هدایت شده از حرم
#هردو_بخوانیم
در هنگام شوخی کردن مطمئن باشید که همسرتان نسبت به آن موضوع حساسیت نداشته باشد❗️
نباید به گونه ای باشد که باعث تحقیر شدن همسرتان گردد و به شخصیت وی لطمه ای وارد کند
❤️ @haram110 ❤️
هدایت شده از حرم
#سلسله_احادیث_اهل_بیت_علیهم_السلام_در_باب_روابط_زناشوئی
❣️رابطه ی #جنسی یکی از زیباترین بخش های ازدواج است که در دین مبین اسلام و در احادیث و روایات بسیاری بر چگونگی رابطه ی صحیح جنسی تاکید شده است.
در این سری از مطالب ،مجموعه احادیث گرد آوری شده از ائمه اطهار و پیامبر اسلام ( ص) در مورد #آمیزش_جنسی_صحیح را برای شما گردآوری کرده ایم .امیدواریم راهگشای شما باشد .
1️⃣وقتی به سوی همسرتان میروید، در آغوش فرشتگانید. چون به آمیزش میپردازید، گناهانتان چون برگ درختان فرو میریزد و چون غسل میکنید و خود را میشویید، از گناهان بیرون میروید.
📕(پیامبر اکرم(ص)، کافی، ج۵، ص۴۹۶)
2️⃣چه لذتی بالاتر و چشم نوازتر از دیدن بدن عریان همسر است. قبل از هم خوابگی خود را از شوهرتان دریغ مدارید، بگذارید شوهرتان شما را ببوید و ببوسد.
📕(امام صادق(ع)، حلیه المتقین، ص۷۱)
3️⃣هنگام آمیزش به طور کامل برهنه و عریان نشوید و زیرپوشی هر چند نازک به تن داشته باشید.
📕(پیامبر اکرم(ص)، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۸۵)
°•کپی با ذکر #صلوات آزاد است•°
🍃🌸🍃
🍃 @haram110
هدایت شده از حرم
درباره #بی_خوابی
نگارنده: دکتر مجید #انوشیروانی
=======================
بنا به آموزه های مکتوب حکیمان بزرگ ایران و سرزمین های اسلامی، بسیاری از «بی خوابی های مرضی» به سبب غلبۀ خشکی بر مغز روی می دهند. این خشکی با سببهای مختلف، و به اقسام گوناگونی بر مغز چیرگی می یابد که از بیان جزئیات آن در اینجا پرهیز می کنم. افرادی که دچار خشکی در مغز شوند علاوه بر تاخیر در شروع خواب، خواب کوتاه و منقطع دارند، و ممکن است دچار دقت وسواس گونه و سختگیری های ذهنی نیز باشند. مخاط بینی این افراد نیز می تواند خشک و شکننده باشد...
راهی ساده برای تعدیل خشکی مغز و بهبود خواب، استفاده از روغنهایی است که رطوبت لازم را به مغز برمی گردانند. روغن کاهو از جملۀ بهترین این روغنهاست که اکنون در داروخانه های رسمی کشور نیز به فروش می رسد. روغن کاهو علاوه بر رطوبت بخشی بطور خاص دارای اثر آرامبخش و خواب آوری نیز می باشد که بخاطر ماده تلخ آلکالوئیدی آن موسوم به لاکتوسین است.
کافی است که این نقاط سر با روغن کاهو چرب شده و روغن به آرامی به مدت 2 تا 3 دقیقه بر روی آنها مالیده شود:
الف. پشت هر دو گوش (2 نقطه)
ب. هر دو شقیقه (2 نقطه)
ج. ملاج جلویی (فونتانل قدامی)
د. ملاج پشتی (فونتانل خلفی)
غیر از این 6 نقطه، می توان در ابتدای هر سوراخ بینی نیز یک قطره روغن کاهو چکاند و با فشردن و مالیدن پره های غضروفی بینی همراه با انجام دم سریع از راه بینی، آن را به قسمتهای بالاتر مخاط بینی رساند.
شایسته است که چربی روغن کاهو از روی انگشتان دست پاک نشود و به کف دستها و کف پاها مالیده شود.
همچنین خوردن کاهو به ویژه قسمتهای شیره دار ساق کاهو و تنۀ رنده شدۀ آن نیز برای کمک به درمان بی خوابی مناسب است. نوشیدن عرق کاهو نیز توصیه می شود گرچه محصول کمیابی است.
گفتنی است که اگر بی خوابی ناشی از خشکی مغز باشد، مصرف خوراکی هایی مانند سرکه و آبغوره، زنجبیل و فلفل، سس های تند، پنیرهای شور، عدس، سیر و پیاز تند، غذاهای خشک و فست فودها مناسب نیست.
بدیهی است درمان کامل و جامع، همواره نیازمند بررسی های فراگیر توسط طبیب متخصص طب سنتی است. آموزش بهداشت خواب و تدابیر روانشناختی نیز اغلب ضروری است.
هدایت شده از حرم
🌸 *نصيحتى از آيت الله شاه آبادى:*
🔵 نمازجماعت که تمام شد، بلندشدم، بطرف محراب رفته و کنار ایشان نشستم و گفتم:
حاج آقا مرا نصیحتى کنید و نکته ای را بفرمایید.
*ایشان فرمودند: من دونکته را بشما توصیه میکنم هم خودت عمل کنی و هم بدوستانو بستگانت سفارش کنی. چون مردم ازین دو نعمت بزرگ، غافلند درحالیکه واقعا مشکل گشایند.*
🔻 *اول:* خواندن دعای توسل (روزی یکبار)، که مردم ارزش وعظمت ایندعا را نمیدانند، درحالیکه میتوانند همه حوائج خودرا باهمین دعای توسل، برآورده کنند.
پرسیدم: چگونه میتوانند حاجات خود را با ایندعا برآورده کنند؟ فرمودند: یک حاجت را درنظر بگیرند و برای برآورده شدن آن، روزی یکبار دعاى توسل بخوانند بعد ازچند روز میبینند که دعایشان مستجاب شده و بحاجت خود رسیده اند، سپس حاجت بعدی را درنظرگرفته و اینبار برای حاجت اخیرشان دعای توسل بخوانند و بهمین ترتیب، بتدریج همه حوائج خودرا برآورده خواهند نمود.
🔻 *دوم:* خواندن سوره حمد (روزی70مرتبه) که اگرچنین کنند، تمامی بیماریهای خود را میتوانند برطرف سازند. چراکه رسولخدا(ص) فرمودند: اگر کسی از دنیا رفت وشما 7 یا 70مرتبه سوره حمد را خواندی و او زنده شد، اصلاً تعجب نکن.
زیرا از اثرات این سوره است.
*سپس گفتند:* من از روزیکه این ویژگی را از این سوره دیدم اصلاً به پزشک مراجعه نکردم و بمحض اینکه مریض میشدم، سوره حمد را 70مرتبه به نیت شفای آن بیماری میخواندم و شفا میگرفتم بنابرین بشما توصیه میکنم:
«روزی یکمرتبه دعای توسل و 70مرتبه سوره حمد را فراموش نکنید و درطول عمرتان به این دو پایبند باشید و بهمه دوستان و آشنایان خود نیز این دو توصیه را بازگو وسفارش کنید هر روز انجام دهند.»
هدایت شده از حرم
🔴 #آرزوی_مرگ_نکن
💠پیامبر اکرم (ص) بر #مردی وارد شدند، که از زندگی #شکایت میکرد و آرزوی مرگ داشت، رسول خدا به او فرمودند:
💠آرزوی #مرگ نکن چرا که اگر آدم #خوبی باشی در صورت زنده بودن بر خوبیهایت #افزوده میشود.
💠 و اگر بدی کرده #باشی فرصت جبران بدی ها و #طلب رضایت از دیگران را پیدا می کنیم بنابراین آرزوی #مرگ نکنید.
💠زمانی برسد که ما #محتاج گفتن یک لااله الاالله و محتاج گفتن یک استغفرالله می شویم.
💠و دیگر به ما #فرصت نمی دهند
چرا خودمان آرزوی از دست رفتن
#فرصت را بکنیم؟
هدایت شده از حرم
✨﷽✨
💠 داستان کوتاه پندآموز 💠
✍ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘایشان ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺪ . ﻣﻼ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ . ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﮐﻨﺠﮑﺎو ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻬﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ .
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻣﻼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﮑﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ .ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻼ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ مىﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﻣﻼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ مراميست ! ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪي ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : من به اين سكه ها نيازي ندارم چون كارشان را كردند !!
و ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪﺍﺳﺖ .
💭 اﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﯾﺪ. چون برايش بهايي پرداخت كرده بوديد. ﺩﻭﻡ اينكه من ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ كردم
چون در جيبم پول بود
💥در دنیای امروز
فقر آتشی است که خوبیها را می سوزاند.
و ثروت پرده ایست که بدیها را می پوشاند.
هدایت شده از حرم
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
در یکی از مدارس، معلمی دچار مشکل شد و موقتاً برای یک ماه معلم جایگزینی بجای او شروع به تدریس کرد.
این معلم جایگزین در یکی از کلاسها سوالی از دانش آموزی کرد که او نتوانست جواب دهد،
بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن کرده و او را مسخره می کردند.
معلم متوجه شد که این دانش آموز از اعتماد بنفس پائینی برخوردار است و همواره توسط هم کلاسی هایش مورد تمسخر قرار میگیرد.
زنگ آخر فرا رسید و وقتی دانش آموزان از کلاس خارج شدند، معلم آن دانش آموز را فرا خواند و به او برگهای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده، آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچ کس در مورد این موضوع صحبت نکند.
در روز دوم معلم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچهها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند، دستش را بالا ببرد
هیچ کدام از دانش آموزان نتوانسته بود حفظ کند، تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچهها بود
بچهها از اینکه او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
معلم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند
در طول این یک ماه، معلم جدید هر روز همین کار را تکرار میکرد و از بچهها میخواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبت قرار میداد.
کم کم نگاه همکلاسیها نسبت به آن دانش آموز تغییر کرد، دیگر کسی او را مسخره نمیکرد
آن دانش آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره معلم سابقش خِنگ مینامید، نیست.
پس دانش آموز تمام تلاش خود را میکرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند.
آن سال با معدلی خوب قبول شد.
به کلاسهای بالاتر رفت
در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد.
مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی خود را گرفت و هم اکنون پدر پیوند کبد جهان است.
این قصه را دکتر علی ملک حسینی در کتاب زندگانی خود و برای قدردانی از آن معلم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود، نوشته است
↫◄ انسانها دو نوعند:
◽️نوع اول کلید خیر هستند، دستت را میگیرند و در بهتر شدنت کمک کرده و به تو احساس ارزشمند بودن میدهند
◾️نوع دوم انسانهایی هستند که با دیدن اولین شکستِ شخص، حس بی ارزشی و بدشانس بودن را به او منتقل میکنند.
این دانش آموز میتوانست قربانی نوع دوم این انسانها بشود که بخت با او یار بود.
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
هدایت شده از حرم
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃
هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇
#اسید_بن_مالک لعنت الله علیه
سید بن طاووس در لهوف می گوید:
پس از شهادت اباعبدالله علیه السلام و غارت خیمه ها عمر بن سعد لعنت الله علیه در میان یارانش فریاد زد:
چه کسی حاضر است بر حسین علیه السلام اسب بتازد و پشت او را لگدمال گله اسبان کند؟
ده نفر از آنان به نام های *اسحاق بن حوبه، همان که پیراهن امام حسین علیه السلام را غارت کرد و *اخنس بن مرثد و *حکیم بن طفیل سبیعی و *عمر بن صبیح صیداوی و *رجاء بن منقذ عبدی و *سالم بن خیثمه جعفی و *صالح بن وهب جعفی و *واحظ بن غانم و *هانی بن ثبیت حضرمی و *اسید بن مالک لعنهم الله اجمعین آماده چنین جنایتی شدند و آن قدر پیکر مقدس امام حسین علیه السلام را زیر سم اسبان لگدمال کردند که استخوان های پشت و سینه آن حضرت خرد شد.😭😰
سید بن طاووس ادامه می دهد:
آن ده نفر نزد عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه رفتند و یکی از آنها به نام اسید بن مالک گفت:
ماییم که استخوان های سینه و پشت حسین را یکی پس از دیگری با سم اسبانمان خرد کردیم.
ابن زیاد لعنت الله علیه دستور داد جایزه ناچیزی به آنها دادند.
ملاحظات:
ابو عمرو زاهد می گوید:
من در احوال آن ده نفر دقت کردم دیدم که همگی زنا زاده اند.
سرنوشت او:
مختار دست و پای او را با میخ های آهنی به زمین کوبید و دستور داد با اسب بر او بتازند تا هلاک شود.
بر #اسید_بن_مالک تا قیامت لعنت
📚نفسالمهموم
📚ترجمه کامل ابن اثیر
📚تاریخ طبری
📚منتهیالامال
📚ابصار العین
📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نزدیکترین مکان به قبر اصلی حضرت #عباس(س) را ببینید...!
4_5809741255583729562.mp3
10.15M
میاد خاطراتم جلوی چشام
من اون خستگیـه توراهو میخوام😔
#حاج_میثم_مطیعی♥️
میون دعاهاتون و اربعین خواستناتون دعا کنید امسال منم راهی کربلا شم😔
بیچاره اونکه حرم ندیده .. بیچاره تر اونکه دید کربلاتو💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ بسیار زیبای "روز وفا"
🎙با صدای علی فانی
🏴ویژه اربعین
🙏التماس دعا
"رمان #پلاک_پنهان
#قسمت_سی_و_نه
ــ پیامکو کی ارسال کرد؟
ــ مهیار ازم خواست سمانه رو بکشم دفتر،سمانه هم کیفشو گذاشت تو اتاق مهیار هم پیامارو از طریق گوشی سمانه به چند نفر فرستاد و بلاکشون کرد تا حتی جوابی ندن،وقتی سمانه رفت خیلی ناراحت و عصبی بود ،اونقدر که هر چه دم دستش بود شکوند،واقعیتش اون لحظه به سمانه حسادت کردم و دوست داشتم بیشتر درگیرش کنم،وقتی غیبش زد حدس میزدیم گیر شما افتاده اون روز هم میخواستم از سیستمش گزارش بفرستم تا هم جرمش سنگین تر بشه هم بتونید راحت تر رد
بالایی هارو بزنید.
ــ چیز دیگه ای نمی خوای بگی؟؟
ــ نه هر چی بود رو گفتم
ــ سهرابی رو دستگیر نکردیم.
رویا خیره به چشمان کمیل ماند،کمیل سرش را پایین انداخت و از جایش بلند شد.
قبل ازخروج با صدای رویا سرجایش ایستاد
پو خندی زد و گفت:
ــ از همه رودست خوردم یه بارم از شما به جایی برنمیخوره.
چهره اش درهم رفت وبا ناراحتی ادامه داد:
فقط بدونید من دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم خودمم اواخرمیخواستم غیر مستقیم همه چیزو لو بدم اما شما زودتر دست به کار شدید،دیگه برام مهم نیست
قراره چه اتفاقی بیفته ،فقط انتقام من که نه،اما انتقام بشیری و سمانه و اونایی که گول این گروهو خوردنو بگیرید
کمیل بدون حرف از اتاق بیرون رفت.
رویا سرش را روی میز گذاشت ،باید اعتراف می کرد تا آرام می گرفت،می دانست چیز خوبی در انتظارش نیست اما هر چه باشد بی شک بهتر از زندگی برزخی اش است.
باورش نمی شد همه چیز تمام شد،در باز شد با دیدن خانمی که با دستبند به او
نزدیک می شد زیر لب زمزمه کرد:
ــ همه چیز تموم شد همه چیز
امیر علی با خوشحالی روبه کمیل گفت:
ــ اینکه عالیه،الان خانم حسینی بی گناهه اگه حکمشو الان بزنیم فردا آزاده
کمیل که باورش نمی شد روی صندلی نشست و نفس عمیقی کشیدو لبخندی بر لبش نشست:
ــ باورم نمیشه امیرعلی ،باورم نمیشه
ــ باورت بشه پسر،
ــ باید هر چه زودتر از اینجا دورش کنم،این قضیه پیچیده تر از اون چیزی هست که فکرشو میکردم،
ــ الان خداروشکر یه قسمتی از قضیه حل شد،از این به بعد میتونی با ارامش به بقیه پرونده رسیدگی کنی
ــ خداروشکر،فقط کارای آزادی خانم حسینی رو انجام بده ،میخوام هر چه زودتر از اینجا بره
ــ چشم قربان همین الان میرم
چشمکی برای کمیل زد و از اتاق بیرون رفت.
محمد سریع پیامکی برای محمد نوشت"سلام،سمانه فردا آزاد میشه"سریع ارسال کرد.
سرش را به صندلی تکیه داد و زیر لب زمزمه کرد:
ــ خدایا شکرت...
"رمان #پلاک_پنهان
#قسمت_سی_و_نه
ــ پیامکو کی ارسال کرد؟
ــ مهیار ازم خواست سمانه رو بکشم دفتر،سمانه هم کیفشو گذاشت تو اتاق مهیار هم پیامارو از طریق گوشی سمانه به چند نفر فرستاد و بلاکشون کرد تا حتی جوابی ندن،وقتی سمانه رفت خیلی ناراحت و عصبی بود ،اونقدر که هر چه دم دستش بود شکوند،واقعیتش اون لحظه به سمانه حسادت کردم و دوست داشتم بیشتر درگیرش کنم،وقتی غیبش زد حدس میزدیم گیر شما افتاده اون روز هم میخواستم از سیستمش گزارش بفرستم تا هم جرمش سنگین تر بشه هم بتونید راحت تر رد
بالایی هارو بزنید.
ــ چیز دیگه ای نمی خوای بگی؟؟
ــ نه هر چی بود رو گفتم
ــ سهرابی رو دستگیر نکردیم.
رویا خیره به چشمان کمیل ماند،کمیل سرش را پایین انداخت و از جایش بلند شد.
قبل ازخروج با صدای رویا سرجایش ایستاد
پو خندی زد و گفت:
ــ از همه رودست خوردم یه بارم از شما به جایی برنمیخوره.
چهره اش درهم رفت وبا ناراحتی ادامه داد:
فقط بدونید من دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم خودمم اواخرمیخواستم غیر مستقیم همه چیزو لو بدم اما شما زودتر دست به کار شدید،دیگه برام مهم نیست
قراره چه اتفاقی بیفته ،فقط انتقام من که نه،اما انتقام بشیری و سمانه و اونایی که گول این گروهو خوردنو بگیرید
کمیل بدون حرف از اتاق بیرون رفت.
رویا سرش را روی میز گذاشت ،باید اعتراف می کرد تا آرام می گرفت،می دانست چیز خوبی در انتظارش نیست اما هر چه باشد بی شک بهتر از زندگی برزخی اش است.
باورش نمی شد همه چیز تمام شد،در باز شد با دیدن خانمی که با دستبند به او
نزدیک می شد زیر لب زمزمه کرد:
ــ همه چیز تموم شد همه چیز
امیر علی با خوشحالی روبه کمیل گفت:
ــ اینکه عالیه،الان خانم حسینی بی گناهه اگه حکمشو الان بزنیم فردا آزاده
کمیل که باورش نمی شد روی صندلی نشست و نفس عمیقی کشیدو لبخندی بر لبش نشست:
ــ باورم نمیشه امیرعلی ،باورم نمیشه
ــ باورت بشه پسر،
ــ باید هر چه زودتر از اینجا دورش کنم،این قضیه پیچیده تر از اون چیزی هست که فکرشو میکردم،
ــ الان خداروشکر یه قسمتی از قضیه حل شد،از این به بعد میتونی با ارامش به بقیه پرونده رسیدگی کنی
ــ خداروشکر،فقط کارای آزادی خانم حسینی رو انجام بده ،میخوام هر چه زودتر از اینجا بره
ــ چشم قربان همین الان میرم
چشمکی برای کمیل زد و از اتاق بیرون رفت.
محمد سریع پیامکی برای محمد نوشت"سلام،سمانه فردا آزاد میشه"سریع ارسال کرد.
سرش را به صندلی تکیه داد و زیر لب زمزمه کرد:
ــ خدایا شکرت...
سمانه با تعجب به کمیل خیره شد و با تعجب زیر لب زمزمه کرد:
ــ یعنی چی نمیاید؟
ــ سمانه خانم،الان تو اون خونه هیچکس نمیدونه من کارم اینه،من چطور با شما
بیام؟
سمانه با استرس گفت:
ــ خب بگید که منو پیدا کردید یا هرچیز دیگه ای!
کمیل از روی صندلی چرخدارش بلند شد و روبه روی سمانه به میز تکیه داد.
ــ سمانه خانم،من چطور میتونم پیداتون کنم وقتی که همه فک میکنن من از این
چیزا سر درنمیارم.
ــ یعنی چی؟یعنی میخواید تنها برم اونجا؟من،من حتی نمیدونم چی بگم
بهشون،حقیقتو یا خودم قصه ای ببافم
ــ ما به دایی محمد و محسن خبر دادیم،اونا در جریان هستن کل قضیه رو تعریف کردیم تا قبلش کل خانواده رو آماده کنن،شما لازم نیست چیزی بگید.
ــ اما گفتید اونا از کارتون خبر ندارن.
ــ امیرعلی،دوستم تماس گرفت ،الانم همکارم میرسونتتون تا دم در خونتون،یادتون نره که نباید از من حرفی بزنید
سمانه به علامت تاییدسری تکان داد.
ــ سمانه خانم دیگه باید برید،امیرعلی دم در منتظرتونه
سمانه از جایش بلند شد،چادر را بر سرش مرتب کرد،همقدم با کمیل به طرف بیرون رفت
با دیدن امیرعلی که منتظر به ماشین تکیه داده است،روبه روی کمیل ایستاد،نگاه کوتاهی به او کرد و سریع سرش را پایین انداخت و با لبخند مودبانه گفت:
ــ آقا کمیل،خیلی ممنون بابت همه چیز،واقعیتش نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم،اگه نبودید معلوم نبود چه به سر من میومد،امیدوارم که بتونم جبران کنم.
از صحبت های سمانه لبخندی بر روی لب های کمیل نقش بست ؛
ــ خواهش میکنم این چه حرفیه،این وظیفه ی من هست،شما هم مثل صغری عزیز هستید پس جای جبرانی باقی نمیمونه.
سمانه خودش هم نمی دانست که چرا از اینکه او را مانند صغری می دانست احساس بدی به او دست داد،لبخند بر روی لبانش خشک شد و دیگر در جواب صحبت های کمیل فقط سری به علامت تایید تکان می داد.
ــ یادتون نره،پیام یا زنگ مشکوکی داشتید یا کسی تعقیبتون کرد هر وقتی باشه با من تماس بگیرید
ــ حتما
ــ امیرعلی منتظره،برید بسلامت
سمانه بعد از خداحافظی کوتاهی سوار ماشین شد.
کمیل خیره به ماشینی که هر لحظه از او دور می شد، ماند.احساس کرد سمانه بعد از صحبت هایش ناراحت شده بود اما دلیلش را نمی دانست.
نگاهی به ساعتش انداخت و نفس عمیقی کشید،باورش نمی شد که سمانه را از این قضیه دور کرده بود،با اینکه حدس می زد که ممکنه باز هم به سراغش بیایند،اما دیگر او نمی زارد سمانه را در این مخمصه ای بیندازند....
ادامه دارد...
نویسنده : #فاطمه_امیری
✴️ دوشنبه 👈 29 شهریور/ سنبله 1400
👈 13 صفر 1443👈 20 سپتامبر 2021
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی .
📛 تقارن نحسین و صدقه صبحگاهی رفع نحوست است .
📛 امروز برای امور زیر مناسب نیست :
📛 دعوا و منازعه.
📛 دیدار روسا و مسئولین.
📛 اصلاح و روغن زدن به سر .
📛 و طلب حوائج خوب نیست .
👶 زایمان خوب نیست .
🤕 مریض امروز ازارش زیاد است.(منظوری مریضی است که امروز مریض شود)
✈️ مسافرت : مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام و اختیارات نجومی .
🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ امور زراعی و کشاورزی .
✳️ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن .
✳️ ختنه و نام گذاری نوزاد .
✳️ پیمان گرفتن از طرف مقابل .
✳️ و کندن چاه و کانال نیک است .
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت امشب :"شب سه شنبه " ، فرزند امشب دهانی خوشبو و دستانی سخاوتمند داشته و بسیار مهربان و نرم دل خواهد شد .
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست .
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، موجب ملال میشود .
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد .
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود .
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد .
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴تعبیر خواب
شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند
تعبیرش از آیه ی 14 سوره مبارکه " ابراهیم " علیه السلام است .
و لنسکننکم الارض من بعد هم .....
و از مفهوم آن استفاده می شود که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده به وی برسد .ان شاء الله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید .
🌸زندگیتون مهدوی🌸
هدایت شده از حرم
4_468051916576786804.mp3
4.02M
#زیارت_عاشورا_صوتی
🎧 با صدای استاد فرهمند
🎁 به سفارش آقا صاحب الزمان (عج) و با نیت تعجیل در امر فرج ایشان هر روز یڪ زیارت عاشورا بخوانیم.
هدایت شده از حرم
🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊
#معرفی_یاران_امام_حسین(ع)📜
#یار_سی_و_دوم🌹
💙 #شبیب_بن_عبدالله💙
🌱 او دلاورى شجاع بود كه با سیف و مالک فرزندان سریع به اردوى امام علیه السلام پیوسته است و قبل از ظهر روز عاشورا از جمله كسانى بودكه در حمله اول #شهید شدند.
#ادامه_دارد.....
📗ابصار العین، 79
🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊
هدایت شده از حرم
#سلسله_احادیث_اهل_بیت_علیهم_السلام_در_باب_روابط_زناشوئی
❣️رابطه ی #جنسی یکی از زیباترین بخش های ازدواج است که در دین مبین اسلام و در احادیث و روایات بسیاری بر چگونگی رابطه ی صحیح جنسی تاکید شده است.
در این سری از مطالب ،مجموعه احادیث گرد آوری شده از ائمه اطهار و پیامبر اسلام ( ص) در مورد #آمیزش_جنسی_صحیح را برای شما گردآوری کرده ایم .امیدواریم راهگشای شما باشد .
1️⃣مرد را به حال خود بگذارید، با وی در نیاویزید، او را به اجبار به سوی خود نخوانید، مرد نیازمند عشوهگری و طنازی است، نه زور و اجبار.
📕(پیامبر اکرم(ص)، حلیه المتقین، ص۶۷)
2️⃣سخن گفتن با پروردگار، لذت بخش و روح افزاست، اما وقتی شوهرتان شما را به خلوت خویش میخواند، نماز را طول ندهید و خرامان به سویش بشتابید.
📕(پیامبر اکرم(ص)، کافی ج ۵ ص ۵۰۸)
3️⃣هنگام در آمیختن با همسر خویش، یکدیگر را ببویید، ببوسید، عشق بازی کنید و با سخنان محبت آمیز، عشق را به او پیش کش کنید. خانمها از آرایش دریغ مکنید، بهترین، ملایمترین و دلنوازترین عطر را به کار برید، زیباترین و دلرباترین لباس را به اندام خویش بپوشانید، خود را حداقل با یک گردنبند زینت بخشید و صبح و شام خود را به شوهر عرضه دارید. در یک کلام؛ چشم و دل شریک زندگیتان را هنرمندانه بربایید.
📕(پیامبر اکرم(ص)، وسائل، همان، ص۱۱۲)
°•کپی با ذکر #صلوات آزاد است•°
🍃🌸🍃
🍃 @haram110
هدایت شده از حرم
#خانمها_لطفا_بخونید
وقتی عقد کردم،مامانم گفت:" میخوام نصیحتت کنم،نصیحتی که روز عروسیم بابابزرگ بهم کرد."
مامان اومد کنارم نشست،موهامو ناز کرد و دستمو گرفت.گفت:"دخترم اون وقتها شرم و حیا تو خونواده ها خیلی زیاد بود،بابام روش نشد مستقیم و بی پرده بهم بگه.
فقط گفت:《هرچی هم که شد،وقت خواب،بذار حد اقل دستت بخوره به دست شوهرت،با قهر نخواب》
و ادامه داد: "عزیزم! زندگی راحتی و سختی داره،بالا و پایین داره.گاهی زن و شوهر از هم دلخور میشن.اما یه زن زرنگ که عاشق زندگیش باشه هیچ وقت قهر نمیکنه،دلخوری شو نشون میده،اما خودشو دریغ نمیکنه.بابا بزرگ روش نشد واضح بهم بگه،اما من بهت میگم،هرچی هم که شد شب وقت خواب شوهرتو بغل کن،ببوسش.بگو ازش دلخوری.اما قهر نکن.قهر عادت میشه.حرمت ها رو میشکونه،دل هارو از هم دور میکنه.قهر مثل سمههه سم !
🌺🧚♀️ @haram110
هدایت شده از حرم
☑ *ساعات فیزیولوژیک بدن از نظر طب چینی:*
🔹 ساعت A:
ساعت۴صبح🕓؛ دراین ساعت ریه ها فعالیت کامل دارند۰
🔹 ساعت B:
ساعت ۶صبح🕕؛ دراین ساعت روده بزرگ فعالیت دارد
تخلیه روده بزرگ باید در این ساعت بطور کامل انجام شود۰ فعالیت بدنی بویژه ورزش درساعات AتاBباعث سلامتی وشادابی می شود۰
🔹 ساعت C:
ساعت۸صبح🕗؛ دراین ساعت معده فعالیت خودرا آغاز میکند بنابراین صرف صبحانه دراین ساعت توصیه میشود۰
🔹 ساعت D:
ساعت۱۰صبح🕙؛ دراین ساعت طحال فعالیت دارد۰غذاپس از هضم به طحال می ریزد،که نباید استرس داشته باشد۰
🔹 ساعت E:
ساعت۱۲ظهر🕛؛ این ساعت اوج فعالیت قلب است۰استرس نداشته باشید تاقلبتان خوب کار کند۰
🔹 ساعتF:
ساعت۲بعدازظهر🕑؛ دراین ساعت روده کوچک فعالیت کاملی دارد۰
🔹 ساعت G:
ساعت۴بعدازظهر🕓؛ مثانه دراین ساعت فعالیت دارد۰
🔹 ساعت H:
ساعت۶عصر🕕 ؛ دراین ساعت کلیه هافعالیت کاملی دارند۰
🔹 ساعت I:
ساعت۸شب🕓؛ دراین ساعت مغز فعالیت دارد۰درواقع مغز در حال پردازش فعالیتهای روزانه است۰
🔹 ساعت J:
ساعت۱۰شب🕙؛ نخاع دراین ساعت فعالیت دارد۰بین ساعات۸تا۱۰شب عبادت خوبی داشته باشید۰
🔹 ساعت K:
ساعت۱۲شب🕛؛ دراین ساعت کیسه صفرا فعالیت دارد۰
🔹 ساعت L:
ساعت۲نیمه شب🕑؛ دراین ساعت کبدفعالیت بطور کامل است/کانال سیب
🔸 فعالیت کیسه صفراوکبد بین ساعات ۱۲ تا۲نیمه شب است که درطب سنتی بیدار ماندن دراین ساعات منع شده است زیرا سبب بالا رفتن سوداوصفرا شده وامراض بسیاری مثل سنگ کیسه صفرا را بوجود می آورد۰
🔸 فعالیت بدن درطب سنتی بین ساعات BتاH یعنی۶صبح تا۶عصر توصیه شده است ووعده های غذایی نیز در این ساعات تاکید شده است۰
🔸 هریک ساعت خواب شبانه قبل از نیمه شب شرعی برابر سه ساعت خواب شبانه بر روی بدن تاثیر دارد❤🌙بفرستیدبرای کسانی که دوستشونداریدوسلامتیشون براتونمهمه منکه دوستتون دارم وسلامتی شمامنتهای آرزویمهست❤🙏