هدایت شده از حرم
*تقویم عاشورا*
طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی میشود.
تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و میشود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرفهای مقتلنویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
*روز عاشورا چگونه گذشت؟*
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف میتواند داشته باشد) را استخراج کردهایم و روایات مقتلنگارها را با این ساعتها تنظیم کردهایم.
*۵:۴۷ اذان صبح*
امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب...
خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
*حدود ساعت ۶:۰۰*
امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خار بوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
*طلوع آفتاب*
کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبهای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشتهاند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکردهاند؟
آنها انکار کردند!
امام(ع) نامههایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کردهاست.
یکی از سران جبههی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمیپذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمیرهاند؟
اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروفشان را فرمودند:
«أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه...
فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.»
سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیدهاست.
*حدود ساعت ۸:۰۰*
بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند.
بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند.
چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
*حدود ساعت ۹:۰۰*
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل میکند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد.
اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد:
«نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.»
بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند:
«اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.»
چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمیدانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شدهاست.)
*حدود ساعت ۱۰:۰۰*
بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود:
«به گمانم حریف کشندهای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت.
بعداز عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کردهاست.
اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت.
امام(ع) او را دعا کرد.
گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها
هدایت شده از حرم
حمله کردند.
*حدود ساعت ۱۱:۰۰*
بعداز این حملات، امام(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد.
اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند که کسی از بنیهاشم به میدان برود.
انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند.
بعضی «در مقابل نگاه امام(ع)» شهید شدند.
یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم.
مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار، هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
*اذان ظهر*
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد.
چون که نوشتهاند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند:
یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم.
یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد.
امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند.
نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
*حدود ساعت ۱۳:۰۰*
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند.
بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود.
البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خواندهاست. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود:
«ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
*حدود ساعت ۱۴:۰۰*
عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند.
عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمهها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود:
«اکنون دیگر پشتم شکست.»
*حدود ساعت ۱۵:۰۰*
امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند.
وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخوارهاش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند.
شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند.
بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
در مقاتل نوشتهاند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمیکرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند:
«خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
*۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر*
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که میگفت:
«به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»
گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!»
گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد...
*حدود ساعت ۱۷:۰۰*
بعداز شهادت امام(ع)، عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشتهاند تمام این افراد، بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمهها گذاشت.
یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعداز شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع
هدایت شده از حرم
) جنگید تا شهید شد.
*نزدیک غروب آفتاب*
سر امام(ع) را از بدن جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد.
آنگاه، به دستور عمر سعد، بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب میدوانند تا استخوانهایشان هم خرد شود.
*۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب*
داستان روز غمانگیز عاشورا، اینطور تمام میشود! در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشتهام!»
@haram110
هدایت شده از حرم
صدا ۰۰۶.m4a
5.31M
🌷 خوب بنگر چقدر می آید
گوشواره به گوش دختر تو...
کن دعایی که لا اقل آن را
نربایند از دختر تو.....😭
🔷 حاج آقا حسینی
#محرم
#عاشورا
🚩 @haram110
هدایت شده از حرم
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
#جوون» غلام سیاهى که امیرمؤمنان على علیهالسلام او را خریدارى کرد و به ابوذر غفارى بخشیده بود.
او در ربذه، تبعیدگاه ابوذر، همراه ابوذر بود و پس از شهادت ابوذر در سال 32 هجرى به مدینه بازگشت و در خدمت امیرمؤمنین علیهالسلام و سپس امام حسن مجتبى علیهالسلام و پس از آن در خدمت امام حسین علیهالسلام بود.
او به همراه امام از مدینه به مکه آمد
امام علیهالسلام در روز عاشورا به وى فرمود:
تو از جانب ما آزادى!
تو در جستجوى عافیت با ما همراه بودى، پس خویش را در راه ما گرفتار مکن
«جوون» خود را به پاهاى حضرت انداخت و ملتمسانه عرض کرد:
پسر پیامبر! در خوشیها خانه شما بودم
حال در گرفتارى رهایتان کنم؟
آنگاه افزود:
بخدا سوگند میدانم بویَم ناخوشایند،
حَسَبم ناچیز و چهرهام سیاه است
پس بهشت را بر من ارزانى دار تا بویَم خوش و حَسَبم شریف و سیمایم سفید گردد.
به خدا سوگند از شما جدا نخواهم شد تا این خون من با خون شما بیامیزد.
پس از این گفتار، امام به وى اجازه داد
او شادمان به سوى میدان شتافت
سپس جنگید تا به فیض شهادت نائل آمد.
امام بر بالین وى حاضر شد
و اینگونه در حقش دعا کرد:
خدایا چهره او را سفید گردان
و بوى او را خوش گردان
و او را با اَبرار محشور کن
و بین او و محمد و آل محمد در بهشت
آشنایى برقرار ساز
💠🔹از امام سجّاد علیهالسلام نقل شده است: آنگاه که جمعى براى دفن شهیدان کربلا حاضر شدند، پیکر جوون را در حالى یافتند که با گذشت چند روز بوى بسیار خوشى از آن به مشام میرسید.
یه غلام هم داشت ابی عبدالله به نام واضح که حافظ قرآن بود
به میدان رفت پس از آنکه به زمین افتاد امام علیهالسلام بر بالینش حاضر شد و چون مشاهده کرد غلام نسبت به آن حضرت اظهار علاقه میکند، امام گریان شد و در کنارش نشست و صورت بر جبینش نهاد.
غلام که از این همه محبت به وجد آمده بود، شادمان شد و فریاد زد:
کیست همانند من که پسر پیامبر صورتش را بر صورتم قرار داده است
این را گفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
یکسان رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت:
در دین ما سیه نکند فرق با سپید
در اینجا امام علیهالسلام در لحظه شهادت صورت بر صورت غلامش میگذارد
یعنى همان ابراز محبتى را که درباره فرزند شجاع و دلبندش علیاکبر علیهالسلام میکند،
درباره غلامش نیز روا داشت.
یعنى اینها همه مجاهدان و شهیدان راه خدا هستند و همه آنها عزیز و گرامیاند
و همه در یک مسیر و براى یک هدف جهاد کردند و شربت شهادت نوشیدند.
📗برگرفته از كتاب نفس المهموم
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
➯ @haram110
هدایت شده از حرم
گریه حضرت نوح علیه السلام🏴
وقتی که حضرت نوح سوار کشتی شد، همه دنیا را سیر کرد، تا به سرزمین کربلا رسید، همینکه به سرزمین کربلا رسید، زمین کشتی او را گرفت، بطوری که حضرت نوح ترسید غرق شود، دستها را به دعا و نیایش برداشت، وپروردگارش را خواند و عرضکرد:
خدایا، من همه دنیا را گشتم، مشکلی برایم پیدا نشد، ولی تا به این سرزمین رسیدم ترس و وحشت عجیبی برایم ظاهر گشت، و بدنم لرزید و خوف شدیدی تمام وجودم را گرفت، که تا بحال اینجوری نشده بودم، خدایا علتش چیست؟
✔️حضرت جبرئیل نازل شد و فرمود:
ای نوح! در این سرزمین سبط خاتم پیغمبران و فرزند خاتم اوصیاء کشته می شود. و روضه کربلا را خواند.
حضرت نوح منقلب گشته و اشکهایش سرازیر شد و فرمود: ای جبرئیل قاتل او کیست که اینگونه ناجوانمردانه حسین را بشهادت میرساند؟!
حضرت جبرئیل فرمود:
او را کسی که نفرین شده اهل هفت آسمان و هفت زمین است می کشد.
حضرت نوح (درحالیکه ناراحت وگریان بود) قاتلین او را لعنت کرد، و کشتی براه افتاد تا به کوه جودی (حرم شریف حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است.) رسید و در آنجا ایستاد.
📚بحارالانوار: ج۴۴، ص۲۴
•✾📚 @haram110 📚✾•
هدایت شده از حرم
1_124581719763327091.mp3
589.8K
🔴مگه میشه با یه قطره اشک بر #امام_حسین کُل گُناهانت پاک بشه!!
⬅️بسیار #شنیدنی..
🎤حجت الاسلام #دارستانی
#نشر_دهید..
انتشار دهید
🌸فوق العاده زیبا و شنیدنی 🌸
هدایت شده از حرم
4_5944860145031840416.mp3
33.08M
مقتل خوانی جانسوز؛روز عاشورا
حجت الاسلام دارستانی
لطفا با حال مناسب روضه گوش کنید..
روز عاشوراست/کربلا غوغاست
تسلیت یاصاحب الزمان
هدایت شده از حرم
33.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد دارستانی
عاشورا.. حضرت زینب..رقیه
با دقت گوش بدین و نگاه کنین
هدایت شده از حرم
4_5845953477771002717.mp3
997.4K
هدایت شده از حرم
☑️ خوارزمی یکی از علمای اهل سنت در کتاب مقتل الحسین علیه السلام خود چنین اعتراف می کند:👇
💠 فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ وَ قَدْ ضَعُفَ عَنْ الْقِتَالِ فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٍ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَسَأَلْتُ الدِّمَاءَ مِنْ جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبِ لیسمح عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مُحَدَّدٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ فِی قَلْبِهِ فَقَالَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ إِلَهِی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِیٍّ غَیْرُهُ ثُمَّ أَخَذَ السَّهْمَ وَ أَخْرَجَهُ مِنَ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمِ کَالْمِیزَابِ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ فَلَمَّا امْتَلَأَتْ دَمًا رَمَى بِهِ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَمَا رَجَعَ مِنْ ذَلِکَ قَطْرَهً وَ مَا عَرَفْتَ الْحُمْرَهُ فِی السَّمَاءِ حَتَّى رَمَى الْحُسَیْنِ بِدَمِهِ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ ثَانِیًا فَلَمَّا امْتَلَأَتْ لَطَخَ بِهَا رَأْسُهُ وَ لِحْیَتِهِ وَ قَالَ هَکَذَا وَ اللَّهِ أَکُونَ حَتَّى أَلْقَى جَدِّی مُحَمَّداً وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی وَ أَقُولُ 👈یَا رَسُولَ اللَّهِ قَتَلَنِی فُلَانٌ وَ فُلَان👉
▪️چون بر بدن مبارک امام حسین علیه السلام ۷۲ زخم وارد شد ایستادند تا اندکى استراحت کنند، ضعف بر بدنشان غالب شده بود، به طوری که دیگر توان جنگ را نداشت، در این هنگام ناگاه سنگى آمد و بر پیشانیش خورد و خون جاری شد، پس پیراهنش را بالا گرفت تا خون را از پیشانیش پاک کند که ناگاه تیر تیز سه شعبه و مسمومى آمد و بر قلب حضرت نشست. امام حسین علیه السلام گفت: بسم اللّه و باللّه و على مله رسول اللّه. آنگاه سر به آسمان بلند کرد و عرضه داشت: خداى من! تو مىدانى که اینان کسى را مىکشند که روى زمین فرزند پیامبرى جز او نیست. امام تیر را از پشت سر بیرون آورد و خون مانند ناودان جارى شد. دستش را زیر محل زخم گرفت و چون پر از خون شد به آسمان پاشیدند. که قطره ای از این خون به زمین بازنگشت و پیش از آن سرخى در آسمان دیده نشده بود. دو مرتبه دسته مبارک را زیر زخم گرفت و چون از خون پر شد به صورت و محاسنش مالید و فرمود: اینگونه به خون خضاب خواهم بود تا جدّم محمدصلی الله علیه و آله را دیدار کنم و بگویم :
اى رسول خدا! فلانى و فلانى ( ابوبکر و عمر ) مرا کشتند.
📕📓مقتل الحسین ، خوارزمی [م. ۵۶۸]، جلد ۲، صفحه ۳۹ .
📸اسکن کتاب :
http://s3.picofile.com/file/8219912300/Picture.jpeg
📌 تمامی کسانی که در علم حدیث و رجال شناسی کار کرده اند همه به اتفاق گویند مراد از فلان و فلان یعنی:
ابوبکر بن ابی قحافه و عمر بن خطاب👉
⁉️حالا سوال پیش می آید که چرا خوارزمی از لفظ فلان استفاده کرد و مستقیما نگفت ابوبکر و عمر؟؟؟
بگذارید برای پاسخ ، مثالی
بزنیم👇
ظهیر اردبیلی یکی از علمای اهل سنت بوده است ؛
ظهیر اردبیلی اعتقاد داشته است که مدح صحابه بر روی منبر واجب نیست.
👈 و به خاطر این اعتقاد گردن ایشان را قطع کردند!!!!
ابن عماد حنبلی در کتاب الشذرات این مطلب را آورده است.
📓شذرات الذهب جلد ۱۰ صفحه ۲۴۰ .
📸اسکن کتاب :
http://s3.picofile.com/file/8219912900/Picture.jpeg
✅ حالا فکر کنید با چنین نگرشی اگر خوارزمی ، مستقیما نام ابوبکر و عمر را می برد ، چه می شد ؟
او قطعا جانش را از دست میداد.
==================
@haram110
هدایت شده از حرم
4_6012846625469236920.mp3
4.94M
🎙 حجت الاسلام دارستانی
🎵 ماجرای شنیدنیِ پیرمرد کربلایی که در نقش شمر تعزیه میخواند
◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تصویری
🖥 دردناکترين صحنه كربلا از ديد مالخاز سونگیو لاشفیلی(كشيش مسيحى)
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺صحنه ای عجیب در یک تعزیه
🔹سلام بر دلهای شکسته...
التماس دعای ویژه
هدایت شده از حرم
📢 #کسانی_که_عاشورا_کربلا_نیستند_چه_کنند؟
▪️ﺭﺍﻭﻱ به امام باقر علیه السلام ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﻓﺪﺍﻳﺖ ﺷﻮﻡ، ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎﻱ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻛﺮﺑﻠﺎﺳﺖ ﻭ ﺭﻓﺘﻦ ﻧﺰﺩ ﻗﺒﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻣﻤﻜﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﭼه کند؟ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺯﻭﺍﻝ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﻳﺎ ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻭﺩ، ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎ ﺳﻠﺎﻡ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮ ﻗﺎﺗﻠﻴﻦ ﺍﻭ ﻟﻌﻦ ﻭ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﻭ ﺭﻛﻌﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺪﺑﻪ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻘﻴﻪ ﻧﻤﻲ ﻛﻨد، ﺑﻪ ﮔﺮﻳﺴﺘﻦ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﺍ ﺩﺍﺭﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﺠﻠﺲ ﻋﺰﺍ ﻭ ﻣﺼﻴﺒﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺮ ﭘﺎ ﻛﻨﺪ. ﻭ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺗﻌﺰﻳﺖ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ، ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺛﻮﺍﺑﻬﺎ ﺭﺍ ﺿﺎﻣﻨﻢ. ﮔﻔﺘﻢ: ﻓﺪﺍﻳﺖ ﺷﻮﻡ، ﺷﻤﺎ ﺍﻳﻦ ﺛﻮﺍﺑﻬﺎ ﺭﺍ ﺿﺎﻣﻦ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻛﻔﺎﻟﺖ ﻣﻲﻛﻨﻴﺪ؟! ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺁﺭﻱ ﻣﻦ ﺿﺎﻣﻨﻢ ﻭ ﻛﻔﻴﻠﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺁﻭﺭﺩ. ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺗﻌﺰﻳﺖ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ: «ﻋﻈﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺃﺟﻮﺭﻧﺎ ﻭ ﺃﺟﻮﺭﻛﻢ ﺑﻤﺼﺎﺑﻨﺎ ﺑﺎﻟﺤﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﺟﻌﻠﻨﺎ ﻭ ﺍﻳﺎﻛﻢ ﻣﻦ ﺍﻟﻄﺎﻟﺒﻴﻦ ﺑﺜﺎﺭﻩ ﻣﻊ ﻭﻟﻴﻪ ﺍﻟﺎﻣﺎﻡ ﺍﻟﻤﻬﺪﻱ ﻋﺠﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﻓﺮﺟﻪ ﺍﻟﺸﺮﻳﻒ ﻣﻦ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ». ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﻴﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻌﻄﻴﻞ ﻛﻨﻴﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، ﺭﻭﺯ ﻧﺤﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺎﺟﺖ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﻴﺮﻱ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻤﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻨﺰﻝ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﭼﻴﺰﻱ ﺫﺧﻴﺮﻩ ﻧﻜﻨﻴﺪ، ﭼﻮﻥ ﺑﺮﻛﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻫﻠﺶ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﻧﻤﻲ ﺑﺎﺷﺪ.
📙مصباح المتهجد، طوسی ره، ص ۷۷۲
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪و #عین حرف اول #عشق است
مثل حرف اول #عاشورا
▪عاشورا یعنی
قطرات اشكی كه امام حسین(ع)
برای فردای اهل بیت خویش ریخت
▪عاشورا یعنی
جمع كردن خارهای بیابان در شب تاریك، یعنی سیراب كردن كودك شیرخواره با سرانگشتان پیكانی تیز
▪عاشورا یعنی
ضجه های كودكانی غریب در صحرایی سوزان ، یعنی فرو رفتن خارهای بیابان در پاهای كودكانه ای كه به دنبال عشق ندای لبیك سرداده بودند
▪عاشورا یعنی
اوج مردانگی و ایستادگی، یعنی تجسم تمام غیرتهایی كه در چشمهای نجیب #عباس سو سو میزد
▪عاشورا یعنی
دلدادگی به سرچشمه پاكیها،یعنی طعم شیرین عطش در كنار یار،پیامد عشق ورزی به نور
▪عاشورا یعنی
پر كردن مشك آب در عین عطش ، یعنی پرپر شدن و دم بر نیاوردن ، یعنی به آسمان پرتاب كردن خون گلوی شش ماهه ای كه از تشنگی به چشمان پدر خیره شده بود،یعنی دفن كردن تمام احساس خویش در پشت خیمه ها
▪عاشورا یعنی
وادع آخرین خواهری خسته با برادری از جنس نور، یعنی عین صداقتی كه در آسمانها نظیر نداشت
▪عاشورا یعنی
فرود همه غیرت های آسمان در زمین و پرواز همه پاكیها به آسمان،یعنی تمام معصومیت و مظلومیت حق در برابرباطل
▪عاشورای حسینی تسلیت باد.
@haram110
هدایت شده از حرم
⚫️ #چرا_امام_زمان_عج_منتقم_امام_حسین_ع_است؟
سوگند به خدا که خون امام حسین(ع) از حرکت و جوشش نمیایستد تا اینکه خداوند مهدی(عج) را برانگیزد.
امام زمان(عج) به انتقام خون امام حسین(ع) از منافقان، فاسقان، کافران انتقام میگیرد.
امام زمان(عج) عهده دار تمام خونهایی است که به ناحق در طول تاریخ ریخته شده است و با ایجاد عدالت و پایان دادن به جریان ظلم سبب میشود انتقام مظلومان جهان را بگیرد. مظلومترین فردی که در عالم کشته شده است، حضرت سیدالشهدا(ع) است از این رو امام مهدی(عج) خونخواه و منتقم خون امام حسین(ع) است.
از امام رضا(ع) سۆال کردند آن افرادی که امام حسین(ع) را کشتند. نیستند که از آنها انتقام بگیرند.
در قرآن میخوانیم نباید گناه دیگری را به گردن فرد دیگری انداخت؛ امام رضا(ع) میفرمایند که هرکسی در عصر ظهور راضی باشد به کاری که یزید و یزیدیان با امام حسین(ع) انجام دادند، امام مهدی(عج) از آنها انتقام میگیرد.
حال که ما به امام مهدی(عج) چنین لقبی میدهیم معنایش این نیست که ما میگوییم امام زمان(عج) منتقم است،
🌹امام سجاد(ع) فرمودند:
سوگند به خدا که خون امام حسین(ع) از حرکت و جوشش نمیایستد تا اینکه خداوند مهدی(عج) را برانگیزد. امام زمان(عج) به انتقام خون امام حسین(ع) از منافقان، فاسقان، کافران انتقام میگیرد و در روایات این چنین آمده است و لقب منتقم را ائمه اطهار(ع) در روایات به امام زمان(عج) نسبت دادند.
از این رو میبینیم در روایات آمده است که امام مهدی(عج) قائم و انتقامگیرنده خون حضرت سیدالشهدا(ع) است.
📚بخش مهدویت تبیان
هدایت شده از حرم
4_6034871634374952246.mp3
5.01M
هدایت شده از حرم
🖤💚🖤💚🖤
✅حضرت عباس یعنی عشق
✍از صفات مشهور حضرت ابوالفضل (ع) شجاعت اوست.در جنگ صفین، امیرالمومنین علی (ع) جوان نقابداری را در سن پانزده سالگی یا هفده سالگی به میدان فرستادند که از هیبت او شجاعت ظاهر بود ، اصحاب معاویه از مبارزه با او ترسیدند ، معاویه به ابن شعثاء گفت تو به مبارزه او برو ، او گفت اهل شام مرا با ده هزار سوار برابر می دانند. هفت پسر دارم ، یکی را می فرستم.هفت پسرش را فرستاد ، آن جوان نقابدار همه را هلاک کرد.ابن شعثاء خودش به میدان جنگ آمد ، آن جوان او را نیز از پای درآورد.دیگر کسی جرأت مبارزه با او را نکرد.
💥حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) او را صدا کرد ، هنگامی که نقاب از صورت مبارکش برداشت ، دیدند قمر بنی هاشم (علیه السلام) است. در حمله به شریعه فرات چهارهزار سوار پیاده را متفرق فرمود.
📚خصایص العبّاسیّه ص۱۳۸
🖤💚🖤💚🖤
@haram110
هدایت شده از حرم
💠معجزه عجیب جوانی که دستانش توسط پدرش که از دشمنان سرسخت اهل بیت بود جدا شد و باعنایت حضرت عباس شفا یافت❗️
🔰عالم جلیل القدر، محدث متقى، حضرت آیه الله آملا حبیب الله کاشانى رضوان الله تعالى علیه فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و شبیه حضرت عباس علیه السلام را در مى آورند، هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند، تا نقش حضرت را روى صحنه در آورد پیدا نکردند.
🍃بعد از جستجوى زیاد، جوانى را پیدا کردند، ولى متأسفانه پدرش از دشمنان سرسخت اهل بیت (ع) بود، بناچار او را در آن روز شبیه کردند، وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش مى گوید.
🍃پدرش مى گوید: مگر عباس را دوست دارى ؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم.
پدرش مى گوید: اگر اینطور است، بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم! جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد.
🍃مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از حضرت فاطمه زهرا شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر فاطمه را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش عباس بکنید.
🍃مادر و پسر هر دو به مسجد عباس آباد مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند، آن زن مى گوید: نزدیکیهاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آنها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد، بفریادش برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟
🍃فرمود: من فاطمه مادر حسین هستم؛ این را فرمود و از نظرم غایب شد، پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم.
🍃گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشکهایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر؛ چون دستم را کنار نهر علقمه جدا کردند! گفتم: آقا شما کى هستید؟ فرمود: من عباس بن على علیه السلام هستم؛ یک وقت دیدم کسى نیست.
📚منبع: کرامات العباسیّه معجزات حضرت ابالفضل العباس بعد از شهادت
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃