eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
"رمان ــ سمانه خاله برا چی میری،الان دیگه نتایج انتخابات اعلام میشه،خیابونا غلغله میشه،خطرناکه سمانه چایی اش را روی میز گذاشت و گفت: ــ فدات شم خاله،اینقدر نگران نباش ،چیزی نمیشه،باید برم کار دارم بی زحمت یه آژانس بگیر برام ــ خودم میرسونمتون سمانه به طرف صدا برگشت با دیدن کمیل کت به دست که از پله ها پایین می آمد ،اخمی بین ابروانش نشست وتا خواست اعتراضی کند کمیل گفت: ــ خیابونا الان شلوغه ،منم دارم میرم کار دارم شمارو هم میرسونم سمانه تا می خواست اعتراض کند ،متوجه نگاه خاله اش شد که با التماس به او نگاه می کرد،می دانست هنوز امیدش را از دست نداده،نفس عمیقی کشید و با لبخند روبه خاله اش گفت: ــ پس دیگه آژانس زنگ نزن،با آقا کمیل میرم سمیه خانم ذوق زده به سمت سمانه رفت و بوسه ای بر روی پیشانی اش کاشت؛ ــ قربونت برم ،منتظرتم زود برگرد ــ نمیتونم باید برم خونه،شنبه خونه آقای محبی میان باید برم کمک مامان سمانه می دانست با این حرف روی تمام امید خاله اش خط کشید ،اما باید سمیه خانم باور می کرد که سمانه و کمیل قسمت هم نیستند، بعد از خداحافظی از خانه خارج شدند و سوار ماشین شدند * ترافیک خیلی سنگین بود،سمانه کلافه نگاهی به ماشین ها انداخت و منتظر به رادیو گوش داد، مجری رادیو شروع کردمقدمه چینی و معرفی رئیس جمهور،سمانه با شنیدن نام رئیس جمهور ناخوداگاه عصبی مشت ارامی به داشپرت زد،کمیل نگاه کوتاهی به سمانه که عصبی سرش را میان دو دستش گرفته بود،انداخت. سمانه کلافه با پاهایش پشت سرهم به کف ماشین ضربه میزد ،نتایج انتخابات اعصابش را بهم ریخته بود و ترافیک وبوق های ماشین ها و رقص مردم وسط خیابان که نمی دانستند قراره چه بر سرشان بیاید حالش را بدتر کرده بود. ــ هنوز میخواید برید دانشگاه؟؟ ــ چطور ــ مثل اینکه حالتون خوب نیست ــ نه خوبم ــ دانشگاه مگه تعطیل نیست ــ چرا تعطیله،اما بچه ها پیام دادن که حتما بیام دانشگاه کمیل سری تکان داد،سمانه دوباره نگاهش را به مردانی که وسط خیابان میرقصیدند و همسرانشان را تشویق به رقص می کردند سوق داد،این صحنه ها حالش را بدتر می کرد،آنقدر حالش ناخوش بود که نای برداشتن دوربین و گرفتن عکس برای تهیه گزارش را نداشت. بعد یک ساعتی ماشین ها حرکت کردند،و کمیل پایش را روی گازگذاشت،نزدیک های دانشگاه شدند، که سمانه با دیدن صحنه ی روبه رویش شوکه شد،دهانش خشک شد فقط زیر لب زمزمه کرد: ــ یا فاطمه الزهرا ادامه دارد... نویسنده :
✴️ جمعه 👈 12 شهریور/ سنبله 1400 👈 25 محرم 1443👈 3 سپتامبر 2021 🏛مناسبت های دینی و اسلامی . 🏴 شهادت حضرت امام زین العابدین علیه السلام " 95 ه .ق " . 🗡 روز مبارزه با استکبار انگلیس " سالروز شهادت رئیسعلی دلواری " . 🎇 امور دینی و اسلامی . 👶 مناسب زایمان و نوزادش نجیب و دانا و کارش بالا گیرد . ان شاءالله ✈️مسافرت : مسافرت بعد از ظهر خوب و مفید است . 👩‍❤️‍👩 مباشرت و مجامعت: 👩‍❤️‍👩 امروز : مباشرت پس از فضیلت نماز عصر مستحب و فرزند حاصل از آن دانشمندِ جهانی گردد .ان شاءالله 🔭 احکام و اختیارات نجومی : 🌗 امروز قمر در برج سرطان است و برای امور زیر نیک است : ✳️ بذر افشانی . ✳️ امور کشاورزی و زراعی . ✳️ خرید و فروش املاک . ✳️ استحمام . ✳️ و خط نوشتن نیک است . 📛 ولی امور ازدواجی . 📛 و بنایی و خشت بنا نهادن خوب نیست . 💑 انعقاد نطفه و مباشرت . 👩‍❤️‍👨 امشب : امشب ( شب شنبه ) ، دستوری وارد نشده است . 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات ،(سر و صورت) ، خوب است . 💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.... یا ، زالو انداختن سبب صفای خاطر می شود . ✂️ ناخن گرفتن جمعه برای ، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕👚 دوخت و دوز. جمعه برای بریدن و دوختن، روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود.. ✴️️ وقت استخاره در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است. 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " شنبه "دیده شود طبق ایه ی 26 سوره مبارکه " شعراء " است . قال ربکم و رب آبائکم الاولین ..... و از معنای آن استفاده می شود که فرد بسیار خوب و عاقلی در مقام نصیحت و موعظه در آید تا خواب بیننده به جواب سوال خود برسد و شاد شود . ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. کتاب تقویم همسران صفحه 115 ❇️️ ذکر روز جمعه اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی 🌸
هدایت شده از حرم
💠اهمیت روز جمعه و اعمال روز جمعه 🔹روز جمعه مخصوص صاحب العصر و الزمان حضرت بقیة الله مهدی موعود(عج) می باشد. پس چه خوب است تا با اهمیت و اعمال این روز آشنا شویم. 🔸اهمیت روز جمعه: 👈۱-ولادت امام زمان(عج) در روز جمعه واقع شده است. 👈۲-امامت در روز جمعه به آن حضرت منتقل شده است. 👈۳-جمعه روزی است که خدای تعالی لقب معروف (قائم)را به آن حضرت اختصاص داده است. 👈۴-امام عصر(عج) در روز جمعه بر دشمنان مسلط خواهد شد. 👈۵-روز جمعه مخصوص صاحب العصر و الزمان حضرت بقیة الله الاعظم مهدی موعود(عج) می باشد. 👈۶-خداوند در روز جمعه در عالم ذر از همه ارواح بنی آدم برای امام زمان (عج) و ائمه هدی(ع) پیمان وفاداری گرفته است. 👈۷-و از مهم ترین اعمال انسان در روزجمعه توجه به حضرت مهدی(عج) و انتظار فرج آن بزرگواراست. 👈۸-در این روز زیارت آن حضرت و دعا برای تعجیل فرج ایشان مستحب است زیرا طبق برخی از روایات و زیارات ، امید ظهور ان حظرت در روز جمعه بیشتر از سایر روزهاست. 💠اعمال ذکر شده برای روز جمعه 🌸1. در نماز صبح آن در رکعت اول سوره جمعه و در رکعت دوم توحید بخواند. 🌸2. بعد از نماز صبح خواندن دعای عهد و دعای ندبه 🌸3. غسل جمعه کند وازسنت های تاکید شده است. وقت آن بعد از طلوع فجر است تا زوال آفتاب و هرچه به زوال نزدیک شود بهتر است 🌸4. هزار مرتبه صلوات بفرستد. رسول خدا - صلی الله- فرمود: هر کس هزار بار در روز جمعه بر من صلوات فرستد خطایای هشتاد سالهاش آمرزیده شود. واگر 1000 مرتبه فرصت نشد لاقل 100 مرتبه صلوات بفرستد 🔽امام صادق ع فرمودند: اگر صد مرتبه صلوات بفرستد،تا در روز قيامت چهره اش نورانى گردد.و نیز هركس روز جمعه صد مرتبه صلوات فرستد و صد مرتبه اَستَغفِرُاللهَ رَبَّی وَ اَتُوبُ اِلَیه ِ گويد و صد مرتبه سوره«توحيد» را بخواند،آمرزيده خواهد شد. 🔽نيز روايت شده:كه ثواب صلوات بر محمّد و آل محمّد،بين نماز ظهر و عصر برابر با ثواب هفتاد حج است 🌸5. خواندن دعای آل یاسین در عصر روز جمعه 🌸6. رفتن به نماز پر فضیلت جمعه 🌸7. به زیارت اموات و زیارت قبر پدر و مادر یا یکی از ایشان برود که فضیلت دارد ( از امام باقر روایت شده که زیارت کنید مردگان را در روز جمعه که می دانند کیست که به زیارت ایشان رفته است و شاد می شوند) 🌸8. زیارت حضرت رسول(ص) و ائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین نماید. 🌸9. اعمال عمومی مورد پسند در روز جمعه : حمام برود، ناخن خود را کوتاه کند وصورت خود را پیرایش نماید.بوی خوش به کار برد و جامه های پاکیزه خود را بپوشد. 🌸10.برای اهل و عیال چیزهای نیکوی تازه از میوه و گوشت بخرد تا شاد شوند به آمدن جمعه .همچنین خوردن انارو کاسنی توصیه شده 🌸11. خواندن دعای سمات در ساعت پایانی روز جمعه 🌸12.سوره های «احقاف»و«مؤمنون»را بخواند. 🌸13.صدقه دهد، روايت داریم :ثواب صدقه دادن در شب و روز جمعه،هزار برابر اوقات ديگر است. 🌸14 .ساعتی از روز جمعه را به اموختن دین اختصاص دهد
هدایت شده از حرم
4_5960853649759404530.mp3
25.23M
🌹باز صبح جمعه ای دیگر و دعای ندبه... 🌹با صدای آسمانی و زیبای استاد فرهمند... 🌹التماس دعای فرج...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✴️ شنبه 👈 13 شهریور / سنبله 1400 👈 26 محرم 1443👈 4 سپتامبر 2021 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی . 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . ❇️ روز بسیار شایسته و مبارکی است و برای امور زیر خوب است : ✅ تجارت و داد و ستد . ✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن . ✅ امور زراعی و کشاورزی . ✅ نقل و انتقال و جابجایی . ✅ و ملاقات بزرگان و روسا خوب است . 📛 ولی امور ازدواجی خوب نیست . 👶 زایمان مناسب و نوزادش عمر طولانی خواهد داشت . ان شاءالله 🚖 مسافرت : مسافرت همراه صدقه باشد . 🔭 احکام و اختیارات نجومی . 🌓 امروز قمر در برج اسد و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است : ✳️ ورود به خانه نو . ✳️ عهد و پیمان گرفتن از رقیب . ✳️ خرید حیوان و چهارپایان . ✳️ خرید خانه و ملک . ✳️ شروع به شغل . ✳️ آغاز جابجایی و نقل و انتقال . ✳️ کندن چاه و کانال . ✳️ و آغاز معالجه نیک است . 👩‍❤️‍👨 حکم انعقاد نطفه و مباشرت . 👩‍❤️‍👨 امشب : ( شب یکشنبه) ، دستوری وارد نشده است . 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث رهایی از بلا می شود . 💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری ، باعث خلاصی از مرض می شود . 😴😴 تعبیر خواب امشب : خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه 27 سوره مبارکه " نمل " است . قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین .... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که جاسوسی خبری بیاورد و درصدد تفحص بر آید که خبر راست است و معلوم شود خبر درست بوده است .ان شاءالله و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید برای پیوستن به کانال ما کافی است کلمه" تقویم همسران" رادر تلگرام و ایتا جستجو کنید. 💅 ناخن گرفتن شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس نمی شود) 🙏🏻 وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد . 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۱۳ شهریور ۱۴۰۰ میلادی: Saturday - 04 September 2021 قمری: السبت، 26 محرم 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 💠 اذکار روز: - یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه) - یا حی یا قیوم (1000 مرتبه) - يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹شهادت علی بن حسن مثلث علیه السلام، 146ه-ق 📆 روزشمار: ▪️8 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️23 روز تا اربعین حسینی ▪️31 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ▪️32 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ▪️37 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
🌹 دعوت به همکاری 🌹 سلام عزیزان😍 کسانی که دنبال کسب درآمد هستید و تمایل به فروش محصولات طبیعی جات مثل عسل ، نوره ، سویق ، انواع شیره ها ، روغن های خوراکی ، درمانی ، عرقیجات ، سرکه و ادویه جات و... دارید. شما هم از این طریق می توانید به سلامتی اطرافیانتان کمک کنید و هم کسب درآمد کنید. 👈 عزیزان در هر نقطه از کشور که باشید👉 مجموعه ما این فرصت را برای شما فراهم کرده است . 🤩نکته قابل توجه این است که مجموعه ما به هیچ وجه محصولات ضعیف کار نمی کند و کیفیت را ۱۰۰ درصد تضمین می کند.😍 📣 اگر تجربه لازم را در این نوع کسب و کار ندارید به هیچ وجه نگران نباشید زیرا ما ابتدا به شما آموزش می دهیم و در ادامه از همه لحاظ برای شما پشتیبانی و مشاوره خواهیم داشت. در صورت تمایل به همکاری به آیدی زیر پیام دهید.👇 @meshkat120 کانال مشکات قم تولید و پخش محصولات طبیعی و ارگانیک @meshkatqom تلفن ۰۹۱۰۰۱۰۰۹۰۸
⚫️امام صادق علیه‌السلام: حضرت زهرا علیهاالسلام برای تشکّر از زائر اباعبدالله الحسین علیه‌السلام حاضر می‌شود و از خدا می‌خواهد که گناهان او را ببخشد. 📚کامل‌الزّیارات ص۱۱۸ «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ، وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ، الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عٙليهِ السّلاٰم‏»
4_5940652666219659821.mp3
7.63M
محرم فصل درده فاطمه گریه کرده تا وقتی که همه نخواهیم آقا برنمی گرده...
4_5801148576507627674.mp3
6.99M
‍🎙 حجت الاسلام دارستانی 🎵‌ ماجرای خواب مرحوم واعظ یزدی ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️
▬▬▬❁ஜ۩﷽۩ஜ❁▬▬▬ دروازه ورودی شهر است و ازدحام بر پا شده دوباره هیاهوی انتقام این ازدحام و هلهله ها بی دلیل نیست یک کاروان سپیده رسیده به شهر شام
4_6050947941777016543.mp3
1.51M
خیز ببین همسفر، با که سفر می‌کنم😭 🎤استاد معاونیان؛ به اضطرار، پریشانی و مظلومیّت زینب کبریٰ سلام‌الله علیها «اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ»🤲😭
●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊 (ع)📜 🌹 💙 💙 🌸از اصحاب رسول خدا (ص) و از یاران على (ع) در جنگ‌ها بود، و هنگامى كه براى جنگ جمل همراه حضرت مى‏ رفتند از آن حضرت سؤال كرد: وقتى با اصحاب جمل روبرو شدى چه خواهى كرد؟ امیرالمؤمنین (ع) فرمود: آنها را به خدا و طاعت او دعوت مى‏ كنم و اگر خوددارى كردند با آنها جنگ خواهم ‏كرد. عمار گفت: آن كس كه مردم را به سوى خدا خواند هرگز مغلوب نگردد. 🏴 عمار بن سلامه در كربلا به خدمت امام حسین (ع)آمد و در حمله او شیهد شد. ... 📗ابصار العین، 79.
🍀 🌸چرا انقد همه چی زود گذشت...؟ یادش بخیر زمانى که ما مدرسه مى رفتیم یک نوع املا بود به نام “املا پاتخته اى” در نوع خودش عذابى بود براى کسى که پاى تخته مى رفت یه حسى داشت تو مایه هاى اعدام در ملاء عام و براى همکلاسى هاى تماشاچى چیزى بود مصداق تفریح سالم کلاسی که توو داشتن خودکار استدلر بود توو سوار شدن بی ام دبلیو نبود میز و نیمکت های چوبی و میخ دار زیر میز ۳تا جای کیف یا کتاب داشت وقت امتحان یه نفر باید میرفت زیر میز و ورقه ش رو میذاشت رو نیمکت هفته هایی که پنجشنبه ش شیفت صبح بودیم و هفته بعد شیفت عصر از خوشحالی تا خونه با کله میدوئیدیم یادش بخیر، حاشیه دور فرش جاده اتومبیل رانیمون بود زﻧﮓ آﺧﺮ ﮐﻪ میشد ﮐﯿﻒ و ﮐﻮﻟﻪ رو ﻣﯿﻨﺪاﺧﺘﯿﻢ رو دوﺷﻤﻮن و ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮدﯾﻢ زﻧﮓ ﺑﺨﻮرﻩ ﺗﺎ اوﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮی ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ از ﮐﻼس ﻣﯿﺪوﻩ ﺑﯿﺮون...! یادتونه این باطری قلمیا وقتی تموم میشد در مرحله اول با ضربه زدن شارژش میکردیم در مرحله دوم تو ظرف آب جوش ۱ساعتی میذاشتیم بجوشه ۶ماه دیگه کار میکرد در مرحله آخر با پیچ گوشتی یا چاقو می افتادیم به جونش که ببینیم توش چیه یادش بخیر چه هیجانی داشت روزی که قرار بود زنگ آخر به خاطر جلسه معلما زود تعطیل بشیم اون موقع ها شلوار باباها اندازه ی پرده ی خونمون چین داشت نوستالژی به فنا دهنده یعنی این جمله : بی سرو صدا وسایلتونو جمع کنید با صف بیاید برید تو حیاط ، معلمتون نیومده یه زمونایی برا امتحان باید از اون ورقه ها که بالاش آبیه میگرفتیم میبردیم مدرسه برای امتحان ديكته.🍃🍃🍃
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° مرحوم حاج شيخ رمضان على قوچانى از علماى معروف و ائمه جماعت، موصوف به زهد و ورع و تقواى مسجد گوهرشاد بودند ايشان بيمار و مشرف به مرگ شدند و اقوام و ارحام و دوستان آمده بودن كه او را تشييع كنند، ناگهان مشاهده كردند كه ايشان حركت كرده و بار ديگر چشم به جهان گشود و با صداى ضعيف همه را دور خود فراخوانده و گفت: بيائيد برايتان روضه بخوانم! همه تعجب كردند چون ايشان منبرى و روضه‌خوان نبودند! فرمودند: الان صحراى محشر را ديدم و هاتف به صداى بلند اعلام كرد كه حاج شيخ رمضان على قوچانى اهل بهشت است به سوى بهشت برود پس من درى ديدم به سوى بهشت باز است و جماعتى بسيار در صف طولانى ايستاده كه به نوبت بروند گفتند اين صف علما می‌باشد من در اواخر صف بودم تا نوبت به من برسد هلاك می‌شوم به عقب نگاه كردم و در ديگرى را ديدم به سوى بهشت باز است ولى اين در خلوت است با خود گفتم: من كه اهل بهشتم از اين در نشد از آن در می‌روم پس به سوى آن در آمدم نزديك شدم، ديدم دربان جلوى من را گرفت و گفت: نمی‌شود! اين در مخصوص اهل منبر و روضه‌خوانهاى حضرت حسين علیه‌السلام است تو كه روضه‌خوان نيستى! پس متحير بودم، ديدم حاج ميرزا عربى خوان، معروف به ناظم، سوار اسب از بهشت بيرون آمد رفتم جلو سلام كردم گفتم: من را كمك كن و به بهشت ببر گفت: نمی‌توانم چون اين در مخصوص روضه‌خوان هاست اصرار كردم گفت: يك راه دارد من از اسب پياده می‌شوم و می‌نشينم و تو روضه بخوان و من مستمع می‌شوم و شايد بتوان به اين وسيله تو را ببرم آنگاه پياده شد و نشست و من براى او روضه خواندم پس براى شما هم روضه می‌خوانم سپس بعد از چند كلمه روضه خواندن از دنيا رفت. ‌〰️❁🍃❁🌸❁🍃❁〰️
💠 نفرین رسول خدا صلی الله علیه و آله بر عایشه! ➖▪️➖🔎📚🔍¤¤¤ ⬅️1454 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ حَنْبَلٍ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَقَ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ عُتْبَةَ عَنْ الزُّهْرِیِّ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنْ الْبَقِیعِ فَوَجَدَنِی وَأَنَا أَجِدُ صُدَاعًا فِی رَأْسِی وَأَنَا أَقُولُ وَا رَأْسَاهُ فَقَالَ بَلْ أَنَا یَا عَائِشَةُ وَا رَأْسَاهُ ثُمَّ قَالَ مَا ضَرَّکِ لَوْ مِتِّ قَبْلِی فَقُمْتُ عَلَیْکِ فَغَسَّلْتُکِ وَکَفَّنْتُکِ وَصَلَّیْتُ عَلَیْکِ وَدَفَنْتُکِ عایشه میگوید : رسولخدا (صلی الله و علیه و آله) از بقیع برگشت و بر من وارد شد و من سرم درد میکرد ، و من میگفتم: ای وای سرم ، پس رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) فرمود: ای عایشه بلکه من باید بگویم ای وای سرم. سپس فرمود: چه ضرری به تو می رسید اگر قبل از من می مردی و من تو را غسل می دادم و کفن می کردم و بر تو نماز می خواندم و دفنت میکردم! 🔸(حدیث حسن است) 📒 سنن ابن ماجه حدیث 1454 ➖▪️➖¤ ⚠️ همانگونه که میدانید این تمارض عایشه برای این بود که او مدعی است رسول خدا صلی الله علیه و آله در اثر بیماری ذات الجنب (ذات الریه) ، از دنیا رفته و این بیماری مسری بوده و او نیز مبتلا گشته است‼️
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ گویند عابدی هفتاد سال خدا را عبادت ڪرد. شبی در عبادتگاہ خود مشغول راز و نیاز بود. زنی آمد و درخواست ڪرد او را اجازہ دهد شب را در آنجا بسر برد تا از سرما محفوظ بماند. عابد امتناع ورزید زن اصرار نمود باز نپذیرفت مأیوس شدہ برگشت. در این هنگام چشم عابد بہ اندام موزون و جمال دلفریب او افتاد، هر چہ خواست خود را نگہ دارد، ممڪن نشد از معبد بیرون آمدہ او را برگردانید. داستان گرفتار شدن خود را شرح داد هفت شبانہ روز با او بسر برد شبی بہ یاد عبادت‌ها و مناجات‌های چندین سالہ افتاد بسیار افسردہ گردید بہ اندازه‌ای اشڪ ریخت ڪہ از حال رفت و بیهوش شد زن وقتی ناراحتی عابد را مشاهدہ ڪرد همین ڪہ بہ هوش آمد گفت: تو خدا را با غیر من معصیت نڪرده‌ای اگر با او از در توبہ درآئی شاید قبول ڪند مرا نیز یادآوری ڪن عابد از عبادتگاہ بیرون شد سر بہ بیابان گذاشت، شب فرا رسید پناہ بہ خرابه‌ای برد در آن خرابہ دو نفر نابینا زندگی میڪردند ڪہ هر شب راهبی برای آنها دو گردہ نان بہ وسیلہ غلامش می‌فرستاد غلام راهب آمد بہ هر ڪدام یڪ گردہ نان داد یڪی از نانها را عابد معصیت ڪار گرفت نابینائی ڪہ بہ او نان نرسیدہ بود گریہ کرد و گفت امشب باید گرسنہ بہ سر برم غلام گفت دو گردہ نان را بین شما تقسیم ڪردم عابد با خود اندیشید ڪہ من سزاوارترم با گرسنگی بسر برم، این مرد مطیع و فرمانبردار است ولی من معصیت ڪار و نافرمانم سزایم این است ڪہ گرسنہ باشم نان را بہ صاحبش رد ڪرد آن شب را بدون غذا بسر بردہ، رنج و ناراحتی فراوان و شدت گرسنگی توان را از او ربود بہ اندازه‌ای ضعف پیدا ڪرد ڪہ مشرف بہ مرگ گردید، خداوند بہ عزرائیل امر ڪرد روح او را قبض نماید وقتی از دنیا رفت فرشته‌های عذاب و ملائڪہ رحمت درباره‌اش اختلاف ڪردند فرشتگان رحمت مدعی بودند ڪہ مردی عاصی بودہ ولی توبہ ڪردہ است ملائڪہ عذاب می‌گفتند معصیت نمود و ما مأمور او هستیم خداوند خطاب ڪرد عبادت هفتاد سالہ او را با معصیت هفت روزه‌اش بسنجید وقتی سنجیدند معصیت افزون شد آنگاہ امر ڪرد معصیت هفت روزہ را با گردہ نانی ڪہ دیگری را بر خود مقدم داشت مقایسہ ڪنید، سنجیدند بہ واسطہ ایثار و انفاق، گردہ نان زیادتر گردید و ثواب آن افزون گشت ملائڪہ رحمت امور او را عهدہ دار شدند. 📗مستطرف و ڪلمہ طیبہ، صفحه۳۲۱ 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨الهـی درهای لطف تـو بـاز است زیر بـاران رحمتت دستمان را بہ آسمـان بلند می‌کنیم تا میوه های اجابت بچینیم و می‌دانیم دست خالی بر نخواهیم گشـت ميگن: بـاران اشک شوق فرشته هاست الهـی با هر قطـره از بـاران یکی از مشکلات زندگیتون بریزه و بـارش این نعمـت الهـی رحمـت، برڪت، شـادی و سـرزنـدگی براتـون بیـاره ✨خـدایـا در این شـب زیبـای پائیـزی چتـر رحمتت را بر سر دوستانم همیشہ باز نگهدار و بهترین تقدیرها را برایشان رقم بزن 🌙شبتـون بـا طـراوت 🌟
🔴 آیا اقوام در قیامت همچنان رابطه فامیلی دارند؟ 🍃 باتوجه به آیه زیر روابط فامیلی در قیامت از بین میرود: 🔹فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لَا يَتَسَآءَلُونَ (مومنون آیه 101) 🔮چون‌ قيامت‌ بر پا گردد، بين‌ مردم‌ روابط‌ نَسَبی نخواهد بود؛ و بين‌‌ خويشاوندان‌ گفتگوئی نيست‌. ✅ چون‌ روابط‌ اين‌ دنیا از شئون‌ همین دنیاست ‌و قیامت شئون‌ ديگری دارد که در آن روابط فامیلی جایگاهی ندارد. 💢 در این دنیا روابط انسانها بر اساس نیازشان به همدیگر است ☑️ لذا در قیامت که منفعت رساندن بر اساس تقواست، 🔶آن وقت دوستی‌های غير خدائی‌ تبديل‌ به‌ دشمنی میشود و انسان‌ از پدرش‌، مادرش، همسرش و پسرش‌ فرار ميكند. 🔹 الاخِلّآءُ يَوْمَئِذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ. (زخرف ۴۷) 🔵دوستان‌‌ در آن‌ روز، بعضی با بعضی دیگر‌ دشمنند، مگر‌ پرهيزكاران‌. ✅ نتیجه اینکه: اگر رابطه قومی و قبیله ای در این دنیا بر محوریت دین نباشد، در قیامت از بین خواهد رفت و هیچ گونه کمکی نخواهد کرد. ♦️مگر کسانی که ارتباطشان خدایی باشد، مانند زن و شوهری که اهل ایمان باشند، در بهشت هم باهم خواهند بود...
🔴مرگهای ناگهانی آخرالزمان و هشدار به مومنین! 🔰دیشب به بنده تلفن زدند و گفتند که فلان شخص که خیلی هم مواظب سلامتی خودش بود و فشار خونش را همیشه اندازه گیری می کرد تا از حد متعارف تجاوز نکند، سکته کرد و یک مرتبه از بین رفت! 🌸 امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند: در آخر الزمان مرگ های ناگهانی زیاد می شود. 🌟ملک الموت مردم را می رباید... اگر این زمان را درک کردید باید با طهارت بخوابید. ✅سوال کردند: یا امیرالمومنین یعنی با وضو بخوابیم؟ 🌷 حضرت فرمودند: خیر. یعنی ذمّه خودتان را از حق و خلق خلاص کنید.(یعنی حساب خود را صاف و پاک کنید...) 📒از بیانات آیت الله حق شناس
🔴بهت و تعجب "نکیر و منکر" در شب اول قبر! ✅«سه آیه آخر سوره مبارکه حشر را تلاوت کنید تا ملکه ذهن شما شود و اولین اثری که از آن میبینید، پس از مرگ و شب اول قبر است! 🔵وقتی که نکیر و منکر از طرف پروردگار برای سؤال و جواب می آیند، در جواب «من ربک؟» بگوئی: 🌺«هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة هو الرحمن الرحیم - هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون ، هو الله الخالق البارئ المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السماوات و الارض و هو العزیز الحکیم » ✳️وقتی این طور پاسخ بگویی ملائکه الهی مبهوت و متحیر می شوند...! 💥«چون این معرفی حق است به زبان حق، نه معرفی حق به زبان خلق...» 🌴🌴🌴🌿🌼🌸🌼🌿🌴🌴🌴 📗سوره حشر، آیه 24- 22 . 📕مرحوم عارف بزرگ آیت الله نصرالله شاه آبادی
📢📢📢... در روز یکشنبه ، اول محرم سال ۱۱ هجری قمری (*) ، ۱۴ فروردین سال ۱۱ هجری شمسی ، ۳۱ مارس سال ۶۳۲ میلادی () ، چه اتفاقی افتاد؟؟ ➖➖➖▪️🌑🔸🌑 🕖🕗🕝... اینجا مدینه است ، ۱۳ روز از ماجرای غدیرخم و اخذ بیعت عمومی بر جانشینی امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌گذرد .... ⚠️ اما ... مدینه بستر حوادث است ؛ در شهر شایع شده است عده ای برای تغییر مسیر اسلام ، پس از درگذشت رسول خدا صلی الله علیه و آله ، تلاش می‌کنند؛ رسول خدا مسلمانان را از عواقب چنین مسئله ای آگاه می‌سازند ؛ آن حضرت در مسجد خویش چنین می‌فرمایند : 💠 "...بدانید که هر کس به علی و فرزندانش اقتدا کند ، نجات خواهد یافت و هر کس از آنان روی بگرداند ، گمراه خواهد شد ؛ ای مردم ! خدا را شاهد می گیرم ، خدا را شاهد می گیرم ، دربارهء رفتارتان با عترت و اهل بیتم ؛ همانا فاطمه پارهء تن من است و دو فرزندش بازوان من اند ، من و شوهرش مانند نور هستیم ؛ بارخدایا ! آن کس که بر آنان لطف نمود او را رحمت کن و هر کس به آنان ظلم کرد ، او را مشمول رحمتت مساز .... " 🔹پیامبر صلی الله علیه و آله نیک می‌دانند که اهل این دیار را عهد و رحمتی نیست ؛ اشک های 💦 آن حضرت در پی این خطبه ، گواه این آگاهی است .(۱) 〰〰〰〰〰〰〰 (*) در زمان پیامبر ، آغاز سال قمری ، اول ربیع الاول بود ، خلیفهء دوم و پیرو آن بنی امیه ، آغاز سال را همانند دوران جاهلیت ، محرم قرار دادند که تاکنون این رسم باقی است. () این تاریخ بنا بر کتاب "گاهنامه تطبیقی سه هزار ساله" ص۸۳ ، تألیف احمد بیرشک ، بیان شده است. 1️⃣ بحارالانوار ج۲۳ صص۱۴۳،۱۴۴
"رمان سمانه وکمیل خیره به تجمع کنار دانشگاه،که دانشجویان ،پوستر به دست ،ضد نامزدی که رئیس جمهور شده بود، بودند. سمانه شوکه از دیدن بچه های بسیج بین دانشجویانی که تظاهرات کرده بودند،خیره شد. سمانه یا خدایی گفت و سریع در را باز کرد،که دستی سریع در را بست،سمانه به سمت کمیل برگشت که با اخم های کمیل مواجه شد. ــ با این تظاهراتی که اتفاق افتاده،میخواید برید؟؟ ــ یه چیزی اینجا اشتباهه،ما به بچه ها گفتیم که نتایج هر چیزی شد نباید بریزن تو خیابون اما الان... خودش هم نمی دانست که چرا برای کمیل توضیح می دهد ،به پوستر و بنرها اشاره کرد ــ ببینید پوسترایی که دستشونه همش آرم بسیج و سپاه داره،اصال یه نگاه به پوسترا بندازید همش توهین و تهمت به نامزدیه که الان رئیس جمهوره،وای خدای من دیگر اجازه ای به کمیل نداد و سریع از ماشین پیاده شد. از بین ماشین ها عبور کرد و به صدای کمیل که او را صدا می زد توجه ای نکرد. چندتا از دخترهای بسیج را کنار زدو به بشیری که وسط جمعیت در حال شعار دادن بود رسید،و با صدای عصبانی فریاد زد: ــ دارید چیکار میکنید؟؟قرار ما چی بود؟مگه نگفتیم هیچ کاری نکنید بشیری با تعجب به او خیره شده بود ــ ولی خودتون.. سمانه مهلت ادامه به او نداد: ــ سریع پوستر و بنرارو از دانشجوها جمع کنید سریع خودش هم به سمت چندتا از خانما رفت و پوسترا و بنرها را جمع کرد. نمی دانست چه کاری باید بکند،این اتفاق ،اتفاق بزرگ و بدی بود،می دانست الان کل رسانه ها این تجمع را پوشش داده اند. ،متوجه چندتا از پسرای تشکیلات شد ،که با عصبانیت در حال جمع کردن ،پوستر ها بودند،نفس عمیقی کشید چشمانش را بست وسط جمعیت ایستاد و سعی کرد میان این غلغله که صدای شعار و از سمتی صدای جیغ و فریاد آمیخته بود ،تمرکز کند،تا چاره ای پیدا کند چطور این قضیه را جمع کنند،اما با برخورد کسی به او بر روی زمین افتاد ،از سوزش دستش چشمانش را بست ،مطمئن بود اگر بلند نشود،بین این جمعیت له خواهد شد، اما با صدای آشنایی که مردمی که به سمتش می آید را کنار می زد تا با او برخورد نداشته باشند چمشانش را باز کرد. حیرت زده به اطرافش خیره شده بود ،با تعجب به دنبال شخصی که مردم اطرافش را کنار زده بود می گشت، اما اثری از او پیدا نکرد،ولی سمانه مطمئن بود صدای خودش بود. صدا ،صدای کمیل بود..... ادامه دارد... نویسنده :
"رمان رویا آب قندی به دست سمانه داد؛ ــ بیا بخور ضعف کردی سمانه تشکری کرد و کمی از آن را خورد وبا عصبانیت گفت: ــ فقط میخوام بدونم کی این برنامه رو ریخته ــ کار هرکسی میشه باشه ــ الان میدونی چقدر وجه بسیج و سپاه خدشه دار میشه اشاره ای به لپ تاب کرد و گفت: ــ بفرما ،این سایتای اونور آب و ضد انقلاب ببین چه تیترایی زدن عصبی مشتی بر میز کوبید و گفت: ــ اصال میخوام بدونم،این همه نیرو داشتیم تو دانشگاه چرا باید من و تو و چندتا از آقای تشکلات اون وسط دانشجوهاروجمع کنیم،اصلا آقای سهرابی و نیروهاش کجا بودن؟؟میدونی اگه بودن ،میتونستیم قبل از رسیدن نیرو انتظامی و یگان ویژه ،بچه هارو متفرق کنیم،اصلا بشیری چرا یدفعه ای غیبش زد ــ کم حرص بخور،صورتت سرخ شد ،نگا دستات میلرزن ــ چی میگی رویا،میدونی چه اتفاقی افتاد،دانشجوای بسیج دانشگاه ما کل اوضاع کشورو بهم ریختن،کل جهان داره بازتاب میکنه فیلم وعکسای تظاهراتو ــ پاشو برو خونه الانشم دیر وقته ،فردا همه چیز معلوم میشه سمانه خداحافظی کرد و از دانشگاه خارج شد ،هوا تاریک شده بود،با دیدن پوسترها روی زمین و مردمی که بی توجه ،پا روی آرم بسیج و سپاه می گذاشتند،بر روی زمین خم شد و چندتا از پوسترها را برداشت و روی سکو گذاشت،به دیوار تکیه داد و چشمانش را بست و زیر لب زمزمه کرد: ـ کار کی میتونه باشه خدا... *** ــ سمانه،سمانه،باتوم سمانه کلافه برگشت: ــ جانم مامان ــ کجا میری ،امشب خواستگاریته میدونی؟؟ ــ بله میدونم ـــ پس کجا داری میری ساعت۹ میان ــ من دو ساعت دیگه خونم .خداحافظ سریع از خانه خارج شد و سوار اولین تاکسی شد. از دیشب مادرش بر سرش غر زده بود که بیخیال این رشته شود،آخرش برایش دردسر میشوداما او فقط سکوت کرد،صغری هم زنگ زد اما سمانه خیلی خسته بود و از او خواست حضوری برایش توضیح دهد. کنار دانشگاه پیاده شد و سریع وارد دانشگاه شد،دفتر خیلی شلوغ بود،رویا به سمتش آمد: ــسلام ،بدو ،جلسه فوری برگزار شده کلی مسئول اومده الان تو اتاق سهرابی نشستن ــ باشه الان میام سمانه به اتاقش رفت ،کیفش را در کمد گذاشت ،در زده شد قبل از اینکه اجازت ورود بدهد،خانمی چادر و بعد آقای کت و شلواری وارد اتاق شدند ،سمانه با تعجب به آن ها خیره شد،نمی توانستند که مراجع باشند و مطمئن بود دانشجو هم نیستند. ــ بفرمایید ــ خانم سمانه حسینی؟ ــ بله خودم هستم! ــ شما باید با ما بیاید سمانه خیره به کارتی که جلوی صورتش قرار گرفت ،لرزی بر تنش نشست و فقط توانست آرام زیر لب زمزمه کند: ــ نیروی امنیتی به اتاق خالی که جز یک میز و دوصندلی چیز دیگری نداشت،نگاهی انداخت، نمی دانست لرزش بدنش از ترس یا ضعف بود،دستی به صورتش کشید،از سردی صورتش شوکه شد ،احساس سرما در کل وجودش نفوذ کرده بود،چادرش را دور خودش محکم پیچاند،تا شاید کمی گرم شود،اما فایده ای نداشت. ساعتی گذشته بود اما کسی به اتاق نیامده بود،نمی دانست ساعت چند است،پنجره ای هم نبود که با دیدن بیرون متوجه وقت شود،با یادآوری قرار امشب با مشت بر پیشانی اش کوبید!! اگر از ساعت۹گذشته بود ،الان حتما خانواده ی محبی به خانه شان آمده بودند،حتی گوشی وساعتش را برده بودند،و نمی توانست ،به خانواده خبر بدهد. فکر و خیال دست از سرش برنمی داشت،همه ی وقت با خود زمزمه می کرد"که نکند نیروی امنیتی نباشند" اما با یادآوری کارتی که فقط کد و نام وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران روی آن حک شده بودند،به خودش دلداری می داد که دروغی در کار نیست و در ارگانی مطمئن هست، نفس عمیقی کشید که در باز شد ،سمانه کنجکاو خیره به در ماند ،که خانمی وارد اتاق شد و بدون حرفی روی صندلی نشست و پوشه ای را روی میز گذاشت: ــ سلام ــ سلام ــ خانم سمانه حسینی ــ بله ــ ببینید خانم حسینی ،فک کنم بدونید کجا هستید و برای چی اینجایید؟ ــ چیزی که همکاراتون گفتن اینجا وزارت اطلاعاته اما برای چی نمیدونم ــ خب بزارید براتون توضیح بدم،ما همیشه زنگ میزدیم که شخص مورد نظر به اینجا مراجعه کنه،اما با توجه به اوضاع حساس کشور و اتفاقاتی که تو دانشگاه شما رخ داد ،ترجیح دادیم حضوری بیایم. سمانه کنجکاو منتظر ادامه صحبت های خانم شد!! ــ با توجه به اینکه هیچ سابقه ای نداشتید و فعالیت های زیادتون در راستای بسیج و فعالیت های انقالبی و با تحقیق در مورد خانواده ی شما ،اینکه با این همه نظامی در اعضای خانواده ی شما غیر ممکن است که دست به همچین کاری بزنید اما هیچ چیزی غیر ممکن نیست. و شواهد همه چیز را برخلاف نظر ما نشان می دهند سمانه حیرت زده زمزمه کرد: ــ چی غیر ممکن نیست؟ ادامه دارد... نویسنده :