#خاطرات_شهید
🔹اخلاق خوب، نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و محبت به خانواده از خصوصیات او بود. کلاس اخلاق هم میرفت و وقتی میآمد خانه اگر نماز شبش قضا میشد یا نمازش را خیلی با صفای دل نمیخواند، میگفت: خانم اگر من کاری کردم یا فلان جا عصبانی شدم من را ببخشید.
🔸یا به بچهها میگفت که اگر من این اشتباه را کردم و سرتان داد زدم من را ببخشید. میگفت: "طلب بخشش و گذشت کردن باعث میشود خدا به ما نگاه ویژهای بیندازد تا مطمئنا بهتر بتوانیم خدا را بشناسیم. "
🌷شهید ابراهیم عشریه🌷
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
خاک های نرم کوشک
زندگینامه
شهیدعبدالحسین برونسی
#قسمت_اول
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
درسال هزارو سیصد و بیست و یک، درروستای «گلبوی کدکن»، از توابع تربت حیدریه ،قدم به عرصه گیتی نهاد نام زیبنده اش گویی از لحظه هایی نشأت می گرفت که درفرمایش«الست بربکم»، مردانه و بی هیچ نفاقی، ندا داد: « بلی؛عبدالحسین» .
روحیه ی ستیزه جویی با کفار و طاغوت، از همان اوان کودکی با جانش عجین می گردد ؛ کما اینکه در کلاس چهارم دبستان ، به خاطر بیزاری از عمل معلمی طاغوتی ، و فضای نامناسب درس وتحصیل ، مدرسه را رها می کند.
تا پیروان حقیقی ولایت در اقصی نقاط گیتی باشند ، که هستند، فکر نابود نمودن دین و معنویت، فکری است منحط و مردود، و فکری است محکوم به شکست و زوال. در سال هزار و سیصد و چهل ویک ، به خدمت زیر پرچم احضار می شود که به جرم پایبندی به اعتقادات اصیل دینی ، از همان ابتدا ، مورد اهانت و آزاد افسران و نظامیان طاغوتی قرار می گیرد . سال هزار و سیصد و چهل وهفت ، سال ازدواج است. برای این مهم ، خانواده ای مذهبی و روحانی را انتخاب می نماید و همین، سرآغاز دیگری می شود برای انسجام مبارزات بی وقفه او با نظام طاغوتی حاکم بر کشور؛ همین سال ، اعتراضات او به برخی خدعه های رژیم منحط پهلوی (مثل اصلاحات ارضی )، به اوج خودش می رسد که در نهایت، به رفتن او و خانواده اش به شهر مقدس مشهد و سکونت در آنجا می انجامد ، که فصل نوینی را در زندگی او رقم میزند .
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
خاک های نرم کوشک
زندگینامه
شهیدعبدالحسین برونسی
#قسمت_دوم
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
پس از چندی ، با هدفی مقدس ، به کار سخت و طاقت فرسای بنایی روی می آورد و رفته رفته ، در کنار کار، مشغول خواندن دروس حوزه نیز می شود. بعدها به علت شدت یافتن مبارزات ضد طاغوتی اش و زندان رفتن های پی در پی و شکنجه های وحشیانه ساواک ، و نیز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و ورود او در گروه ضربت سپاه پاسداران ، از این مهم باز می ماند. با شروع جنگ تحمیلی ، در اولین روزهای جنگ ، به جبهه روی می آورد که این دوران، برگ زرین دیگری می شود در تاریخ زندگی او. به خاطر لیاقت و رشادتی که از خود نشان می دهد ، مسؤولیت های مختلفی را بر عهده او می گذارند که آخرین مسؤولیت او، فرماندهی تیپ هجده جواد الائمه ( سلام الله علیه) است، که قبل از عملیات خیبر، عهده دار آن می شود. با همین عنوان در عملیات بدر، درحالی که شکوه ایثار و فداکاری را به سرحد خود می رساند ، مرثیه شهادت را نجوا می کند.
تاریخ شهادت این سردارافتخارآفرین، روز 1363/12/23 می باشد که جنازه مطهرش ،با توجه به آرزوی قلبی خود او در این زمینه، مفقودالاثر می شود و روح پاکش، در تاریخ 1364/2/9 در شهر مقدس مشهد تشییع می گردد.
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
خاک های نرم کوشک
زندگینامه
شهیدعبدالحسین برونسی
بهترین دلیل
#قسمت_سوم
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
مادر شهید
روستای ما یک مدرسه بیشتر نداشت و آن هم دبستان بود. آن وقتها عبدالحسین تو کلاس چهارم ابتدایی درس می خواند با اینکه کار هم می،کرد نمره اش همیشه خوب بود.
یک روز از مدرسه که آمد، بی مقدمه گفت: از فردا اجازه بدین دیگه مدرسه نرم
من و باباش با چشم های گرد شده به هم نگاه کردیم همچین درخواستی حتی یکبار هم سابقه نداشت. باباش گفت:« تو که مدرسه رو دوست داشتی برای چی نمی خوای بری؟»
آمد چیزی بگوید بغض گلوش را گرفت همان طور بغض کرده گفت:« بابا از فردا برات کشاورزی می کنم، خاکشوری می کنم هر کاری بگی می کنم ولی دیگه مدرسه نمی رم».
این را گفت و یکدفعه زد زیر گریه
حدس زدیم باید جریانی اتفاق افتاده باشد آن روز ولی هر چه پیله اش شدیم چیزی نگفت
روز بعد دیدیم جدی جدی نمی خواهد مدرسه برود. باباش به این سادگی ها راضی نمی شد، پا تو یک کفش کرده بود که : «یا باید بری مدرسه ،یا بگی چرا نمی خوای بری»
آخرش عبدالحسین کوتاه آمد گفت: «آخه بابا روم نمی شه به شما بگم.»
گفتم:« ننه به من بگو.»
سرش را انداخته بود پایین و چیزی نمی گفت فکر کردم شاید خجالت می کشد دستش را گرفتم و بردمش تو اتاق دیگر کمی ناز و نوازشش کردم گفت و با گریه گفت:« تنه اون مدرسه دیگه نجس شده!»
«چرا پسرم؟»
🌺بقیه این رمان در کانال زیر جستجو کنید.
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
✨بســــــم الّله الرّحمن الرّحــــــیم✨
❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز میکنیـم
🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَاَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَمُوسَـیاَلرِضَـا اَلمُرتَضـی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان
وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ
🌴اللّـــهُـمَّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪَ_اَلْفَــــــــــرَجْ
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
❣بسم الله الرّحمن الرّحيم ❣
#❤️هر روز یک سلام به مولا امام زمان عزیزم!
❤️✋اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَیْنَ اللّهِ فى خَلْقِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللّهِ الَّذى
سلام بر تو اى دیده بان (یا دیده ) خدا در میان خلق سلام بر تو اى نور خدا که
یَهْتَدى بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنینَ
راه جویان بدان راهنمایى شوند و به وسیله او از کار مؤ منان گشایش شود
💚💚💚
☀️اللّهم عجَّل لولیّک الفرج والعافیّة والنّصر
💚💚💚
✋🌺سلام وقت شما بخیر
☘اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعين ☘
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
.
❤️#هرروز_بایاد_شهداء
«مرتضی جاویدی» معروف به سردار تنگه احد است همان فرمانده مشهوری که امام خمینی (ره) پیشانیاش را بوسید در ۲۲ اسفند ۱۳۳۷ در روستای جلیان از توابع بخش نوبندگان فسا به دنیا آمد و ۷ بهمن ۱۳۶۵ در شلمچه در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.
از مادرش در مورد او نقل شده است که «مرتضی پسر ضعيفی بود، ياد ندارم سالی بگذرد و بيماری به سراغش نيامده باشد. پنج، شش سالش كه بود، بيماریاش آن قدر شديد شد كه دكترها از او قطع اميد كردند. از درد آنقدر گريه کرده بود که نفسش بالا نمی آمد. عاقبت دعای توسل گريهاش قطع شد و کمکم رنگ و رويش سرجایش آمد. بعد از آن هم کمتر مريض میشد. خيلی به توسل به اهل بيت (ع) اعتقاد داشت، پارچه سبزی را به اين نشانه به بازويش بسته بود که تا زمان شهادت به بازويش بود.»
نجات سردار حاج قاسم سلیمانی بخشی دیگر از حماسه زندگی اشلو است و در عملیات کربلای ۵، هنگامی که حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله کرمان در محاصرهٔ دشمن گیر میافتد، بنا به تصمیم سردار محمد جعفر اسدی فرماند
ه لشکر المهدی، مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر لشکر المهدی، به کمک وی میشتابد و سردار قاسم سلیمانی را نجات میده.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
در صحبتهایتان گفتید شهید جاویدی خیلی به حاج قاسم سلیمانی شباهت داشت. چه شاخصههایی باعث میشود این حرف عنوان شود؟
به عنوان نویسنده کتاب ایشان باید بگویم شهید مرتضی جاویدی زمان جنگ، همان حاج قاسم سلیمانی جبهههای مقاومت است. مرتضی مانند سلیمانی خوشبرخورد بود و ارتباط عجیبی با نیروهایش داشت. ایشان فدایی نیروهایش بود. برای بچهها همچون پدر و برادر بزرگ بود. ارتباط تنگاتنگش با نیروها در جبهه تبدیل به ارتباط خانوادگی در پشت جبهه میشد. رفاقت زیادی با نیروهایش داشت. مخلص کلام، او سلیمانی روزهای والفجر، کربلای ۴، کربلای ۵ و بسیاری دیگر از عملیاتهایی بود که سر بزنگاه میرسید و به همت بچههای مخلص پیروزی از آن نیروهای ما میشد.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
گویا در عملیات کربلای ۵ شهید جاویدی باعث رهایی حاج قاسم از محاصره میشود.
به جرئت میتوان گفت هر جایی که سپاه به مشکل برمیخورد از گردان فجر کمک میگرفت. عملیاتی نبود که این گردان در آن نقش نداشته باشد. عملیات کربلای ۵ هم همینطور بود. تیپ المهدی و گردان فجر از نیروهای عملکننده در این عملیات بودند که تا عمق خاک عراق پیشروی کردند. در مرحلهای از این عملیات سردار سلیمانی و نیروهایش در محاصره قرار میگیرند و از سردار اسدی فرمانده تیپ المهدی میخواهند نیروهایی را برای کمکشان بفرستند. سردار اسدی هم از مرتضی جاویدی که گردانش کنار بچههای کرمان بود میخواهد وارد عمل شود. مرتضی و گردان فجر وارد عمل میشوند و حاج قاسم و نیروهایش را از محاصره خارج میکنند اما چند روز بعد و در اوج درگیری در جنوب بصره در عملیات کربلای ۵ مرتضی جاویدی به شهادت میرسد. سردار سلیمانی در یکی از مصاحبههایشان در سوریه از شهید مرتضی جاویدی و اقدام شجاعانهاش صحبت کرد. مرتضی رزمندهای دلیر بود که نه تنها در استان خود بلکه در کشور شناختهشده بود. میتوان گفت مرتضی یکی از همانهایی بود که اشبه رجال به قاسم سلیمانی هستند. شما هر چه از سردار سلیمانی میدانید و شنیدهاید، میتوانید در وجود شهید مرتضی جاویدی تجسم کنید.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷