حرم
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_چهل_وهشتم🎬 اما من آمادگیشو نداشتم.... گفت: "اگ
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_چهل_ونهم🎬
دیگه نمیتونستم تظاهر کنم.
از اون لحظه اشک چشمم خشک نشد. منوچهر هم دیگه آروم نشد.
از تخت کنده میشد. سرش رو میذاشت روي شونه ام و باز میخوابید. از زور درد نه میتونست بخوابه، نه بشینه....
همه اومده بودن. هدي دست انداخت گردن منوچهر و همدیگه رو بوسیدن. نتونست بمونه.
گفت: "نمی تونم این چیزا رو ببینم. ببریدم خونه "
فریبا هدي رو برد....
یدفعه کف اتاق رو نگاه کردم دیدم پر از خونه آنژیوکت از دستش در اومده بود و خونش میریخت....
پرستار داشت دستش رو می بست که صداي اذان پیچید توي بیمارستان. منوچهر حالت احترام گرفت. دستش رو زد توي خون ها که روي تشک ریخته بود و کشید به صورتش....
پرسیدم: "منوچهر جان، چیکار میکنی؟"
گفت: "روي خون شهید وضو میگیرم"
دو رکعت نماز خوابیده خوند. دستش رو انداخت دور گردنم.
گفت: "منو ببر غسل شهادت کنم"
مستاصل موندم...
گفت: " نمیخوام اذیت شي "
یه لیوان آب خواست. تا جمشید یه لیوان آب و بیاره، پرستار یه دست لباس آورد و دوتایی لباسش رو عوض کردیم. لیوان
آب رو گرفت. نیت غسل شهادت کرد و با دست راستش آب رو ریخت روي سرش...
جایی از بدنش نمونده بود که خشک باشه. تا نوك انگشتای پاش آب میچکد ...
سرم رو گذاشتم روي دستش.
گفت: "دعا بخون"
انقدر آشفته بودم که تند تند فاتحه میخوندم. حمد و سه تا قل هو االله و انا انزلنا میخوندم.
خندید گفت: "انگار تو عاشق تري. من باید شرم حضور داشته باشم. چرا قاطی کردي؟!"
همدیگه رو بغل کردیم و گریه کردیم ...
گفت: "تو رو خدا، تو رو به جان عزیز زهرا دل بکن"
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
حرم
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_چهل_ونهم🎬 دیگه نمیتونستم تظاهر کنم. از اون ل
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_پنجاهم🎬
من خودخواه شده بودم.
منوچهر رو براي خودم نگه داشته بودم.
حاضر شده بودم بدترین دردا رو بکشه، ولی بمونه....
دستم رو بالا آوردم و گفتم: "خدایا، من راضی ام به رضای خودت. دلم نمیخواد منوچهر بیشتر از این عذاب بکشه"
منوچهر لبخند زد و تشکر کرد....
دهنش خشک شده بود. آب ریختم دهنش. نتونست قورت بده. آب از گوشه ي لبش ریخت بیرون. اما «یاحسین» قشنگی گفت...
به فهیمه و محسن گفتم وسایلش رو جمع کنن و ببرن پایین...
میخواستن منوچهر رو ببرن سی سی یو...
از سر تا نوك انگشتای پاش رو بوسیدم....
برانکارد آوردن..
با محسن دست بردیم زیر کمرش، علی پاهاشو گرفت و نادر شونه هاش رو.
از تخت که بلندش کردیم کمرش زیر دستم لرزید...
منوچهر دعا کرده بود آخرین لحظه روي تخت بیمارستان نباشه....
《او را بردند....
از در که وارد شد، منوچهر را دید. چشمهاش رابست. گفت: "تو را همه جوره دیده ام. همه را طاقت داشتم. چون عاشق روحت بودم، ولی دیگر نمیتوانم این جسم را ببینم"
صورت به صورتش گذاشت و گریه کرد. سر تا پاش را بوسید. با گوشه ي روسري صورت منوچهر را پاك کرد و آمد بیرون.
دلش بوي خاك می خواست. دراز کشید توی پیاده رو و صورتش را گذاشت لب باغچه ي کنار جوي آب. علی ریز بغلش را گرفت، بلندش کرد و رفتند خانه. تنها بر می گشت. چه قدر راه طولانی بود. احساس می کرد منوچهر خانه منتظر است. اما نبود. هدي آمد بیرون. گفت: "بابا رفت؟" و سه تایی هم را بغل کردند و گریه کردند ....》
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
4_310226054725763444.mp3
2.12M
#فایل_صوتي_امام_زمان
🎧آنچه خواهید شنید؛👇
✍غم نامه؛
امام زمان، از ما گله می کند...
با همه رحمتش،
با همه عشقش...
اول دعایمان می کند؛ بعد گلایه...
#استاد_شجاعی 🔊
4_5861495680220006796.mp3
4.96M
🎙 حجت الاسلام معاونیان
🎵 در همه حال منتظر و دعاگوی فرج امام زمان علیه السلام باشیم
..............................
@haram110
حرم
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 #عصر_ظهور 🔹🔸🔸 #فصل_سوم #نقش_ترکها_در_دوران_ظهور 🌸🌺🍃 #بخش
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#عصر_ظهور 🔹🔸🔸
#فصل_سوم
#نقش_ترکها_در_دوران_ظهور 🌸🌺🍃
#بخش_دوم
از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند:
" دو خروج از طرف ترکها رخ دهد که در یکی آذربایجان ویران و در دیگری که در جزیره واقع شود.
عروسان حجله نشین، به وحشت افتند، در آن هنگام خداوند، مسلمانان را یاری نماید. قربانی بزرگ خدا
در میان آنان خواهد بود " [۲]
اگر این روایت را به تنهایی مورد بررسی قرار دهیم، میتوان گفت که شاید این
روایت مربوط به هجوم ترکان مغول به سرزمینهای اسلامی باشد، که در نخستین
مرحله آن، وقتی به آذربایجان رسیدند، آن را ویران ساختند، و سپس در فرات
مسلمانان بر آنها پیروز گشتند و در چشمه جالوت و سایر اماکن، قربانی بزرگی در
بین آنان بود.
اما اگر این روایت را کنار روایت پیشین قرار دهیم، احتمال دارد که منظور از
ترک ها، روسها باشند و نخستین هجوم آنها اشغال آذربایجان قبل و بعد از جنگ
جهانی دوم باشد و هجوم دوم، هجوم به طرف " جزیره " است که نام مکانی در حد
فاصل بین عراق و سوریه نزدیک منطقه قرقیسیا است. هجوم آنان به آن منطقه
هنگام خروج سفیانی است و مفهوم پیروز شدن مسلمانان در آن درگیری پیروزی
غیر مستقیمی است که با هلاکت دشمنان اسلام به دست خواهد آمد. در منطقه
درگیری قرقیسیا درفش و پرچم هدایت گری یا پرچمی که پیروزی مسلمانان را به
همراه داشته باشد وجود ندارد و بشارت پیامبر و امامان علیهم السلام، بدین جهت است که
در این کارزار، ستمگران با شمشیرهای یکدیگر به هلاکت میرسند.
د: روایات مربوط به فرود ترکها در منطقه " جزیره " و " فرات " است که احتمالا
مراد از ترک ها، روسها هستند، زیرا فرود آنها همزمان با فرود رومیان در منطقه
رمله فلسطین و سواحل آن است.
قبلا اشاره کردیم که قرقیسیا منطقه ای در نزدیکی " جزیره " است که به " دیار
بکر " و " جزیره ربیعه " معروف است، و مفهوم کلمه " جزیره " که در کتاب های
تاریخی بیان شده، همین نقطه است، نه جزیرة العرب یا جزیره ای دیگر.
این حادثه منافاتی با فرود ترکان مغول در جزیره فرات در قرن هفتم هجری
ندارد، که برخی آن را از جمله نشانههای ظهور حضرت به حساب آورده اند، زیرا
نشانه ظهور، فرود و سپس نبرد آنان با سفیانی در منطقه قرقیسیا خواهد بود.
روایات آشوب گری ترکان مغول و هجوم آنان به سرزمینهای اسلامی در زمره
روایات مربوط به حوادث و پیش بینیها و معجزات نبی اکرم صلی الله علیه و آله است که مسلمانان
از آن آگاه بوده و در صدر اسلام نقل میکردند. در زمان حمله مغولها و پس از آن،
این روایات بر سر زبانها افتاد، روایاتی که فرو نشستن آشوب آنان و پیروزی
مسلمانان را نیز نوید میداد. بدون آنکه اشاره ای به ظهور حضرت مهدی علیه السلام داشته
باشد.
اینک به نمونه ای از روایات مربوط به حمله مغولها توجه کنید:
از حضرت علی علیه السلام نقل شده که فرمود:...... #ادامه_دارد
----------
[۲]: 📚۲. الملاحم والفتن ص ۳۲.
❌ گوش دادن به صوت قاریان سنی⁉️
من تعجب می کنم از این محافل قرآنی، چنان می گویند استاد مرحوم عبدالباسط یا منشاوی که فکر می کنی امام زاده است!! او یک سنی بوده که قرآن خوانده، تو چگونه می گویی این مرحوم است؟
اگر به قرآن خواندن صرف باشد که خوارج بهتر از همه قرآن می خواندند؟!!
کسی که ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را قبول نداشته باشد مرحوم است؟؟! (خدا در جای جای قرآن منکر ولایت امیرالمؤمنين علیه السلام را مغضوب و ملعون خوانده! پیغمبر در خطبه غدیر منکر ولایت را ملعون خوانده! صدها و صدها روایت، گویای این حقیقت اعتقادی شیعه است)
حال تو به کسی که منکر ولایت امیرالمؤمنين عليه السلام بوده می گویی مرحوم؟؟!!
منکر ولایت، مورد رحمت خداست؟؟!!
پس تو الفبای تشیع را نفهمیده ای!
که اگر کسی ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را نداشته باشد تمام قرآن را از حفظ بخواند، همه شب تا به صبح قرآن بخواند، این فرد مغضوب خداست
مغضوب علیهم یعنی کسی که ولایت اهل بیت علیهم السلام را نداشته باشد
مغضوب علیهم یعنی کسی که امام زمان خویش را نشناسد!
چطور به یک سنی که ولایت امام زمان و امامت امام زمان را قبول نداشته باشد می گویی مرحوم؟!
خط قرمز ما ولایت امیرالمؤمنين علیه السلام است...
خط قرمز ما امام زمان علیه السلام است و بس...
هر که معرفت به امام زمان علیه السلام نداشت یا امام زمان علیه السلام ما را به امامت نشناخت، برو نمرده به فتوای من بر اون نماز کن (نماز میت بخوان) مرده است یعنی هیچ نصیب و بهره ای از دین خدا نبرده...
انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم... فقط نسبت به معصومین علیهم السلام
قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد...
ایمان به جز از حب علی پایه ندارد...
🎙 بخشی از سخنرانی استاد معاونیان
@haram110