eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
شما به تازگی با فردی آشنا شده‌اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید! شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید! شکی نیست که همه‌ی ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می‌شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می‌شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت‌هایتان را مشخص کنید. با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می‌دانستید؟! 💞
🟡امام صادق علیه‌السّلام: همانا خداوند متعال نسبت به شخصی كه نسبت به فرزند خود محبّت بسیار دارد، رحمت و عنایت می‌كند. 📚مكارم الاخلاق، ص۱۱۳ «صَلَواٰتُ اللّٰهِ وَ صَلَواٰتُ مَلاٰئِکَتِهٖ وَ اَنبِیاٰئِهٖ وَ رُسُلِهٖ وَ جَمیٖعِ خَلقِهٖ، عَلیٰ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ، وَالسَّلاٰمُ عَلَیهِ وَ عَلَیهِم، وَ رَحمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَکاٰتُه»
4_5926861740980570041.mp3
4.33M
❤️ ⏱کلاس‌های سه دقیقه‌ای برای نوجوانان جلسه 1 لطفا به دست اطراف‌تان برسانید!
🥛شب هنگام که آب می نوشی، ... 1)حضرت صادق‏ عليه السلام فرمود: شُرْبُ الْمَاءِ مِنْ قِيَامٍ بِاللَّيْلِ يُورِثُ الْمَاءَ الْأصْفَرَ.» (الكافى، ج6، ص383) 👈 ايستاده آب خوردن در شب، زردآب مى ‏آورد. 2)حضرت صادق علیه السلام فرمود: هرگاه خواستی شب هنگام، آب بنوشی، ظرف آب را تکان بده و بگو: «يَا مَاءُ! مَاءُ زَمْزَمَ‏ وَ مَاءُ فُرَاتٍ يُقْرِئَانِكَ السَّلَامَ» ای آب، آب زمزم و فرات به تو سلام می رسانند. (الكافي، ج‏6، ص384) 3)حضرت صادق علیه السلام فرمود: نوشیدن آب در شب، سبب زرد آب می شود، پس هر کس شب هنگام، آب نوشد و بگوید: «يَا مَاءُ! عَلَيْكَ السَّلَامُ مِنْ مَاءِ زَمْزَمَ وَ مَاءِ الْفُرَاتِ‏»، نوشیدن آب در شب به او ضرر نمی رساند. (المحاسن، ج‏2، ص572-573) 🌹🌹 کانال جذاب حرم 🌹🌹 @haram110 ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) : ✅ سه دسته از زنان عذاب قبر ندارند و با فاطمه زهرا(سلام الله علیها) محشور خواهند شد: ❶← زنی که سخت گیـری های همسرش را تحمل کند و صابر باشد؛ ❷← زنی که در برابر بد خُلقی شوهـرش صبـور باشد؛ ❸← زنی که مهریه خـود را بـه همسـرش ببخشـد. «خداوند در برابر انجام هر یک ثواب هزار شهید و یک سال عبادت به او خواهد داد.» 📚 وسائل الشیعه، ج۲۱، ص ۲۸۵ @haram110
ابوهریره_و_نوشتن_فضیلت_برای_ابوبکر.mp3
3.62M
? حجت الاسلام قاسمی 🎵‌ ابوهریره ملعون و نوشتن احادیث دروغین در وصف ابوبکر (۲۲ جمادی‌الثانی ، روز به درک واصل شدن غاصب اولی) 🌼 🌿 🌼 🌿 🌼
🍂به سلامتی همه مادرانی که هروقت صداشون کنیم میگن:جانم! و هروقت صدامون می کنن،میگیم:چیه؟ها...؟ 🍂به سلامتی مادرایی که می تونند تا 10 تا فرزندشونا نگهداری کنند اما 10 فرزند نمی تونند از یک مادر نگهداری کنند! 🍂به سلامتی مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاد بچه هاشون دادند ، ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشند ویلچرشون رو هل بدند! 🍂به سلامتی مادری که وقتی غذا سرسفره کم میاد اولین کسی که از اون غذا دوست نداره خودشه! 🍂به سلامتی مادر . تنها کسی که وقتی شکمشو لگد می زدم از شدت شوق می خندید! 🍂به سلامتی مادر که دیوارش از همه کوتاه تره ✅صحبتهای فرزندی در کنار قبر مادرش: 🍃ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺫﯾﺘﺖ ﻧﮑﻨﻢ 🍃ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺴﺨﺮﺕ ﻧﮑﻨﻢ 🍃ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ 🍃ﻧﮕﻢ ﺗﻮ ﺍﻓﮑﺎﺭﺕ ﻋﻘﺐ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﻭ ﻗﺪﯾﻤﯿﻪ 🍃ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻣﺖ... 🍃ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩ 🍃 ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺷﺐ ﻫﺎ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﻡ ﺧﻮﻧﻪ ... 🍃 ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩ 🍃ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ناراحتت نکنم 🍃دیگه صدامو روت بلند نمیکنم ، 🍃ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﮔﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺩ... ✅ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺑﺎﺷﻪ 🍂ﺗﺎ ﺩﯾﺮ ﻧﺸﺪﻩ ﺧﻮﺩﻣﻮﻧﻮ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﯿﻢ 🍂ﻗﺪﺭﺷﻮﻧﻮ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ 🍂سلامتیه همه مادرای عزیز که نبودشون اول بدبختی هاست. 🍂 اگر مادرت هنوز کنارت است او را رها مکن 🍂و محبتش را فراموش نکن 🍂وکاری کن که راضی باشد چون در تمام زندگی فقط یک مادر داری و وقتی میمیرد ، 🍂 آنگاه ملائکه میگویند که فوت شد آن کسیکه به سبب آن به تو رحم میگردد. ✅تا میتونی این پست را به اشتراک بذار شاید خیلیا ازکردارشون پشیمون بشن 🍃باذکر صلوات برای سلامتی تمام مادران شروع کنید ✅یک نکته مهم.نگو که دستم بنده .... هرجوره پخشش کن .بسم الله
#آیین_همسرداری_فاطمی قســـ⑰ـــمت↫شوهــــرداری 🌼 برای زن بزرگترین موفقیت و ارزش این است که در شئون گوناگون زندگی، خشنودی همسرش را به دست آورد و از هر گونه عملی که موجب ناراحتی شوهر می‌گردد پرهیز نماید. ❦☀️❦✥🕊✥❦☀️❦
حرم
🌈🍃🌸 🍃🌸 🌸 #رمان_پسرک_فلافل_فروش 📖 🖇 #قسمت_بیست‌_و‌_چهارم 🖇 #اهانت_به_رهبر✨ از زماني كه به عراق
🌈🍃🌸 🍃🌸 🌸 📖 🖇 🖇 ✨ 🍃 مؤسسه اي در نجف بود به نام اسلام اصيل كه مشغول كار چاپ و تكثير جزوات و كتاب بود. من با اينكه متولد قم بودم اما ساكن نجف شده و در اين مؤسسه كار مي كردم. اولين بار هادي ذوالفقاري را در اين مؤسسه ديدم. پسر بسيار با ادب و شوخ و خنده رويي بود. او در مؤسسه كار مي كرد و همان جا زندگي و استراحت مي كرد. طلبه بود و در مدرسه كاشف الغطا درس مي خواند. من ماشين داشتم. يك روز پنجشنبه راهي كربلا بودم كه هادي گفت: داري مي ري كربلا؟ گفتم: آره، من هر شب جمعه با چند تا از رفيق ها مي ريم، راستي جا داريم، تو نمي خواي بياي؟ گفت: جدي ميگي؟ من آرزو داشتم بتونم هر شب جمعه برم كربلا. ساعتي بعد با هم راهي شديم. ما توي راه با رفقا مي گفتيم و مي خنديديم، شوخي مي كرديم، سربه سر هم مي گذاشتيم اما هادي ساكت بود. بعد اعتراض كرد و گفت: ما داريم براي زيارت كربلا ميريم. بسه، اين قدر شوخي نكنيد. او مي گفت، اما ما گوش نمي كرديم. براي همين رويش را از ما برگرداند و بيرون جاده را نگاه مي كرد. به كربلا كه رسيديم، ما با هم به زيارت رفتيم. اما هادي مي گفت: اينجا جاي زيارت دسته جمعي نيست. هركي بايد تنها بره و تو حال خودش باشه، ما هم به او محل نمي گذاشتيم و كار خودمان را مي كرديم! در مسير برگشت، باز همان روال را داشتيم. شوخي مي کرديم و مي خنديديم. هادي مي گفت: من ديگر با شما نمي آيم، شما قدر زيارت امام حسين (علیه اسلام) آن هم شب جمعه را نمي دانيد. اما دوباره هفته ي بعد كه به شب جمعه مي رسيد از من مي پرسيد؟ كي مي ري كربلا؟ هادي گذرنامه ي معتبر نداشت، براي همين، تنها رفتن برايش خطرناك بود. دوباره با ما مي آمد و برمي گشت. اما بعد از چند هفته ي ديگر به شوخي هاي ما توجهي نداشت. او براي خودش مشغول ذكر و دعا بود. توي كربلا هم از ما جدا مي شد. خودش بود و آقا ابا عبدالله (علیه السلام). بعد هم سر ساعتي كه معين مي كرديم مي آمد كنار ماشين. روزهاي خوبي بود. هادي غير مستقيم خيلي چيزها به ما ياد داد. يادم هست هادي خيلي آدم ساده و خاکي بود. در آن ايام با دوچرخه از محل مؤسسه به حوزه ي علميه مي رفت. براي همين از او ايراد گرفته بودند. مي گفت: براي من مهم نيست كه چه مي گويند. مهم درس خواندن و حضور در كنار مولا علي (علیه السلام) است. مدتي كه گذشت از كار در مؤسسه بيرون آمد! حسابي مشغول درس شد. عصرها هم براي مردم مستحق به صورت رايگان كار مي كرد. به من گفت: مي خوام لوله كشي ياد بگيرم! خيلي از اين مردم نجف به آب لوله كشي احتياج دارند و پول ندارند. رفت پيش يكي از دوستان و كار لوله كشي هاي جديد با دستگاه حرارتي را ياد گرفت. آنچه را كه براي لوله كشي احتياج بود از ايران تهيه كرد. حالا شده بود يك طلبه ي لوله كش! يادم هست ديگر شهريه ي طلبگي نمي گرفت. او زندگي زاهدانه اي را آغاز كرده بود. يک بار از او پرسيدم: تو كه شهريه نمي گيري، براي كار هم مُزد نمي گيري، پس براي غذا چه مي كني؟ گفت: بيشتر روزهاي خودم را با چاي و بيسكويت مي گذرانم! با اين حال، روزبه روز حالات معنوي او بهتر مي شد. از آن طلبه هايي بود كه به فكر تهذيب نفس و عمل به دستورات دين هستند. ..... ✍️نویسنده: ✨به نیابت از بی بی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها برای ظهور امام زمان عج صلوات بفرستیم🌹 🌸 🍃🌸 🌈🍃🌸
🔺چرا زنان ایرانی به خودشان نمیرسند؟! 🔹آيا آنها راه را به اشتباه نرفته اند؟ آيا مفهوم واقعى زيبايى رو درست درک كرده اند؟ شايد باید به آنها متذكر شد كه به خود رسيدن به معنى هر ماه عوض كردن رنگ مو و كاشتن مژه و ناخن و اكستنشن نيست. به معنى تزريق ژل و بوتاكس و تتو و كاشت گونه نيست. اينها نه تنها موجب زيبايى نميشوند، چه بسا مصداق بارز نازيبايى هستند. 🔸به خود رسيدن يعنى ورزش كردن، نوشيدن آب، تغذيه صحيح. يعنى بعد از چهل سالگى و بعد از زايمان مراقب هيكلت باشى و خوب لباس بپوشی. يعنى كتاب بخوانى، فيلم ببينى و مسافرت برى. يعنى با بچه هات كارتون ببينى و سربه سرشون بذارى، يعنى با شوهرت زير باران قدم بزنى حرف بزنى و از ته دل بخندى. به خود رسيدن يعنى ارزش دادن به خود! يعنى وقت صرف كردن براى خود! يعنى بالا بردن اطلاعات، يعنی بالا بردن اعتماد به نفس👌 🔻چرا اينقدر مفهوم زيبايى در ايران تغيير كرده؟ ماهرانه زندگی کن. قدرتمند و پر انرژی! خودت را برای تغییر و تبدیل به هرآنچه بهترین تو میباشد آماده کن. تو یک تکه از پازل آفرینشی که اگر نبودی پازل هرچقدر هم بزرگ، اما کامل نبود🌺❣️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و این هم از نَسَب اوّلین غاصب حقّ خلافت مولیٰنا آقا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، به نقل از کتب معتبر اهل بدعت!/😟 «اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظٰالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکْ»
✍️اندر حکایت برخی دختران و زنان اینستاگرامی! هفت قلم آرایش کرده و کرشمه از سر و روش می ریزه، یه چادر انداخته سرش و چپ و راست سلفی می گیره می ذاره پیجش، بعد نوشته مدافع حجابم!🙁 شما آبروی حجاب رو نبر! دفاع پیشکش! #حجاب
می گفت: چادر یادگار😍 حضرت زهرا(س) است، ایمان یک زن وقتی کامل می شود← که حجاب را کامل رعایت کند . . #شهید_ابراهیم_هادی
•عَجِبتُ لِمَن يُنشِدُ ضالَّتَهُ وَ قَد أضَلَّ نَفسَهُ فَلَا يَطلُبُها!• در شگفتم از كسى كه در پى گمشده‌اش مى‌گردد، ولى خود را گم كرده و آن را نمى‌جويد. 📚غررالحكم، ح۶۲۶۶ «اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ فیٖ فَرَجِ مَولاٰناٰ صاٰحِبَ العَصرِ وَ الزَّماٰن»🤲
🌥آفتاب پشت ابر🌥 امام مهدی عجّل‌الله تعالیٰ فرجه الشّریف: •وَ اَمّٰـا وَجهُ الاِنتِفـاٰعَ بـِى فِـى غَيبَتـٖى فَكـَالاِنتِفـاٰعَ بـِالشَّمسِ اِذَا غَيبِهاٰ عَنِ الاَبصٰارَ السَّحٰاب• كيفيت بهره‌مندی از من در دوران غيبت، مانند سود بردن از خورشید است، هنگامى كه ابر، آن را از چشم‌ها پنهان سازد. 📚بحارالانوار، ج۷۸ ،ص۳۸۰ «اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ وَ اكْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَيْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ»
ماجرای مومنی از اهل قزوین که ....mp3
7.32M
🎙 حجت الاسلام هاشمی نژاد 🎵‌ ماجرای مومنی از اهل قزوین که ... 🌼 🌿 🌼 🌿 🌼 🌿 🌼
38- Tasharof-didane khane hazrate zahra.mp3
3.96M
🟢غیر از ظهور تو، مگر مادر چه می‌خواهد؟ داستان تشرّف یکی از سادات به محضر امام عصر عجّل‌الله تعالیٰ فرجه الشّریف، در حرم امام رئوف علیه‌السلام/ به اضطرار، پریشانی و مظلومیّت زینب کبریٰ سلام‌الله علیها «اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ»🤲😭
حرم
#تربیت_نسل_مهدوی 💠 راهکارهای #انس کودکان با امام زمان عج هماهنگ با #روانشناسی_رشد_کودک ✅اطلاعات خ
💠ادامه ی راهکارهای کودکان با امام زمان عج هماهنگ با ✅ داستان کسانی که با حضرت ارتباط داشته اند را بخوانید و برای فرزندان نقل کنید. ✅احترام به امام را به کودکان خود یاد دهید. مانند بلند شدن به احترام نام خاص حضرت. ✅ خودتان را آماده پاسخ گویی به سؤالات کودکان درباره امام شان نمایید. ✅ امام را به عنوان پدری مهربان که به همه کودکان توجه دارد، معرفی کنید. ادامه دارد... 📚منبع:hawzah.net به نقل از وبلاگ http://yamahdi-88.blogfa.com •┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عصربهمن ماه تون معطر به🌸🍃 بوی مهربانی💞 دلتون غرق عشق و محبت💞 لبتون خنـدون😊 زندگیتون مملو از آرامش😇 دقیقه هاتون بی نظیر👌 و لحظاتتون شیرین و ناب🎂🍰😊 در کنار خانواده و عزیزانتون😊
هدایت شده از حرم
4_435750524105523510.mp3
5.16M
همہ هسٺ آرزویـم ڪہ ببینـم از تـو رویـی 😍 دعاے امشب فراموش نشود❤️ 🎤 حاج مهدی میرداماد @haram110
9437182_889.mp3
7.72M
همه بهشته زیر قدمای مادر (سرود) #میرداماد
9437833_141.mp3
9.09M
ام النجبا یا زهرا ، اشفعی لنا یا زهرا (سرود) #میرداماد
9437856_516.mp3
10.77M
می خونم همیشه برام هیچ کی مادر نمیشه (سرود) #میرداماد
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ الان یک هفته است از سر صلاة صبح تو رادیو، تا اخبار پس از شامگاهی تو تلویزیون، اعلام می‌کنه، زنهار!! آگاه باشید و هوشیار که هوا این هفته سرد خواهد شد!! حالا چی؟ چند درجه، فقط چند درجه ناقابل هوا قراره سرد بشه مطمئنم که کل سیستم هواشناسی رو، این جدیدی ها اداره می‌کنند که اینقدر هول برشون داشته وگرنه قدیمی‌ترها یادشونه زمستون‌های سرد و بخاری‌های نفتی پِت پِتی رو!! برف‌های سفید و چکمه‌های رنگی کفش ملی رو از اول مهر هوا رو به خنکی می‌رفت، آبان دیگه سرد بود مدرسه‌ها بخشنامه داشتند، از وسط آذر بخاری روشن می‌کردند، قبلش باید دیگ دیگ می‌لرزیدی تو کلاس از همون اول پائیز لباس کاموایی‌ها از تو بقچه در میومد، کی با یه تا پیرهن می‌گشت تو خونه؟ دو لا، سه لا لباس می‌پوشیدی یه بافتنی مامان دوز هم روش، جوراب از پامون کنده نمی‌شد اوایل آبان بخاری‌های نفتی و علاالدین های سبز و کرمی رنگ از تو انباری‌ها درمیومد تویست هم بود که ژاپنی بود و با کلاس، تازه بو هم نمیداد بخاری نفتی‌ها اکثرا یا ارج بودند یا آزمایش، همشون هم سبز و سیاه ملت یا بشکه دویست و بیست لیتری نفتی تو حیاط داشتند یا مثل ما اگه باکلاس بودند، یه تانکر بزرگ ته حیاطشون! نفت آوردن نوبتی بود، پسر و دختر هم نداشت، اگه زرنگ بودی و یادت بود تا قبل از غروب بری و سهمت رو بیاری که هیچ وگرنه تاریک و ظلمات باید می‌رفتی ته حیاط بشکه به دست، عینهو کوزت برف که اکثراً بود رو زمین شده دو سانت، برف هم اگه نبود، یخ زده بود زمین، باید تاتی تاتی می‌رفتی تا دم تانکر، گاهی مجبور بودی از تو بشکه‌های بیست و دو لیتری نفت رو منتقل کنی به بشکه‌های کوچولو اون موقع یه وسیلهٔ کارآمدی بود که هیچ اسم خاصی هم نداشت از قضای روزگار یه لوله کرم رنگ با یه چی آکاردئون مانند نارنجی به سرش و شیلنگی که عین خرطوم فیل آویزون بود، خدایی اسم نداشت ولی کار راه بنداز بود بخاری رو میذاشتن تو هال و بسته به شرایط جوی و گذر فصل، دکوراسیون خونه رو هی تغییر می‌دادند یعنی سرد و سردتر که می‌شد در اتاق‌ها یکی یکی بسته می‌شد و محترمانه منتقل می‌شدی به وسط هال دی و بهمن عملاً خونه یه هال داشت با دمای قابل تحمل و یه آشپزخونهٔ گرم اتاق‌ها در حد سیبری سرد بودند و اگه یه وقت قصد می‌کردی بری تو اتاقت و یه چیزی برداری باید یه نفس عمیق می‌کشیدی درو باز می‌کردی، به دو می‌رفتی و به دو برمی‌گشتی تو همون زمان، حداقل چهار نفر با هم داد می‌زدند درو ببند!! سوز اومد!!! باد بردمون!!! گاهی که خسته می‌شدی و دلت می‌خواست بری تو اتاقت، یا امتحانی چیزی داشتی یه بخاری برقی قرمز با دو تا لولهٔ سفالی سیم پیچ شده می‌دادند زیر بغلت بدیش به این بود که باید می‌رفتی تو بغلش می‌نشستی تا گرم بشی دو قدم دور می‌شدی نوک دماغت قندیل می‌بست بخاری محل تجمع کل خانواده بود موقع سریال همه از هم سبقت می‌گرفتند که نزدیکترین جا رو به بخاری پیدا کنند، حتی روایته شام هم نصفه ول می‌کردند از هول دور موندن از بخاری پشت بخاری معمولاً مخفیگاه جوراب‌های شسته شده بود که باید خشک می‌شد تا صبح به پا بکشی و بری مدرسه و اما روی بخاری آشپزخونهٔ دوم مامان بود همیشه یه چیزی بود برای خشک شدن اگر هم نبود پوست‌های پرتقالی بود که بابا شکل آدمک و ترازو و گربه ردیف می‌کرد رو بخاری تا بوی بد نفت زیر عطر پوست پرتقال‌های نیم سوز گم بشه موقع خواب، دل شیر می‌خواست سرت رو بذاری رو بالش یخ زده، پتو و بالش رو پهن می‌کردیم رو بخاری، بعد هم جلدی تاش می‌کردیم که گرمیش نره سرت رو که می‌ذاشتی رو بالش گرم انگار گرمی آفتاب وسط تابستون که آروم لابه لای موهات نفوذ می‌کرد پتوهای ببر و طاووس نشان و لحاف‌های پنبه‌ای ساتن دوز رو تا زیر چونه بالا می‌کشیدیم بیرون سرد بود، خیلی سرد! ولی دلمون گرم بود، گرم به سادگی زندگیمون، به سادگی بچگیمون، دلمون گرم بود به فرداهایی که میومد، فرداهایی که سردیش اثری نداشت تو شادیمون، شادی بچه‌هایی که با چکمه‌های رنگی کفش ملی تو راه مدرسه گوله برفی رو سمت هم پرتاب می‌کردند بچه‌هایی که گرچه دست‌هاشون مثل لبو قرمزِ قرمز بود ولی دل‌هاشون گرمِ گرم بود❤️ ─┅─═इई🌸🌺🌸ईइ═─┅─
خدایا🙏 در واپسین شبهای بهمن ماه گل امید را در 🌼 دلهای ما بکار تاجوانه مهر و دوستی بزند 🌼🍃 الهی🙏 کمکمان کن آن راهی رابرویم که موجب رضایت توست❤️ وآرامشت را نصیب دلهای مابفرما🙏 آمین یا رَبَّ 🙏 🌼شب با تمام یکرنگی‌اش 🍃چه ساده آرامش میبخشد 🌼چه خوب میشد 🍃ما هم مثل شب باشیم 🌼یکرنگ ولی آرامبخش 🍃