eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
* 💞﷽💞 پیاده‌ شدم و با دست بهش اشاره کردم که همراهم نشه و همونجا بمونه. نیاز شدیدی به تنهایی داشتم‌. دندونهام پیاپی به هم می‌خورد و دستهام رو برای کمتر لرزیدن، محکم روی سینه قلاب کردم. راه می‌رفتم و اشکهام رو با صدای هق‌هقی سوزناک همراهی می‌کردم. گریه‌هام بلند و بی‌پروا بود. عماد به سپر جلوی ماشینش تکیه زده بود و نگاهم می‌کرد. رسیدم به تپه‌های کوچیک و شنی حریم جاده. احساس ضعف عجیبی داشتم، انگار به اندازه‌ی تموم این سه سال انرژی صرف کرده بودم. حس می‌کردم پاهام ‌دو تا ستون پنبه‌ایی و ناتوانه و هر آن امکان تا شدنش بود. پشت به جاده، روی همون تپه‌هاشور‌های شنی نشستم. دلم می‌خواست فریاد بزنم تا تموم عقده‌‌های توی دل مونده رو تخلیه کنم و بیرون ریختم تموم اون حجم دلگرفتگی رو. دقایقی بعد آروم شده بودم و شاید هم حنجره‌ دیگه نایی برای فریاد نداشت! کمی که گذشت صدای پاهاش رو شنیدم که به طرف من میومد، منِ غمبادگرفته‌یِ لبریز از بیچارگی. کنارم نشست و دست دور شونه‌م حلقه کرد و من در خود جمع شدم و روی سرم رو ملایم بوسید‌ و دید که معذبم، آروم حلقه‌ی دستش رو برداشت و غمگین نگاهم کرد. _ من سه ساله دارم توی این آتیشی که هیزمش سهل‌انگاری و جوونی خودمه می‌سوزم و می‌سازم. تو خنکای این تن و این دل بودی، ولی تو هم رو ازم گردوندی‌. نور چشمم بودی و طردم کردی. حتی اینقدر برات ارزش نداشتم که حرفهام رو گوش کنی. اونقدر بال بال زدم که پر و بالم شکست. اونروزی که هیچکس، حتی حاج بابا، حتی فریبا، حتی محمد که رفیق بود و برادر، حرفهام رو باور نداشت و توی دام این مادر و دختر اسیر شدم، اون چیزی که بهم قوت قلب می‌داد و باعث می‌شد توی اون برزخ دیوونه نشم فقط یک چیز بود، دائم می‌گفتم معصوم عمادش رو می‌شناسه، معصوم می‌دونه که من دست از پا خطا نمی‌کنم، اون عشق من رو باور کرده و می‌دونه چقدر خاطرش برام عزیزه. تو حتی اجازه ندادی من برات توصیح بدم نمی‌گم حق نداشتی که حتما با اون اوضاع و اون حرفهای پیچیده توی روستا واکنشت در برابرم خیلی بزرگ‌منشانه بود ولی هزار بار اگه شکستم از اون اتفاق، صد هزاربار شکستم از شکی که تو به من بردی. من... حرفش رو بریدم و گفتم: _ عماد تو اشتباه بزرگی کردی، قبول کن که شاید پاهات لغزید و به کارهای مرجان دامن زدی. من نمی‌دونم مرجان تا کجا خاطرت رو خواست و الان چقدر دوستت داره ولی این رو خوب می‌دونم که یه جایی دست و دلت لرزید و اون رو ترغیب کردی که دست بر نداشت و بی‌خیالت نشد. _ من هم آدم بودم و پر از غریزه، قبول دارم اما قسم می‌خورم جلوی روی مرجان هیچ وقت از خودم ضعف نشون ندادم. توی حجره تنها که می‌شدم، یا خیلی که پاپیچم می‌شد، وسوسه‌ می‌شدم و می‌گفتم چند وقتی باهاش راه میام و آتو می‌گیرم ازش و با همون آتو از جلوی راهم برش می‌دارم. ولی باز یاد چشمهای معصومت که می‌افتادم استغفار می‌کردم و می‌گفتم لعنت بر شیطون. هیچ وقت با خودت نگفتی، عماد اگر آدم این کار بود چرا توی شهر خودمون چرا توی این محیط بسته؟ مگه کم رفت و آمد شهرهای دیگه رو داشت؟ مگه توی اون شهرها کم آشنا داشت؟ من اگه ادمش بودم، می‌رفتم اونجاها دنبال هوس بازیم، به نظرت این قابل قبولتر نیست تا اینکه بخوام از میون این همه فرصت صاف برم سر اونی که صداش از همه بیشتر بلنده؟ من هیچ احساسی به مرجان ندارم و فقط محرم منه. باز تلخ شده بودم و به هیچ نوعی کامم شیرین نمی‌شد. _ احساسی بهش نداشتی و بچه‌ی تو، توی شکمش بود و اگر سالم بود الان تولد یکسالگیش رو هم گرفته بودی؟ نفسی تازه کرد و گفت: _ بذار ادامه‌ش رو بگم معصوم، بذار حرفم رو تموم کنم، اونوقت من می‌شینم تو قضاوتم کن، قبول؟ سر تکون دادم به معنی باشه. ادامه داد: _ تو حال خودم بودم و صندوق انار به دست رفتم بذارم کنار اون یکی که حس کردم کسی پشت سرم ایستاده. سریع برگشتم طرف در دیدم مرجانه و در هم از پشت بسته شد. همون آنی که در چفت شد مرجان شروع کرد داد و بیداد و فحش از اونطرف هم صدای جیغ و گریه‌ی انسی رو می‌شنیدم که رفته بود ایها‌الناس‌گویان سر ظهر تابستون توی کوچه و همسایه‌ها رو به کمک می‌طلبید که دزد ناموس اومده تو خونه‌م و می‌خواد بچه‌م رو لکه دارش کنه. مغزم قفل کرده بود داشتم دیوونه می‌شدم اصلا نمی‌دونستم راه فرار از اون مخمصه چیه. دست بردم بالا و زدم توی صورت مرجان که لااقل اون ساکت بشه و دویدم طرف در که بیرون بزنم ولی دیدم از پشت قفله. دنیا توی چشمم سیاه شد و مستاصل برگشتم طرف مرجان. از بینی و دهنش خون میومد اما می‌خندید از اون خنده های اعصاب خورد کن، ‌از همونها که یعنی من بردم. یعنی من تو رو از پا انداختم. توی حیاط سر و صدا و همهمه بود و می‌فهمیدم صدای زن و مردهایی رو که اونجا جمع بودن و هر کسی چیزی می‌گفت. هزار بار آرزو کردم بمیرم و اون لحظه همونجا تموم بشه. مثل مار زخمی به خودم می‌پیچیدم... ✍🏻
👌 ثبت نام برای زیارت حضرت رضا علیه السلام در 23 و 25 ماه ذی القعده به اطلاع عزیزان و سروران می رساند که سایت حرم رضوی علیه السلام برای زیارت حضرت رضا علیه السلام، در آدرس زیر ثبت نام می کند: https://tv.razavi.ir/fa/ziyarat در هنگام ثبت نام در قسمت متن زیارت، حتما یک کلمه (مثل: سلام علیکم) تایپ شود. از طرف سایت، یک نفر در کنار قبر مطهّر آن امام، زیارت می کند، نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. توصیه می شود حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام را به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزّمان علیه السلام، زیارت کنیم. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔈🗣💎 روز 23 ماه ذی القعده، روز شهادت و زیارت حضرت رضا علیه السلام 1) تاریخ شهادت حضرت رضا علیه السلام در تاریخ شهادت حضرت رضا علیه السلام، چند قول بیان شده است: الف) 17 یا پایان ماه صفر ب) 23 یا 24 ماه رمضان ج) 23 ذی القعدۀ مرحوم شیخ مفید در «مسارّالشیعۀ» می نویسد: «در روز بیست و سوم ماه ذی القعدۀ سال 203 هجری، وفات سرورمان، حضرت ابوالحسن علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام در سرزمین طوس اتفاق افتاد». (مسارّالشيعة، ص34) مرحوم شیخ رضیّ الدّین علیّ بن یوسف حلّی ، برادر علّامه حلّی نیز در العدد القویّۀ، وفات حضرت رضا علیه السلام را در بیست و سوم ذی القعده گزارش می کند. (العدد القوية، ص276/ بحارالانوار، ج49، ص293 و ج 98، ص198 به نقل از العددالقویۀ) مرحوم محدّث قمی در «هدیۀالزائرین» می نویسد: «روز بیست و سوم ماه ذی القعده، به قول شیخ مفید و غیره وفات امام رضا علیه السلام واقع شده است». (هدیۀ الزائرین، ص549) 2) زیارت حضرت رضا علیه السلام در روز 23 ذی القعده از راه نزدیک و دور مرحوم سیّد بن طاووس در «اقبال الاعمال» می نویسد: «در بعضی از کتب اصحاب عجم ما که رضوان الهی بر ایشان باد، دیدم: زیارت مولای ما، حضرت رضا علیه السلام در روز بیست و سوم ماه ذی القعده از نزدیک و دور، با متنی از زیارات معروف آن حضرت یا هر متنی که زیارت بر آن صدق کند، مستحبّ است». (اقبال الاعمال، ص616/ بحارالأنوار، ج 101، ص44 به نقل از اقبال الاعمال) مرحوم علامه مجلسی در «زادالمعاد» می نویسد: «بعضی از علما گفته اند که در روز بیست و سوم ماه ذی القعده زیارت حضرت امام رضا علیه السلام از نزدیک و دور سنّت است». ( زادالمعاد، ص235) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🗣💎 سلام و صلوات بر حضرت رضا علیه السلام در روز 23 ذی القعده به نیابت از مولایمان امام زمان علیه السلام 1) سلام بر حضرت رضا علیه السلام مرحوم علامه مجلسی زیارت شریفی را به نقل از مرحوم سید بن طاووس برای حضرت رضا علیه السلام نقل می کند که خواندن این زیارت به نیابت از مولایمان حضرت مهدی علیه السلام در روز 23 ذی القعده توصیه می شود: «السَّلَامُ عَلَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى، سَمِيِّ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، وَ إِمَامِ الْمُتَّقِينَ، خَلِيفَةِ الرَّحْمَنِ، وَ إِمَامِ أَهْلِ الْقُرْآنِ، وَ صَاحِبِ التَّأْوِيلِ، وَ مَعْدِنِ الْفُرْقَانِ، وَ حَامِلِ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ، وَ إِفْنَاءِ الْخَبِيثَاتِ وَ الْأَبَاطِيلِ، وَ الْقَائِلِ الْفَاعِلِ، وَ الْحَاكِمِ‏ الْعَادِلِ، وَ الصَّادِقِ الْبَرِّ، وَ الْحَائِزِ الْفَخْرِ، جَدُّهُ سَيِّدُ النَّبِيِّينَ، وَ أَبُوهُ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ، وَ إِلَيْهِ مَآبُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ. السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، وَ كَمَا أَكْرَمْتَهُ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِكَ، وَ جَعَلْتَهُ فِي الْحَقِّ دَلِيلَكَ، فَدَعَا إِلَى سَبِيلِكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، فَأََكْمِلْ لَهُ الْعَهْدَ، وَ تَمِّمْ لَهُ الْوَعْدَ، وَ أَيِّدْهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ وَ أَوْلِيَاءَهُ بِالنَّصْرِ وَ الْجُنْدِ، لِيُخَلِّصَ الدِّينَ بِالْجِدِّ، فَيَعْمَلَ فِي ذَلِكَ بِالْجَهْدِ، وَ يُصَيِّرَ لَكَ الدِّينَ خَالِصاً وَ الْحَمْدَ تَامّاً. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ حَيّاً وَ مَيِّتاً، وَ عَجِّلْ فَرَجَنَا بِهِ وَ بِالْوَصِيِّ مِنْ بَعْدِهِ، وَ انْصُرْهُ عَلَى أَهْلِ طَاعَةِ الشَّيْطَانِ، وَ أَعْزِزْ بِهِ الْإِيمَانَ، وَ أَذْلِلْ بِهِ الشَّيْطَانَ». (بحارالأنوار، ج102، ص225-226به نقل از فلاح السائل) 2) صلوات بر حضرت رضا علیه السّلام منقول از حضرت عسکری علیه السلام «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا، الَّذِي ارْتَضَيْتَهُ وَ رَضَّيْتَ بِهِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِكَ، اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ، وَ قَائِماً بِأَمْرِكَ، وَ نَاصِراً لِدِينِكَ، وَ شَاهِداً عَلَى عِبَادِكَ، وَ كَمَا نَصَحَ لَهُمْ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ، وَ دَعَا إِلَى سَبِيلِكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، إِنَّكَ جَوَادٌ كَرِيمٌ». (بحارالأنوار، ج94، ص76 به نقل از جمال الاسبوع) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏💎🙏 نماز هدیه به حضرت رضا علیه السلام به نیابت از مولایمان، حضرت مهدی علیه السلام مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب جمال الاسبوع، از یکی از معصومین علیهم السلام روایت می کند که فرمود: کسی که ثواب نماز خود را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله، و امیرالمؤمنین علیه السلام و اوصیاء بعد از او علیهم السلام قرار دهد، خداوند ثواب نماز او را بسیار بسیار می گرداند تا نفسش قطع شود. در آن حال(یعنی قبل از جان دادن) به او می گویند: ای فلانی! الطاف تو و هدیه تو به ما، هم اکنون برای تو مفید خواهد بود. امروز، روز جبران کردن و پاداش دادن به توست. دلت خوش، و چشمت روشن باد برای آنچه خداوند برای تو آماده نموده است، و گوارایت باد آنچه به آن رسیدی. راوی سؤال می کند: انسان چگونه می تواند، نمازش را هدیه نماید؟ حضرت می فرمایند: نیّت کند که ثواب نمازش برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله باشد، و اگر امکان داشت علاوه بر 50 رکعت نماز(یعنی نمازهای واجب و نافله آنها)، یک نماز دو رکعتی بخواند و هر روز به یکی از این بزرگواران هدیه نماید. ✅ طریق خواندن نماز هدیه طریق خواندن این نماز دو رکعتی بدین گونه است: هر رکعت از این نماز را با یک یا سه یا هفت تکبیر شروع نماید. در همه رکوع ها و سجده ها، بعد از ذکر تسبیح، 3 بار بگوید: «صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ» اگر نماز را به حضرت رضا علیه السلام هدیه می کند، بعد از سلام نماز چنین بگوید: «اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ، وَ مِنْكَ السَّلَامُ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ، وَ أَبْلِغْهُمْ مِنِّي أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلَامِ. اللَّهُمَّ إِنَّ هَاتَيْنِ‏ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلَى عَبْدِكَ وَ ابْنِ عَبْدِكَ، وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، سِبْطِ نَبِيِّكَ، عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ابْنِ الْمَرْضِيِّينَ علیهم السلام. اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُمَا مِنِّي، وَ أَبْلِغْهُ إِيَّاهُمَا، وَ أَثِبْنِي عَلَيْهِمَا أَفْضَلَ أَمَلِي وَ رَجَائِي فِيكَ وَ فِي نَبِيِّكَ وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِين». (جمال الاسبوع،ص15 تا 20) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
❤️🙌 به امام رئوف، حضرت رضا علیه السلام پناه ببرید مرحوم آیت الله تولاّیی خراسانی در سخنرانی های خود در مسجد جامع زاهدان در سال 1390 قمری می فرمود: «این مطلب را خودم آزموده و تجربه کرده‌ام. بدانید که امام رضا علیه السلام خیلی مهمان‌‌ نواز است. در سلام به ایشان می ‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّئُوفِ» از القابِ ویژه امام رضا علیه السلام ، یکی رئوف است. همه ائمّه، مهربان هستند، امّا امام رضا علیه السلام یک مهربانیِ خاصّی دارد. لذا هرکس به عنوان پناهندگی برود و به آن حضرت علیه السلام پناه ببرد، به خدای امام رضا علیه السلام قسم که امام رضا علیه السلام طوری به او پناه می ‌دهد و دست به سرش می ‌کشد که خودش می ‌فهمد که امام رضا علیه السلام او را بالا آورد. امام رضا علیه السلام این‌طوری است.» (سخنرانی‌های مسجد جامع زاهدان، روز 10 ماه رمضان 1390 قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💕 به نیابت از امام زمان علیه السلام به مشهد برو. اگر خالص و مخلص و روی علاقه، همین‌طور که من می ‌گویم رفتی و برگشتی و هیچ چیز بر تو مفهوم نشد، به صورت من تف بیانداز مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود: یکی از رفقای تهران من، از تجار تهران است، پای یکی از منابر من در تهران بود، 10 شب من در مورد امام زمان صحبت می‌ کردم، شب آخر پشتش گذاشتم و گاز زیاد دادیم مطلب را ریختم، خودم هم حال پیدا کردم، مجلس هم منقلب شد و او هم منقلب شد. گذشت، فردا به من تلفن کرد که حاج آقا! می‌خواهم به مشهد مشرّف شوم به نیابت امام زمان علیه السلام، دیشب این سفارش را کردید، حال اگر دستوراتی دارد به من بگویید. گفتم: من دستوری ندارم، دستور زیر خرقه درویشی نداریم، مطلب همان بود که بالای منبر گفتم، سرّ مگویی نداریم که به تو بگوییم، یک مقدار پاک و پاکیزه و با ادب حرکت کن، یک غسلی بکن که با طهارت رفته باشی. گذشت. بعد از 20 روز به من تلفن کرد و گفت: سلام علیکم، من فلانی هستم، حاج آقا الساعه بیایید کار واجبی با شما دارم. گفتم: چه زمانی آمدی؟ گفت: همین الان آمدم، 10 دقیقه بیشتر نیست که وارد خانه شدم و پشت تلفن شروع به گریه کرد. گفتم: چرا گریه می ‌کنی؟ مصیبتی حادثه‌ای شده است ؟ او فهمید که من اشتباه کرده ‌ام، گفت: قربان صاحب الزّمان علیه السلام بروم، جانم فدای صاحب الزمان بشود، خدا پدر تو را بیامرزد، بیایید که من یک مطلبی دارم. فهمیدم که یک چیزی شده است، چون من از این رفیق‌ها زیاد داشتم، رفقا چیزها به من گفتند. فهمیدم که یک نظر لطفی به او شده است، یک چیزی به او فهمانده ‌اند. گفتم الان می ‌آیم. رفتم در خانه ‌اش و خانه او نزدیک به خانه من بود. وقتی زنگ زدم، خودش با پای برهنه آمد و در را باز کرد، دست به گردن من انداخت و صورت من و دست من و شانه من را می ‌بوسد و گریه می‌کند و می‌گوید جانم فدای صاحب‌الزمان بشود! خدا پدر تو را بیامرزد که عجب راهی را به من نشان دادی! گفت: من چندین سفر به زیارت امام رضا علیه السلام رفتم، به خدا این سفر هیچ طرف مقایسه با آن سفرها نبود، اسم برد و چیزهایی گفت، در کدام مکان امام زمان علیه السلام کمک کرد، در کدام مکان امام زمان علیه السلام آقایی کرد، در کدام مکان امام زمان علیه السلام پذیرایی کرد، در کدام مکان چه شد و چه شد. می‌گفت و گریه می ‌کرد. گفت: تو راست می ‌گفتی که امام زمان علیه السلام جوان مرد است، آقا است، هریک قدمی که تو برای او برداری، او 10 قدم به تو پاداش می‌ دهد، من باور می ‌کردم، ولی این‌طور که عیاناً مشاهده کرده باشم، نبود. به خدا هرکس برای امام زمان علیه السلام یک قدم بردارد، امام زمان علیه السلام برای او 10 قدم برمی‌دارد. یک بلیط ماشین بگیر و به مشهد برو به نیابت امام زمان علیه السلام. اگر خالص و مخلص و روی علاقه، همین‌طور که من می ‌گویم رفتی و برگشتی و هیچ چیز بر تو مفهوم نشد، تف به صورت من بیانداز. من اگر مرده باشم بیا لگد به قبر من بزن. بیخود که نمی ‌گویم. رو بخار معده این‌طور پر جوش حرف نمی ‌زنم، تا 100 تا نظیر آن را ندیده باشم، این‌طور به عرض شما نمی ‌رسانم. (سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، شب عید فطر1390قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😓💝 آمدم ای شاه پناهم بده! 🌸 مرحوم حبیب‌الله‌ چایچیان(حسان) درباره‌ ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» می‌گوید: مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم. 🌺 دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند، کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟ 🌼 ایشان گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا(ع) را زیارت کنم (و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را می‌گرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند.) 🌷 با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمی‌دانم در ایام تولد حضرت رضا(ع) بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود، 🌟 گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی، زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمی‌ها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمی‌چسبد» گفتم: دل چسبی‌اش به این است که حضرت جواب بدهد. 🌺 هر چه کردم دیدم مادر قبول نمی‌کند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت می‌کردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجه‌ام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید. 🌸 وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمی‌توانست برود، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را می‌بوسید و من هم ضریح را بوسیدم؛ و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است... 🌼 شعر کامل به شرح زیر است: 🌷 آمدم ای شاه پناهم بده 🌷 خط امانی ز گناهم بده 🍀 ای حرمت ملجأ درماندگان 🍀 دور مران از در و راهم بده 🌷 ای گل بی‌خار گلستان عشق 🌷 قرب مکانی چو گیاهم بده 🍀 لایق وصل تو که من نیستم 🍀 اذن به یک لحظه نگاهم بده 🌷 ای که حریمت مَثل کهرباست 🌷 شوق و سبک‌خیزی کاهم بده 🍀 تا که ز عشق تو گدازم چو شمع 🍀 گرمی جان‌سوز به آهم بده 🌷 لشکر شیطان به کمین منند 🌷 بی‌کسم ای شاه پناهم بده 🍀 از صف مژگان نگهی کن به من 🍀 با نظری یار و سپاهم بده 🌷 در شب اول که به قبرم نهند 🌷 نور بدان شام سیاهم بده 🍀 ای که عطابخش همه عالمی 🍀 جمله حاجات مرا هم بده 🌷 آن چه صلاح است برای «حسان» 🌷 از تو اگر هم که نخواهم بده 🌹 "السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا"🌹 ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💎💎💎 چگونه جناب عزرائیل را مدیون خود کنیم تا هنگام مرگ جبران نماید؟ مرحوم آیت الله تولاّیی خراسانی در سخنرانی های خود می فرمود: مرحوم حاج آقا حسين قمی، استاد من بود. پنج شش سال پيش ایشان درس خواندم. مرد بزرگوارى بود. به عزرائيل باج مي‌داد. يعنى وقتى حرم مي ‌رفت، براى عزرائيل، نيابت مي ‌كرد. عن جناب عزرائيل: «السّلام عليك يا علىّ بن موسى». مي‌ فرمود: اينها جلو چشم عزرائيل را مي ‌‌گيرد. (سخنرانی‌های مسجد ملک، روز بیست و دوم ماه رمضان، 1382 قمری) مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسین قمی، مرد خیلی شیرینی بود و هم متدیّن و متّقی و تر و تازه. ملاّ خوب است تر و تازه و شیرین و ملیح باشد، و ایشان، این ‌طوری بود. آن مرحوم وقتی به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرّف می ‌شد، یک زیارتِ مختصر برای خودش می خواند، بعد شروع می‌کرد به نیابت، «نیابةً عن ابی»، به نیابت پدرش می‌ گفت: «سلام الله علیك یا ابالحسن یا علیَّ بنَ موسی الرّضا». به نیایت مادرش، به نیابت معلّمش، به نیابت همسایه ‌اش، نیم ساعت می ‌نشست و به نیابت این و آن، آن وقت به نیابت حضرت عزرائیل می ‌گفت: «سلامُ اللهِ عَلَیكَ یا ابالحسن». می ‌پرسیدند: برای حضرت عزرائیل هم نیابت می ‌کنید؟ می فرمود: بله، ما با او سر و کار داریم، یک روزی، ریش ما به دست او است، از حالا باید او را مدیون کنیم. این زیارت‌ِ نیابتی جلوی چشم او را می ‌گیرد، موقع مرگ، بر ما سهل و آسان می‌ گیرد. این حرف خیلی اساسی است، شوخی نگیرید.» (سخنرانی‌های مسجد جامع زاهدان، روز سوم ماه رمضان 1390 قمری) ✅عزیزان و سروران گرامی! ما می توانیم از این دستورالعمل جالب استفاده کنیم و به غیر از جناب عزرائیل و فرشتگان مرگ، برای فرشتگان نکیر و منکر، فرشتگان کرام الکاتبین، فرشتگان عرش الهی، چهار فرشته مقرّب الهی (جناب جبرائیل، جناب اسرافیل، جناب میکائیل و جناب عزرائیل)، فرشتگان مستقر در حرم 14 معصوم علیهم السلام و ... اعمال خیر و نیکو هدیه نماییم و پاداش این عمل را به مولایمان امام عصر علیه السلام تقدیم نماییم. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😓💎 امام رضا علیه السلام خیلی آقا و جوانمرد است مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در منابر مسجد جامع زاهدان در ماه رمضان 1390 قمری می فرمود: حضرت رضا علیه السلام، خیلی پول خرج کن است. امام رضا علیه السلام، امام ما مشهدی‌ها و خراسانی‌ها خیلی خرّاج است، خیلی هم آقاست. بروید بچسبید و ضریح او را بگیرید. یک لوطی ‌گری و مردانگی و آقایی و پول خرج کنی دارد آقا امام رضا علیه السلام که آن سرش نامعلوم است. از همه ائمه علیهم السلام پول خرج کن ‌تر است. معطل نشوید. (سخنرانی‌های مسجد جامع زاهدان، روز 30 ماه رمضان 1390 قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
⚡️ نماز پر فضیلت والدین برای شب پنج شنبه 1)رَوَى ابْنُ‏ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ:‏ مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ الْخَمِيسِ‏ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً، وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ خَمْسَ مَرَّاتٍ، وَ قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ‏ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهَا خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، وَ جَعَلَ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، فَقَدْ أَدَّى حَقَّ وَالِدَيْه‏.(مصباح المتهجد، ج‏1، ص 255/ جمال الأسبوع،ص 142) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس شب پنج شنبه، بین نماز مغرب و عشا، دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک بار حمد، 5 بار آیة الکرسی، و هر یک از سوره های کافرون، توحید، فلق و ناس(یعنی معوَّذَتَین) را 5 بار بخواند، و بعد از نماز 15 بار استغفار نماید، و ثواب این نماز را به پدر و مادرش تقدیم کند، حقّ والدین را ادا نموده است. 2)رَوَى ابْنُ‏ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ‏: مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ الْخَمِيسِ‏ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ يُرْوَى مَرَّةً وَاحِدَةً، وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ خَمْسَ مَرَّاتٍ، وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، وَ جَعَلَ ثَوَابَهُ لِوَالِدَيْهِ فَقَدْ أَدَّى حَقَّ وَالِدَيْهِ، وَ يَقُولُ: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيَّ». فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ أَدَّى حَقَّهُمَا، وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ مَا أَعْطَى الشُّهَدَاءَ، وَ إِذَا مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ كَانَ مَلَكٌ عَنْ يَمِينِهِ وَ مَلَكٌ عَنْ شِمَالِهِ يُشَيِّعُونَهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ بِالتَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ حَتَّى يَدْخُلَ الْجَنَّةَ، وَ يَنْزِلُ فِي قُبَّةٍ بَيْضَاءَ، فِيهَا بَيْتٌ مِنْ زُمُرُّدٍ أَخْضَرَ، سَعَةُ ذَلِكَ الْبَيْتِ كَأَوْسَعِ مَدِينَةٍ فِي الدُّنْيَا سَبْعَ مَرَّاتٍ، ... ، يُعْطِي اللَّهُ تَعَالَى هَذَا الثَّوَابَ لِمَنْ يُصَلِّي هَذِهِ الصَّلَاةَ، وَ يَجْعَلُ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ، وَ لَا يُنْقَصُ مِنْ أَجْرِهِ شَيْ‏ءٌ، وَ كَتَبَ لَهُ بِكُلِّ رَكْعَةٍ عَشْرَةَ آلَافِ صَلَاةٍ، وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى جَسَدِهِ نُوراً، هَذَا جَزَاءُ اللَّهِ لِأَوْلِيَائِه.(جمال الأسبوع، ص 99-100)‏ رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس شب پنج شنبه، بین نماز مغرب و عشا، دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت 100 بار حمد (و به روایت دیگر یک بار حمد)، 5 بار آیة الکرسی، و هر یک از سوره های کافرون، توحید، فلق و ناس(یعنی معوَّذَتَین) را 15 بار بخواند، و بعد از نماز 15 بار استغفار نماید، و بگوید: «بار الها! ثواب این نماز را برای پدر و مادرم قرار ده» در این صورت حقّ والدین را ادا نموده است، و خداوند آنچه به شهدا اعطا نموده است، به وی می بخشد، و هنگامی که از صراط عبور می کند، یک فرشته از سمت راست، و یک فرشته از سمت چپ او قرار می گیرند و از جلو، وی را با تکبیر و تهلیل مشایعت می کنند تا آن که به بهشت وارد شود. وی در بهشت به قبه ای سفید فرود می آید. در آن قبّه، خانه ای از زمرّد سبز قرار دارد. وسعت آن خانه، هفت برابر بزرگ ترین شهری از شهرهای دنیاست. ... خداوند این پاداش را به کسی می دهد که این نماز را بخواند و پاداشش را برای پدر و مادر خود قرار دهد. همچنین نظیر این ثواب بدون آن که ذرّه ای کم شود، برای خود وی نیز منظور می شود. خداوند به ازای هر رکعت از این نماز، ده هزار نماز می نویسد، و به ازای هر مویی که در بدن دارد، نوری به او اعطا می کند. این است پاداشی که خداوند برای اولیای خویش تمهید نموده است. ✅ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ اگر زیارت را با به حق حضرت علی بن موسی علیه السلام انجام بدهد، یک ، هزار هزار حج بیت الله است. ▪️🎥در کلام مرجعیت شیخ حسین وحید خراسانی حفظه الله ♨️ قدر را بدانید، این عظمت آن بقعه و بارگاه است. 📆 ۲۵/مهر/۱۳۹۳ 🏴اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🏴
✴️ پنجشنبه👈 2 تیر / سرطان 1401 👈 23 ذی القعده 1443 👈 23 ژوئن 2022 🕋 مناسبت های دینی و اسلامی. 🏴 شهادت امام رضا علیه السلام " به روایتی ". 🔘 غزوه بنی قریضه " 5 ه ". 🕌 روز مخصوص زیارتی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام. 🎇 امور دینی و اسلامی. ❇️ امروز برای امور زیر خوب است: ✅ خواستگاری عقد و ازدواج. ✅تجارت و داد و ستد. ✅مسافرت. ✅جابجایی و نقل و انتقال. ✅دیدار با مسولین و روسا. ✅و در پی خواسته ها رفتن خوب هست. 🤒 مریض امروز زود خوب می شود. 👶 زایمان :نوزاد محبوب و دوست داشتنی خواهد بود. 🚘 مسافرت : مسافرت خیلی خوب است‌. 👩‍❤️‍👩 مباشرت و مجامعت: 👩‍❤️‍👩 امروز:مباشرت امروز ، مباشرت هنگام زوال برای سلامتی مفید است و فرزند حاصل عاقل و بزرگوار و سیاستمدار خواهد شد.ان شالله 🔭احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج حمل و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️ختنه نوزاد. ✳️خرید کردن. ✳️آغاز درمان و شغل. ✳️مسافرت. ✳️نو پوشیدن و دوختن. ✳️دیدار با مسولین. ✳️ و ارسال کالاهای تجاری نیک است. 📛ولی امور زراعی و‌ کشاورزی. 📛و آغاز بنایی خوب نیست. 👩‍❤️‍💋‍👨: امشب (شبِ جمعه) ،مباشرت پس از فضیلت نماز عشاء ، برای بدن سودمند و تاثیر زیادی بر خلق و خوی فرزند دارد. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، باعث روبراه شدن امور می شود. 💉💉حجامت فصد خون دادن . یا و فصد باعث شادی دل می شود. 🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب جمعه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 24 سوره مبارکه "نور" است. یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم .... و مفهوم آن این است که خواب بیننده را با شخصی دعوا یا خصومتی پیش آید که بر او شاهد بیاورد و بر خصم خود غلبه کند.ان شاءالله و شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید . 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد . ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ننگی بزرگ برای شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام 🔖•«قسمت „ سوم »• ◽️✔️ شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام باید همه کاراش رو بزاره کنار و خیلی سریع تکلیفش رو با خودش روشن کنه❗️ ما تکلیفمون با خودمون روشن نیست ❗️ نمیدونیم میخوایم چکار کنیم ❗️ راه رو اشتباه رفتیم...... ☀️يا امام المنتقم العجل العجل انتقام،یا امام المنتقم☀️ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
اسکان شبانه زائران درحرم امام رضا (علیه السلام) (خوابیدن، استراحت  آستان قدس رضوی برای استراحت روزانه و استراحت شبانه مسافران، تدابیری اندیشیده است و آماده خدمت رسانی به زائران و مجاوران می باشد. شرایط و مدت زمان استفاده از طرح اسکان شبانه زائران امام رضا (ع) هر زائر با ارائه کارت شناسایی معتبر می تواند برای مدت سه شب در محل های تعیین شده اقامت نماید. (اسکان شبانه برای هر مسافر در طول یکسال، به میزان 5 شب امکان پذیر است.) طرح اسکان شبانه مشمول مجاورین نمی شود و فقط ویژه زائران با کدملی غیر مشهدی می باشد. پذیرش اتباع با گذرنامه یا کارت ویژه اتباع، امکان پذیر است.  محل ثبت نام برادران  بست پایین خیابان (شهید نواب صفوی)، ورودی حر یک (جنب مدرسه عباسقلی خان) مراجعه نمایند. سپس می توانند به مکانی که معرفی شده اند جهت خواب و استراحت رایگان مراجعه نمایند. (رواق دارالمرحمه) محل ثبت نام خواهران جهت انجام مراحل پذیرش به اتاق ۱۰۵ روبروی باب السلام واقع در بست نواب صفوی مراجعه نمایند. سپس می توانند به مکانی که معرفی شده اند جهت خواب و استراحت رایگان مراجعه نمایند. (رواق حضرت زهرا (س)) ساعات پذیرش متقاضیان استراحت شبانه در حرم اما رضا (ع) ساعات پذیرش از ساعت ۲۱ انجام می شود اما در سه شنبه شب ها و پنجشنبه شب ها بعد از برگزاری مراسم دعا انجام می شود. استراحت روزانه در حرم امام رضا علیه السلام این امکان برای زائران و مجاوران امکان پذیر است. برادران: ضلع جنوبی صحن پیامبر اعظم (ص)، جنب ایوان ولی عصر، اتاق ۱۰۵ خواهران: بست نواب صفوی، رواق حضرت زهرا (س) ساعات مراجعه و استراحت: از ساعت ۱۴ الی ۱۷ محل استحمام زائران در حرم مطهر رضوی زائران (خواهران و برادران) می توانند جهت حمام کردن به یکی از سرویس های بهداشتی ذکر شده مراجعه نمایند. این خدمت به صورت شبانه روزی ارائه می گردد. در هریک از این سرویس ها، تعدادی دوش جهت استحمام زائران در نظر گرفته شده است. سرویس بهداشتی شماره یک واقع در خروجی صحن غدیر سرویس بهداشتی شماره چهار واقع در خروجی صحن کوثر سرویس بهداشتی شماره پنج واقع در صحن امام حسن مجتبی (ع) تلفن تماس در صورت نیاز به کسب اطلاعات بیشتر با شماره زیر تماس حاصل فرمایید. از تمامی نقاط کشور می توانید با شماره 138 تماس حاصل فرمایید . زائر اقا شوید صلوات
هدایت شده از حرم
حرم: 👌دوستان و سروران گرامی! شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم. زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام: http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/ زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام: http://alkafeel.net/zyara/ توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است... 🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ... 🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ... 🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ... 🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند 🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸 🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁 ✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨ السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟 🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام) اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوابِ سلام، واجب است! پس بیایید... هر روز صبح... به او سلام کنیم! سلام بر تو ای یگانه دوران و ای همنشین ‌تنهایی! سلام بر تو و بر روزی که جهان با قدومت آباد خواهد شد. اَلسَّلامُ‌عَلَیکَ حینَ تُهَلِّلُ وَ تُکَبِّر🤍 ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
۲۵ 🔖 روز مانده تا عید سعید غدیر خم❣️ « خطبه غدیریه» 🍂 خطبه غدیریه حضرت امام الرئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام :مثل مومنانی که ولایت امیر مومنان را در روز غدیر قبول کردند مانند ملائکه ای است که بر آدم سجده کردند، و مثل کسانی که ولایت ایشان را در روز غدیر نپذیرفتند همانند ابلیس است. 📚اقبال الاعمال ،ج۲ص۲۶۴ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
🔺 ◽️◾️◽️ 🌞روز پنجشنبه به نام حضرت امام حسن العسكرى عليه السّلام است. ♦♦➖➖➖➖♦♦ در زيارت آن حضرت بگو: 🌿السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِينَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَنَا مَوْلًى لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ وَ هَذَا يَوْمُكَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ فَأَحْسِنْ ضِيَافَتِي وَ إِجَارَتِي بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.🌿 ◽️سلام بر تو اى ولىّ خدا، سلام بر تو اى حجّت حق و بنده پاك خدا، سلام بر تو اى پيشواى مؤمنان، و وارث پيامبران، و برهان محكم پروردگار جهانيان، درود خدا بر تو و اهل‏ بيت پاكيزه و پاكت باد، اى سرور من يا ابا محمّد حسن بن على، من دل‏بسته تو و اهل بيت توام، اين روز روز پنجشنبه و روز توست و من در آن ميهمان و پناهنده به توام، پس به نيكى پذيرايم باش و پناهم ده، به حق خاندان پاكيزه و پاكت 🤍 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید
◽️▫️ —عیدالله‌الاکبر • ☀️ 25 🔖 روز مانده تا عید سعید غدیر خم❣️ 🔰فحّام با سندی از جابر آورده است که شنیدم ابن مسعود گفت: رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمودند: آتش بر کسی که به من ایمان آورده و علی را دوست داشته و ولایتش را پذیرفته، حرام شده است، و خدا لعنت کند آنکه با علی جدل کند و از وی دوری گزیند، جایگاه علی نزد من به پوست میان چشم و ابرو می‌ماند. 📚امالی طوسی: ۱۸۵ بحارالانوار ج ۳۹ ص ۲۴۷ ح ۵ • 🔝لطفا در نشر آن کوشا باشیم ✔️ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
▫️◽️ •عمریه﷼ ▫️قسمت 🔖 سی • هشتم ✔️ 💠 اعتراف دشمن مغرض ! …"از منابع عامه"( عمریه ) ♦♦➖➖♦♦ 🔺عمر بن خطاب (زنازاده) مي گوید: 🔻با جمعی به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شرفیاب شدیم , ناگاه آن حضرت دست خود را بر شانه علی (علیه السلام) گذاشت و فرمود: ❇ …أنتَ أوَّلُ النّاسِ إسلاماً و أوَّلُ النّاسِ ايماناً و أنتَ مِنّي بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسي . •———••———••———••———••———• ✴ …تو نخستین کسی که اسلام آوردی و ایمان آوردی ؛ نسبت تو به من همانند نسبت هارون است به موسی. ✊🏻 📚… کنزالعمال ۱۲۴/۱۳ 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️◻️ رئوف یعنی شما ... ای آنکه زِ حال آهوان ،آگاه است دل صید غم زیارتی دلخواه است در روزِ زیارتیِّ مخصوص ، آقا ما را بطلب که دستمان کوتاه است ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
* 💞﷽💞 - کل این ماجرا و شلوع شدن توی حیاط و جمع شدن همسایه‌هاشون، شاید ده‌ دقیقه نکشید. انسی معرکه گرفته بود و صورت می‌خراشید که مرد ناحسابی خواسته دخترم رو بی‌آبرو کنه و وعده‌ی عقد بهش داده، بچه‌ساده‌ی من هم گولش رو خورده. به مرجان نگاه کردم و نمی‌دونم چقدر برزخی بودم و تا چه حد عصبانی که با دیدنم سکوت کرده و گوشه‌یی کز کرده بود. انگار منتظر کسی بود و من اون دقایق فاتحه‌ی خودم رو خونده بودم. رو بهش با کل حرص اون دوسال گفتم، چرا؟ آخه چرا با من و خودت اینطور کردی؟ چرا؟ فقط ترسیده نگاهم می‌کرد و من گفتم شاید بتونم با حرف قانعش کنم تا به نفع من شهادت بده. آرومتر ادامه دادم، پاشو دختر برو مادرت رو قانع کن تا من برم، زنم پا به ماهه اگه بشنوه از حرفهای دهن مردم، تاب نمیاره اذیت میشه. همونطور زل زده بود توی چشمهام و نفس نفس می‌زد. دیدم بیفایده‌ست و داد زدم حرف بزن دِ حرف بزن لعنتی، چی از جون من و زندگیم میخوای؟ مگه چند بار گفتم بیخیال شو؟ چقدر تشر زدم؟ چقدر التماس کردم؟ تو دلت به حال خودت نسوخت، دلت به حال زن و بچه‌ی من نمی‌سوزه؟ جواب داد، من چه کار به زن تو دارم آخه، من... من با اون مشکلی ندارم. گفتم، احمق بفهم من و تو وصله‌ی هم نیستیم بیا و بیخیال من شو برو بگو انسی در رو باز کنه من برم من آبرو دارم. انگار تو حال خودش نبود زد زیر گریه و گفت، تو پول داری از خونواده اصل و نسب داری قیافه داری برام بسه. گفتم، بخدا هر چی بخوای بهت پول میدم، بیا برو و بگو مادرت بیخیال شه. چیزی نگفت و اختیار از کف دادم و از جاپریدم و گفتم، تو فکر میکنی با این کارها من کوتاه میام؟ کورخوندین هم تو هم اون برادر نامردت، هم اون مادر عفریته‌ت. تو داری اسم خودت رو لکه‌دار می‌کنی نه من رو. ولی مرجان لام تا کام حرفی نزد. تو همین حال و احوال بودم که حس کردم کسی به سمت زیرزمین میاد و انسی داره میگه، بیا میرزا در رو قفل کردم که نتونه فرار کنه و بعدم یه حاشا بندازه پشت بندش و دخترم رو بیچاره کنه. انسی برادر شوهرش رو خبر کرده بود و مرجان ‌هم انگار منتظر همون بود که سریع اشکهاش رو پاک کرد و سرپا ایستاد. کلید تا برسه توی سوراخ و بچرخه و قفل باز بشه سر جمع چقدر طول می‌کشه؟ کمتر از سی ثانیه. ولی برای من شد سی سال... نمی‌دونستم عماد رو باور کنم ‌یا نه؟ عجیب بود خیلی عجیب بود یعنی می‌شه یه مادر تا اون حد همراه خواسته‌ی دخترش بشه؟ تا این حد کثیف؟ به خاطر پول و مال دنیا؟ از درکش عاجز بودم و توی افکارم غوطه می‌خوردم و لب زدنهای عماد رو می‌دیدم و بس. از یه جایی فهمید که تو حال خودم نیستم که آروم بازوم‌ رو فشار داد و گفت: _ هستی معصوم؟ _ ها؟... آره، آره. _خلاصه، عموی مرجان عصبی و رگ غیرت‌باد کرده اومد تو. مرجان هم که خوب بلد بود نقشش رو، با دیدنش پرید طرفش و بازوش رو گرفت و شروع کرد زنجموره کنه. اون هم یه نگاهی به صورت و بینی خون‌آلودش کرد و اخم‌آلود فرستادش بیرون. اومد سمتم، خون خونم رو می‌خورد. گفتم، میرزا من بی‌تقصیرم، گول اینا رو نخور همه‌ش تله‌ست. خشمگین نگاهم کرد و گفت، خفه شو مرتیکه‌ی هوس باز و دست بالا برد و چنان کشید توی صورتم که صداش تا توی گوشم نفیر کشید. برگشتم طرفش و یقه‌ی لباسش رو گرفتم و دست توی سینه‌ش هلش دادم طرف دیوار و گفتم، احترامت رو دارم چون بزرگتری و من بزرگ‌شده‌ی دست حاج‌مصباحم. جوابت رو نمیدم چون میدونم تو هم فریب اون زن عوضی رو خوردی. حرفم رو قطع کرد و داد زد، خفه شو اسم ناموس من رو به زبون نیار. گفتم تو اگه ناموس‌پرست بودی زودتر از اینها میومدی و برادرزاده‌ت رو خِفت می‌کردی. اون داره با زندگی من و غیرت تو بازی میکنه بفهم مرد! با پوزخند بهم گفت، اونها برات نقشه ریختن و تو‌، تو کنجترین جای خونه‌ی برادرمی؟ هر چی گفتم قبول نکرد و توضیح و توجیه بی‌فایده بود. گفت بریم بالا حاج مصباح رو خبر کنم بیاد ببینه عمری لاف جوونمردی زده و حالا پسرش ناموس دزدی می‌کنه. خلاصه مردم متفرق شدن و دل تو دلم نبود تا حاج‌بابا بیاد. ✍🏻
* 💞﷽💞 طولی نکشید که فریبا و شوهرش سر رسیدن. اختیار از کف دادم و به سمت رضا یورش بردم و گفتم، تو مرتیکه‌ی بی‌ناموس، همدست اون مادر لاابالیت شدی؟ می‌خوای آبروی کی رو ببری؟ چی بهت میرسه که حاضر شدی خواهرت رو حراج بذاری؟ دست بالا بردم که بکوبونم تو سر و صورتش که میرزا سررسید و مچم رو گرفت و رضا هم خیلی حق‌به‌جانب گفت که تو اومدی دامن خواهرم رو لکه‌دار کنی، من بی‌ناموسم؟ فریبا هم اشک می‌ریخت و می گفت این چه کاری بود؟ هر چی میگفتم خواهر من، ‌تو که در جریانی میدونی ماجرا چی بوده. هی میزد تو صورت خودش و می‌گفت، پس تو تو زیرزمین چیکار داشتی آخه و گیرم که انسی و مرجان ‌ناحسابی، میرزا داره چی میگه؟ نقشه دقیق بود و من شاهدی نداشتم. حاج بابا که از راه رسید انگار کل وجودم آتیش بود از شرمندگی کاری که نکرده بودم و از فکر حرفهایی که باید بشنوه و آدمی که تا این حد روی آبروش حساس بود. حاج بابا داخل شد و من دیدم کمر خم شده و شونه‌های افتاده‌ی مردی رو که یک عمر سینه سپر کرده و بزرگ روستا بود و من ‌شده بودم همون لکه‌ی ننگی که عمری ازش می‌ترسید و دوری می‌کرد. نگاهم کرد و من گفتم سلام حاج‌بابا، عمری پام گیر تله‌ی کدخدا و عهد و عیالش نیفتاد و حالا از دوتا زن رودست خوردم. سنگین نگاهم کرد و طعنه‌دار گفت، چون رفتی دنبال خواست دلت. خیلی برام سنگین بود این حرف و ملتمسانه دستش رو گرفتم و گفتم، خدا شاهده که دست از پا خطا نکردم. جوابم رو نداد و خواست به طرف بقیه بره. به علی گفتم، داداش تو یه چیزی بگو، علی گفت حاجی عماد درست میگه تا دیروز از این خونه و آدمهاش فراری بود. حاج بابا پوزخند زد و گفت، فراری بود درست، اون‌مال دیروز بود امروز تو دنجترین جای این خونه قصد ناموس این خونواده رو داشته. اونم کی؟ پسر من! سرش رو به تاسف تکون داد و دستش رو از توی دستم کشید و رفت سمت بقیه. انسی دو برداشته بود و سر و صدا که دخترم رو برده زیرزمین و اصلا این تو زیرزمین خونه‌ی من چیکار داشته؟ رفتم طرفشون و هر چی قسم و آیه که بابا من رو فرستاد رد نخود سیاه، انگار نه انگار. حاج بابا که رو پاکیم قسم می‌خورد، باور نکرد که نکرد. حاج بابا گفت بگذرید اگه اتفاقی نیفتاده. جوونی کرده زن و بچه داره. خون خونم رو می‌خورد وقتی اینطور می‌گفت جوونی کرده، که کاش کرده بودم و اونقدر زجر نمی‌کشیدم از کار نکرده. اونام گفتن که نه، چه معلوم که بلایی سرش نیومده، حالا این دفعه صدا بلند شده از کجا بدونیم دفعه دیگه‌یی نبوده؟ خلاصه دستی دستی شدم گناهکار، شدم زناکار و رفت پی کارش! از کوره دررفتم و رفتم طرف انسی و داد زدم داری گور خودت رو می‌کنی انسی و دست بالا بردم که علی و بقیه جلودارم شدن و فریبا با التماس گفت برو بالا تا ببینیم چی میشه‌. فرستادنم اتاق فریبا که هر چی آتیش بود از توی گور این فریبا بلند می‌شد با این عشق و عاشقی کور و کرش. توی اتاق نشسته بودم و از روی حاج بابا به خاطر کار نکرده و تهمتهاشون خجالتم می‌شد و عذاب وجدان داشت دیوونه‌م می‌کرد. مثل مار زخمی به خودم می‌پیچیدم، اونهام اون پایین تو اتاق انسی داشتن با حاج بابا کلنجار می‌رفتن. یه وقت علی اومد بالا و گفت که، من حاج بابا رو می‌برم خونه گفتم، چی شد علی به جان خود حاج بابا من بی تقصیرم ها. گفت، چی بگم اون انسی و دختر دربه درش همچین حرف زدن که حاج بابای بیچاره سکته نزنه خیلیه. سر آخر هم قبول کرد و گفت، به شرطی که حرفی از کار امروز عماد نباشه مهرش رو به عهده‌ی خودم می‌گیرم. دیوونه شده بودم گفتم، چی میگی علی این چه حرفیه تو من رو نمی‌شناسی من زن و بچه دارم. زنم پابه ماههاگه این حرف به گوشش برسه نابود میشه. یه جوری گفت، چه می‌دونم که حس کردم حتی اون هم بهم شک برده. گفت، یه جای کار رو اشتباه حساب کردی عماد،‌من هر چی بگم ‌کسی حرفم رو باور نداره میگن برادرشه می‌خواد از معرکه بیرونش بکشه. حاج بابا از اعتبارش می‌ترسه عماد. از کدخدا و خونواده‌ش می‌ترسه. اینهام که آدمهای پست و بی همه‌چیز. دوره بیفتن تو آبادی و بازار، آبروی چندین ساله‌ش به فناست. موندن جایز نبود رفتم پایین رو به حاج بابا گفتم، به ولای علی بی‌تقصیرم به خدای بالای سر بی تقصیرم. گفت، یا احمقی یا خوت رو به حماقت زدی. این همه آدم شاهدن تو می‌گی بی‌تقصیری. برو عماد که دارم سعی می‌کنم نفرینت نکنم. برو که خجل شدم از روی زن و بچه‌ت. این حرف حاج‌بابا تموم امیدهام رو ناامید کرد. اونها رفتن و من موندم میون قوم یاجوج و ماجوج.حاجی قرار کرده بود،زن پا به ماه داره، بذارید اون بارش رو بذاره زمین بعد عقد کنید. یادته اون روزی رو که گفته بودم ماشین خرابه؟ من خراب بودم و ماشین عیبی نداشت معصوم!