🔴 تصاویر آزادی 4 اسیر صهیون که دیروز از غزه آزاد شدند، صهیونیست ها را شگفت زده کرده است
🔹اسیران زن آرایشگر داشته اند و زندان بان های فلسطینی از آنها به بهترین شکل محافظت کرده اند.
🔹ماجرا به حدی عجیب بوده که مجری زن شبکه ی صهیونیست در پخش زنده با اشاره به اسیر زن آزاد شده گفته: ابروهای او از ابروهای من بهتر است و به خاطر همین جمله هم مجری را از برنامه خارج و صحبت هایش را قطع کرده اند.
🔹ما اگر قرار بود تفاوت بین یهودی های ساکن فلسطین را با ملت مسلمان غزه توضیح دهیم، همینها فکر میکنم کافی بوده باشد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 یک کلیپ شدیدا برانداز سوز ببینید.
چه کسی فکر میکرد روزی برسد که در دانشگاه های مطرح آمریکا اینگونه از ایران و هویت و تاریخ ایرانی دفاع کنند؟؟
فرانسه:عملیات نظامی اسرائیل در اولین مراحل خود شامل حملات هوایی علیه دولت لبنان است
🔹فرانسه به دولت لبنان اطلاع داده که عملیات نظامی اسرائیل در اولین مراحل خود شامل حملات هوایی علیه تأسیسات حیاتی دولت لبنان و حومه جنوبی بیروت خواهد بود.
#طوفان_الاقصی|#فلسطین|#مقاومت
📌ژنرال اسرائیلی:
اهداف جنگ هرگز محقق نخواهد شد/ با خطرناکترین شکست از 1948 مواجهیم
ژنرال بازنشسته ارتش رژیم صهیونیستی تاکید کرد که عملیات اخیر در النصیرات (آزادی 4 اسیر اسرائیلی) هیچ تغییری در واقعیت تلخ پیش روی این رژیم ایجاد نمیکند.
ژنرال اسحاق بریک تاکید کرد که نتانیاهو، گالانت و هلیوی در فاجعه غزه غوطهور هستند و کاملا واضح و روشن است که اهداف جنگ هرگز محقق نخواهد شد.
بریک تاکید کرد که ما نتانیاهو و کسانی را که برای ادامه جنگ تلاش میکنند و کاری برای آزادی اسرا انجام نمیدهند در حالی که کاملا واضح است شکست حماس غیرممکن است، هرگز نمیبخشیم.
وی اذعان کرد که رژیم صهیونیستی با خطرناکترین شکست سیاسی و نظامی خود از سال 1948 مواجه است.
بریک گفت باید نتانیاهو و همه کسانی که با او هستند محاکمه شده و یک هفته در جایی تاریک همراه با تصاویر اسرا زندانی شوند آن وقت شاید بهتر به شکست خود پی ببرند
📌بتسالل اسموتریچ، وزیر دارایی اسرائیل خطاب به خانوادههای گروگانهای اسرائیلی گفت: «برای آزادی گروگانها دست به خودکشی دسته جمعی نمیزنیم.»
اسموتریچ در ادامه گفت «من از پیشنهاد فعلی برای آزادی گروگانها حمایت نخواهم کرد و به جنگ در غزه ادامه خواهیم داد.»
وزیر دارایی اسرائیل افزود که «جنگ غزه تا دو سال آینده ادامه خواهد داشت.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تظاهرات مردم فرانسه برای حذف رژیم صهیونیستی از المپیک ۲۰۲۴
🔹صدها نفر از مردم فرانسه در شهر پاریس، پایتخت این کشور در اعتراض به جنایتهای رژیم صهیونیستی در غزه با حضور در مقابل مقر کمیته المپیک در پاریس، خواستار حذف این رژیم از از بازیهای ۲۰۲۴ شدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چگونه کلیپ گردانهای القسام سرخوشی اسرائیلیها از عملیات آزادسازی 4 اسیر را از بین برد؟
🔺کارشناس امور اسرائیل پاسخ میدهد.
#طوفان_الاقصی|#فلسطین|#مقاومت
توجیه کلیسای انجیلی شاگردان مسیح در مورد اختلاف کلیساها از قبول وجود فرقه های دروغین در مسیحیت تا اختلاف در سبک پرستش😁
سوال:
چرا اینقدر شاخه های مسیحی وجود دارد؟
برای پاسخ به این پرسش، نخست باید بین شاخه های داخل بدن مسیح و فرقه های غیر مسیحی و مذاهب دروغین تمایز قائل شویم. پرزبیتری ها و لوتری ها نمونه هایی از شاخه های مسیحی هستند. مورمون ها و شاهدان یهوه و کلیسای ادونتیست روز هفتم نمونه هایی از فرقه های دروغین هستند (گروههایی که ادعای مسیحیت می کنند اما یک یا چند اصول اساسی ایمان مسیحی را انکار می کنند). اسلام و بودا مذاهبی کاملاً مجزا هستند.
افزایش شاخه ها در ایمان مسیحی به زمان جنبش اصلاحی پروتستان بر می گردد که جنبشی برای «اصلاح» کلیسای کاتولیک روم در قرن شانزدهم بود که از دل آن چهار سنت یا شاخه پروتستان ظهور کرد: لوتری، متودیست، آناباپتیست، و انگلیکن. از این چهار تا، شاخه های دیگر در طول قرون بوجود آمد.
شاخه ی لوتری به افتخار مارتین لوتر نام گذاری شد و بر پایه تعالیم او پایه ریزی شد. متدیست از این جهت این نام را بر خود گرفت که بنیان گذارش، جان وسلی، «شیوه هایی» برای رشد روحانی درست می کرد. پرزبیتری ها به خاطر دیدگاه شان بر رهبری کلیسا این نام را گرفتند زیرا واژه شیخ در زبان یونانی presbyteros است.
باپتیستها به این دلیل این نام را گرفتند چرا که همیشه بر اهمیت تعمید تاکید داشته اند. هر شاخه ای در تعالیم یا تاکیدهایش تفاوت اندکی با دیگر شاخه ها دارد، نظیر شیوه تعمید؛ در دسترس بودن شام خداوند برای همه یا فقط برای کسانیکه که شهادتشان توسط رهبران کلیسا تایید می شود؛ حاکمیت خدا در مقابل اراده آزاد در مقوله نجات؛ آینده اسراییل و کلیسا، ربوده شدن پیش از دوره مصیبت در مقابل ربوده شدن پس از دوره مصبیت؛ وجود عطایای «نشانه» در عصر مدرن (منظور: عطیه شفا، زبانها، معجزات، نبوت و...)، و غیره.
تفاوت این شاخه ها هرگز روی مسیح به عنوان خداوند و منجی نیست بلکه صرفاً اختلاف نظراتی است توسط مردمی خداشناس، ولو دارای نقص، که به دنبال اکرام خدا هستند و می خواهند خلوص تعلیماتی را مطابق وجدانهایشان و درکشان از کلام خدا حفظ کنند.
امروزه شاخه ها بسیار زیاد هستند. شاخه های «خط اصلی» که در بالا ذکر شده انشعابات بی شماری را تولید کرده اند، از قبیل جماعت ربانی، اتحاد بشارتی و مسیحی، ناصریها، آزاد انجیلی، کلیساهای مستقل کتاب مقدس، و غیره. برخی از شاخه ها تاکیدشان بر تفاوتهای کوچک تعلیماتی شان است، اما بیشتر اوقات آنها صرفاً سبکهای مختلفی از پرستش را پیشنهاد می کنند که سازگار با سلیقه های مختلف مسیحیان است.
اگر دو کلیسا از لحاظ تعلیماتی با هم توافق ندارند، نیاز به مذاکره و گفت و شنود بر سر کلام است. «آهن آهن را تیز می کند» (امثال 17:27) و این به نفع همه است. اگر بر سر سبک و شیوه با هم مخالف هستند، بهرحال بهتر است که جدا بمانند.
خداوند متعال به بنی اسرائیل هشدار می دهد که اگر می خواهند خداوند به عهدش درباره آن ها وفا کند آنها نیز باید به عهد خود در پرستش خدای یکتا عمل کنند اما بنی اسرائیل بارها مرتد شدند و غیر خدا را پرستش کردند. امروز نیز این جماعت پرستنده بت صهیونیسم جهانی هستند و بی گناهان زیادی را به پای آن قربانی می کنند.
پرستش بُت بَعل در اسرائیل
بَعْل یکی از بزرگترین خدایان و بت اعظم کنعانیان بوده و مورد پرستش آنان قرار میگرفته است. معمولا در معابد بعل، بتهای دیگر از جمله اشیره وجود داشته، که با هم مورد پرستش مردم قرار میگرفته است. کنعانیان نخست زاده خود را در سن کودکی به صورت زنده در قربانگاه بعل میسوزانیدند و برای جلب توجه بعل خود را زخمی میکردند.
در زمانی که ایلیا انبیای بعل را که چهارصد و پنجاه نفر بودند، برای چالش به کوه کرمل دعوت کرد، انبیای بعل خود را برای آنکه بعل به خواست آنان پاسخ دهد، زخمی کردند. جدئون به فرمان خداوند مذبح بت بعل را که متعلق به پدرش، یوآش بوده است، خراب میکند. به علت نزدیکی قوم اسرائیل با قومهای بت پرست، در بسیاری از موارد قوم اسرائیل و پادشاهانش روی به پرستش بتهای آنها و از جمله بعل میآوردند.
منسی و اخاب پس از به سلطنت رسیدن به پرستش بعل روی آورده و در خانه خدا برای بَعل مذبح ساخته و آنرا بین قوم ترویج دادند. تعداد چهارصد و پنجاه تن از انبیای بعل بر سر سفره ایزابل همسر اخاب غذا میخوردند و تعداد مذبحهای این بت به تعداد کو چههای اورشلیم بوده که نشان دهند وسعت پرستش این بت در نزد مردم بوده است. در کنار معابد بعل خانه لواط کارها و زنان روسپی قرار داشته است.
یوشیا پس از شنیدن کتاب عهد خداوند، دستور خراب کردن و پاکسازی خانه خداوند و مذبحها را از بت بعل داده و تمامی آنان سوزانیده شدند. یهودیان خانه بعل را ویران و قربانگاهها و مجسمههای آنان را شکسته و کاهن آنرا کشت. خداوند به ایلیا گفت که هنوز هفت هزار نفر در قوم اسرائیل وجود دارد که بت بَعل را مورد پرستش قرار ندادهاند.
برای اطلاع بیشتر در مورد بعل به این آدرس مراجعه نمایید.
https://www.cgie.org.ir/fa/article/228838/%D8%A8%D8%B9%D9%84
بدعت چیست؟
5 ژانویهٔ، 2021
بدعت عبارت است از سوء تعبیر و تخریب مسیحیتِ کتاب مقدسی و یا رد تعالیم تاریخی کلیسای مسیحی. پولس رسول در مورد ظهور مسیحیان کاذب و اناجیل دروغینی هشدار داد که سعی بر فریب کل جهان و کلیسای واقعی خواهند داشت.
زیرا هرگاه آنکه آمد، وعظ میکرد به عیسای دیگر، غیر از آنکه ما بدو موعظه کردیم، یا شما روحی دیگر را جز آنکه یافته بودید، یا انجیلی دیگر را سوای آنچه قبول کرده بودید میپذیرفتید، نیکو میکردید که متحمل میشدید... زیرا که چنین اشخاص، رسولان کذبه و عملۀ مکار هستند که خویشتن را به رسولان مسیح مشابه میسازند و عجب نیست، چون که خود شیطان هم خویشتن را به فرشتۀ نور مشابه میسازد، پس امر بزرگ نیست که خدام وی خویشتن را به خدام عدالت مشابه سازند که عاقبت ایشان بر حسب اعمالشان خواهد بود (دوم قرنتیان ۱۱: ۴ و ۱۳-۱۵).
«والتر مارتین» (Walter Martin) تعریف خوبی از بدعت ارائه میدهد:
فرقۀ غلط عبارت است از گروهی از مردم که از تفسیر یک نفر از کتابمقدس پیروی میکنند و ویژگی آنان، انحراف اصولی از مسیحیت راستدین و متکی به اعتقادات مهم ایمان مسیحی است؛ به ویژه این واقعیت که خدا در عیسای مسیح، تجسم انسانی یافت (والتر مارتین، “The Rise of the Cults” یا «ظهور بدعتها»، ص. ۱۲).
علت پیشرفت بدعتها چیست؟ ما در روزگاری زندگی میکنیم که در آن، شاهد رشد سریع بدعتها میباشیم. به عنوان مثال، در سال ۱۸۳۰، کلیسای مورمون ۳۰ عضو داشت. اما تا آوریل ۱۹۷۸، این رقم به بیش از ۴۰۰۰۰۰۰ نفر بالغ گردید و میزان رشد آن حاکی از وجود پدیدهای مذهبی است. در سال ۱۹۰۰ تعداد اعضای کلیسای آنان ۲۶۸۳۳۱ نفر، در سال ۱۹۱۰، ۳۹۳۴۳۷ نفر، در سال ۱۹۲۰، ۵۲۶۰۳۲ نفر، در سال ۱۹۳۰، ۶۷۲۴۸۸ نفر، در سال ۱۹۴۰، ۸۶۲۶۶۴ نفر، در سال ۱۹۵۰، ۱۱۱۱۳۱۴ نفر، در سال ۱۹۶۰، ۱۶۹۳۱۸۰ نفر، در سال ۱۹۶۲، ۱۹۶۵۷۸۶ نفر، در سال ۱۹۶۴ بیش از ۲۰۰۰۰۰۰ نفر بود و در سال ۱۹۷۶ پیشبینی کردند که در سال ۲۰۰۰ تعداد اعضای آنان به بیش از ۸۰۰۰۰۰۰ خواهد رسید (والتر مارتین، “The Maze of Mormonism” یا «سردرگمی در مورمونیسم»، ص. ۱۶).
ما بر این عقیدهایم که پیشرفت بدعتها و پیوستن مردم به آنها، چند علت مهم دارد. بدعتها پاسخی ارائه میدهند
علت عمدۀ پیشرفت بدعتها این است که آنها در دنیایی پر از شک و تردید، پاسخهایی قاطع به این پرسشهای اساسی بشر ارائه میکنند که: من کیستم؟ چرا اینجا هستم؟ به کجا میروم؟ «ماکس گونتر» (Max Gunther) در نوشتۀ خود، وضعیت دشوار زن جوانی را شرح میدهد که وضعی مشابه بسیاری دیگر در دوران ما دارد. او از زبان آن مینویسد: «فکر میکردم که میخواهم پرستار بشوم، اما مطمئن نبودم. فکر میکردم که مسیحیت اهمیت زیادی برای من دارد، اما نسبت به آن هم مطمئن نبودم. گمان میکنم نومیدانه به دنبال کسی بودم که پاسخهای قاطع بله و خیر داشته باشد، کسی که نسبت به همه چیز مطمئن باشد و بتواند مرا نیز مطمئن سازد» (“Today’s Health”، فوریۀ ۱۹۷۶، ص. ۱۶).
متاسفانه این خانم جوان سرانجام به فرقۀ غلطی پیوست که با کمال میل به پرسشهای او پاسخ میداد. او این تصمیم را چنین بیان کرده: «مرتب میگشتم و پرسشهایم را نزد آنها مطرح میکردم و آنها همیشه پاسخ آن پرسشها را میدانستند. این را جدی میگویم؛ آنها واقعا پاسخ آن پرسشها را میدانستند.» بنابراین، بدعتها به کسانی که از وضعیت فعلی زندگیشان راضی نیستند، پاسخهایی قاطع و ساده ارائه میدهند.
بدعتها نیازهای بشری را در نظر میگیرند
علت پیشرفت بدعتها این است که به نیازهای اساسی بشر میپردازند. همۀ ما نیازمند آن هستیم که مورد محبت قرار بگیریم، احساس کنیم که دیگران برای ما ارزشی قایلاند و این حس را داشته باشیم که زندگیمان دارای جهت و معناست. افرادی که با بحران هویت روبرو میشوند یا مشکلات عاطفی دارند، به گونهای خاص آمادۀ گرویدن به بدعتها هستند. در چنین لحظات دشواری، بسیاری از بدعتها در کسانی که از پیش، آنها را نشناخته و از ناراستی آن فرقهها اطلاعی نداشته باشند، این احساس را ایجاد میکنند که مورد پذیرش واقع شدهاند و زندگیشان جهتی یافته است.
علاوه بر این، همۀ ما دارای این میل باطنی و اساسی هستیم که خدا را بشناسیم و او را خدمت نماییم. بدعتها از این امر بهرهمند میگیرند و راهحلهای حاضر و آمادهشان را ارائه میدهند؛ که البته در آخر، موجب رضایت شخص هم نمیشوند. اغلب فرقههای غلط، به پیروان خود میگویند که به چه چیز ایمان داشته باشند، چگونه رفتار کنند، به چه بیندیشند و تاکید میکنند که برای حفظ ثبات روحیشان باید به گروه یا رهبرشان متکی باشند. «رابرت وگرِچِن پاسانتینو» (Robert and Gretchen Pasantino) مثالی در این خصوص دارند:
معمولا علت پیوستن شخص به یک بدعت، این نیست که او در مورد همۀ ادیان دنیا تحقیق کرده و نتیجه گرفته که بدعتی خاص، بهترین الاهیات را دارا است. بر عکس، معمولا علت پیوستن شخص به یک بدعت آن است که او مشکلاتی دارد که قادر به حل آنها نیست و آن بدعت وعده میدهد که این مشکلات او را حل کند. غالبا این مشکلات از نوع عاطفی و احساسی هستند.
با مرد جوانی صحبت میکردیم که به تازگی ارتش را ترک کرده اما حتی یک هفته هم بیکار نمانده بود و فورا به فرقۀ غلط «فرزندان خدا» (خانوادۀ محبت) پیوسته و ۱۰۰ دلار هم به آنها هدیه داده بود. او میگفت که تنها بود و میخواست خدا را خدمت کند، اما نمیدانست به کجا برود و چه کاری انجام بدهد. «خانوادۀ محبت» تنهایی او را پر کرد، با محبت و بذل توجه به او آرامش بخشید و کم مانده بود که او را برای همیشه به خود وابسته نماید.
خوشبختانه، مادر او به ما تلفن زد و ما با او صحبت کردیم. او در یک ساعت متوجه شد که بدعت تا چه اندازه در اشتباه است و تصمیم گرفت که دیگر با آنها رابطهای نداشته باشد. او را تشویق کردیم تا به یک گروه کوچک مطالعۀ کتابمقدس بپیوندد و در یک کلیسای قوی حضور یابد. او بدون داشتن پایۀ محکم مسیحی و روابط نزدیک با سایر مسیحیان، همچنان در خطر پیوستن به بدعتها میبود (رابرت و گرچن پاسانتینو، “Answers to the Cultist at Your Door” یا «پاسخ به بدعتکاری که بر در خانۀ شما است»، انتشارات Harvest House، ۱۹۸۱، صص. ۲۲ و ۲۳).
بدعتها تاثیر مطلوبی میگذارند
علت پیشرفت بدعتها این است که گاهی اوقات، مسیحیان نتوانستهاند تاثیر مهمی بر جهان بگذارند. «پیِر بِرتن» (Pierre Berton) اشارۀ دقیقی دارد:
ویروسی که کلیسا را بیش از یک نسل ضعیف کرده، وجود احساسات ضد مذهبی نیست، بلکه دقیقا فقدان آن است... کلیسا در نظر مخالفانش به صورت قدرتی پوشالی در آمده است که برای نابود کردنش، ارزش یک گلوله را هم ندارد... اغلب کشیشان به خاطر سخنان، عقاید، اعمال یا شیوههای زندگیشان چندان تفاوتی با مسیحیان اسمی و یا با غیر مسیحیان کل جامعه ندارند (پیِر برتن، “The Comfortable Pew” یا «نیمکت راحت»، انتشارات J. B. Lippincott، ۱۹۶۵، صص ۱۵ و ۱۶).
اگر کلیسا نتواند با دقت و جدیت، و با صمیمیتی روحانی، تفسیر واقعی کلام خدا را ارائه دهد، آنانی که نیازهای روحانی دارند، راههای دیگری را برای رفع احتیاجات خود خواهند یافت. بسیاری از بدعتها، افرادی را از میان بیخبران صید کرده و تلاش میکنند تا عقاید به ظاهر محققانهشان را بر ناآگاهان تحمیل کنند.
«ویکتور پال ویِرویل» (Victor Paul Wierwille)، رهبر فرقۀ بدعتی «راه جهانی»، نمونهای از این گونه اشخاص است که در سخنان خود، به وفور از منابع عبری و یونانی نقل قول میکند تا شنوندگان خود را تحت تاثیر دانش خویش قرار دهد.
اعضای «شاهدان یهوه» که خانه به خانه به سراغ مردم میروند نیز میکوشند تا با به اصطلاح معلومات فراوان خود، تاثیر مشابهی بر شنوندگان خویش بگذارند. شخص ایماندار، برای مقابله با چنین روشی باید بدانند که به چه چیز ایمان دارند و چرا به آن ایمان دارد، تا در نتیجه بتواند تعالیم بدعتی را که با آن روبرو است، بررسی کند.
بسیاری از کسانی که عضو بدعتها شدهاند، پیش از آن در کلیساهای مسیحی پرورش یافتهاند، لیکن تعلیمی در خصوص عقاید اساسی مسیحی نگرفتهاند و به همین علت به دام صیادان بدعتها افتادهاند. «کریس اِلکینز» (Chris Elkins) عضو سابق «کلیسای متحدۀ ”مونی“»، این نکته را چنین شرح میدهد:
در اغلب بدعتها، اکثریت اعضا را کسانی تشکیل میدهند که از کلیساهای اصلی جدا شدهاند. شاید کلیسا در تلاش برای تشریح علت ترک اعضای خویش و پیوستن آنان به بدعتها، شستشوی مغزی را به عنوان راحتترین راه توجیه برگزیند. قصد من از طرح این مبحث آن است که بگویم، در واقع، مسئلۀ اصلی، شستشوی مغزی آنان نیست. در اغلب موارد، ما مجبوریم بپذیریم که چیزی در روشهای آن بدعت وجود داشته که کلیساهای ما فاقد آن بودهاند. از نظر مسیحیان، مسئلۀ اصلی در مورد بدعتها، باید الاهیات باشد.
بسیاری از ما، مسیح را از سنین کودکی پذیرفتهایم. ادراک ما از عیسی، کتابمقدس، و نجات، ادراک یک فرد خردسال است. این برای خردسالان و نوایمانان مسیحی قابل قبول است. لیکن بسیاری از ما مسیحیان بزرگسال، از لحاظ روحانی هنوز همچون کودکان هستیم. ما هنوز نیاموختهایم که چگونه به تغذیۀ روحانی خویش بپردازیم، چه رسد به دیگران (“Christian Life” یا «زندگی مسیحی»، اوت ۱۹۸۰).
برگرفته از کتاب شناخت بدعتها
نویسندگان: جاش مکداول و دان استیوارت