eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه او از قبیله طی و از همین جهت طائی می گفتند. سنبسی را نیز با اعراب مختلف، سنبسی و ... خوانند. او از سران و اشراف کوفه و منافقان و حامیان سرسخت حکومت یزید بود و در کربلا در قتل و غارت و جنایات دیگر دست داشت. جنایاتش: روز عاشورا، آن زمان که عباس بن علی علیه السلام، به سمت رود فرات رفت تا برای خیمه های امام حسین علیه السلام آب بیاورد، حکیم همراه زید بن ورقاء در یکی از نخلستان های اطراف کمین کرد و بطور ناگهانی به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام حمله برد و دستان حضرتش را قطع کردند. به نقل برخی مورخین، حکیم بن طفیل در آخرین لحظه، عمودی از آهن به فرق مبارکش زد و آن حضرت نقش بر زمین شد. عده ای نام آن خبیث را، نوفل ازرق گفته اند. بعد از شهادت حضرت عباس علیه السلام حکیم جامه و سلاح او را به سرقت برداشت. تمام مقاتل، او را از قاتلین حضرت ابالفضل العباس علیه السلام می دانند. بعد از شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز عاشورا، به دستور عمر بن سعد همراه با 10 نفر دیگر بر بدن آن حضرت اسب تاختند و استخوان های سینه و پشت و پهلوی حضرتش را در هم شکستند (لعنت خداوند بر آنها) سرنوشت او: عبيد الله بن كامل از فرماندهان سپاه مختار او را دستگير كرده او را برهنه كردند و دست بسته در كنار ديوار نگاه داشتند و آن قدر تير بر او زدند تا مرد سپس سر او را به نزد مختار بردند. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
حرم
#رمان_مردی_در_آینه 📝 💟 #قسمت_چهل_چهارم 🎀بازگشت از جهنم دنبالم از آسانسور خارج شد ... - هر وقت ا
📝 💟 🎀معامله دوباره نشستم روي صندلي ... آدرنالين خونم بالا رفته بود ... اما نه به اندازه اي که بتونم بيشتر از اين بايستم و وزنم رو توي اون حالت نيم خيز ... روي دست هام نگه دارم ... - من ... نمي خواستم ... زبانش با لکنت باز شده بود ... - نمي خواستي يه مامور پليس رو بکشي ... همين طوري چاقو .. يهو و بي دليل رفت توي پهلوي من ... اونم دو بار ... نظرت چيه منم يهو و بي دليل يه گوله وسط مغزت خالي کنم؟ ... صورتش مي پريد ... دست هاش مي لرزيد ... ديگه نمي تونست کنترل شون کنه ... - اما يه چيزي رو مي دوني؟ ... من حاضرم باهات معامله کنم ... تو هر چي مي دوني در مورد لالا ميگي ... عضو کدوم گنگه ... پاتوق شون کجاست ... و اينکه چطور مي تونيم پيداش کنيم ... منم از توي پرونده ات ... يه جمله رو حذف مي کنم ... و فراموش مي کنم که خيلي بلند و واضح گفتم ... من يه کارآگاه پليسم ... نظرت چيه؟ ... به نظر من که معامله خوبيه ... ديرتر از دوست هات آزاد ميشي ... اما حداقل زمانيه که غذاي سگ نشدي ... اون وقت حکمت فقط يه اقدام به قتل ساده ميشه ... به علاوه در رفتن مچم از لگدي که بهش زدي ... ترسش چند برابر شد ... - اون يکي کار من نبود ... من با لگد نزدم توي دستت ... از چهره اش مشخص بود من پيروز شدم ... - اما من مي خوام اينم توي پرونده تو بنويسم ... اقدام به قتل پليس ... و ضرب و جرح در کمال خونسردي ... نظرت چيه؟ ... عنوانش رو دوست داري؟ ... مطمئنم دادستان که با ديدنش خيلي کيف مي کنه ... دستش رو آورد بالا توي صورتش ... و چند لحظه سکوت کرد... - باشه مرد ... هر چي مي دونم بهت ميگم ... کيم خيلي وقته توي نخ اون دختره است ... اسمش سلناست ... اما همه لالا صداش مي کنن ... يه دختر بي کس و کاره و توي کوچه ها وله ... بيشتر هم اطرافِ ... اون رو که بردن بازداشتگاه ... منم از روي صندلي اتاق بازجويي بلند شدم ... تمام وجودم از عرق خيس شده بود ... چند قدم که رفتم ديگه نتونستم راه برم ... روي نيمکت چوبي کنار سالن دراز کشيدم ... واقعا به چند تا دوز مورفين ديگه نياز داشتم ... اوبران نيم خيز کنارم روي زمين نشست ... - تو اينجا چي کار مي کني؟ ... فکر کردي تنهايي از پسش برنميام؟ ... لبخند تلخي صورتم رو پر کرد ... نمي تونستم بهش بگم واقعا براي چي اونجا اومدم ... - نميري دنبال لالا؟ ... - يه گروه رو می فرستم دنبالش ... پيداش مي کنیم ... تو بهتره برگردي بيمارستان ... پاشو من مي رسونمت ... حس عجيبي وجودم رو پر کرده بود ... - لويد ... تا حالا فقط جنازه ها رو مي ديدم و سعي مي کردم پرونده شون رو حل کنم ... اما اين بار فرق داشت ... من اون حس رو درک کردم ... حس اون بچه رو قبل از مرگ ... وحشت ... درد ... تنهايي ... اگه برگردم ديگه سر بازجويي خبرم نمي کنيد ... جايي نميرم ... همين جا مي مونم ... بايد همين جا بمونم ... ... ✍نویسنده :
✴️ پنجشنبه👈6 شهریور 1399 👈 7 محرم الحرام 1442👈27 اوت 2020 🕋 مناسب ها دینی و اسلامی. 🐪ملاقات امام حسین علیه السلام با عمر سعد ملعون. 💦منع آب ازحرم امام حسین علیه السلام . 🔘اولین روز مکالمه حضرت موسی علیه السلام با خداوند. 🎇امور اسلامی و دینی. ❇️روز خوب و خوش یمنی است برای: ✅آغاز بنایی و ساخت وساز . ✅ امور درختکاری. ✅و دیدار با مسولین و قاضی خوب است. 👶 مناسب زایمان و نوزاد برای پدر و مادرش خوش قدم و ستاره اقبال سبکی خواهد داشت . 🤒مریض امروز زود خوب می شود. 🚘 مسافرت: مسافرت بسیار خوب و سودمند و خیردارد. 🔭احکام نجوم. 🌗امروز برای امور زیر خوب است . ✳️شروع به کار وفعالیت ومشارکت . ✳️آغاز تعلیم و تعلم . ✳️و امور بازرگانی نیک است. 📛 و برای فروش جواهرات واستقراض مناسب نیست . 👩‍❤️‍👩امروز (روز پنجشنبه) مباشرت هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل از ان عاقل دانا اقا و بزرگوار شود .ان شاءالله. 💑 امشب: امشب (شبِ جمعه) مباشرت پس از فضیلت نماز عشاء مستحب و امید می رود فرزند حاصل از ان از ابدال و یاران امام زمان عجل الله فرجه الشریف گردد.ان شاءالله 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری باعث دولت می شود . 💉💉حجامت فصد خون دادن. یا و فصد باعث مرگ ناگهانی می شود . 😴 تعبیر خواب امشب: اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از آیه ی 8 سوره مبارکه "انفال" است. لیحق الحق ویبطل الباطل ولو..... وچنین برداشت میشود که میان خواب بیننده و شخص دیگری کدورت و دعوایی است که برای رفع آن دعوا را نزد حاکم یا قاضی و امثال آن ببرند و حقیقت معلوم گردد و حق به طرف خواب بیننده باشد ان شاءالله. در این مضامین قیاس شود. 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
هدایت شده از حرم
حرم: 👌دوستان و سروران گرامی! شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم. زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام: http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/ زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام: http://alkafeel.net/zyara/ توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است... 🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ... 🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ... 🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ... 🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند 🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸 🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁 ✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨ السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟 🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام) اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹
روضه حضرت علی اصغر علیه السلام مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود می فرمود: امشب می‌ خواهم مقتلی را که صحیح ‌ترین مقاتل است، برایتان بخوانم. مقاتل درباره شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام مختلف نوشته ‌اند، ولی اصحّ مقاتل همین است که امشب می ‌خواهم برایتان بخوانم. سیدالشهداء علیه السلام وقتی که در میانه میدان استغاثه کردند و برای اتمام حجّت فریاد کشیدند، صدایشان به حرم رسید. زن‌ها از صدای استغاثه امام حسین علیه السلام منقلب شدند. فرض کنید که شما از خانه بیرون بیایید و زن و بچه شما هم بدانند که شما دشمن دارید. اوضاع جوری است که آنها ندانند که بر سر شما چه آمده است ولی یک مرتبه فریاد شما بلند شود که: «آهای مسلمان ‌ها! به دادم برسید!» اگر این صدا به گوش زن و بچّه‌ ات برسد، چه حالی پیدا می ‌کنند؟ صدای استغاثه امام حسین علیه السلام به گوش زن و بچّه ایشان رسید. یک مرتبه، شصت و چهار زن و بچّه با صدای بلند، فریاد برآوردند: «وا محمّدا!»، «وا علیاه!» و «واحمزتاه!». فریادشان به آسمان رسید. سیدالشهداء علیه السلام چون صدای ناله زن‌ها را شنید، منقلب شد و به طرف خیمه‌ها برگشت. وقتی به در خیمه‌ها رسید، فرمود: زن‌ها!‌ چرا صدا زدید؟ من هنوز زنده ‌ام، چرا صدای ناله ‌تان را بلند کردید؟ تا من زنده هستم، نباید شما دادِ بی ‌کسی بکشید. دشمن شماتت می‌ کند! و برای من سرشکستگی است! حضرت شروع کردند به نصیحت کردن زن ‌ها. یک مرتبه چشم حضرت به علی اصغر علیه السلام افتاد که در بغل مادرش بود، صدا زد: «یا اُخْتَاه! نَاوِلِینِی وَلَدِی الرَّضِیعَ، حَتَّی اُوَدِّعَهُ». «خواهرم! برو آن بچّه شیرخوار را بیاور تا با او وداع کنم! برای آخرین بار، بچّه شیرخواره‌ام را ببوسم و ببویم.» اغلب شما به حال آمدید. می‌خواهم فریاد و ناله زن‌ها برای این کلمه بلند شود. زینب علیهاالسلام، بچّه را از مادرش رباب، گرفت. او را آورد و به اباعبدالله علیه السلام تقدیم کرد. اباعبدالله بچّه را بالاى دست گرفته. منظره بچّه دلخراش است. بچّه لاغر شده. بچّه رنگ از صورتش پريده. اين لب ‌ها از شدّت تشنگى مثل چوبِ خشكيده شده. هى سر را روى دوش بابا مي‌ گذارد. گاهى بلند مي‌ كند، گاهى سر را به سينه پدر مى ‌نهد. فاصله بين لشگر و حضرت خيلى بود. نمي‌دانم حالت تشنگى در اين بچّه چه اثرى كرده بود كه لشگر از دور مي‌ديدند على علیه السلام به خودش مى‌پيچد. خانه ‌ات خراب حرمله. اينكه بدين كودكى گناه ندارد يا كه سر رزم اين سپاه ندارد بس كه دل افسرده است آه ندارد راه دهيد آنكه را پناه ندارد عبارت مقتل این است: «وَ أَوْمَأَ إِلَیهِ لِیقَبِّلَهُ» بچّه به دست امام حسین علیه السلام است، اِی وای وای! مادرش نگاه می ‌کند، عمّه نگاه می ‌کند، خواهرش سکینه نگاه می ‌کند، سیدالشهداء علیه السلام صورتشان را نزدیک آوردند تا لب ‌هایشان را به صورت علی اصغر علیه السلام برسانند، خواست بچّه‌اش را ببوسد. ای خانه ‌ات خراب، حرمله! هنوز لب‌های امام حسین علیه السلام به صورت علی اصغر علیه السلام نرسیده بود، يك مرتبه ديد على علیه السلام مثل مرغ سركنده مشغول دست و پا زدن است. همین كه برگشت ديد گوش تا گوش رگ ‌های گردن على علیه السلام دريده شده! «فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکاهِلِ الْأَسَدِی بِسَهْمِهِ فَذَبَحَهُ مِنَ الْاُذُنِ اِلَی الْاُذُنِ.» بارالها! به حق این طفل رضیع، فرج امام زمان علیه السلام را الساعه اصلاح بفرما. (مسجد ملک، 1383 قمری، مجلس دهم و بیست و چهارم/ مسجد سید اصفهان، ماه رمضان 1393 قمری، مجلس چهارم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
7 محرّم 1 ـ ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد در شب هفتم امام حسین علیه السلام با عُمَر سعد ملاقات و گفتگو کردند. خولی بن یزید اصبحی چون عداوت شدیدی با امام علیه السلام داشت ماجرا را به ابن زیاد گزارش داد و آن ملعون نامه ای برای عُمَر سعد نوشت و او را از این ملاقات ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد. (1) 📚 منابع : 1. کلمات الإمام الحسین علیه السلام : ص 387. و ... .
7 محرّم 2 ـ منع آب از امام حسین علیه السلام در این روز آب را بر اهل بیت سیّد الشهداء علیه السلام بستند، چه اینکه نامه ی ابن زیاد بدین مضمون رسید که نگذارید حتّی یک قطره آب هم به آنها برسد. عمرو بن حجّاج زبیدی با چهار هزار تیر انداز مأمور منع آب فرات شدند، که به هیچ وجه آبی به خیمه گاه پسر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم برده نشود. (2) 📚 منابع : 2. الوقایع و الحوادث : ج 2، ص 153. فیض العلام : ص 146.
zekrhaye khorafi.ali.mp3
3.16M
اذکار خرافی
se letafat dar zendegi.soltanzade.mp3
3.36M
سه لطافت زندگی
masma.darestani.mp3
2.88M
بغض ماه محرم
ozrkhahi.ansarian.mp3
3.74M
عذرخواهی
چشم هایت به کربلا فهماند مست بودن به قیل و قال که نیست ظهر روز دهم نشان دادی مرد بودن به سن وسال که نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️مداحی کودک خردسال عرب برای حضرت علی اصغر علیه السلام...
😥 وقتی اسب امام حسین علیه السلام، خونین و با زین واژگون بازگشت مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سیّد عزیزالله تهران، در سال 1396 قمری می فرمود: من بچه بودم در سن ده دوازده سالگى. در يكى از كوچه‌ هاى محله مشهد، محله نوقان مشهد زندگی می کردیم. . آن وقت در محله حوض محمدعلی خان می‌نشستیم. آنجا مسقط الرأس من بود. آن‌جا بزرگ شده بودم. كوچه بن بستی بود. ده پانزده خانه بيشتر نداشت. سابق‌؛ یعنی پنجاه شصت سال قبل، رسم بود سالی یک مرتبه چاوش‌ ها عَلَم‌ ها را به دست می ‌گرفتند و در کوچه ‌ها می‌گشتند و چاوشی می ‌کردند و مردم را به کربلا دعوت می‌ کردند. هر كه دارد هوس كرب و بلا بسم الله هر كه دارد سر همراهى ما بسم الله اين شعرها را مى ‌خواندند و مردم منقلب مى ‌شدند و به شوق می آمدند. یکی از این محلّه می ‌آمد و یکی از آن محلّه می ‌آمد با او قرارداد مى ‌بستند. چهل پنجاه نفر يك قافله مى ‌شدند، يك صاحب علم و چاووش آنها را كربلا مي ‌برد و مي ‌آورد. رسم این قافله ها هم اين بود که وقتی از كربلا زوارشان را بر مى ‌گرداند، داخل صحن مى ‌آمدند پشت پنجره فولاد، و آن‌جا را زيارت مى ‌كردند و يكى ‌يكى كربلايى ‌ها را به خانه ‌هاشان مي ‌رساند. يك چايى مى ‌خوردند بعد يكى ديگر و يكى ديگر. همه كربلايى ‌ها را به خانه ‌هاشان مى ‌رساند. اگر یک كربلايى در سفر مي ‌مرد، اسب او را سياهپوش مى ‌كردند. بار و بنه‌ اش هم بالاي اسب قرار مي ‌دادند و آن را سياهپوش مي ‌كردند. وارد شهر كه مى ‌شدند پيش از همه و جلوتر از همه كربلايى ‌ها مى ‌آمدند و اين اسب بى‌صاحب را به در خانه صاحبش تحويل مى ‌دادند، فاتحه ‌اي مى ‌خواندند، قهوه ‌اى مى ‌خوردند و مى ‌رفتند. اين قانون بود. یک قافله از کربلا برگشته بود. در کوچه ما يكى از خانه‌ ها كربلايى داشت. از آن كوچه بن بست ما يك كربلايى رفته بود. جوانی 35-36 ساله بود. اين جوان در سفر كربلا مرد. خبر آوردند كربلايى فوت كرده و فلان روز قافله مي ‌آيد. اول کربلایی ‌ها را به حرم امام رضا علیه السلام می ‌برند و بعد، آنها را به خانه ‌هاشان می ‌آورند و اگر کسی در این سفر مرده باشد، اسب بى ‌صاحب و اثاثيه ‌اش را مي ‌آورند. آن روز شد. خانواده آن كربلايى سماور آتش كردند، قهوه درست كردند، خانه و كوچه را آب و جارو كردند. زن، فرزند، مادرش سياه به تن كردند. همسايه ‌ها را خبر كردند که امروز اسبِ بى‌ صاحب را مى ‌آورند. بياييد که ما مجلس عزا داريم. خوب ما هم همسايه بوديم. من و مادرم رفتيم. من هشت نه ساله بودم. آمديم و گفتند پيش از ظهر قافله مى ‌آيد. يك ساعت به ظهر، كوچه مهيا شده بود. زن و بچه با مادر و خواهر همه در حال گريه بودند. آقا اگر بدانید خانه این کربلایی چه خبر شد؟ يك ‌دفعه از انتهاى كوچه صدا بلند شد: ما سلام از روضه شير خدا آورده ‌ايم. اين، نشانه ورود بود. به محض این ‌كه اين صدا آمد، چنان ضجّه از زن و بچه اين مرد بلند شد كه آن سرش ناپيداست. همه را منقلب كرد. این‌ ها جلو رفتند. چاووش هم که آمد، با خود اسب سياه پوش را آورده بود. آقا چشمتان چنين روزى را نبيند. چشم این زن و بچه که به اسب افتاد ريختند دورش را گرفتند. من با چشم خودم ديدم که چطور بچه‌ صورتش را بر صورت اسب گذاشته بود و گریه می ‌کرد. زنش كنار اسب ايستاده و مشت بر سينه ‌اش مى ‌زد. من در همان بچگي به ياد زن و فرزند امام حسين علیه السلام افتادم. ای وای! اين اسب سياه‌ پوش است بچه ‌ها چه مى ‌كنند. صورتشان را بر صورتش مى ‌گذارند. يكى دست اسب را بغل كرده مى ‌بوسد و اشك مى ‌ريزد. گفتم خدا! اسب امام حسين علیه السلام سر تا پا خون‌آلود بود. زين اسب واژگون. امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه چنین روضه خوانده است: یا جدّاه! از بالای اسب افتادی. خود امام حسین علیه السلام به یک حالت، اسب امام حسین به یک حالت است. آمد یالش را به خون امام حسین غرقه کرد. چون خود اسب زخم نداشت روی زمین نشست دور بدن حسین بن علی و یالش را به خون سیدالشهداء علیه السلام رنگین کرد. «وَ أَسْرَعَ فَرَسُك» اسب روانه به طرف خیمه‌ها شد. اما با یک شور عجیبی! در روایت است که خدا این قصه را به موسی علیه السلام خبر داد که اسب حسین بن علی می‌آید و شیهه می زند. همینطور اشک از چشم‌ های این حیوان جاری است. هی همهمه می‌ کند. هی ناله می‌ کند. همه دور آن حیوان را گرفتند. 64 زن و بچه همینطور در بيابان همه با صداى بلند فریاد می زدند: وا محمدا! وا عليا! واحسینا! بارالها! الساعه فرج صاحبمان، امام زمانمان را برسان. (سخنرانی های مسجد سیّد عزیز الله تهران، روز 30 رمضان 1396 قمری/ سخنرانی های مسجد ملک، 1383 قمری، مجلس سیزدهم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
@haram110 🔸یکی از راههای درخواست حاجت، نوشتن عریضه به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که خود امام زمان علیه السلام عهده دار برآورده کردن آن حاجت میشوند. @haram110 🔸روش نوشتن عریضه اینگونه است که ابتدا متن زیر را در برگه ای بنویسبد: 🔹بسم الله الرحمن الرحیم كتبت يا مولاي صلوات الله عليك مستغيثا و شكوت ما نزل بي مستجيرا بالله عز و جل ثم بك من أمر قد دهمني و أشغل قلبي و أطال فكري و سلبني بعض لبي و غير خطير نعمة الله عندي 🔹أسلمني عند تخيل وروده الخليل و تبرأ مني عند ترائي إقباله إلي الحميم و عجزت عن دفاعه حيلتي و خانني في تحمله صبري و قوتي 🔹فلجأت فيه إليك و توكلت في المسألة لله جل ثناؤه عليه و عليك في دفاعه عني 🔹علما بمكانك من الله رب العالمين ولي التدبير و مالك الأمور واثقا بك في المسارعة في الشفاعة إليه جل‏ ثناؤه في أمري متيقنا لإجابته تبارك و تعالى إياك بإعطاء سؤلي و أنت يا مولاي جدير بتحقيق ظني و تصديق أملي فيك في أمر كذا و كذا (در اینجا بجای کذا و کذا حوائج خود را بنویسد) 🔹سپس بنویسید: فيما لا طاقة لي بحمله و لا صبر لي عليه و إن كنت مستحقا له و لأضعافه بقبيح أفعالي و تفريطي في الواجبات التي لله عز و جل 🔹فأغثني يا مولاي صلوات الله عليك عند اللهف و قدم المسألة لله عز و جل في أمري قبل حلول التلف و شماتة الأعداء فبك بسطت النعمة علي و اسأل الله جل جلاله لي نصرا عزيزا و فتحا قريبا فيه بلوغ الآمال و خير المبادي و خواتيم الأعمال و الأمن من المخاوف كلها في كل حال إنه جل ثناؤه لما يشاء فعال و هو حسبي وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ في المبدإ و المآل. @haram110 🔻سپس آن کاغذ را در گِل تمیزی بپیچید و به نزدیک جوی آب یا چاه عمیقی برود و آن را در آن جوی یا چاه بیندازید؛ یا اینکه بدون اینکه در گِل بپچید، در ضریح یکی از حرمهای مطهر ائمه علیهم‌السلام بیندازید. 🔻هنگام انداختن عریضه، به یکی از نواب امام زمان علیه السلام یعنی عثمان بن سعيد، محمد بن عثمان، حسين بن روح، علي بن محمد سمري متوجه شوید و یکی از آنها را صدا بزنید و بگویید: 🔹يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ (به جای فلان بن فلان، نام یکی از نائبان امام را بگوید) سَلَامٌ عَلَيْكَ أَشْهَدُ أَنَ‏ وَفَاتَكَ‏ فِي‏ سَبِيلِ اللَّهِ وَ أَنَّكَ حَيٌّ عِنْدَ اللَّهِ مَرْزُوقٌ وَ قَدْ خَاطَبْتُكَ فِي حَيَاتِكَ الَّتِي لَكَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هَذِهِ رُقْعَتِي وَ حَاجَتِي إِلَى مَوْلَانَا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَسَلِّمْهَا إِلَيْهِ فَأَنْتَ الثِّقَةُ الْأَمِين‏. 📚 بحار الانوار ج ۹۹ ص ۲۳۴ @haram110
🔹سیر را چگونه بخوریم؟ امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: خوردن سیر، صلاح نیست مگر به صورت پخته. مکارم الأخلاق،ص۱۸۲ @haram110 شخصی از امام صادق علیه السلام سوال نمود؛ زنی شب ها به خواب من می آِید و در خواب مرا به هراس می اندازد. دعایی به من تعلیم کن که از این گرفتای نجات پیدا کنم . امام صادق علیه السلام فرمودند: 🍃هنگام خوابیدن ۳۴ مرتبه الله اکبر و ۳۳ مرتبه الحمد لله و ۳۳ مرتبه سبحان الله بگو و سپس این ذکر را ده مرتبه بخوان؛ 🌸🍃لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ يُمِيتُ وَ يُحْيِي بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير🍃🌸ٌ 📚 اصول کافی ج ۴ کتاب الدعا ح ۳۳۰۹ ••●❥ @haram110 ❥●•
🔥🔥🔥بر شطرنج لعنتتتتتتت🔥🔥🔥🔥🔥 1️⃣عَنْ دُرُسْتَ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (الحجّ ۲۲- ۳۰) قَالَ الرِّجْسُ مِنَ الْأَوْثَانِ الشِّطْرَنْجُ وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ. 📚 الكافي ج۶- ص۴۳۵ زید شحّام گوید: از امام صادق علیه السلام. درباره فرموده خداوند عزّوجلّ پرسیدم که «پس از پلیدی بت‌ها اجتناب کنید واز گفته دروغ و باطل دوری کنید» فرمود : پلیدی بت ها، است و گفته باطل ،غِنا (آواز خوانی) است! 2⃣عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: الشِّطْرَنْجُ مِنَ الْبَاطِلِ 📚الكافي ج۶- ص۴۳۵ امام صادق علیه السلام فرمود : از (امور) است! 3⃣ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- عُتَقَاءَ مِنَ النَّارِ إِلَّا مَنْ أَفْطَرَ عَلَى مُسْكِرٍ أَوْ مشاحن [مُشَاحِناً] أَوْ صَاحِبَ شَاهَيْنِ قُلْتُ وَ أَيُّ شَيْ ءٍ صَاحِبُ الشَّاهَيْنِ قَالَ الشِّطْرَنْجُ. 📚 الكافي ج۶ص۴۳۵ امام صادق علیه السلام فرمود : در هر شب از ، برای الله عزّوجلّ، آزاد شوندگانی از آتش است، بجز کسی که با چیز مست کننده افطار کند یا شخص کینه ورز و دشمنی کننده یا صاحب و دارنده دو شاه! گفتم :صاحب دو شاه چیست ؟ فرمود : (صاحب) شطرنج! ✅در این ماه رمضان، جهت رفع موانع مغفرت، هر کسی نعوذ بالله دارنده شطرنج است، فوراً آن را نابود کند. 4⃣عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الشِّطْرَنْجِ وَ عَنْ لُعْبَةِ شَبِيبٍ الَّتِي يُقَالُ لَهَا لُعْبَةُ الْأَمِيرِ وَ عَنْ لُعْبَةِ الثَّلَاثِ فَقَالَ أَ رَأَيْتَكَ إِذَا مَيَّزَ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْبَاطِلَ مَعَ أَيِّهِمَا تَكُونُ قَالَ مَعَ الْبَاطِلِ قَالَ فَلَا خَيْرَ فِيهِ. 📚الكافي ج۶ص۴۳۶ از امام صادق علیه السلام درباره و بازی شبیب که به آن بازی امیر گفته می شود و بازی ثلاث، سؤال شد، امام فرمود: به من خبر ده وقتی که خداوند حق و باطل را از هم جدا کند، اینها با کدام خواهند بود؟ گفت : با فرمود: پس هیچ خیری در آن نیست! 5⃣عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الشِّطْرَنْجِ فَقَالَ دَعُوا الْمَجُوسِيَّةَ لِأَهْلِهَا لَعَنَهَا اللَّهُ. 📚 الكافي ج۶ص۴۳۷ از امام صادق علیه السلام در مورد سؤال شد،امام فرمود : را برای اهلش رها کنید، خدا آن را کند! و روایات بسیار زیاد دیگر درمورد شطرنج ذکر شده است . 🌹🌹کانال جذاب و بی نظیر حرم 🌹🌹 @haram110