🔯خوانده شدهايم يا برگزيده هستيم؟🔯امروز مسيحيان کماکان با اين مسأله مواجه هستند که آيا جزو برگزيدگان هستند؟ و يا ممکن است نجات خود را از دست بدهند؟ بهتر است ببينيم کتابمقدس در اين زمينه چه ميگويد. مشکل ما اين است که کتابمقدس هر دو موضع را مطرح ميسازد. يعني هر دو موضع در کتابمقدس مورد اشاره قرار گرفته است. در زير به آياتي مربوط به اين دو موضع اشاره ميکنيم:
آياتي در باره برگزيدگي:«پس خدا بر هر که بخواهد رحم ميکند و هر که را بخواهد سختدل ميسازد. مرا خواهي گفت “پس ديگر چرا ما را سرزنش ميکند؟ زيرا کيست که بتواند در برابر اراده او ايستادگي کند؟”. اما اي انسان، تو کيستي که با خدا مجادله ميکني آيا مصنوع ميتواند به صانع خود بگويد چرا مرا چنين ساختي؟ آيا کوزهگر اختيار ندارد که از توده گِلي واحد، ظرفي براي مصارف مهم و ظرفي ديگر براي مصارف معمولي بسازد؟ چه ميتوان گفت اگر خدا با اينکه ميخواهد غضب خود را نشان دهد و قدرت خويش را نمايان سازد، ظروفِ مورد غضب را که براي هلاکت آماده شدهاند، با بردباري بسيار تحمل کند، تا بتواند عظمت جلال خود را بر ظروف مورد رحمت معلوم گرداند ظروفي که آنان را پيشاپيش براي جلال آماده کرده است روميان 9:18-23
زيرا پيش از آفرينش جهان، ما را در وي بر گزيد تا در حضورش مقدس و بيعيب باشيم افسسيان 1:4
«شما نبوديد که مرا بر گزيديد، بلکه من شما را بر گزيدم و مقرر داشتم…» يوحنا 15:16
«چون غير يهوديان اين را شنيدند، شادمان شدند و کلام خداوند را حرمت داشتند، و آنان که براي حيات جاويد تعيين شده بودند، ايمان آوردند اعمال 13:48
زيرا دعوتشدگان بسيارند، اما برگزيدگان کم متي 22:14
در اين زمينه، ميتوان به ايمان آوردن پولس نيز اشاره کرد. او به انتخاب آزاد خود ايمان نياورد بلکه خدا او را بر گزيد و بر او ظاهر شد و او را به ايمان هدايت کرد. خودش در اين زمينه ميفرمايد: «اما چون خشنودي او که مرا از بطن مادرم وقف کار خود کرد و بهواسطه فيض خود مرا فرا خواند
در اين بود که پسر خود را در من آشکار سازد…» غلاطيان 1:15-16آياتي در باره آزادي انتخاب«زيرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر يگانه خود را داد تا هر که به او ايمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حيات جاويدان يابد.» يوحنا 3:16«هر که تشنه است، نزد من آيد و بنوشد.» (يوحنا 7:37). در اين زمينه به تمام آياتي در انجيل يوحنا بايد مراجعه کرد که عبارت «هر که» در آنها بهکار رفته است
خدا نميخواهد کسي هلاک شود، بلکه ميخواهد همگان به توبه گرايند.» دوم پطرس 3:9
«بياييد نرد من، اي تمام زحمتکشان و گرانباران، که من به شما آسايش خواهم بخشيد.» متي 11:28
در اين زمينه، بايد به آزادي انتخاب آدم و حوا اشاره کرد. اگر ايشان صاحب اراده و انتخاب آزاد نبودند، خدا ايشان را در زمينه نخوردن ميوه آن درخت هشدار نميداد. اگر تصور کنيم که اراده ازلي خدا اين بود که ايشان گناه کنند، در اين صورت، خدا را عامل و منشأ گناه ميسازيم. همچنين بايد به آزادي اراده قوم اسرائيل در مرز کنعان توجه بکنيم. ايشان ميتوانستند به وعده خدا ايمان داشته باشند و ظرف سه ماه بعد از خروج از مصر، وارد کنعان شوند. اما ايشان بيايماني را انتخاب کردند و چهل سال در بيابان سرگردان شدند. کسي به خود جرأت نميدهد که خدا را مسبب بيايماني و سرگرداني ايشان تلقي کند. در ضمن، اگر انسان داراي انتخاب آزاد نبود، اين همه نصايح رسالات براي چه ميبود؟ اگر مطمئن باشيم که ما جزو برگزيدگانِ ازلي هستيم و نجات نهايي ما قطعي است هر طور هم زندگي کنيم بر نجات ما اثري نخواهد داشتنتيجهگيريهاي مسيحيانمسيحيان در طول تاريخ دوهزارساله خود نتيجهگيريهاي مختلفي از اين آيات و اشارات کردهاند مسيحيت در قرون اوليه، به آزادي اراده انسان اعتقاد داشت. گرچه بعضي از پدران کليسا مسأله جبر و برگزيدگي ازلي را مطرح کردند، اما اين نظر مورد تأييد شوراهاي کليسايي قرار نگرفت امروزه، کليساهاي کاتوليک و ارتودُکس که دنبالهروِ سنت قديمي مسيحيت هستند به آزادي اراده انسان عقيده دارند
اما پس از نهضت مارتين لوتر در قرن شانزدهم، يکي ديگر از پيشگامان نهضت اصلاحات به نام ژان کالوَن در همان دوره، اعتقاد به برگزيدگي و تعيين ازلي را تعليم داد و امروزه اکثر کليساهاي پروتستان پيروِ نظر او هستند. طبق تعليم کالوَن، خدا پيش از آفرينش جهان، عدهاي را براي نجات بر گزيد و عدهاي را براي هلاکت. اراده انسان در اثر سقوط چنان تباه شده که خودش قادر به انتخاب ايمان نيست. اين فيض خدا است که برگزيدگان را بهسوي نجات هدايت ميکند و اين فيض مقاومتناپذير است. چنين فيضي نصيب کساني که براي هلاکت تعيين شدهاند نميشود. کفاره مسيح نيز تنها براي برگزيدگان کارآيي دارد. برگزيدگان که در اثر فيض مقاومتناپذير خدا نجات مييابند در امنيت ابدي ساکن هستند و هيچ گاه نجات خود را از دست نميدهند
اما در قرن هفدهم، يک عالم الهيات هلندي به نام هاکوبوس آرمينيوس بيشتر به سمت نظريه سنتي کليسا گرايش پيدا کرد و در محافل پروتستان به تعليم اراده و انتخاب آزاد انسان پرداخت. او آيات مربوط به تعيين ازلي نجاتيافتگان را رد نميکرد، اما آنها را در پرتوِ تعليم پطرس رسول در رساله اول، 1:2 مورد توجه قرار ميداد که به «پيشداني خدا» اشاره ميکند. يعني اينکه چون خدا «از پيش ميدانست» چه کساني ايمان ميآورند، نام آنان را از ازل در دفتر حيات خود ثبت کرد و ايشان جزو برگزيدگان شدندتذکري در باره نظرات کالون و آرمينيوساما در هر دو نظرِ کالون و آرمينيوس ايرادي وجود دارد. اين دو نظر گرچه بر اساس آياتي از کتابمقدس هستند، اما يک نکته را از نظر دور ميدارند و آن اينکه خدا اساساً در بُعد زمان قرار ندارد. يعني اينکه براي خدا پيش يا پس مفهومي ندارد کدام «از پيش»؟ مگر براي خدا گذشته و حال و آينده وجود دارد؟ براي خدا همه چيز حي و حاضر است. خدا در بُعد زمان قرار ندارد که بخواهد کساني را «از پيش» براي نجات يا هلاکت تعيين کند، يا «از پيش بداند» چه کساني ايمان ميآورندآشتي ميان دو نظردر دهههاي گذشته، عدهاي از پيروان کالون نظر او را تعديل کردهاند و اظهار ميدارند که انسان داراي آزادي اراده و انتخاب است، اما خدا اراده آزاد او را بهشکلي بر ميانگيزد که ايشان نجات را انتخاب کنند. به اين تعليم ميگويند آموزه کالوينيسم معتدل
سؤال ديگري که در اينجا مطرح ميشود اين است که آيا همه کساني که «اظهار ايمان» ميکنند و به کليسا ميپيوندند جزو «برگزيدگان» هستند؟ اگر هستند، پس چرا بعضي از آنان بعد از مدتي ايمان خود را انکار ميکنند و در بيايماني از دنيا ميروند؟ پاسخ کالوينيسم اين است که ايشان از ابتدا از «ايمان نجاتبخش» برخوردار نبودند. ايمان ايشان اصيل نبود. در اين زمينه، ميتوان به مَثـَل گندم و کرکاس اشاره کرد. اما پاسخ آرمينيها به اين سؤال اين است که ايشان ايمان آوردند و بعد لغزش خوردند. با توجه به پاسخ هر دو مکتب به اين سؤال، پي ميبريم که در واقع گويا هر دو طرف همان نکته را بهنوعي به دو طريق مختلف مطرح ميسازند. شايد بتوان گفت که هر دو بهنوعي به اين نتيجه ميرسند که همه کساني که امروزه اظهار ايمان ميکنند، ممکن است روزي منکر ايمان شوند. در واقع، اين دو نظر، از دو ديدگاه متفاوت به قضيهاي واحد مينگرندسوء درک کالوينيسمگاهي اوقات ديده ميشود که حتي معلمين کالوينيست هم عقيده خود را اشتباه مطرح ميسازند. امنيت ابدي نجات برگزيدگان به اين معني نيست که همه کساني که اظهار ايمان ميکنند، جزو «برگزيدگان» هستند، چرا که همان گونه که گفتيم، ممکن است کسي که امروز اظهار ايمان ميکند، از «ايمان نجاتبخش» يا ايمان اصيل برخوردار نباشد. اين آن چيزي است که کالون اظهار ميدارد و بايد آن را درست درک کرد
در ضمن، امنيت ابدي برگزيدگان به معني بيمبالاتي و زندگي بيبند و بار نيست. پطرس رسول ميفرمايد: «پس اي برادران هر چه بيشتر بکوشيد تا فراخواندگي و برگزيدگي خويش را تحکيم بخشيد، چرا که اگر چنين کنيد، هرگز سقوط نخواهيد کرد.» (دوم پطرس 3:10). مفهوم اين آيه بسيار روشن است، زيرا ميگويد که گرچه عدهاي برگزيده شدهاند، اما ايشان بايد برگزيدگي خود را ثابت کنند تا سقوط ننمايندنتيجه از آنجا که هر دو نظر در کتابمقدس ذکر شده، نميتوان هيچ يک را رد کرد. منبع: سایت آرمان رشدی
▪️ #اینفوگرافیک | جنایت اسرائیل علیه کودکان فلسطین
🔻 آماری وحشتناک از کشتار و خشونت علیه کودکان فلسطینی توسط رژیم صهیونیستی از سال 2000 تا 2017
#روزقدس آغازی بر پایان ظلم #صهیونیسم جهانی
🔯 مسیحیت در آمریکا به شدت روبه افول است🔯بر اساس نظرسنجی های مرکز تحقیقات pEW که در سالهای 2018 و 2019 انجام شده است ، 65٪ از بزرگسالان آمریکایی در پاسخ به نوع دینشان ، خود رامسیحی توصیف می کنند که نسبت به یک دهه گذشته 12 درصد کاهش داشته است. منبع:https://www.pewforum.org/
1.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ جالب کشیش ادوین: تو نمیفهمی....
همانگونه که علاقمندان به مطالعات ادیان ابراهیمی در جریان هستند اگر کتاب مقدس مسیحی بخش عهدعتیق را ورق بزنیم شاهد دستور خدای مسیحیت مبنی بر کشتن و قتل و غارت اقوام دیگر هستیم.
♦️در این بین خدای مسیحیت گاه دستور به آتش زدن اموال مخالفین، گاهی زنده سوزی، گاه تکه تکه کردن بدن و اصلا هر انچه به ذهن برسد، داده است.
این خدا پیر و جوان نظامی و غیر نظامی، زن و مرد حتی کودکان شیرخواره را هم امان نمیدهد و زهی از ذرهای مروت و شفقت نسبت به مخالفین، بلکه نه انسان حتی گاو و گوسفنده و مرغ و خروس هم از دست این خدا در امان نبود. بلکه نه انسان و حیوان حتی درخت و گیاه هم باید سوزانده میشد تا خشمش فرو بکشد.
اما این بار برای توجیح این خشونتها کشیش ادوین توضیح جالبی دارد و خود را راحت میکند با این جمله که تو نمیفهمی... تو نمیفهمی که چرا خدا دستور داده به قوم خود که حمله کنند و گناهکار و بیگناه و حتی طفل شیر خواره را بکشند.
برای خودشان که توجیه بیاورند پاسخ میشود "تو نمیفهمی" اما جالب اینجاست که همینها به پیامبر اسلام(صلاللهعلیهوآلهوصلم) اتهام خشونت میزنند، پیامبری که حتی یک جنگ تهاجمی نداشت و صرفا برای دفاع جنگ میکرد، در نظر اینها خشونت طلب است اما خدایی که انواع خشونتها را دستور میدهد پاسخش "تو نمیفهمی"است.
🆔 @n_masihiat
تعالیم کلیساهای #صهیونیست_مسیحی فریب یا واقعیت ؟ 🔯 وقتی #هرمز_شریعت شبان کلیسای پنطیکاستی صهیونیست مسیحی بر ادعای داشتن عطیه زبانها توسط کشیش پنطیکاستی #رضا_صفا علامت سوال می گذارد!!🔯سوال : عطیۀ تکلم به زبانها چیست؟ آیا عطیۀ تکلم به زبانها برای امروز است؟
جواب : اولین واقعۀ تکلم به زبانها در روز پنطیکاست بوقوع پیوست که در کتاب اعمال رسولان 2 : 1-4 بیان شده است. رسولان به میان مردم رفته و خبر خوش انجیل را به زبان خود آنها با آنان در میان گذاشتد. "و اهل كَرِيت و عَرَب، اينها را میشنويم كه به زبانهای ما ذكر كبريائی خدا میكنند." (اعمال 2 : 11). ترجمۀ یونانی و تحت اللفظی "زبانها " به معنی زبانهای مختلف میباشد. بنابراین عطیۀ تکلم به زبانها یعنی صحبت کردن به زبانی که شخص در گذشته آنرا بَلد نبوده، و به جهت خدمت به کسانی که آن زبان را صحبت می کنند عطا شده است. در رسالۀ اول قرنتیان بابهای 12 – 14، جائی که پولس درباره عطایای معجزهآسا صحبت میکند، چنین میگوید: "امّا الحال ای برادران، اگر نزد شما آيم و به زبانها سخن رانم، شما را چه سود میبخشم؟ مگر آنكه شما را به مكاشفه يا به معرفت يا به نبوّت يا به تعليم گويم." (اول قرنتیان 14 : 6) طبق نظر پولس رسول و مطابق با آنگونه که اعمال رسولان "زبانها" را توصیف میکند، تکلم به زبانها زمانی با ارزش است که شخص پیغام خدا را به زبان خود بشنود. در غیر اینصورت، بی فایده است اگر تفسیر و ترجمه نشود.
..ادامه👇🏻👇🏻
دوستان زیادی درباره دعا به زبانها توسط شبان رضا صفا و درستی و نادرستی این کار از من سؤالات زیادی می پرسند که باید جوابی مناسب به آنها می دادم. دوستان عزیز کلام زنده خدا تنها ملاک ما در زندگی روحانی می باشد. هر چه که از انجیل نباشد بدعت و خطرناک است و با کسی که بدعت آفرینی می کند و در لباس شبان پایش را کج می گذارد برخورد مناسب شود.
عطیه دعا به زبانها یا نباید در ملأ عام و روی تلویزیون انجام شود و یا اگر این کار انجام می شود باید فوراً ترجمه شود تا کسی دچار حیرت و انحراف نشود.
شبکه هفت و کلیسای ایرانیان با انجام دعا به زبانها که توسط شبان رضا صفا در تلویزیون نجات انجام می شود شدیداً مخالف است و این کار را از جانب خدا نمی داند چون ترجمه نمی شود و باعث حیرت و انحراف می گردد. منبع: وب سایت کشیش هرمز شریعت)
🔯...کسی که عطیۀ ترجمه زبانها را داشت (اول قرنتیان 12 : 30)، حتی اگر نمیدانست که گوینده با چه زبانی صحبت میکرد، میتوانست بفهمد که او چه میگوید. و در نتیجه پیغام گفته شده را برای سایرین بازگو میکرد تا آنها نیز پیغام را درک نمایند. "بنابراين كسی كه به زبانی سخن میگويد، دعا بكند تا ترجمه نمايد." (اول قرنتیان 14 : 13). اگر زبانها ترجمه نمیشد، برخورد پولس بسیار جدی بود: "لكن در كليسا بيشتر میپسندم كه پنج كلمه به عقل خود گويم تا ديگران را نيز تعليم دهم از آنكه هزاران كلمه به زبان بگويم." (اول قرنتیان 14 : 19)
آیا خدا امروز نیز عطیۀ تکلم به زبانها را عطا میکند؟ اول قرنتیان 13 : 8 به خاتمه یافتن این عطیه اشاره میکند، اگر چه، این خاتمه یافتن را با آمدن "كامل" مرتبط میسازد (اول قرنتیان 13 :10). بعضیها به تفاوت گفتاری در این آیه نبوتی اشاره میکنند؛ "درحالِ خاتمه یافتن" یا "خاتمه یافته" که خود نشانهای برای آمدن کامل است. ولی بهر حال این موضع بطور دقیق در متن، مشخص نشده است. بعضیها نیز به متونی چون اشعیا 28 : 11 و یوئیل 2 : 28 – 29 اشاره کرده معتقدند که تکلم به زبانها نشانه و گواه آمدن داوری خداوند است. اول قرنتیان 14 : 22 زبانها را نشانی برای بیایمانان توصیف میکند. مطابق این بحث، عطیۀ تکلم به زبانها چون هشداری به یهودیان بود مبنی بر اینکه خدا بزودی اسرائیل را برای رّد کردن عیسی مسیح، داوری خواهد نمود. بنابراین وقتی خداوند حقیقتاً اسرائیل را داوری (تخریب اورشلیم بوسیله رومیها در سال 70 میلادی) نمود، دیگر عطیۀ زبانها لازم نبود چون هدف و مقصود آن به انجام رسیده بود. شاید این دیدگاه درست باشد اما با این وجود به وقوع رسیدن هدف اولیه، لزوماً نمیتواند به منزلۀ پایان آن باشد. کلام بطور قطعی نتیجه گیری نمیکند که عطیۀ تکلم به زبانها به پایان رسیده است.
در ضمن، اگر عطیۀ تکلم به زبانها در کلیسای امروزی فعال بود، باید مطابق با معیار کلام خدا به انجام میرسید: باید با زبانی حقیقی و قابل فهم بیان شود (اول قرنتیان 14 : 10). هدف آن بایستی انتقال کلام خدا به شخصی، که زبان متفاوتی صحبت میکند، باشد (اعمال 2 : 6 – 12). باید با دستورالعملی که خدا توسط پولس رسول فرمود مطابقت داشته باشد. "اگر كسی به زبانی سخن گويد، دو دو يا نهايت سه سه باشند، به ترتيب و كسی ترجمه كند. امّا اگر مترجمی نباشد، در كليسا خاموش باشد و با خود و با خدا سخن گويد" (اول قرنتیان 14 : 27 - 28). همچنین باید از اول قرنتیان 14 : 33 نیز متابعت کند که میگوید: "زيرا كه او خدای تشويش نيست بلكه خدای سلامتی، چنانكه در همۀ كليساهای مقدّسان".
بطور قطع، خدا میتواند توانایی تکلم به زبانهای دیگر را بدهد، تا ما بتوانیم با اشخاص دیگر به زبان خود آنها ارتباط بر قرار کنیم. لكن در جميع اينها همان يك روح فاعل است كه هر كس را فرداً بحسب ارادۀ خود تقسيم میكند (اول قرنتیان 12 : 11). فقط تصور کنید، چطور خدمات بشارتی توسعه مییافت، اگر مبشرین زبانهای دیگر را فرا نمیگرفتند و قادر نبودند که با اقوام دیگر به زبان بومیشان صحبت کنند. اگر چه خداوند را همه چیز ممکن است، اما اینطور بنظر نمی رسد که عطیۀ تکلم به زبانها آنطور که در عهد جدید رایج بود، امروزه نیز به عملی باشد مگر در صورتی که بسیار مفید باشد. اکثر ایماندارانی که ادعا میکنند عطیۀ تکلم به زبانها را دارند مطابق معیار کلام خدا که در بالا مطرح شد عمل نمیکنند.
آنانی که اعتقاد دارند عطیۀ تکلم به زبانها به عنوان "زبان دعا" است و میتواند برای تهذیب نفس مفید باشد، ایدۀ خود را از اول قرنتیان 14 : 4 و یا از 14 : 28، گرفتهاند. "هر كه به زبانی میگويد، خود را بنا میكند، امّا آنكه نبوّت مینمايد، كليسا را بنا میكند". در تمام طول باب 14 پولس بر ترجمه و تفسیر تأکید میکند؛ برای مثال 14 : 5 – 12 را در نظر بگیرید. یا آنچه را که در آیه 4 مطرح میکند: "هر كه به زبانی میگويد، خود را بنا میكند، امّا آنكه نبوّت مینمايد، كليسا را بنا میكند و خواهش دارم كه همۀ شما به زبانها تكلم كنيد، لكن بيشتر اينكه نبوّت نماييد زيرا كسی كه نبوّت كند بهتر است از كسی كه به زبانها حرف زند، مگر آنكه ترجمه كند تا كليسا بنا شود". عهد جدید در هیچ جا، بطور دقیق راجع به دعا بوسیلۀ زبانها تعلیم نمیدهد. و در هیچ جا اشاره نمیکند که شخصی با زبانها دعا نمود. اگر تکلم به زبانها معیار تهذیب نفس است، عادلانه نیست آنانی که از چنین عطیهای بی بهره هستند، قادر به تهذیب خود نباشند؟ اول قرنتیان 12 : 29 – 30 واضحاً اعلام میدارد که هر کسی عطیۀ تکلم به زبانها را ندارد.