🚩یا لثارات الحسین
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در منزل حاجی صفری (آریاشهر)، در سال 1398 قمری می فرمود:
اين خون هاي عاشورا كه می جوشد، جوشش آن از خون يحيي پيغمبر علیه السلام بيشتر است و از چشم شما به صورت اشك مي آيد. هلال محرم كه طالع مي شود مثل يك خنجري است كه در دل شيعه مي خورد، اين بچه هاي ده دوازده ساله، عَلَم هاي كوچولو كوچولو بر مي دارند و در كوچه و خيابان و بازار راه مي افتند، حسين حسين علیه السلام مي گويند. اين نفس ها، اين داد و فريادها، اين ها جنبش و جوشش خون امام حسين علیه السلام است. گاهي هم به صورت خون از سينهها بيرون مي آيد، گاهي به صورت خون از پشت سرها بوسيله زنجيرها بيرون مي آيد، گاهي هم به وسيله ... از سرها بيرون مي آيد. اين ها جوشش خون امام حسين علیه السلام است. اين خون از جوش نمي افتد تا به هدف برسد، تا دنيا اصلاح شود، تا ظلم و ستيزه و ستم از روي زمين برداشته شود، تا عدل و داد و قسط، همگاني و همه جایي شود. و این امر انجام نمي شود جز به دست حضرت بقيةالله ارواحنا فداه. اين است معناي این كه او طلب ثار مي كند و آخذ بثار است. «اين الطالب بدم القتول بكربلا» بدین معناست، وگرنه شمر كه زنده نيست كه امام زمان علیه السلام سرش را ببرد، سنان كه زنده نيست كه امام زمان علیه السلام سرش را ببرد يا او را بكشد.
«يا لثارات الحسين» كه شعار اصحاب امام زمان علیه السلام است، معنايش همين است كه مي گويم. ايخونخواهان سيد الشهدا! بيایيد سيدالشهداء علیه السلام را به هدفش برسانيد، جور و ستم را ببريد، عدل و داد را بياوريد، فساد اخلاق را ببريد و صلاح بياوريد، كفر و الحاد را ببريد و ايمان و اسلام را بياوريد. اين، معناي «يا لثارات الحسين» است.
(سخنرانی های منزل حاجی صفری در آریاشهر تهران، شب12 محرم 1398 قمری)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
۲ شهریور ۱۳۹۹
✅ پاداش لعن بر قتله سیّدالشّهدا علیه السلام منقول از حضرت رضا علیه السلام
عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: يَا ابْنَ شَبِيبٍ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ وَ آلِهِ صلوات الله علیهم، فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْن. (امالی صدوق، ص130)
حضرت رضا علیه السلام به ریّانبن شبیب فرمود: ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در غرفههای بهشتی با رسول خدا صلّی الله علیه و آله و خاندانش باشی، پس قتله حسین بن علی علیه السلام را لعنت کن.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
۲ شهریور ۱۳۹۹
👌اگر دوست داری ثواب شهدای کربلا را داشته باشی، ....
عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا علیه السلام فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ لِي: يَا ابْنَ شَبِيبٍ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ: «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً».(امالی صدوق، ص129-130)
ريّان بن شبيب گفت: روز اوّل محرّم نزد حضرت رضا عليه السّلام رفتم. حضرت به من فرمود: اى ابن شبيب! اگر دوست دارى ثوابى مانند ثواب كسانى كه همراه حسين بن علىّ عليهما السّلام شهيد شدند داشته باشى، هر گاه به ياد او افتادى بگو: «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً» (اى كاش با آنان بودم و به فوز عظيم مي رسيدم).
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
۲ شهریور ۱۳۹۹
🤲درخواست آب برای کودکش ذلّت نیست
مرحوم آیت الله تولاّیی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود:
تا یاران امام حسین علیه السلام بودند، آنها به میدان می آمدند. از هجوم لشکر دفاع می کردند. گاهی هم به آنها حمله می کردند. اصحاب که کشته شدند، اهل بیت به میدان آمدند. اوّلین نفری هم که از بنیهاشم آمد، حضرت علی اکبر علیه السلام بود و آخرین نفرشان حضرت اباالفضل علیه السلام بود.
«لَمَّا رَأَى الْحُسَینُ علیه السلام مَصَارِعَ فِتْیانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ، عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ.»
اینها همه که کشته شدند، امام حسین علیه السلام یک مرتبه نگاه کرد، دید احدی از یارانش باقی نمانده است. جوانها همه قلم قلم، روی زمین افتاده اند. یارانش، پیرمردها، جوانها، کوچک، بزرگ، همه افتاده اند. هیچ کس نیست. خودش مانده است و خودش. چاره نیست. باید خودش جلو بیاید. این بود که سوار شد ولی با لباس جنگ نیامد؛ بلکه با لباس صلح آمد. یعنی شمشیر و سپر و این حرف ها نبود. عبا به دوشش بود. لباس صلح بود. جلوی لشکر آمد. قربان این شاه بی کس بروم! قربان این سلطان بی یاور بروم! خودش جلو آمد. در صدارت لشکر ایستاد. جایی که صدایش به گوش بزرگان لشکر دشمن برسد و روز قیامت نگویند: «ما ندانستیم! ما نفهمیدیم! ما نشناختیم!». برای اینکه حجّت بر آنها تمام شود، حسین بن علی علیه السلام قدم به قدم به موازین شرعی رفتار کرد. تمام کارهایی که امام حسین علیه السلام کرد، مطابق موازین فقه و شرع است. این که بچّه اش را آورد و گفت «آب بدهید»، ذلّت نیست. اشتباه نکنید! وظیفه امام حسین علیه السلام این است که بچّه اش را زنده نگه دارد. بچّه دارد از تشنگی میمیرد. وظیفهاش این است تا آن جایی که ممکن است، حفظ حیات بچّه کند. این را آورد گفت: «آب بدهید. بچّهام دارد میمیرد. آب بدهید.» وظیفه شرعی امام حسین علیه السلام است. اینها را «ذلّت» نمی گویند. امام حسین علیه السلام ناچار است استعانت بجوید، استمداد کند و استغاثه کند تا حجّت الهیه بر آنها تمام شده باشد. این بود به جایی آمد که صدایش به سران و افسران لشکر می رسید. ایستاد و با صدای بلند فریاد زد.
امام حسین علیه السلام سه فریاد زده است. یک هزار و سیصد و سی و سه سال است که فریاد امام حسین علیه السلام بین زمین و آسمان بلند است. گوش ها را می خراشد. چشم ها را به اشک می آورد. فریاد زد: «هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یرْجُو اللهَ بِإِغَاثَتِنَا؟» یعنی ای گروه مردم! آیا یک نفر دادرس هست بیاید به فریاد ما برسد؟ برای خدا به داد ما برسد؟ جواب ندادند. شما با ناله هایتان جواب بدهید. این ناله های شما قیمت دارد. این اشک ها و دست و سرها و صیحه های شما در درگاه خدا قیمت دارد. این صدای اوّل بود.
در صدای دوّم، چنین فرمود: «هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یخَافُ اللهَ فِینَا؟» آیا یک خداپرست هست که از خدا بترسد و دستش را به خون ما آلوده نکند؟
و فرمود: «هَلْ مِنْ ذَابٍّ یذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟» یعنی: آیا کسی هست که از حرم رسول خدا صلّی الله علیه و آله دفاع کند؟
اینجا بود که صدای ناله و شیون زنان حرم بلند شد؛ واویلا ...!
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، ماه رمضان 1392 قمری، مجلس هفتم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
۲ شهریور ۱۳۹۹
هدایت شده از حرم
Ziyarat e Ashura Farahmand_120516170200.mp3
4.27M
💠 زیارت #عاشورا
🎤🎤 #فرهمند
@haram110
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
۳ شهریور ۱۳۹۹
هدایت شده از حرم
Ostad_Raefipour_Maghamate_Ziarat.mp3
49.22M
💾🔊 #دانلود_سخنرانی استاد #رائفی_پور
📝 « #مقامات_زیارت_عاشورا »
#جلسه_چهارم
۳ شهریور ۱۳۹۹
هدایت شده از حرم
👇👇👇👇
#کلیپ_صوتی
💠 عنوان:
#بررسی_تحریفات_عاشورا_چهارم
👈 خلاصه ای از بحث:
" در این عزاداری ها ببینیم دلمان چه چیزی را می پسندد و حواسمان را متمرکز به خود کنیم."
🎙سخنران :
#دکتر_محمد_دولتی
⏰ زمان:۳۶دقیقه و ۳۷ثانیه
➖➖➖
⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ،
استماع فرمائید و نشر دهید.
👇👇👇👇
۳ شهریور ۱۳۹۹
هدایت شده از حرم
4_5987842665901719827.mp3
8.79M
۳ شهریور ۱۳۹۹
✅ پاداش لعن بر قتله سیّدالشّهدا علیه السلام منقول از حضرت رضا علیه السلام
عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: يَا ابْنَ شَبِيبٍ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ وَ آلِهِ صلوات الله علیهم، فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْن. (امالی صدوق، ص130)
حضرت رضا علیه السلام به ریّانبن شبیب فرمود: ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در غرفههای بهشتی با رسول خدا صلّی الله علیه و آله و خاندانش باشی، پس قتله حسین بن علی علیه السلام را لعنت کن.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
۳ شهریور ۱۳۹۹
سر نگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها
غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود .
ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد :
ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند
اگه دلتون شکست و اشکتون جاری شد برا سلامتی و فرج مولای غریبمون دعا کنین.
اللهم عجل لولیک الفرج...اللهم الرزقناتوفیق زیارة الحسین ع اللهم جعل عواقب امورناخیرا .اللهم الرزقناتوفیق الشهادة فی سبیلک
۳ شهریور ۱۳۹۹
مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته .
یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا .
در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان .
یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن .
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت.
با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه .
همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه.
چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ….
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن .
مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند .
یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت .
پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند
مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت
حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود .
حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
- اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
محتشم ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
- در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده .
محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله:
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
- با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند:
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد
خاموش محتشم که از این حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
- محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت
مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود .
مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا زور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب
۳ شهریور ۱۳۹۹
هدایت شده از حرم
🌸✨✨🌸
#معرفی_یاران_امام_حسین (ع)📜
#یار_سوم💕
💚 #عباس_بن_علی(ع)💚
زندگی💕
کنیه اش ابوالفضل است، و به او القاب دیگر مانند «قمر بنی هاشم»، «سقای کربلا»، «علمدار حسین» و غیره نیز دادهاند. طبق روایات شیعه او جوانی دلاور، زیبا و بلند قد بودهاست، در جنگهای صفین و نهروان در کنار پدرشعلی بن ابیطالب جنگیده است و او یکی از چند نفری است که در بین شیعیان به بابالحوایج معروفند.
او سه برادر تنی به نامهای جعفر، عبدالله و عثمان داشت که همگی آنان در روز عاشورا سال ۶۱ قمری در کربلا کشته شدند. او با لبابه دختر عبیدالله بن عباس ازدواج کرد و دارای چهار پسر به نامهای عبیدالله، فضل، حسن، قاسم و یک دختر شد. در خصوص تعداد فرزندان او اختلاف نظر وجود دارد. همه فرزندان او به جز عبیدالله بلاعقب ماندند.
#معرفی_یار_سوم_ادامه_دارد....
📗جعفریان، رسول (۱۳۸۶). تاملی در نهضت عاشورا. انصاریان.
📕 موسوی المقرم, سید عبدالرزاق. سردار کربلا. الغدیر.۲۵۳
و...
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
۳ شهریور ۱۳۹۹