eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
658 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
✅مصرف روغن زیتون بعد از افطار و به همراه سحری 🍈 مصرف ۱ قاشق روغن زیتون شی قبل از خواب و به همراه سحری می تواند خالی شدن معده را به تاخیر انداخته و «بوی بد دهان»را در طی روز کاهش دهد، بعلاوه روغن زیتون از ایجاد یبوست در طول روز نیز جلوگیری میکند. @haram110
قال الإمام عليّ عليه السلام: اِستَنزِلُوا الرِّزقَ بِالصَّدَقةِ. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: روزى را ، با صدقه فرود آوريد . بحار الأنوار : 78/68/13 . @haram110
✍امیرالمؤمنین علیه السلام: خداوند روزه را واجب کرد تا بوسیله آن اخلاص خلق را بیازماید 📚حکمت ۲۵۲ نهج البلاغه @haram110
🔴 پاداش کنترل خشم در ماه رمضان ✍امام رضا علیه السلام: هر كس در آن ( ماه رمضان )، خشم خود را نگه دارد، خداوند نيز روز قيامت، خشمش را از او نگه خواهد داشت. 📚 بحارالأنوار، ج ۹۶، ص ۳۴ @haram110
حرم
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_چهل_وهشتم🎬 اما من آمادگیشو نداشتم.... گفت: "اگ
💑 📚 🎬 دیگه نمیتونستم تظاهر کنم. از اون لحظه اشک چشمم خشک نشد. منوچهر هم دیگه آروم نشد. از تخت کنده میشد. سرش رو میذاشت روي شونه ام و باز میخوابید. از زور درد نه میتونست بخوابه، نه بشینه.... همه اومده بودن. هدي دست انداخت گردن منوچهر و همدیگه رو بوسیدن. نتونست بمونه. گفت: "نمی تونم این چیزا رو ببینم. ببریدم خونه " فریبا هدي رو برد.... یدفعه کف اتاق رو نگاه کردم دیدم پر از خونه آنژیوکت از دستش در اومده بود و خونش میریخت.... پرستار داشت دستش رو می بست که صداي اذان پیچید توي بیمارستان. منوچهر حالت احترام گرفت. دستش رو زد توي خون ها که روي تشک ریخته بود و کشید به صورتش.... پرسیدم: "منوچهر جان، چیکار میکنی؟" گفت: "روي خون شهید وضو میگیرم" دو رکعت نماز خوابیده خوند. دستش رو انداخت دور گردنم. گفت: "منو ببر غسل شهادت کنم" مستاصل موندم... گفت: " نمیخوام اذیت شي " یه لیوان آب خواست. تا جمشید یه لیوان آب و بیاره، پرستار یه دست لباس آورد و دوتایی لباسش رو عوض کردیم. لیوان آب رو گرفت. نیت غسل شهادت کرد و با دست راستش آب رو ریخت روي سرش... جایی از بدنش نمونده بود که خشک باشه. تا نوك انگشتای پاش آب میچکد ... سرم رو گذاشتم روي دستش. گفت: "دعا بخون" انقدر آشفته بودم که تند تند فاتحه میخوندم. حمد و سه تا قل هو االله و انا انزلنا میخوندم. خندید گفت: "انگار تو عاشق تري. من باید شرم حضور داشته باشم. چرا قاطی کردي؟!" همدیگه رو بغل کردیم و گریه کردیم ... گفت: "تو رو خدا، تو رو به جان عزیز زهرا دل بکن" ... 📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق ✍نویسنده:مریم برادران
حرم
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_چهل_ونهم🎬 دیگه نمیتونستم تظاهر کنم. از اون ل
📚 🎬 من خودخواه شده بودم. منوچهر رو براي خودم نگه داشته بودم. حاضر شده بودم بدترین دردا رو بکشه، ولی بمونه.... دستم رو بالا آوردم و گفتم: "خدایا، من راضی ام به رضای خودت. دلم نمیخواد منوچهر بیشتر از این عذاب بکشه" منوچهر لبخند زد و تشکر کرد.... دهنش خشک شده بود. آب ریختم دهنش. نتونست قورت بده. آب از گوشه ي لبش ریخت بیرون. اما «یاحسین» قشنگی گفت... به فهیمه و محسن گفتم وسایلش رو جمع کنن و ببرن پایین... میخواستن منوچهر رو ببرن سی سی یو... از سر تا نوك انگشتای پاش رو بوسیدم.... برانکارد آوردن.. با محسن دست بردیم زیر کمرش، علی پاهاشو گرفت و نادر شونه هاش رو. از تخت که بلندش کردیم کمرش زیر دستم لرزید... منوچهر دعا کرده بود آخرین لحظه روي تخت بیمارستان نباشه.... 《او را بردند.... از در که وارد شد، منوچهر را دید. چشمهاش رابست. گفت: "تو را همه جوره دیده ام. همه را طاقت داشتم. چون عاشق روحت بودم، ولی دیگر نمیتوانم این جسم را ببینم" صورت به صورتش گذاشت و گریه کرد. سر تا پاش را بوسید. با گوشه ي روسري صورت منوچهر را پاك کرد و آمد بیرون. دلش بوي خاك می خواست. دراز کشید توی پیاده رو و صورتش را گذاشت لب باغچه ي کنار جوي آب. علی ریز بغلش را گرفت، بلندش کرد و رفتند خانه. تنها بر می گشت. چه قدر راه طولانی بود. احساس می کرد منوچهر خانه منتظر است. اما نبود. هدي آمد بیرون. گفت: "بابا رفت؟" و سه تایی هم را بغل کردند و گریه کردند ....》 ... 📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق ✍نویسنده:مریم برادران
4_310226054725763444.mp3
2.12M
🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ✍غم نامه؛ امام زمان، از ما گله می کند... با همه رحمتش، با همه عشقش... اول دعایمان می کند؛ بعد گلایه... 🔊
4_5861495680220006796.mp3
4.96M
‍🎙 حجت الاسلام معاونیان 🎵‌ در همه حال منتظر و دعاگوی فرج امام زمان علیه السلام باشیم .............................. @haram110
حرم
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  #عصر_ظهور 🔹🔸🔸 #فصل_سوم #نقش_ترک‌ها_در_دوران_ظهور 🌸🌺🍃 #بخش
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 🌸🌺🍃 از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند: " دو خروج از طرف ترک‌ها رخ دهد که در یکی آذربایجان ویران و در دیگری که در جزیره واقع شود. عروسان حجله نشین، به وحشت افتند، در آن هنگام خداوند، مسلمانان را یاری نماید. قربانی بزرگ خدا در میان آنان خواهد بود " [۲] اگر این روایت را به تنهایی مورد بررسی قرار دهیم، میتوان گفت که شاید این روایت مربوط به هجوم ترکان مغول به سرزمینهای اسلامی باشد، که در نخستین مرحله آن، وقتی به آذربایجان رسیدند، آن را ویران ساختند، و سپس در فرات مسلمانان بر آنها پیروز گشتند و در چشمه جالوت و سایر اماکن، قربانی بزرگی در بین آنان بود. اما اگر این روایت را کنار روایت پیشین قرار دهیم، احتمال دارد که منظور از ترک ها، روس‌ها باشند و نخستین هجوم آنها اشغال آذربایجان قبل و بعد از جنگ جهانی دوم باشد و هجوم دوم، هجوم به طرف " جزیره " است که نام مکانی در حد فاصل بین عراق و سوریه نزدیک منطقه قرقیسیا است. هجوم آنان به آن منطقه هنگام خروج سفیانی است و مفهوم پیروز شدن مسلمانان در آن درگیری پیروزی غیر مستقیمی است که با هلاکت دشمنان اسلام به دست خواهد آمد. در منطقه درگیری قرقیسیا درفش و پرچم هدایت گری یا پرچمی که پیروزی مسلمانان را به همراه داشته باشد وجود ندارد و بشارت پیامبر و امامان علیهم السلام، بدین جهت است که در این کارزار، ستمگران با شمشیرهای یکدیگر به هلاکت میرسند. د: روایات مربوط به فرود ترک‌ها در منطقه " جزیره " و " فرات " است که احتمالا مراد از ترک ها، روس‌ها هستند، زیرا فرود آنها همزمان با فرود رومیان در منطقه رمله فلسطین و سواحل آن است. قبلا اشاره کردیم که قرقیسیا منطقه ای در نزدیکی " جزیره " است که به " دیار بکر " و " جزیره ربیعه " معروف است، و مفهوم کلمه " جزیره " که در کتاب های تاریخی بیان شده، همین نقطه است، نه جزیرة العرب یا جزیره ای دیگر. این حادثه منافاتی با فرود ترکان مغول در جزیره فرات در قرن هفتم هجری ندارد، که برخی آن را از جمله نشانه‌های ظهور حضرت به حساب آورده اند، زیرا نشانه ظهور، فرود و سپس نبرد آنان با سفیانی در منطقه قرقیسیا خواهد بود. روایات آشوب گری ترکان مغول و هجوم آنان به سرزمین‌های اسلامی در زمره روایات مربوط به حوادث و پیش بینی‌ها و معجزات نبی اکرم صلی الله علیه و آله است که مسلمانان از آن آگاه بوده و در صدر اسلام نقل میکردند. در زمان حمله مغول‌ها و پس از آن، این روایات بر سر زبانها افتاد، روایاتی که فرو نشستن آشوب آنان و پیروزی مسلمانان را نیز نوید میداد. بدون آنکه اشاره ای به ظهور حضرت مهدی علیه السلام داشته باشد. اینک به نمونه ای از روایات مربوط به حمله مغول‌ها توجه کنید: از حضرت علی علیه السلام نقل شده که فرمود:...... ---------- [۲]: 📚۲. الملاحم والفتن ص ۳۲.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا