زمان غائب، چه فائده‌ای برای مردم دارند؟(3) 🔖بخش سوم پاسخ 🔸امام عامل دفع توطئه علیه شیعیان ▫️در توقیعی که از ناحیه مقدّس حضرت حجت(ع) برای شیخ مفید(رض) صادر گشته، آمده است: ➖ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم که اگر جز این بود، دشواری ها و مصیبت ها بر شما فرود می آمد و دشمنان، شما را ریشه کن می نمودند. ➖سلامتی و نجات یافتن از خطرات، گرفتاری ها و شرّ دشمنان توسط امام(ع) بر دو وجه است: 1️⃣ عافیت و سلامتی از همه خطرات دینیّه و دنیویّه؛ 2️⃣ حاصل شدن سلامتی و نجات یافتن از بلایا و گرفتاری های بسیار سخت و مشکلات عظیم در امر دین و دنیا. ▪️از جمله این موارد در وجه دوم، نجات مردم بحرین از اجحاف حاکم ظالم است، آنگاه که صدراعظم وقت حکومت، حیله و نقشه ای را پی ریزی کرد تا با شیعیان، همچون کفار حربی از اهل کتاب رفتار شود؛ یا «جزیه» پرداخته و ذلت پرداخت آن را تحمل کنند و یا مردانشان کشته و زنان و کودکانشان به اسارت گرفته شوند، که آن حضرت در خنثی ساختن این توطئه، نقش بزرگی ایفا نمودند. ▫️مضافاً اینکه توسل به حضرت مهدی(ع)، دستگیری و امدادهای امام نیز، از دیگر برکات ایشان در دوران غیبت است، زیرا با توسل به ایشان ـ به عنوان نزدیک ترین بندگان به خدا ـ می توان اطمینان قلبی داشت که خطرات، مشکلات و گرفتاری ها برطرف می گردد. ✍️ ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
💠چرا دعایم مستجاب نمی‌شود؟ ➖پاسخ مولی المتقین امیر مومنان (ع) را بشنویم: امیر المومنین امام علی(عليه السلام) در بخشی از نامه 31 «نهج البلاغه» به امام حسن(علیه السلام) چهار دلیل برای این پاسخ بیان می‌کنند: 1️⃣ نخست اينكه نيّت دعاكننده در اجابت مؤثر است لذا بسته به نیت شخص که مثلا از عمق وجود و و شدت اضطرار باشد یا از روی استغناء و بی نیازی، استجابت تقدم و تأخر پیدا می کند. حضرت مى فرمايد: (و هرگز نبايد تأخير اجابت دعا تو را مأيوس كند؛ زيرا بخششِ پروردگار به اندازه نيّت [بندگان] است)؛ «فَلَا يُقَنِّطَنَّكَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ فَإِنَّ الْعَطِيَّةَ عَلَى قَدْرِ النِّيَّةِ». 2️⃣ حضرت به دومين مانع اشاره كرده و مى فرمايد: (گاه مى شود كه اجابت دعا به تأخير مى افتد تا اجر و پاداش درخواست كننده بيشتر گردد و عطاى آرزومندان را فزون تر كند)؛ «وَ رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْكَ الْإِجَابَةُ، لِيَكُونَ ذَلِكَ أَعْظَمَ لِأَجْرِ السَّائِلِ وَ أَجْزَلَ لِعَطَاءِ الْآمِلِ». به بيان ديگر خداوند اجابت دعاى بنده اش را به تأخير مى اندازد تا اجر و پاداش بیشتری نصيب او گردد و اين نتيجه علاقه اى است كه خدا به او دارد. 3️⃣ آن گاه درباره سومين مانع چنين مى فرمايد: (گاه مى شود چيزى را از خدا مى خواهى و به تو داده نمى شود در حالى كه بهتر از آن در كوتاه مدت يا دراز مدت به تو داده خواهد شد يا آن را به چيزى كه براى تو بهتر از آن است تبديل مى كند)؛ «وَ رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّيْ‏ءَ فَلَا تُؤْتَاهُ، وَ أُوتِيتَ خَيْراً مِنْهُ عَاجِلًا أَوْ آجِلاً». اشاره به اينكه گاه چيز كوچكى از خدا مى خواهى و خداوند به مقتضاى عظمتش و گستردگى رحمتش آن را به تو نمى دهد و از آن برتر را زود يا دير در اختيار تو مى گذارد؛ مانند كسى كه به سراغ شخص كريمى مى رود و از او تقاضاى خانه محقر معينى مى كند و او درخواستش را نمى پذيرد؛ اما بعداً خانه اى وسيع و آباد و مرفه در اختيار او مى گذارد. 4️⃣ سپس حضرت از علت چهارم سخن مى گويد كه از مهمترين علت هاست و مى فرمايد: (گاه چيزى از خدا مى خواهى كه اگر به آن برسى مايه هلاك دين توست [خداوند آن را از تو دريغ مى دارد و چيزى بهتر از آن به تو مى دهد])؛ «أَوْ صُرِفَ عَنْكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَكَ، فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِيهِ هَلَاكُ دِينِكَ لَوْ أُوتِيتَهُ». ✍️ ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
💠من ثروت می‌خواهم خدایا چرا با وجودی که تلاش می‌کنم ثروتمند نمی‌شوم؟ 🌺 پیامبر(ص) با این پرسش شما پاسخ داده اند: 🔸متن عربی: پیامبر (ص): «قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ عِبَاداً لَايَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِينِهِمْ إِلَّا بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ الصِّحَّةِ فِي الْبَدَنِ فَأَبْلُوهُمْ بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ صِحَّةِ الْبَدَنِ فَيُصْلِحُ عَلَيْهِمْ أَمْرَ دِينِهِمْ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ لَعِبَاداً لَايَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِينِهِمْ إِلَّا بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ السُّقْمِ فِي أَبْدَانِهِمْ فَأَبْلُوهُمْ بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ السُّقْمِ فَيُصْلِحُ عَلَيْهِمْ أَمْرَ دِينِهِمْ» ؛ 🔹ترجمه حدیث (بعضى از بندگان من افرادى هستند كه اصلاح امر دين آنها جز به غنی و گستردگى زندگى و صحت بدن نمى شود، از اين رو امر دين آنها را به وسيله آن اصلاح مى كنم و بعضى از بندگانم هستند كه امر دين آنها جز با نياز و مسكنت و بيمارى اصلاح نمى شود، لذا امر دين آنها را با آن اصلاح مى كنم و آنان را به وسيله آن مى آزمايم). 🔹داستانی آموزنده ➖ ثعلبة بن حاطب پيوسته از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تقاضاى دعا براى مال فراوان مى نمود. پيغمبر(صلى الله عليه وآله) كه وضع حال و آينده او را مى دانست به او فرمود: «قَلِيلٌ تُؤَدِّي شُكْرَهُ خَيْرٌ مِنْ كَثِيرٍ لَا تُطِيقُهُ»؛ (مقدار كمى كه شكرش را بتوانى ادا كنى بهتر از مقدار زيادى است كه توانايى اداى حقش را نداشته باشى) آيا بهتر نيست به پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) تأسى بجويى و به زندگى ساده اى بسازى؟ اما ثعلبه دست بردار نبود. سرانجام پيامبر(صلى الله عليه وآله) در حق او دعا كرد و ثروت كلانى از طریق ارث به او رسيد؛ گوسفندانى خريد كه زاد و ولد فراوانى كردند آنچنان كه نگاهدارى آنها در مدينه ممكن نبود. ناچار به باديه هاى اطراف مدينه روى آورد و آنچنان سرگرم زندگى مادى شد كه بر خلاف رويه او كه در تمام نمازهاى پيغمبر(صلى الله عليه وآله) شركت مى كرد، نماز جماعت و حتى نماز جمعه را نيز ترك كرد. ➖پس از مدتى كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مأمور جمع آورى زكات را به نزد او فرستاد تا زكات اموالش را بدهد، او نه تنها از پرداخت زكات خوددارى كرد؛ بلكه به اصل تشريع زكات نيز اعتراض نمود و گفت: اين چيزى مثل جزيه اى است كه از اهل كتاب گرفته مى شود، ما مسلمان شده ايم كه از پرداخت جزيه معاف باشيم. هنگامى كه اين خبر به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) رسيد دو بار فرمود: «يا وَيْحَ ثَعْلَبَةَ»؛ (واى بر ثعلبه). ✍️ ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🌑 آیا امام حسین(ع) دختری به نام داشته اند؟ ✍️استاد محمدحسین ▪️برخی به کلی داشتن دختری به نام رقیه را برای امام حسین علیه السلام نفی کردند. ▫️برخی معتقدند امام حسین علیه السلام فقط دو دختر داشته به نامهای فاطمه و سکینه. لذا از نظر آنها داستان حضرت بی مبنا است. ▪️ اما من خدمت شما عرض کنم اگرچه شیخ مفید تعداد دختران امام حسین علیه السلام را دو تن به نام های فاطمه و سکینه نامیده است، ولی این تنها نقل ما نیست بلکه ما نقل های دیگری هم داریم که تعداد دختران امام را بیش از دوتن ذکر کرده است. ▪️مثل کتاب مطالب السَّئوول ابن طلحه شافعی که نَسَب شناس است و تخصصی این کار را کرده و حال اینکه شیخ مفید نسب شناس نیست. ▫️ همینطور در مناقب ابن شهرآشوب مازندرانی، تعداد دختران امام حسین علیه‌السلام را سه یا چهار دختر ذکر کرده اند. ▪️این منابع از نظر اعتبار یکسان هستند و نمی توانیم بگوییم فقط نقل شیخ مفید برای ما ملاک است، پس احتمال اینکه امام حسین علیه السلام دختر دیگری غیر از این دوتن داشته باشد از نداشتن آن بیشتر هم هست. ◽️ اما راجع به خرابه شام که عده ای سوال کرده‌اند که چرا در منابع اولیه چنین نقلی نیامده است، اتفاقاً در کتاب کامل بهایی عمادالدین طبری شیعی متعلق به قرن هفتم آمده است. ▪️پاسخ بنده به این نکته این است که اولاً صاحب کتاب کامل بهایی از طرف علمای بزرگ شیعه توثیق شده است. ▫️ثانیا او معاصر سید بن طاووس صاحب است. سید‌بن‌ طاووس هم در لهوف مطالبی دارد که مورخان و مقتل نویسان پیش از او چنین نقلی را نیاورده‌اند. ▪️حالا چرا ما از سیدابن طاووس به قول معروف چشم بسته می پذیریم چیزهایی را که دیگران نقل نکرده اند و اختصاصی اوست، اما از عمادالدین طبری که معاصر سیدابن طاووس است و در سلامتش هم شک نداریم وقتی مطلبی را با ذکر سند معرفی و مطرح کرده است، نپذیریم؟! عمادالدین طبری می گوید داستان خرابه شام و شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام در کتاب از که پیرامون زشتی‌های بنی امیه و کارهای خلاف آنها نوشته شده بوده، آمده است. ▪️حاج شیخ عباس قمی درباره او می گوید: آثار و کتاب ها و منابعی در دست ایشان بوده است که دیگران از آن بهره نبرده بودند. پس می توان این داستان را پذیرفت مضافاً براینکه اگر مرقد حضرت رقیه درجای دیگری غیر از شام واقع بود می‌توانستیم تردیدی بکنیم که گروهی چنین چیزی را ساخته باشند. ▫️اما در شام که پایگاه بنی امیه، دشمنان قسم خورده اهل بیت علیه‌السلام بودند، چطور می توانند چیزی برای قرن ها آنجا بدرخشد و جلوه کند و بزرگانی از علمای برجسته ای به زیارت آنجا بروند و نذرها بکنند و خواسته‌هایی داشته باشند که اجابت بشود؟! 🔸حال آیا می‌توانیم بگوییم چنین جایگاهی واقعیت ندارد و امام حسین علیه السلام چنین دختری نداشته است؟! ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
هدایت شده از حقیق
💠چرا دعایم مستجاب نمی‌شود؟ ➖پاسخ مولی المتقین امیر مومنان (ع) را بشنویم: امیر المومنین امام علی(عليه السلام) در بخشی از نامه 31 «نهج البلاغه» به امام حسن(علیه السلام) چهار دلیل برای این پاسخ بیان می‌کنند: 1️⃣ نخست اينكه نيّت دعاكننده در اجابت مؤثر است لذا بسته به نیت شخص که مثلا از عمق وجود و و شدت اضطرار باشد یا از روی استغناء و بی نیازی، استجابت تقدم و تأخر پیدا می کند. حضرت مى فرمايد: (و هرگز نبايد تأخير اجابت دعا تو را مأيوس كند؛ زيرا بخششِ پروردگار به اندازه نيّت [بندگان] است)؛ «فَلَا يُقَنِّطَنَّكَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ فَإِنَّ الْعَطِيَّةَ عَلَى قَدْرِ النِّيَّةِ». 2️⃣ حضرت به دومين مانع اشاره كرده و مى فرمايد: (گاه مى شود كه اجابت دعا به تأخير مى افتد تا اجر و پاداش درخواست كننده بيشتر گردد و عطاى آرزومندان را فزون تر كند)؛ «وَ رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْكَ الْإِجَابَةُ، لِيَكُونَ ذَلِكَ أَعْظَمَ لِأَجْرِ السَّائِلِ وَ أَجْزَلَ لِعَطَاءِ الْآمِلِ». به بيان ديگر خداوند اجابت دعاى بنده اش را به تأخير مى اندازد تا اجر و پاداش بیشتری نصيب او گردد و اين نتيجه علاقه اى است كه خدا به او دارد. 3️⃣ آن گاه درباره سومين مانع چنين مى فرمايد: (گاه مى شود چيزى را از خدا مى خواهى و به تو داده نمى شود در حالى كه بهتر از آن در كوتاه مدت يا دراز مدت به تو داده خواهد شد يا آن را به چيزى كه براى تو بهتر از آن است تبديل مى كند)؛ «وَ رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّيْ‏ءَ فَلَا تُؤْتَاهُ، وَ أُوتِيتَ خَيْراً مِنْهُ عَاجِلًا أَوْ آجِلاً». اشاره به اينكه گاه چيز كوچكى از خدا مى خواهى و خداوند به مقتضاى عظمتش و گستردگى رحمتش آن را به تو نمى دهد و از آن برتر را زود يا دير در اختيار تو مى گذارد؛ مانند كسى كه به سراغ شخص كريمى مى رود و از او تقاضاى خانه محقر معينى مى كند و او درخواستش را نمى پذيرد؛ اما بعداً خانه اى وسيع و آباد و مرفه در اختيار او مى گذارد. 4️⃣ سپس حضرت از علت چهارم سخن مى گويد كه از مهمترين علت هاست و مى فرمايد: (گاه چيزى از خدا مى خواهى كه اگر به آن برسى مايه هلاك دين توست [خداوند آن را از تو دريغ مى دارد و چيزى بهتر از آن به تو مى دهد])؛ «أَوْ صُرِفَ عَنْكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَكَ، فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِيهِ هَلَاكُ دِينِكَ لَوْ أُوتِيتَهُ». ✍️ ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
⁉️ پرسش و پاسخ یکی از سؤالات جدی که در اینجا مطرح می‌شود، آن است که اگر مدعیان دیدار امام علیه السلام دروغگو هستند و امام علیه السلام خودشان را به کسی نشان نخواهند داد، در این صورت دیدارهای بسیاری که از علما و عرفا نقل شده است، چه تکلیفی خواهند داشت؟ آیا آن‌ها همه دروغگو بوده‌اند!؟ یا این که مقصود امام علیه السلام چیز دیگری است؟ در پاسخ به این سؤال باید اضافه کنیم که اصل تحقق دیدار با امام زمان علیه السلام امری کاملاً مسلم است و به تواتر ثابت شده است. کسانی ادعای دیدار داشته‌اند که احدی در وثاقت و راستگویی آن‌ها کوچک ترین تردیدی ندارد، اشخاصی مانند سیّد بن طاووس، علّامه حلّی و هزاران عارف والا مقام که کسی در صدق گفتار ایشان کوچک ترین تردیدی به خود راه نمی‌دهد. اساساً دیدار امام زمان علیه السلام با این بزرگان جزو امدادهای غیبی الهی به سایرین است؛ زیرا اگر این دیدارها نبود، ایشان به کلی از یادها می‌رفتند و اعتقاد به مهدویت از هم می‌گسست. از این رو امام علیه السلام با ملاقات این اشخاص اعتقادات ایشان را تقویت می‌کنند. بنابراین اصل دیدار قطعی است. از سوی دیگر حدیث بالا (که بخشی از آخرین نامه امام (عج) به علی بن محمّد سمری رحمه الله می‌باشد) نیز به اندازه‌ای شهرت دارد که کسی در آن تردید نکرده است. زمانی که هر دو مطلب را در کنار هم قرار دهیم و اندکی در محتوای نامه دقت به خرج دهیم، مقصود واقعی امام روشن خواهد شد؛ زیرا همان طور که امام علیه السلام پیش بینی کرده بودند، بعد از سمری عدّه‌ای از شیعیان مدعی بابیت شدند و افراد زیادی را به ضلالت و گمراهی کشاندند. مقصود امام علیه السلام مشاهده خالی نیست. بلکه مشاهده همراه با ادعای بابیت و نیابت است. چنین شخصی دروغگو است. زیرا امام کسی را بعد از سمری به نیابت انتخاب نکردند. این مطلب زمانی روشن‌تر خواهد شد که ما فضای حاکم در شرایط زمانی نامه را در نظر بگیریم؛ زیرا مردم پیوسته پی‌گیر آن بودند که آیا سمری جانشینی برای خود تعیین خواهد کرد؟ او کیست؟ در این فضا، بحث فقط مشاهده تنها نبوده، بلکه همه سؤال‌ها و ذهن‌ها متوجه نیابت است. از این رو مقصود امام علیه السلام نیز کسانی است که مدعی نیابت باشند. دیگر مؤید این مسأله آن است که هیچ یک از افراد عامی و عالم کسی را که واجد شرایط دیدار با حضرت باشد، و ادعای دیدار داشته باشد، تکذیب نکرده‌اند. در حالی که همه از مضمون نامه خبر داشته‌اند. ⛱با حقیق همراه باشید @haqiq_center
هدایت شده از حقیق
💠چرا دعایم مستجاب نمی‌شود؟ ➖پاسخ مولی المتقین امیر مومنان (ع) را بشنویم: امیر المومنین امام علی(عليه السلام) در بخشی از نامه 31 «نهج البلاغه» به امام حسن(علیه السلام) چهار دلیل برای این پاسخ بیان می‌کنند: 1️⃣ نخست اينكه نيّت دعاكننده در اجابت مؤثر است لذا بسته به نیت شخص که مثلا از عمق وجود و و شدت اضطرار باشد یا از روی استغناء و بی نیازی، استجابت تقدم و تأخر پیدا می کند. حضرت مى فرمايد: (و هرگز نبايد تأخير اجابت دعا تو را مأيوس كند؛ زيرا بخششِ پروردگار به اندازه نيّت [بندگان] است)؛ «فَلَا يُقَنِّطَنَّكَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ فَإِنَّ الْعَطِيَّةَ عَلَى قَدْرِ النِّيَّةِ». 2️⃣ حضرت به دومين مانع اشاره كرده و مى فرمايد: (گاه مى شود كه اجابت دعا به تأخير مى افتد تا اجر و پاداش درخواست كننده بيشتر گردد و عطاى آرزومندان را فزون تر كند)؛ «وَ رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْكَ الْإِجَابَةُ، لِيَكُونَ ذَلِكَ أَعْظَمَ لِأَجْرِ السَّائِلِ وَ أَجْزَلَ لِعَطَاءِ الْآمِلِ». به بيان ديگر خداوند اجابت دعاى بنده اش را به تأخير مى اندازد تا اجر و پاداش بیشتری نصيب او گردد و اين نتيجه علاقه اى است كه خدا به او دارد. 3️⃣ آن گاه درباره سومين مانع چنين مى فرمايد: (گاه مى شود چيزى را از خدا مى خواهى و به تو داده نمى شود در حالى كه بهتر از آن در كوتاه مدت يا دراز مدت به تو داده خواهد شد يا آن را به چيزى كه براى تو بهتر از آن است تبديل مى كند)؛ «وَ رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّيْ‏ءَ فَلَا تُؤْتَاهُ، وَ أُوتِيتَ خَيْراً مِنْهُ عَاجِلًا أَوْ آجِلاً». اشاره به اينكه گاه چيز كوچكى از خدا مى خواهى و خداوند به مقتضاى عظمتش و گستردگى رحمتش آن را به تو نمى دهد و از آن برتر را زود يا دير در اختيار تو مى گذارد؛ مانند كسى كه به سراغ شخص كريمى مى رود و از او تقاضاى خانه محقر معينى مى كند و او درخواستش را نمى پذيرد؛ اما بعداً خانه اى وسيع و آباد و مرفه در اختيار او مى گذارد. 4️⃣ سپس حضرت از علت چهارم سخن مى گويد كه از مهمترين علت هاست و مى فرمايد: (گاه چيزى از خدا مى خواهى كه اگر به آن برسى مايه هلاك دين توست [خداوند آن را از تو دريغ مى دارد و چيزى بهتر از آن به تو مى دهد])؛ «أَوْ صُرِفَ عَنْكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَكَ، فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِيهِ هَلَاكُ دِينِكَ لَوْ أُوتِيتَهُ». ✍️ ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
هدایت شده از حقیق
⁉️ پرسش و پاسخ یکی از سؤالات جدی که در اینجا مطرح می‌شود، آن است که اگر مدعیان دیدار امام علیه السلام دروغگو هستند و امام علیه السلام خودشان را به کسی نشان نخواهند داد، در این صورت دیدارهای بسیاری که از علما و عرفا نقل شده است، چه تکلیفی خواهند داشت؟ آیا آن‌ها همه دروغگو بوده‌اند!؟ یا این که مقصود امام علیه السلام چیز دیگری است؟ در پاسخ به این سؤال باید اضافه کنیم که اصل تحقق دیدار با امام زمان علیه السلام امری کاملاً مسلم است و به تواتر ثابت شده است. کسانی ادعای دیدار داشته‌اند که احدی در وثاقت و راستگویی آن‌ها کوچک ترین تردیدی ندارد، اشخاصی مانند سیّد بن طاووس، علّامه حلّی و هزاران عارف والا مقام که کسی در صدق گفتار ایشان کوچک ترین تردیدی به خود راه نمی‌دهد. اساساً دیدار امام زمان علیه السلام با این بزرگان جزو امدادهای غیبی الهی به سایرین است؛ زیرا اگر این دیدارها نبود، ایشان به کلی از یادها می‌رفتند و اعتقاد به مهدویت از هم می‌گسست. از این رو امام علیه السلام با ملاقات این اشخاص اعتقادات ایشان را تقویت می‌کنند. بنابراین اصل دیدار قطعی است. از سوی دیگر حدیث بالا (که بخشی از آخرین نامه امام (عج) به علی بن محمّد سمری رحمه الله می‌باشد) نیز به اندازه‌ای شهرت دارد که کسی در آن تردید نکرده است. زمانی که هر دو مطلب را در کنار هم قرار دهیم و اندکی در محتوای نامه دقت به خرج دهیم، مقصود واقعی امام روشن خواهد شد؛ زیرا همان طور که امام علیه السلام پیش بینی کرده بودند، بعد از سمری عدّه‌ای از شیعیان مدعی بابیت شدند و افراد زیادی را به ضلالت و گمراهی کشاندند. مقصود امام علیه السلام مشاهده خالی نیست. بلکه مشاهده همراه با ادعای بابیت و نیابت است. چنین شخصی دروغگو است. زیرا امام کسی را بعد از سمری به نیابت انتخاب نکردند. این مطلب زمانی روشن‌تر خواهد شد که ما فضای حاکم در شرایط زمانی نامه را در نظر بگیریم؛ زیرا مردم پیوسته پی‌گیر آن بودند که آیا سمری جانشینی برای خود تعیین خواهد کرد؟ او کیست؟ در این فضا، بحث فقط مشاهده تنها نبوده، بلکه همه سؤال‌ها و ذهن‌ها متوجه نیابت است. از این رو مقصود امام علیه السلام نیز کسانی است که مدعی نیابت باشند. دیگر مؤید این مسأله آن است که هیچ یک از افراد عامی و عالم کسی را که واجد شرایط دیدار با حضرت باشد، و ادعای دیدار داشته باشد، تکذیب نکرده‌اند. در حالی که همه از مضمون نامه خبر داشته‌اند. ⛱با حقیق همراه باشید @haqiq_center