هدایت شده از رهپویان هدایت
✝✡بازیگری حرفه ای فرقه مسیحیت تبشیری در معرکه جریانات سیاسی
⭕️در رساله به رومیان 13: 1-7 کتاب عهد جدید مسیحیت به صراحت آمده است از دولت اطاعت کنید و مطیع قوانین دولتی باشید قوانین را اطاعت کن آسوده باش و اطاعت وفرمانبردای از دولت وحکومت به عنوان یک وظیفه می باشد . از افراد مافوق خود اطاعت کنید .
⭕️این فرقه تبشیری که مسیحیت را به یدک می کشد ، مدعی است کلیسا از هیچ سیستم حکومتی و گروه های سیاسی حمایت نمی کند.آنان نخستین و برترین اولویت کلیسا را منحصرا در موعظه و اعلان کتاب مقدس می دانند وحق هیچ گونه دخالتی در جریانات سیاسی ندارد.
#مسیحیت_تبشیری #مسیحیت_صهیونیستی #نقد_مسیحیت
@antisect_ir
هدایت شده از رهپویان هدایت
✝✡بازیگری حرفه ای فرقه مسیحیت تبشیری در معرکه جریانات سیاسی
⭕️در رساله به رومیان 13: 1-7 کتاب عهد جدید مسیحیت به صراحت آمده است از دولت اطاعت کنید و مطیع قوانین دولتی باشید قوانین را اطاعت کن آسوده باش و اطاعت وفرمانبردای از دولت وحکومت به عنوان یک وظیفه می باشد . از افراد مافوق خود اطاعت کنید .
⭕️این فرقه تبشیری که مسیحیت را به یدک می کشد ، مدعی است کلیسا از هیچ سیستم حکومتی و گروه های سیاسی حمایت نمی کند.آنان نخستین و برترین اولویت کلیسا را منحصرا در موعظه و اعلان کتاب مقدس می دانند وحق هیچ گونه دخالتی در جریانات سیاسی ندارد.
⭕️ ولی در عمل با ترویج تفکرات واندیشه های نامشروع مانند اجرای محافل شراب خواری ، برگزاری مراسم های کلیسای خانگی وترویج بی حجابی و اعمال منافی عفت توسط اعضای فرقه وحتی از افراد تازه جذب شده بر علیه نظم وآرامش جامعه استفاده ابزاری می نمایند.
⭕️در جریانات سیاسی بنا بر مصلحت خودشان از طریق شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی سعی می کنند با برهم زدن آسایش مردم و انتشار شایعات و اخبار دروغین نقش به ظاهر یک آتش زیر خاکستر را در معرکه درگیری وجریانات سیاسی بر علیه دولت و حکومت بازی کنند.
⭕️ بهترین استفاده را دشمنان از اینگونه فرقه های معلوم الحال می کنند. در تجب هستیم که این فرقه تبشیری به کدامیک از عقاید و تعالیم کتاب مقدس مسیحیت پایبند است .
#مسیحیت_تبشیری #مسیحیت_صهیونیستی #نقد_مسیحیت
@antisect_ir
⛔️⛔️گسترش بی فرهنگی در عرصه فرهنگ
🔸شرایط حاکم در تولیدات فرهنگی شش سال اخیر بسیار ملتهب است. سینما به صورت اتوماتیک با کمک از نظام سازمان یافته پولهای سیاه، تولیدات سبکسرانهای را به قصد مخدوش کردن فرهنگ عمومی روانه پرده سینما میکند. از سوی دیگر در حوزه موسیقی، موسیقی سنتی و دستگاهی ایرانی، با پرنگ شدن سایر ژانرها، عملاً در حاشیه و در مرز احتضار قرار دارد و در حوزه تئاتر وجوه جنسی و آتراکسیون صحنه را پر کردهاند.
🔸تئاتر «مادر / پدر» که این روزها در «تئاتر مستقل تهران» روی صحنه میرود، یکی از آثاری ملتهبی است که در مواردی به انگارههای فرویدی و رویکردی «اودیپی» به صورت نمایشی میپردازد و با سبکی غیرمتعارف با تاکیدات نمایشی مستقیم و غیر مستقیم، به تمایلات جنسی مادری نسبت به فرزند ذکورش اشاره دارد.
🔸نویسنده این نمایش «فلوریان زلر» که فردی مسیحی است در فرانسه با انتشار کتاب «تحریک شیطان»، خشم بسیاری از مسلمانان سراسر جهان را برانگیخت.
🔸فرمول بررسی روابط درباره شخصیتهای خلق شده توسط نویسنده، به فرمول نگارش نوبت عاشقی مخلباف شباهت دارد و در روایت دیگری با عنوان «پسر» از فلوریان زلر دوباره این شخصیت به بوته آزمایش گذاشته میشود و در روایت «پسر» که روی صحنه نرفته و متن آن ترجمه شده، تمنای تجاوز مادر به فرزند، در محور قصه قرار نمیگیرد و در پس زمینههای انتزاعی و روانکاوانه بدان اشاره میشود.
سریالهای سگی از شبکههای ماهوارهای برای کودکان!
👈به دنبال اعلام رسانه سلطنتی بریتانیا، «بیبیسی» فارسی مبنی بر پخش برنامه و سریال برای کودکان، شبکه موسوم به «من و تو» وابسته به فرقه بهاییت که با بودجه و حمایت سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی بریتانیا و رژیم صهیونیستی اداره میشود نیز اعلام کرد به زودی سریال عروسکی «قلعه حیوانات» را برای کودکان از این شبکه پخش خواهد کرد.
« 👈 قلعه حیوانات» نوشته جرج اورول از جمله رمانهایی بود که در اوایل دوران جنگ سرد توسط سازمان CIA برای نفوذ در افکار و اذهان کودکان بلوک شرق بهطور وسیع در این کشورها چاپ و توزیع شد. در این رمان که دنیایی حیوانی را به تصویر میکشد، چند خوک حاکم بر این دنیا هستند.
👈هفته گذشته نیز شبکه «بیبیسی» فارسی اعلام کرد که برخلاف روند معمول شبکههای خبری، برای اولین بار سلسله برنامههایی تحت عنوان «قد و نیمقد» به زودی در این شبکه برای کودکان پخش میشود.
👈کارشناس این شبکه، ضمن اعلام این مطلب گفت که در این برنامهها مقصود این است علاوه بر سرگرمی کودکان، مسائلی نیز به آنها آموزش داده شود. او گفت از جمله سریالهایی که در این برنامه به نمایش در میآید، مجموعهای به نام «کلینیک حیوانات» است که در آن کودکان یاد میگیرند چگونه حیوانات خود مانند سگ را به کلینیک برده و تحت درمان قرار دهند.
👈این برای نخستین بار است که در یک رسانه غربی اعلام میشود، هدف از ساخت و پخش فیلم و کارتون تنها سرگرمی نیست بلکه حرفها و پیامهایی نیز برای یادگیری و آموزش همراه آن است! به نظر میرسد ترویج سبک زندگی غربی و اسناد آموزشی آنها مانند سند 2030 که تلاش بسیاری برای رسمی شدن آن در ایران انجام گرفت، اینک بهطور رسمی از طریق شبکههای ماهوارهای وابسته به سرویسهای اطلاعاتی غرب، برای ایرانیان و بهخصوص کودکان این سرزمین پخش میشود.
👈این درحالی است که متأسفانه شبکههای رسانه ملی نیز اغلب به پخش کارتونها و فیلمهای آمریکایی و غربی با حذف برخی صحنههای آشکار ضد اخلاقی و ضد دینی ولی بدون توجه به پیامهای پنهان درون آنها، مبادرت میورزند. لازم است مدیران و متولیان رسانه ملی در این ایام که تهاجم فرهنگی غرب بنا به اعلام رسمی خودشان، روز به روز شدت مییابد، بهعنوان قویترین و اصلیترین رسانه کشور برنامههای موثرتر و جذابتری برگرفته و ملهم از منابع دینی و ملی این کشور برای ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی پیشبینی و تهیه و پخش کنند تا کودکان ما تا حدودی از این هجمه عظیمی که متوجه آنهاست، خلاص شوند.
مسیحیت تبشیری تلفیقی از اساطیر باستان
🔸مسیحیت تبشیری انحرافی جدی از مبانی عقلی و اخلاقی محسوب می شود چراکه مبنای باورهای آن بر خرافات و اسطوره های خیالی اقوام بدوی قرار گرفته است. پولس که به باور مسیحیان صهیونیست رکن اصلی مسسیحیت تبشیری محسوب می شو این آموزه های مخرب را وارد مسیحیت نمود.
🔸ویل دورانت به عنوان یک مورخ مسیحیت به این مسئله معترف است و در کتاب خود می نویسد: پولس براثر بدبینی و پشیمانی خودش و همچنین بر اثر دیدگاه دگرگون شده اش از مسیح و شاید تحت تاثیر نظرات افلاطونی و رواقی درباره ماده و جسم به عنوان آلات شر و احتمالا با یاد آوری آداب و رسوم یهودیان و مشرکان در مورد قربانی کردن یک بز طلیعه برای کفاره گناهان قوم، الهیاتی به وجود آورد که در سخنان مسیح جز نکاتی مبهم از آن نمی توان یافت.(تاریخ تمدن،ج3، 689)
🔸این نوشته ویل دورانت نشان می دهد که حتی تاریخ دانان غرب نیز به این مسئله معترف هستند که مسیحیت پولسی یا همان مسیحیت صهیونیستی انحرافی جدی از تعالیم الهی حضرت عیسی(ع) محسوب می شود و امروزه این جریان تنها در راستای منافع کشورهای استعماری و ترویج بی بند و باری عمل می کند. مبلغان تبشیری برای نیل به این اهداف باورهای التقاطی و انحرافی را ترویج می دهند که ریشه تمام آن ها به پولس یهودی باز می گردد.
هدایت شده از مرکز زبان حوزه علمیه امام کاظم علیه السلام
#معرفی_بورسیه
@studiesofshia
✳️ بورسیه و حمایت مالی از سفر علمی و تحقیق یک تا دو ماهه محققان ایرانی، عراقی و ترکیه ای به انگلستان توسط موسسه نهرین انگلستان
http://yon.ir/puP50
#مطالعات_شیعه_در_غرب
@studiesofshia
تورات سامری
كلمات كليدي : تورات،تورات سامري، اسفار خمسه، نسخههاي تورات، متون سامري، نقادي كتاب مقدس
نویسنده : محمد بخارائي (رفايي)
این عنوان در مورد نسخهای از پنج سفر[1] اول کتاب مقدس یهودیان (که به آن "اسفار پنجگانه" نیز گفته میشود) به کار میرود که مورد استفاده یهودیان سامری بوده است.
تورات سامری از پنج "سِفر" تشکیل شده است که عبارت است از همان پنج سفر معروف:
برشیت בראשית (پیدایش)
شموت שמות (خروج)
وییقرا ויקרא (لاویان)
بمدیبار במדבר (اعداد)
دواریم דברים (تثنیه)
اولین نسخه از این تورات برای اولین بار توسط شخصی به نام "پیترو دلا" در سال 1616 به دست دانشمندان کتاب مقدس رسید. دلا این نسخه را از دمشق خریداری کرده بود. بعد از آن افراد دیگری نسخههای دیگری از آن و نیز کتاب معروف به "تارگوم"[2] (ترجم) و کتبی در مورد ادبیات سامری را به اروپا منتقل کردند.[3]
در مجموع، امروزه ما سه نسخهی مشهور و متفاوت را از تورات میبینیم که نسخههای دیگر، از این سه نسخه اصلی منشعب و چاپ و منتشر میشوند. نسخه عبری، سامری و یونانی.
انتشار تورات سامری
تورات سامری اولین بار در سال 1629 و سپس در سال 1657 پاریس به چاپ رسید. از این زمان به بعد در میان دانشمندان بحث زیادی در مورد نقادی نسخههای تورات در گرفت. از جمله تحقیقات شخصی به نام جسنیوس[4] در سال 1815 برای بسیاری حائز اهمیت و پایان جدل بود. بعد از او تا نزدیک یک قرن عقیده و نظر وی مبنی بر اولویتداشتن متن "ماسوری" بر "سامری" حکم فرما بود اما بعد از آن به نظرات وی خدشههای جدی وارد شد. این شخص نزدیک به شش هزار اختلاف میان متن ماسوری و سامری را فهرست و مورد تحلیل قرار داد.[5]
او این اختلافات را در 8 بخش مختلف قرار داده بود.
یک: اصلاح قواعدی توسط سامریها
دو: شرح و تفسیر اضافه شده به متن
سه: اصلاح کلمات
چهار: قرائت تصحیح شده و یا اضافه شده بر روی متون یکسان
پنج: الحاقات
شش: اصلاح نام مکانها
هفت: تغییر شکل اصطلاحات به فرم عبری رایج در شمال
هشت: اصلاح افعال[6]
در نهایت او اکثر تغییرات تورات سامری را به بیدقتی در کتابت وابسته دانسته است.[7]
سامریها
بعد از دنیا رفتن حضرت سلیمان (علیهالسلام) بنیاسرائیل به دو فرقه تقسیم شدند. فرقهی نخست، دو سبط یهودا و بنیامین بودند و فرقهی دوم نیز بقیه بنیاسرائیل را شامل میشدند.
سامریها ادعا میکنند که آنها از نسل پادشاهی اسرائیل در شمال هستند و از نسل یوسف و لاوی که پس از مرگ سلیمان از پادشاهی یهودا در جنوب اسرائیل جدا شده بود (اول پادشاهان 12). یهودیان هیچگاه این مطلب را در مورد ریشه سامریها قبول نکردهاند.
سرانجام پادشاهی شمالی توسط آشوریان فتح شد، و جنوب توسط بابلیها. آنها نام خود را از کلمه "سامریم[8]" در کتاب مقدس که به معنای "نگهدارنده قانون" است، اخذ کردهاند.[9]
مشهور است که به فرقه نخست یهودیان عبرانی میگویند و به فرقه دوم یهودیان سامری و هر دو ادعا میکنند دین صحیح در اختیار ایشان است.
سامریها "تلمود" را قبول ندارند و سنتهای شفاهی خاص مربوط به خود را دارند. اعمال سامریها بر اساس همین نسخهای از پنج کتاب موسی است که آنها در اختیار دارند، و کمی متفاوت از متن ماسوری یا متون یونانی سپتواجینت میباشد. در این میان، برخی از اختلافات جزئی است، مانند سن افراد مختلف که در سلسلهشناسی ذکر شده است، در حالی که اختلافات دیگری نیز وجود دارد که جزئی و ناچیز نیستند.
تاریخچه تورات سامری
بسیاری بر این باور و عقیده هستند که نسخه سامری، در قرن سوم پیش از میلاد وجود داشته یعنی کمی بعد (و یا شاید هم کمی قبل از عزرا) و نسخه یونانی نیز در قرن سوم پیش از میلاد بوجود آمده است. فیفر[10] از این دیدگاه بسیار حمایت میکند و میگوید: "می توان گفت جامعه سامری پس از شکلگیری در حدود 400 قبل از میلاد اسفار خمسه را به عنوان کتاب مقدس پذیرفت و ما شواهدی داریم که نسخه سامری مانند ماسوری در آن زمان وجود داشته و میتوان گفت از همان ابتدا سامریان آن را به عنوان کتاب خود برگزیدهاند". یکی از مهمترین شواهد موجود، نسخههای قمران است که در سال 1947 یافت شد.[11] در یافتههای قمران، دستخطهای زیادی وجود دارند که دارای بافت نوشتاری مانند نسخه سامری هستند[12] که حاکی از وجود این نسخه در آن دوران قبل از میلاد میباشد."[13] از جمله شباهتهای نسخههای قمران با سامری عبارتند از :
خروج(7:16) در نسخه سامری و قمران هر دو اشاره شده به اینکه اجرای فرمان الهی به دست موسی و هارون بود. همچنین شبیه به همین در خروج 8:19 و 9:5 و 9:19 و 11:2 نیز مشاهده میشود. در خروج 17:13 نیز در نسخه سامری و قمران، جملهی : "و او آنها را سرکوب کرد" وجود دارد بخلاف ماسوری. در جملات 29:21 و 30:1 نیز در هر دو نسخه جملاتی نسبت به ماسوری وجود ندارد. البته باید گفت به همین صورت یافتههای قمران گاهی با نسخه ماسوری و یا سپتواجینت موافق است.[14]
نسخههای خطی
بهترین نسخهای که از تورات سامری در دست است نسخهای است معروف به "کتیبه آبیشا[15]" (אבישע).[16]
سامریها از قرون وسطی ادعا میکنند که این کتیبهها دارای قدمت فراوانی است. قدیمیترین بخش این متن در سال 1959 توسط شخصی به نام "پرز کاسترو[17]" ویرایش شد. وی چنین مینگارد: «توسط آبیشا فرزند پینهاس، نوه بزرگ موسی، سیزده سال پس از حکومت اسرائیل بر سرزمین کنعان نوشته شده است. اما نگارش خود این نسخه حداکثر در قرن دوازده میلادی انجام شده است. یکی از این نسخه ها که در 1227 پس از میلاد نوشته شده به حروف طلایی نوشته شده و دور استوانههای سیلور پیچیده شده است. متن نسخه در ستونهای متعدد نوشته شده که یکی عبری ، یکی آرامی (تارگوم) و در بعضی نسخهها دارای ترجمه عربی است.[18]
در این نسخهها هیچ نشانی از علامات صدادار وجود ندارد اما متون به جملات و پاراگراف (קצים (Kizẓịm = تقسیم شده است که بعضی دارای 964 و بعضی دارای 966 پاراگراف میباشد.[19]
ترجمه
به نظر میرسد نسخهای از ترجمه یونانی تورات سامری وجود داشته است که نام آن (Samareitikon) بوده است. این نسخه پس از سپتواجینت ترجمه شده بوده و لذا تحت تاثیر آن قرار گرفته بوده است و البته این قبل از زمان اوریگنس واقع شده که اشاراتی به آن میکند. ریشه این ترجمه مشخص نیست.
نسخهای از تورات سامری به آرامی که معروف به ترجمTargum است برای اولین بار در سال 1616 توسط پیترو دلا به اروپا آورده شد[20] که در کنار آن متن عبری هم نوشته شده بود. سامریها معتقد هستند این نسخه توسط مارکا[21] که در نیمه دوم قرن چهارم میزیسته تالیف شده است و البته بسیاری او را شاعری معرفی میکنند[22] که به آرامی شعر میگفته است.[23]
اما سامریهای همان عصر معتقد بودهاند آن نسخه تالیف شخصی به نام نتانل (נתנאל)[24] است که در قرن اول میزیسته است،
به هر حال از آنجا که در همان قرن چهارم، کشیشی به همین نام وجود داشته، لذا هویت مولف در نهایت مبهم است.[25]
این نسخه در حال حاضر از جهات مختلف قابل قبول نیست، و نمونههای بسیار معدودی هستند که کامل باشند تا بتوان آنها را برای مقایسه مورد استفاده قرار داد. ویرایش "پیترمن ولرز" (1872) تنها نسخه کامل است که از نسخههای خطی مختلفی گرفته شده و شامل ترجمه عربی نیز میباشد.[26]
ترجمه عربی موجود در این نسخه در قرن سیزدهم توسط شخصی به نام کاهن سامری أبی سعید بن أبی الحسین بن أبی سعید سامری یا ابوالحسن صوری در قرن یازدهم میلادی صورت گرفته است.[27]
ابوسعید در مقدمه ترجمهاش میگوید که ترجمه نسخهای از تورات را از یکی از دوستان خود به دست اورده که منسوب به "شیخ ابوالحسن صوری" است. وی میگوید اما این ترجمه در حقیقت متعلق به دانشمند یهودی به نام فیومی است.
کاهن سامری به دلیل ارزشمندی این نسخه، اقدام به ترجمه تورات سامری که از زبان عبری و سریانی است به عربی نموده است. وی شرح هایی هم بر حاشیه کتاب نوشته است که موارد پیچیده را توضیح داده است.
این ترجمه عربی در نسخههای متعددی موجود است و از لحاظ ادبی، ترجمهی قابل قبولی است.[28]
ریشه مشترک تورات سامری و عبرانی و منشا اختلاف این دو
وقتی که ما سخن از تورات سامری و عبرانی به میان میآوریم، به این معنا نیست که این دو به دو زبان مستقل هستند بلکه باید توجه داشت که این دو نسخه هر دو به زبان عبری نوشته شدهاند.
لذا منشا اختلاف بین این دو ناشی از ترجمه نیست. بلکه در محتوا با یکدیگر اختلافاتی جوهری دارند.
میدانیم که خداوند متعال تورات را بر حضرت موسی به زبان قومش یعنی زبان عبری نازل فرمود. حضرت موسی نیز از میان اسباط دوازدهگانه بنیاسرائیل سبط لاوی را مامور به حفظ تورات نمود. آنان نیز کوتاهی نکردند و حتی یک حرف از این کتاب آسمانی را نیز تغییر ندادند. اما پس از گذشت سالهای متمادی در دوران اسارت بابلی به بعد این تغییر و تحریفها توسط علمای بنیاسرائیل وارد تورات گردید.
سپس قوم یهود دوران اسارت را که پشت سر گذاشتند و به آزادی رسیدند، عبرانیها در شهرهای خودشان سکنی گزیدند و سامریها نیز در شهرهای مختص خودشان. در این زمان اختلاف و درگیریهای شدیدی بین این دو نژاد یهود در گرفته بود. عبرانیها میگفتند ما بر حقیم و سامریها نیز خود را بر حق میدانستند. لذا هر یک مبانی خود را در توراتهای خود وارد نمودند و مجددا تغییراتی در آنها صورت گرفت.
در اینجا بود که سامریها انگشت اتهام تحریف تورات را به سوی عبرانیها گرفتند و برای اثبات اتهام تحریف، حقیقت وقوع آن به صورت عمدی در نگارش مجدد تورات توسط عزرا، را بر ملا نمودند.
دشمنی این دو گروه نژادی یهود با یکدیگر ادامه داشت تا این که حضرت مسیح ظهور کرد. در این دوران نیز یهودیان عبرانی با یهودیان سامری نه تجارت میکردند نه تعامل اجتماعی داشتند. به گونه ای که وقتی میخواستند شخصی را تحقیر کنند به او لقب سامری میدادند و با واژه سامری در حقیقت دشنام میدادند.
به عنوان مثال در انجیل یوحنا فصل هشتم برای تحقیر مسیح در نقل قولی که شده ، آمده است: "۴۸ پس یهودیان در جواب او گفتند: «آیا ما خوب نگفتیم که تو سامری هستی و دیو داری؟ عیسی جواب داد که «من دیو ندارم، لکن پدر خود را حرمت میدارم و شما مرا بیحرمت میسازید."
تورات مورد پذیرش مسیحیان ، عبرانی یا سامری؟
از آنجایی که مسیحیان معتقدند عیسای مسیح خود از عبرانیان بود لذا تورات عبرانی را مورد تأیید میدانند و به تورات سامری توجهی نشان نمیدهند. لذا امروزه میبینیم که مسیحیان در چاپ و نشر تورات، تورات عبرانی را منتشر میکنند در حالی که در دنیای مسیحیت شما نام و ترجمه و آوازهای از تورات سامری نمییابید.
اختلافات توراتهای عبرانی ، سامری و یونانی
کتب پنجگانه عهد عتیق سامری بوسیله الفبای سامری نوشته شده است، که متفاوت از الفبای عبری است. این الفبا پیش از فتح آن منطقه توسط بابلیها مورد استفاده عموم بوده است.
به طور کلی آنچه در این اختلافات مشهود است این است که تورات عبرانی سعی بر این دارد که برخی فعالیتهای مادی و جسمانی را به ساحت ربوبی با نگاه جسمانیت منتسب کند اما تورات سامری رویکردی کاملا مخالف و موحدانه دارد. به عنوان مثال به آیات بنگرید:
(پیدایش11:5) در تورات عبرانی: "و خداوند نزول نمود تا شهر و برجی را که بنی آدم بنا میکردند ملاحظه نماید"، ولی در نسخه سامری آمده است: "پس فرشته خدا آمد تا شهر و برج را بنگرد".
(پیدایش 1:2) در نسخه عبرانی گفته شده: "روح خدا سطح آبها را فرو گرفت"، اما در تورات سامری آمده" بادهای خدا بر روی آب میوزد".
(پیدایش 1:27) در نسخه عبرانی آمده: "پس خداوند آدم را به صورت خود آفرید. او را به صورت خدا آفرید. ایشان را نر وماده آفرید" اما در نسخه سامری آمده: "خداوند انسان را با قدرت خویش آفرید. به صورت فرشتگان آفریدشان، مذکر و مونث".
(سفر خروج12.40) در نسخه سپتواجینت و سامری آمده: " و توقف بنیاسرائیل و پدرانشان، که در سرزمین کنعان و مصر سکنی گزیده بودند چهار صد و سی سال بود"، اما این فراز در نسخه ماسوری متفاوت میباشد: " و توقف بنی اسرائیل، که در مصر سکنی گزیدند، چهار صد و سی سال بود.[29]
اگر این سه نسخه اصلی را با یکدیگر مقایسه شوند، میبینید که اختلافها و تفاوتهایی اساسی و فاحش با یکدیگر دارند که به طور عمده میتوان گفت:
الف: اختلاف در تعداد اسفار: تعداد کتابها و سفرهای این سه نسخه با هم متفاوتند.
نسخه عبری: سی و نه سِفر دارد و یهودیان و مسیحیان پروتستان، اسفار بیشتری که برای این نسخه ذکر شده است را مقدس نمیدانند و آنها را "اپوکریفا" میخوانند.
نسخه یونانی: از نسخه عبری، هفت سِفر بیشتر دارد که کاتولیکها و ارتدوکسها این هفت سفر اضافه را مقدس و قانونی به حساب میآورند.
نسخه سامری: این نسخه فقط اسفار پنجگانه تورات را شامل میشود و بس. گاهی هم سفر یوشع را در زمره آن به شمار میآورند اما غیر از این شش سفر، هیچ سِفر یا کتاب دیگری از تورات را نه مقدس میدانند و نه معتبر.
ب: اختلاف محتوایی بین اسفار مشترک از نسخههای سه گانه فوق:
گذشته از تفاوتهای اساسی که این نسخهها در تعداد اسفار با یکدیگر دارند، حتی در سِفرهای مشترک نیز با هم مختلف و متناقضند.
به عنوان مثال اگر نگاهی به تاریخ تولد نسل آدم علیه السلام تا زمان حضرت نوح بیندازیم میبینیم که طول عمر افرادی که در این دورهها از آنان نام برده میشود،بسیار متفاوت است. برای مثال از جمله اختلافات میتوان به این موارد اشاره نمود:
عمر حضرت آدم: در نسخه عبری و سامری 130سال، در نسخه یونانی 230 سال
عمر شیث: در نسخه عبری و سامری 105 سال، در نسخه یونانی 205 سال
عمر آنوش: در نسخه عبری و سامری 90 سال، درنسخه یونانی 190 سال
عمر قینان: درنسخه عبری و سامری 70 سال، در نسخه یونانی 170 سال
عمر یارد: درنسخه عبری 162 سال، نسخه سامری 62 سال، نسخه یونانی 262 سال
عمر متوشالح: درنسخه عبری 187 سال، نسخه سامری 67 سال، نسخه یونانی 187 سال
عمر لامک: درنسخه عبری 182 سال، نسخه سامری 53 سال، نسخه یونانی 188 سال
عمر دنیا از هنگام خلقت آدم تا طوفان نوح: در نسخه عبری 1656 سال، نسخه سامری 1307 سال، نسخه یونانی 2262 سال
اختلاف زمان از طوفان نوح تا تولد ابراهیم علیه السلام: در نسخه عبری ۲۹۲ سال، در نسخه یونانی ۱۰۷۲ سال، در نسخه سامری ۹۴۲ سال
اختلاف مدت از زمان آفرینش آدم تا تولد عیسای مسیح علیه السلام: در نسخه عبری ۴۰۰۴ سال، در نسخه یونانی ۵۸۷۲ سال، در نسخه سامری ۴۷۰۰ سال
نام کوهی که موسی توصیه کرد روی آن هیکل را بنا کنند: در نسخه عبری: کوه عیبال ، کوه لعن، کوه خشک و عاری از برکت. در نسخه سامری: کوه جرزیم، کوه با برکت و پر از آب. در نسخه یونانی : کوه عیبال، کوه برکت و همان کوهی که قربانگاه خداوند بر آن بنا شده است. (تثنیه ۲۷ : ۴)
ده فرمان: در نسخه عبری و یونانی ده فرمان است اما در نسخه سامری یازده فرمان.
آمار بنیاسرائیل و فرزندانش هنگام ورود به سرزمین مصر: در نسخه سامری ۷۵ ذکر شده اما در نسخه یونانی۷۰ آمده است.
روز قیامت: در عبری و یونانی اصلا هیچ ذکری از قیامت به میان نیامده است ولی در نسخه سامری، موسی علیهالسلام صراحتا از قیامت سخن میگوید.
از جمله اختلافات مهم دیگر میتوان به دو مورد ذیل اشاره کرد:
یهودیان سامری، کوه جرزیم در فلسطین را مقدس میدانند و یهودیان عبرانی کوه صهیون را .
سامریها معتقدند که مسیح علیهالسلام در آخرالزمان ظهور میکند اما از خاندان یوسف خواهد بود. عبرانیها نیز معتقدند که مسیح در آخرالزمان ظهور میکند اما از نسل و خاندان داود خواهد بود.
منابع :
[1] "سفر" کلمهای عبری است و به معنی "کتاب" میباشد.
[2] Targum
[3] ENCYCLOPAEDIA JUDAICA, Second Edition, Volume 15, p753
[4] Gesenius
[5] ibid
[6] ibid
[7] ibid
[8] samerim
[9] David Noel Freedman, The Anchor Bible Dictionary, 5:941 (New York: Doubleday, 1996, c1992).
[10] Pfeiffer
[11] ENCYCLOPAEDIA JUDAICA, ibid
[12] [12] The Canon Debate, McDonald & Sanders editors, 2002, chapter 6: Questions of Canon through the Dead Sea Scrolls by James C. VanderKam, page 94
[13] R.H. Pfeiffer, Introduction to the Old
Testament (1948), 101–2
[14] ENCYCLOPAEDIA JUDAICA, ibid
[15] Abishʿscroll
[16] "The Abisha Scroll - 3,000 Years Old?" Bible Review, October 1991
[17] Perez Castro
[18] ENCYCLOPAEDIA JUDAICA, ibid
[19] ENCYCLOPAEDIA JUDAICA, ibid
[20] International standard bible encyclopedia www.internationalstandardbible.com
[21] Markah
[22] J.A. Montgomery, The Samaritans (1907), 294–5
[23] J. Nutt, Fragments of a Samaritan Targum
[24] Nethanel
[25] ENCYCLOPAEDIA JUDAICA, ibid
[26] J.H. Peterman and C. Vollers, Pentateuchus
Samaritanus (1872–91)
[27] A.E.Cowley, The Samaritan Liturgy (1909), in bibl., xxiv
[28] ENCYCLOPAEDIA JUDAICA, ibid
[29] Eastons Bible Dictionary, The Samaritan Pentateuch
منبع: http://pajoohe.ir/%D8%AA%D9%88%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%B1%DB%8C__a-43150.aspx
جستجو در کتاب مقدس با ترجمه عبری و لاتینی در خانه تیندل ( دانشگاه کمریج) https://www.stepbible.org/?q=version=WHNU|reference=John.1|version=ESV&options=GHLVUN&display=INTERLINEAR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 آپارتاید اسرائیلی؛
با یهودیان سیاهپوست ازدواج نمیکنیم؛آنها را به مدارسمان راه نمیدهیم؛تولید مثلشان را تحت کنترل قرار میدهیم؛ خونهایی که آنها برای بیماران ما اهداء کردهاند را بیرون میریزیم؛ اینها کارهایی است که یهودیان سفید علیه یهودیان سیاه انجام میدهند.
#یهود_علیه_یهود
@mobahesegroup
#تعجب_نکنید!
اینها همان لشکری هستند که در فضای مجازی بی در و پیکر کشور با ظاهر آخوند و طلبه و بسیجی و... در حال فعالیت افراطی بر علیه کشور هستند و خود را در لباس انقلابی ها جا میزنند.
اینها لشکر سایبری منافقين در شهر #تیرانا آلبانی هستند.
منافقين به خوبی فهمیده اند که جنگ امروز جنگ در روان و افکار عمومی است، لذا ماموریتشان ایجاد اختلاف بین مردم، تغییر اولویت و فضا سازی کاذب هست.
آیا برخی میفهمند که نباید فضای مجازی را بی صاحب گذاشت!!
✅ @baharoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌چطور آمریکا گلّه سازی می کند؟!
#آمریکا با اجرای سیاستی دقیق، استقلال مردم را نابود می کند و آنها را به شکل گله ای گوسفند در می آورد.
📌روش کار این است که برخی اشخاص که عموما دچار شکست های روحی و اجتماعی هستند را گرد می آورد و به آنها می گوید شما سازنده افکار عمومی هستید و به آنها امکانات و پول می دهد و از آنها حمایت می کند و یک روال کاری مشخصی را به آنها یاد می دهد. صفحه ای باز می کنند، تعدای حساب #فیک برای پشتیبانی و حمایت از آن صفحه می سازند و وقتی مطلبی منتشر می کنند، با همان صفحه ها به تعریف و تمجید و کف زدن می پردازند و به مخالفان آن نظر و مطلب حمله می کنند.
👆🎥 فیلم بالا دقیقا روش از بین بردن #استقلال افراد را در یک حلقه ساختگی با رفتارهای هدایت شده نشان می دهد.
#تحلیل
🌐 @adyan8
⭕️ شورای مسلمانان بریتانیا «مرکز مانیتور رسانه ای» تشکیل داد
«مرکز مانیتور رسانه ای» که اخیرا توسط شورای مسلمانان بریتانیا تشکیل شده، ضمن ارائه گزارشی در پارلمان این کشور از وجود سوءبرداشت ها و دیدگاه راست افراطی در رسانه های این کشور خبر داد.
🗒 گزارش ارائه شده از رسانه های خبری و چاپی، وجود یک مشکل جدی در شیوه گزارش های منتشر شده در بریتانیا درباره اسلام و مسلمانان را آشکار کرد. بررسی بیش از 10 هزار مقاله و خبر درباره مسلمانان و مسلمان از یک چهارم سال 2018، یافته هایی را در برداشت و نشان داد که 59 % این مقالات دیدگاه های منفی علیه مسلمانان منتشر می کنند و 37% گرایش به راست دارند. و یک سوم مقالات سوءبرداشت درباره مسلمانان ترویج می دهند. «تروریسم» عادی ترین موضوعی است که درباره مسلمانان بیان می شود و 43 % خبرهای کوتاه درباره مسلمانان منفی گرایانه هستند.
http://hawzahnews.com/detail/News/498823
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
💠 حدیث روز 💠
⚠️ اهمیت توجه به خانواده
امام رضا علیهالسلام به نقل از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: 🔻
«أَقْرَبُکُمْ مِنِّی مَجْلِساً یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً وَ خَیْرُکُمْ لِأَهْلِهِ؛
💞نزدیکترین شما به من در روز قیامت، خوش اخلاق ترین شما و بهترین شما نسبت به اهلش است».
📚 صحيفةالإمام الرضا عليهالسلام، ص 67
•┈┈••✾••┈┈•
@HawzahNews
هدایت شده از رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
این شعر را سید اشرف الدین حسینی (نسیم شمال) خطاب به نیکلای اول تزار روسیه گفته که بعد از اینکه نیکلا فرمان داد که حرم مطهر رضوی (ع) گلوله باران شود ، بفاصله زمانی کمی خود نیکلا و تمام خانواده اش اعدام شدند و دودمانش بباد رفت .
دیشب به سرم باز هوای دگـر افتـاد
در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد
چشمم به ضریـح شه والا گهر افتاد
این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد:
با آل علی هرکه درافتـاد، ورافتاد
این قبر غریبُ الغُـرَبا، خسرو طوس است
این قبر مُعین الضعفا، شمس شموس است
خاک در او ملجأ ارواح و نفـوس است
باید ز ره صدق بر این خاک درافتاد
با آل علی هرکه درافتاد، ورافتاد
حـوران بهشتی زده اندر حرمش صف
خیل ملَک از نور، طبقها همه بر کف
شاهـان به ادب در حرمش گشته مشرف
اینجاست که تاج از سر هر تاجوَر افتاد
با آل علی هر که درافتاد، ورافتاد
اولاد علی شافع یوم عرصاتند
دارای مقامات رفیـعُ الدرجاتند
در روز قیامت همـه اسباب نجاتند
ای وای بر آن کس که به این آل درافتاد
با آل علـی هـرکه درافتاد، ورافتاد
کام و دهن از نام علی یافت حـلاوت
گل در چمن از نام علی یافت طراوت
هر کس که به این سلسله بنمود عداوت
در روز جزا جایگهش در سقر افتاد
با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد
هرکس که به این سلسله پاک جفا کرد
بد کرد و نفهمید وغلط کرد و خطا کـرد
دیدی که یزید از ستم و کینه چهها کرد
آخر به درک رفت و به روحش شرر افتاد
با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد
ای قبله هفتم که تویی مظهر یاهو
ای حجت هشتم که تویی ضامن آهو
ما جمله نمـودیم به سوی حرمت رو
از عشق تو در قلب و دل ما شرر افتاد
با آل علی هرکه درافتاد، ورافتاد.
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
@rahyafte_com
هدایت شده از شبکه ادیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 #اخبار_شبکه_ادیان🗣
🎥«بتکلیا»، نماینده #مسیحیان آشوری در مجلس: اغلب آشوریان جهان، مخالف «تبشیر» هستند.
fna.ir/darykt
#مسیحیت
#مسیحیت_تبشیری
🌐 @adyan8
هدایت شده از شبکه ادیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نویسنده اسفار #تورات
با تشکّر از استاد علی صفدری از اساتید گرامی شبکه ادیان بابت تولید و ارسال این محتوا🙏
#شبکه_ادیان
#یهودیت
#مسیحیت
#کتاب_مقدس
🌐 @adyan8
هدایت شده از شبکه ادیان
سوال: پدران اولیه کلیسا چه کسانی بودند؟
جواب: پدران کلیسا در سه دسته بندی اصلی قرار میگیرند: پدران رسولی، پدران قبل از شورای نیقیه و پدران بعد از شورای نیقیه. پدران رسولی افرادی مانند کلمنت رم بودند که با رسولان هم عصر بودند و احتمالاً تحت تعلیم آنان بودند؛ ایشان سنت و تعلیم رسولان را ادامه دادند. لینوس، که نام او در دوم تیموتائوس فصل 4 آیه 21 آمده است، بعد از شهادت پطرس اسقف رم شد و کلمنت جانشین او شد. بنابراین، هم لینوس و هم کلمنت روم پدران رسولی محسوب میشوند. اما هیچ نوشتهای از لینوس به جا نمانده، در حالی که بسیاری از نوشته های کلمنت روم تا به امروز باقی مانده است. با شروع قرن دوم، دیگر اثری از پدران رسولی نبود، به جز اندک افرادی که احتمالاً شاگردان یوحنا بودند، مانند پلیکارپ. حکایت است که یوحنای رسول حدود ۹۸ میلادی در افسس جان سپرد.
پدران قبل از شورای نیقیه کسانی بودند که بعد از دوران پدران رسولی و قبل از شورای نیقیه (در ۳۲۵ م) میزیستند. ایرینیوس، ایگناتیوس و ژوستین شهید از پدران قبل از شورای نیقیه هستند.
پدران بعد از شورای نیقیه، کسانی هستند که پس از شورای نیقیه (در ۳۲۵ م) زندگی می کردند. این پدران، افراد برجستهای نظیر آگوستین، اسقف هیپو، که اغلب به خاطر کارهای بزرگ او در آموزۀ کلیسا، او را پدر کلیسای کاتولیک رومی می نامند؛ کریسوستوم که بخاطر مهارت سخنوری عالی خود به «زرین دهان» معروف بود؛ و یوسبیوس، که یک سال قبل از شورای نیقیه، تاریخ کلیسا را از تولد عیسی تا ۳۲۴ م به رشتۀ تحریر درآورد. او را جزو پدران پس از شورای نیقیه به حساب میآورند زیرا تاریخ خود را تا قبل از برگزاری شورای نیقیه ننوشت. از پدران پس از شورای نیقیه میتوان جروم را نام برد که عهد جدید یونانی را به لاتین قدیم و عامیانه ترجمه کرد و امبروس که تا حد زیادی مسئول مسیحی شدن امپراتور کنستانتین بود.
پدران کلیسا چه اعتقادی داشتند؟ پدران رسولی به اعلام پیغام انجیل توجه زیادی نشان میدادند، همانطور که خود رسولان این کار را می کردند. آنها علاقمند به تنظیم کردن آموزۀ الهیاتی نبودند، زیرا انجیلی که از رسولان فراگرفته بودند، کاملاً برایشان کافی بود. پدران رسولی به اندازۀ رسولان نسبت به ریشه کن کردن و افشا نمودن هر گونه تعلیم غلط که در کلیسای اولیه ظاهر شده بود، اشتیاق داشتند.
پدران قبل از شورای نیقیه نیز سعی کردند که روی حقیقت انجیل ایستادگی کنند، اما آنها یک نگرانی دیگر هم داشتند. در زمان آنها نوشته های جعلی بسیاری وجود داشت که ادعا می شد به اندازۀ نوشته های پولس، پطرس و لوقا معتبر است. پدران قبل از شورای نیقیه زمان زیادی را صرف دفاع از ایمان مسیحی در برابر تعالیم غلط کردند و این به شروع شکل گیری آموزۀ مورد پذیرش کلیسا شد.
پدران پس از شورای نیقیه ماموریت دفاع از انجیل در برابر انواع بدعتها را به انجام رساندند، بنابراین، پدران پس از شورای نیقیه به شیوه های دفاع از انجیل بیشتر و بیشتر علاقمند شدند و علاقۀ کمتری نسبت به انتقال انجیل به شکلی واقعی و خالص نشان دادند. بدین سان، آنها از راست دینی که مشخصۀ پدران رسولی بود دور شدند. این عصر الهی دانان و بحث بی پایان پیرامون موضوعات اسرار آمیز بود، نظیر این بحث که «چند فرشته می توانند روی یک سوزن برقصند؟».
هیچ کدام از پدران کلیسا کامل و بی نقص نبودند، برخی از ایشان باورهایی داشتند که اکثر مسیحیان امروز آن را غلط می دانند. آنچه در نهایت به الهیات کاتولیک رومی انجامید، در نوشته های پدران پس از شورای نیقیه ریشه دارد. منبع:https://www.gotquestions.org
یوسبیوس Eusebius
نویسنده : محمد صادق احمدي
برای آشنایی با هر مفهومی نخستین نکتهای که باید رعایت شود بررسی سابقه و گذشته آن است. مثلا برای مطالعه دوران زندگی رسولان اولیه مسیحیت و جدالهای ایشان و شناخت فضای عمومی حاکم بر کلیسای مسیحی در صدر مسیحیت نمیتوان از کتاب اعمال رسولان غافل شد یا مثلا برای بررسی سیره عملی و گفتاری مسیح بدون توجه به انجیلهای موجود، تحقیق سختی را پیش رو داریم. از این رو مراجعه به نوشته های تاریخی هر موضوعی برای تحقیق در مورد آن، ضروری به نظر میرسد.
در مورد تاریخ کلیسای مسیحی نیز مورخان کتابها و رسالههای فراوانی نگاشتهاند اما در این بین شخصی که تاریخ کلیسای دستنوشته او برای پژوهندگان صدر مسیحیت دارای اهمیت بسزایی است یوسبیوس[1] (اسقف قیصریه) است که در این نوشتار به بررسی اجمالی زندگی و تبیین آثار و افکارش پرداخته میشود.
یوسبیوس: برده پامفیلوس[2]
یوسبیوس در حوالی سال 260 میلادی در فلسطین دیده به جهان گشود. رویارویی او با متون الهیاتی و دینی به این صورت بود که نخست با شخصی بنام پامفیلوس آشنا شد. پامفیلوس که در سال 309 یا 310 میلادی کشته شد مسئول کتابخانه اریگن در قیصریه بود.
یوسبیوس تحت نظر و هدایت پامفیلوس در کتابخانه قیصریه مشغول تحقیق و بررسی بود و بحدی به استادش علاقهمند بود که نام او را بر خود گذاشت و به یوسبیوس پامفیلی ملقب گشت.
یوسبیوس تا سال 313 همچنان به تحقیقات علمی مشغول بود تا اینکه در این سال اتفاقات مهمی برای یوسبیوس و دنیای مسیحی رخ داد.
یوسبیوس: ستاینده امپراطوران
حادثه نخست این بود که در سال 313 میلادی پس از نبردهایی که بین امپراطوران رومی رخ داد و پس از پیروزی کنستانتین و شریکش، فرمانی مبنی بر آزادی مذهب صادر شد و مسیحیت در عداد دیگر ادیان رسمی امپراطوری شناخته شد.[3]در این بین یوسبیوس به کنستانتین علاقه مند شد. زیرا او را ناجی مسیحیت میدانست؛ مسیحیتی که تا پیش از این گرایش به آن جرم محسوب میشد. البته خوشحالی مسیحیان در اینجا متوقف نشد و در سال 323 مسیحیت تنها دین رسمی امپراطوری شناخته شد.
جریان دومی که برای پامفیلی! رخ داد، انتصاب او به عنوان اسقفی قیصریه بود.
البته پس از طی این مراحل که برای اوزبیوس خوشایند بود به ناگاه حادثهای که اوزبیوس را بسیار میآزرد این شاد کامی را از او گرفت.
محکومیت نهضت آریانیزم و اوزبیوس
با رسمی شدن مسیحیت به فرمان امپراطور، دین یکدفعه و به صورت ناگهانی رشد چشمگیری کرد و بعضا از مسیر اصلی نیز خارج شد؛ زیرا کنترل جامعه عظیم دینی نوپا که به اصطلاح یک شَبِه بوجود آمده بود با ابزارهای پیشین که برای هدایت یک اقلیت مخفی هماهنگ شده بود امری سخت و بلکه غیر ممکن بود.
یکی از جریاناتی که در زمان اوزبیوس در اثر رشد ناگهانی جامعه مسیحی بروز کرد و نه تنها جامعه آن روز مسیحی بلکه جهان مسیحیت را تاکنون نیز لرزانده است جریان نهضت آریوس است که بعدها به آریانیزم مشهور شد.
مختصری از جدال آریوس
نزاع از اینجا شروع شد که الکساندر، اسقف اسکندریه برای کشیشان خود در مورد «سر تثلیث در توحید» موعظه میکرد. کشیش آریوس اعتراض کرد و گفت: این سخن سر از چند خدایی در میآورد. زیرا اسقف گفته بود: «خدا همیشه هست، پسر همیشه هست و پسر بدون تولد در پدر حضور دارد.»
هدف آریوس اثبات بسیط بودن و یگانگی خدایی بود که چون روح محض بود نمیتوانست با جهان مادی ارتباط مستقیم داشته باشد. بنابراین طبق نظر آریوس وجود یک واسطه ضروری بود. این واسطه همان پسر بود که هرچند قبل از شروع زمان به وجود آمده بود ولی یک مخلوق بود و موجودی واسطه و جدای از پدر بود.[4]
اما الکساندر آرام ننشست و آریوس را از شهر اخراج کرد. آریوس خود در نامهای طولانی و گلایهآمیز از ستمهای کلیسا میگوید: ...اسقف سر و صدای زیادی درباره ما به راه میاندازد و به سختی ما را آزار میدهد... یوسبیوس، برادر شما در قیصریه، تئودتوس، آیتیوس و همه اسقفان شرق، اناتیما(ملعون)اعلام شدهاند؛ زیرا ایشان میگویند: خدا بدون آغاز در پسرش وجود داشته است... ما مورد آزار قرار میگیریم چون میگوییم پسر آغازی داشت اما خدا بدون آغاز است. این واقعا علت آزار ماست. همچنین به سبب اینکه میگوییم او از عدم پدید آمده است...[5]
اما اکثر روحانیون، خصوصا در شرق از پذیرفتن اعتقادنامه سرباز زدند[6] و صدور اعتقادنامه، پایان کار آریوس و آریانیزم نبود. قسطنطین سه سال پس از پذیرش احکام شورای نیقیه، نظرش تغییر کرد و آریوس را از تبعید فرا خواند و تا پایان دورانش از گروه مخالف شورای نیقیه حمایت کرد. امپراطوران بعدی، دیدگاههای متفاوتی داشتند و نظرات متفاوت آنها بر زندگی کلیسا تاثیر میگذاشت ولی بیشتر آنها آریوسی یا نیمه آریوسی بودند.[7]
یوسبیوس که در این نزاع مثل اکثر روحانیون جانب آریوس را گرفته به شدت محکوم شد و آزار و اذیت فراوانی متحمل شد اما از اعتقاد خود رجوع نکرد.[8]
سرانجام مورخ بزرگ
پس از نزاعهای بوجود آمده در نیقیه و هتک حرمتهای اعمال شده از طرف جناح ضد آریوسی که در نهایت به اخراج یوسبیوس از شورای انطاکیه انجامید او راه انزوا در پیش گرفت و تا زمان مرگش یعنی سال 314 در قیصریه در منصب خود باقی ماند.
آراء یوسبیوس
یوسبیوس به علت حضور در دورهای سرنوشت ساز، یعنی دوران شکوفایی مسیحیت و ظهور پدران مسیحی که هر یک صاحب اندیشههای چالشی خاص خود بودند از نظریات مهمی برخوردار است که برخی از بحث برانگیزترین این اندیشهها از این قرار هستند:
1- امپراطور به منزله نماینده خدا: یوسبیوس که مدح مسیحیت رسمی را نسبت به کنستانتین مینوشت، او را در کتاب تاریخ امپراطوری با عنوان محبوب عزیز خدا توصیف کرده و مخالفت با او را مخالفت با خود خدا خوانده است. به نظر یوسبیوس امپراطور که رئیس حکومت بود، در عین حال نماینده مسیحیت نیز بود.[9]
البته به این دیدگاه یوسبیوس انتقادهای فراوانی وارد شده. مثلا رابرت وورست در کتابش در انتقاد به ایمانی که یوسبیوس از کنستانتین روایت کرده، میگوید:
یوسبیوس، اسقف قیصریه در ابتدای قرن چهارم، نخستین و بزرگترین مورخ کلیسای قدیم بود. او علاقه خاصی به کنستانتین داشت و منزلت جدید کلیسا تحت حکومت کنستانتین را نشانه عنایت الهی میدانست. نوکیشی کنستانتین اصولا امری معنوی نیست بلکه جنبه نظامی دارد. هدف کلی یوسبیوس این است که کنستانتین را مسیحی معرفی کند. اما کسی که با دقت متن نامه یوسبیوس را بخواند، مشاهده می کند که یوسبیوس با مهارت ( واحتمالا با دقت ) پرستش خورشید پیروز از سوی کنستانتین را با ایمان به مسیح در هم آمیخته است :
«کنستانتین به سبب افسونهای شرورانه و مسحور کنندهای که آن ستمگر (ماکسنتیوس) مجدّانه به کار میبرد به این نتیجه رسید که به کمکی بیشتر -از آنچه نیروهای نظامیاش میتوانست پیوسته برای او فراهم کند- نیاز دارد بنابراین او در جست و جوی کمکی الهی برآمد ....»[10]
2- حمایت از آریانیزم (یگانگی خدا): یوسبیوس پس از جریان آریانیزم همانند بسیاری از الهیدانان غرب و شرق امپراطوری از آریوس حمایت کرد. البته در شورای نیقیه از این حمایت خود دست برداشت اما با توجه به نامهای که پس از این برای اعضای کلیسایش نوشت اکراهی بودن این تغییر موضع را روشن میکند. تونی لین مسیحی در کتابش این واقعیت را اینگونه روایت میکند:
«...اما تایید و امضای اعتقادنامه نیقیه از سوی او با اکراه و تلخکامی و حتی تزویر انجام شد. نامه وی به کلیسایش در قیصریه که به دست ما رسیده است نشان میدهد که او سعی میکند اعمال خود را برای اعضای کلیسایش توضیح دهد تا مبادا در مورد او شایعاتی پخش شود. او در توجیه اینکه چرا اعتقادنامه نیقیه را امضا کرده است تفسیرهایی از این اعتقادنامه ارائه میدهد که محتوای واقعی اعتقادنامه را از اساس تحریف میکند...»[11]
نکته جالب اینجاست که تونی لین پیش و پس از نقل این متن، از یوسبیوس به عنوان یک تاریخ نویس و نه الهیدان یاد میکند؛ در حالیکه گویا فراموش کرده که یوسبیوس، همانطور که خود تونی لین معرفی کرده[12]، از ابتدای جوانی غرق در پژوهشها و تحقیقهای الهیاتی است.
3- حمایت از آراء اریگن (الوهیت پایینتر پسر): یوسبیوس همانند استادش پامفیلوس از ستایندگان پرشور اریگن بود و از آنجا که اریگن به سبب ارائه نظریه الوهیت پایینتر مسیح توسط کلیسا بدعتگذار معرفی شده بود این دو به اتفاق هم، دفاعیهای در مورد اریگن نوشتند.[13]
4- سند انجیل: یوسبیوس در واقع قدیمیترین نقلی که راجع به سند انجیل و عهد جدید وجود دارد را ثبت کرده اما این ثبت او نیز چندان فایده ای ندارد. زیرا نقل او از پاپیاس است که دو قرن با او فاصله دارد و این نقل او در عمل بیاعتبار است و علاوه بر این نکته نقادان جدید از جهت دیگری این سندیت را زیر سوال برده اند. ایشان میگویند:
«گفته پاپیاس نمیتواند بر این انجیل منطبق باشد. لغت شناسان گفتهاند که این انجیل در اصل باید به زبان یونانی نوشته شده باشد و انجیلی که پاپیاس از آن خبر میدهد به زبان عبری نوشته شده و از انجیل عبری متی هیچ نشانی در دست نیست.»[14]
آثار مورخ
یوسبیوس همانگونه که در مقدمه اشاره شد تاریخنویس بزرگی برای کلیسا محسوب میشود اما علاوه بر این دارای تالیفات ارزشمند دیگری نیز هست که به برخی از موثرترین آنها اشاره میشود:
1- تاریخ کلیسا: این کتاب مهمترین اثر او بشمار میرود که در آن رشد و توسعه کلیسا را از ابتدای پیدایش تا سال 324 تشریح میکند. این اثر وی بدین جهت ارزشمند تلقی میشود که شواهد و اطلاعات بسیاری در آن وجود دارد که در صورت عدم نگارش به دست ما نمیرسید.