🔷مولانا امیرالمؤمنین علیهالسّلام:
لَا تَلْتَبِسْ بِالسُّلْطَانِ فِی وَقْتِ اضْطِرَابِ الْأُمُورِ عَلَيْهِ فَإِنَّ الْبَحْرَ لَا يَكَادُ يَسْلَمُ مِنْهُ رَاكِبُهُ مَعَ سُكُونِهِ فَكَيْفَ مَعَ اخْتِلَافِ رِيَاحِهِ وَ اضْطِرَابِ أَمْوَاجِهِ
هنگام به هم ریختگی امور با پادشاه رفت و شد نکن، زیرا سوار بر دریا در زمان آرامش چندان اطمینانی به سلامت خود ندارد، تا چه رسد به وقت طوفان و تلاطم امواج.
📚غررالحکم ح۱۰۹۹۶
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
🔷امام صادق علیهالسّلام:
لَا یَدخُلُ الجَنَّهَ مَن فِی قَلبِهِ مِثقَالَ ذَرَّهٍ مِن کِبرٍ
کسی که در قلبش به اندازهٔ ذرهای کبر و خود بزرگ بینی باشد، به بهشت وارد نمیشود.
📚الکافی ج۲ ص۳۱۰
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
#افضلیت
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔖حُرِّه دختر حلیمه سعدیه، خواهر رضاعى نبى اکرم صلیالله علیه و آله روزى به کاخ حکومتى #حجاج_بن_یوسف ثقفى وارد شد. حجاج از طرز برخورد او که خیلى وزین و بىاعتنا بود فهمید که یک زن معمولى نیست.
بعد از اینکه او را شناخت از او سؤال کرد:
تو حُرّه دختر حلیمه سعدیه اى؟
گفت: بلى
حجاج گفت: مدتى در انتظار دیدار تو بودم زیرا به من خبر رسیده که تو على را برتر از صحابه ٔپیامبر [صلیالله علیه و آله] میدانى و او را بر ابوبکر ، عمر ، عثمان ، ترجیح مىدهى؟
حرّه گفت: نه تنها از صحابه، بلکه از تمام افرادى که از صحابه بهترند ، بالاتر و بهتر میدانم !
حجاج گفت: مقصود خویش را روشنتر بیان کن. کیست که بالاتر از اصحاب پیغمبر باشد؟
حرّه گفت: بهتر از اصحاب پیغمبر بسیارند از جمله آدم ، نوح ، لوط ، ابراهیم ، موسى ، سلیمان و ...
حجّاج ناراحت شده و گفت:
واى برتو ، چقدر ادّعاى بزرگى کردى که على [علیهالسلام] را از بعضى انبیاء بالاتر و برتر شمردى اگر در این باره دلیل و برهانِ قوى اقامه نکنى تو را خواهم کشت.
🔻حرّه با کمال شهامت، به قرآن شریف تمسک کرد و براى هر یک از ادّعاهاى خود دلیل قاطع از کلام خدا ، اقامه کرد و چنین گفت: اى حجّاج قرآن درباره حضرت آدم میفرماید:
📖وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى ،آدم عصیان کرد
ولى درباره حضرت على علیهالسلام و خانوادهاش میفرماید :
📖وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً
سعى و کار شما مورد تقدیر و ستایش است.
بعلاوه، خداوند متعال حضرت آدم را در بهشت آزاد گذاشت و فقط او را از گندم ممنوع کرد و فرمود:
📖وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَه
نزدیک این درخت نروید ولى او با همسرش، به نزدیک آن درخت رفتند و از آن خوردند.
امّا على عليهالسلام در عین حالیکه تمام نعمتها بر او حلال بود اما از نان گندم هم نخورد.
🔻حجاج با صداى بلند گفت:
اَحْسَنْتِ... اَحْسَنْتِ ؛ بعد از او تقاضا کرد که برترى حضرت امیر عليهالسلام را بر نوح و لوط بیان کند.
حرّه گفت: خداوند به عنوان مثال براى کافران زنهاى لوط و نوح پیامبر را نامبرده که به آن دو بزرگوار، خیانت کردند گر چه همسر دو پیغمبرند، امّا این باعث رفع عذاب آنها نخواهد شد. روز قیامت به هر دو خطاب میشود: داخل شوید، به همراهى آنانکه داخل آتشاند
امّا حضرت على عليهالسلام را همسرى است که خشنودى او خشنودى خداست و خشم او خشم خداست.
🔻حجاج گفت: اَحْسنتِ یا حرّه! قبول کردم امّا دلیل برترى على عليهالسلام را بر ابراهیم بیان کن
حُرّه گفت: خداوند درباره حضرت ابراهیم (ع) در قرآن میفرماید:
📖 وَ اِذْقالَ اِبْراهیمُ رَبِّ اَرِنى کَیْفَ تُحْىِ الْمُوْتى قالَ اَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبى
خدایا به من بنمایان که چگونه مردگان را زنده مى کنى خطاب رسید: مگر تو ایمان نیاورده اى؟ عرض کرد، بلى ایمان آورده ام ولى میخواهم که مطمئن شوم خدا هم به او نمایاند.
امّا على علیهالسلام جملهاى را فرمود که دوست و دشمن آنرا نقل کردهاند
حضرت در جواب صعصعة بن صوحان که وقتى پرسید:
یا امیرالمؤمنین تو بالاترى یا حضرت ابراهیم؟
فرمود: ابراهیم علیهالسلام براى اطمینان قلبى خودش به خداوند عرضه داشت: «رَبِّ أرِنى کَیْفَ تُحْىِ الْمُوتى» امّا من آنچنان اطمینان دارم
که اگر پردههاى غیبى از مقابل من برداشته شود بر یقین من افزوده نخواهد شد.
🔻حجاج گفت: آفرین بر تو اى حرّه، استدلال بسیار خوبى کردى، حالا بگو برترى على بر موسى(علیهالسلام) چیست؟
حرّه گفت: حضرت موسى(ع) وقتیکه در دفاع از مظلوم یکى از یاران فرعون را کشت و به او خبردادند که طرفداران فرعون میخواهند تو را به قتل برسانند.
📖فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ
او در حالیکه میترسید، از مصرخارج شد
و به سوى مدین رفت.
امّا حضرت امیر علیهالسلام در #لیلة_ المبیت
بهجاى پیامبر[ صلیالله علیه و آله] خوابید و جان خود را بدون واهمه فداى پیامبر کرد، این درحالى بود که خطر قتل او حتمى بود این عمل آن حضرت مورد تقدیر خداوندى قرار گرفت که میفرمایند:
📖 وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّه
بعضى از مردم جان خود را براى رضاى خدا مىفروشند.
🔻حجاج گفت: احسنتِ، حالا دلیل خویش را بر فضلیت على علیهالسلام نسبت به حضرت سلیمان (علیهالسلام) بیان نما
حرّه گفت:
حضرت سلیمان به خداوند عرضه داشت :
📖رَبِّ اغْفِرْلى و هَبْ لى مُلْکاً لایَنْبَغىِ لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدى
پروردگارا! مرا ببخش و ملک و سلطنتى به من کرامت فرما که سزاوار احدى بعد از من نباشد.
امّا على علیهالسلام درباره دنیا و بیزارى از ریاست آن فرمود:
💠 هَیْهاتَ ! غُرّى غَیْرى لاحاجَةَ لى فیک قَدْ طَلَّقْتُک ثَلاثاً لارَجْعَةَ
اى دنیا ! از من دور شو و غیر مرا فریب ده من نیازى به تو ندارم من تو را سه طلاقه نمودهام و رجوعى در آن نیست.
📗بحار الانوار.ج۴۶. ص ۱۳۴ ۱۳۵ ۱۳۶
حرم
💠تربیت نسل مهدوی 📌دوازده گام در تربیت مهدوی 🔖گام هفتم: امید بخشی 🌱امام على(علیهالسلام) می فرما
💠تربیت نسل مهدوی
📌دوازده گام در تربیت مهدوی
🔖گام هشتم:واژههایمان را درست انتخاب کنیم...
🌱گاهی والدین برای تنبیه کودکان به خاطر خطا و یا بازیگوشی آنها، از عباراتی با مضمون قهر و غضب خدا و يا امام نسبت به کودک استفاده میکنند.
❌ این یک اشتباه رایج است.
✔️در تربیت کودک می بایست با بیان رحمت و مهربانی خداوند و عشق و محبت امام نسبت به انسان ها، به خصوص کودکان، حس دوستی و محبت را در کودکان ایجاد کرد.
🌱در ضمن توجه کنیم که هنگام تذکر و توبيخ، به کودک بفهمانیم که از کار اشتباه او دلخوریم و نه از خود او.
🌱امام سجاد علیهالسلام میفرمایند: «حق کودک، مهربانی به او در آموزش و گذشت از وی و عیب پوشی و همراهی و یاری اوست».
🌱امام رضا علیهالسلام نیز می فرمایند: «امام، مانند پدری مهربان و مادری دلسوز و دوستی همراه است...».
🌱خلاصه اینکه وقتی کودکی امام زمان عجلالله را دوست خود بداند، کارهایی که دوستش دوست دارد را انجام می دهد و سعی میکند او را ناراحت نکند.
#کودکانمهدوی
#امام_زمان❤️
هدایت شده از حرم
حرم
* 💞﷽💞#ابوحلما💔 #قسمت_چهاردهم: مهمان داریم در همین هنگام در خانه پدری حلما، سفره ای با سیلقه چیده ش
* 💞﷽💞
#ابوحلما💔
#قسمت_پانزدهم: کوری
حلما دیس برنج را جلو کشید و درحالی که برای محمد می کشید گفت:
+ جلو در دیدم قیافه میلاد درهمه حالا سر چی بحث تون شد؟
×این چند وقته سرش خیلی تو کتابه...
-مادر بهش سخت نگیرید جوونه اگه آرامشو تو خونه پیدا نکنه بیرون دنبالش میگرده
×چه سختی آخه خودش هفته پیش اومد گفت مامان مطالعه مذهبیت زیاده میخوام کمکم کنی برا هیئت مون
+خب؟
×دنبال یه سری حدیث تو زمینه خاصی میگشت دیدم داره از اینترنت مطلب برمیداره بهش گفتم منبع اینا معلوم نیست بذار از رو کتاب معتبر برات پیدا کنم که بیشتر اون حدیثایی که میخواست نبود تو کتابای موثق ...
-دنبال چه جور حدیثی میگشت؟
×یه چیزی که مربوط به مراسم لعن دشمنای اهل بیت باشه هرچی بشه به این جور جلسات نسبت داد....
+سر این بحث تون شد؟
×نه...دیشب بیرون که بود رفتم سر میزشو مرتب کردم...
+خاک به سرم سیگار پیدا کردی تو اتاقش؟
× نه، بذار حرفمو بزنم دختر...دوتا رمان پیدا کردم که یه مقدار از شون خوندم...بعد یهو دیدم میلاد جلو درِ اتاقش ایستاده داره با نگرانی نگاهم میکنه
-کتابای نامناسبی بودن؟
مادرحلما با ناراحتی سرش را تکان داد و گفت:
×آره...بهش گفتم نباید از این چرندیات بخونه گفتم خوندن یه داستان که با جزییات صحنه فساد و راههای گناهو شرح داده حرامه اصلا با دیدن یه کلیپ مستهجن فرقی نداره....
+خب بعد میلاد چی گفت؟
×کتابارو از دستم کشید و گفت برادر صادق گفته که وقتش شده با این سطح از مسائل آشنا بشه....این بچه نفهم...
+گریه نکن مامان...حالا ...
×سرم داد زد برا اولین بار تو این بیست سال عمرش
حلما رفت آن طرف سفره و مادرش را بغل کرد و رو به محمد گفت:
+قرص قلب مامانمو میاری؟
-کجاست؟
+تو اتاقش جلو آیینه رو میز کوچیکه
لحظاتی بعد محمد با عجله قرص ها را دست حلما داد و کنارش نشست. حلما یک قرص قرمز براق برداشت و زیر زبان مادرش گذاشت.
محمد در گوش حلما گفت: مامانو ببریم دکتر؟
همان لحظه مادرحلما با دستش دست محمد را گرفت و همانطور که نفس نفس میزد، آهسته گفت:
×برا ...میلاد...برادری کن
-چشم مامان جان چشم
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم؛ سین.کاف.غین
* 💞﷽💞
#ابوحلما💔
#قسمت_شانزدهم : نفوذی
(ده روز بعد-جلسه مشترک محرمانه)
حسین از جایش بلند شد و گفت: صلاح نمیدونم اطلاعات طبقه بندی شده رو چنین جایی مطرح کنم.
عباس برگه هایی که در دستش بود را مرتب کرد و گفت: قرار بر همکاریه...
حسین سرش را پایین انداخت و گفت: بعضی افراد در جلسه هستن که در حد...
یکدفعه کوروش خودکاری که در دستش بود را روی میز انداخت و گفت:
مشکلت با من چیه حاجی؟
حسین بلافاصله گفت: مشکل اینه که شما جایی ایستادی که نباید...
کوروش پوسخندی زد و گفت: اولا که من نشستم دوما اینکه اختلافات سیاسی تو با بابام نباید باعث درگیری...
حسین کیفش را از روی صندلی برداشت و درحالی که به کوروش اشاره میکرد گفت: البته که اگه پشتت به جناح سیاسی پدرت گرم نبود، اینجا نبودی، بحث امنیت ملی بچه بازی نیست...
کوروش کتش را از پایین مرتب کرد، تمام قد ایستاد و گفت: یه حقیقت غیر قابل انکار اینه که فهم و توانایی های آدم رابطه معکوس با سن و سال داره..
عباس عینکش را از چشمش برداشت و روبه کوروش گفت: آقای اسدی شما نه فقط به آقای رسولی بلکه به اکثر افراد حاضر در جلسه و بیشتر دانشمندا و محققین تاریخ دارید توهین میکنید. بشینید تا جلسه رو به جای...
حسین درحالی که دسته کیفش را میفشرد رو به کوروش گفت: یه حقیقت غیرقابل انکار فساد اقتصادی باندیه که به تهش وصلی بچه!
کوروش رفت و مقابل حسین ایستاد و با دستان گره کرده گفت: از پرونده سازی برای من چیزی عایدت نمیشه
حسین نگاهی به جمع انداخت و از اتاق خارج شد. کوروش دنبالش دوید و در راهرو به او رسید و گفت:
-حاجییییی...حق نبود اینطوری جلو جمع با من حرف بزنی
حسین برگشت و گفت:
+اگه حق به حقدار میرسید الان تو زندان بودی
-اون بار قاچاق ربطی به من نداشت تو جلسه دادگاه اون بوشهریه اعتراف کرد...
+اینکه چیکار کردی اون بدبخت گناهتو گردن گرفته بماند. چطور از مادرِ زنِ مرحومت رضایت گرفتی که الان پای میز محاکمه نیستی؟
کوروش مشتش را باز کرد. عرق سردی روی پیشانی اش نشست و از جیب شلوارش یک فلش کوچک سبز را بیرون آورد و گفت:
-وقت کردی یه نگاه به این بنداز حاجی
+علاقه ای به دیدن....
-این یکی فرق داره حاجی! مطمئنم به دیدن این فیلم علاقه داری
+من دیگه کاری با تو ندارم نمیخوام ببینمت تو هیچ جلسه دیگه ای سر هیچ پرونده ای! میفهمی بچه؟
-ولی من باهات خیلی کار دارم حاجی، راستی به عروست سلام برسون.
کوروش این را گفت و با برق عجیبی که در چشمان درشتش بود، از حسین جدا شد و به طرف اتاق رفت. حسین به فلشی که کوروش در دستش گذاشته بود، خیره شد. شقیقه هایش تیر میکشید با عجله به طرف خیابان رفت.
به قلم؛ سین.کاف.غین
هدایت شده از سلامتکده مشکات | ارگانیک
✅یه طرح جذاب اشتغالزایی 💥
👌تو هر شهری هستید میتونید شعبه ای از فروشگاه های مجموعه ما باشید 😊
✅اگر مغازه دارید یا دنبال یک شغل خونگی پردرآمد هستین و یا کانال و گروه دارید، یا اصلا ندارید کانال بزنید، گروه بزنید...
👈محصولات کانال ما رو تو کانالتون با ۲۰/۳۰ درصد افزایش قیمت بزارید مشتری پیدا کنید و بعد از گرفتن سفارش بفرستید به واحد فروش ما
و حدود یک هفته بعد از فاکتور و واریز، محصول رو دریافت کنید و به مشتریتون تحویل بدید😊
توجه👈 در صورت تمایل شما مجموعه ما مستقیما محصولات را با نام و برند شما برای مشتریاتون ارسال می کنه✅️
👌حتی بدون سرمایه هم میتونید درآمد داشته باشید ❤️
♨️❌قیمتهای همکاریمون عااالیه♨️❌
👈اطلاع از قیمت های همکاری :
@meshkat120
سلامتکده مشکات قم👇
@meshkatqom
فروشگاه بزرگ شهر نوره👇
@shahrenore
⭕️آیا می دانید ابوبکر احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله را آتش می زد⁉️
⬅️متقی هندی جریان را اینگونه نقل کرده است:
📣عايشه مي گويد: پدرم پانصد حديث از پيامبر صلی الله علیه و آله را جمع کرده بود.
📣شبي ديدم پدرم منقلب است.غمگين شدم گمان کردم بيماري بر او عارض شده .
📣صبح که شد به من دستور داد که دخترم‼️ آن احاديث پيامبر صلی الله علیه و آله را بياور.
📣سپس آتش خواست و همه احاديث را آتش زد.📣
📚کنز العمال ، متقی هندی 285/10.
✅کسانیکه اینگونه در نابودی احادیث و سنت نبوی تلاش می کردند، آیا لیاقت دارند که سنت همین پیامبر صلی الله علیه و آله را برای دیگران بازگو کنند و پیروان آنها خود را اهل سنت بنامند، پیروان ابوبکر که خود را به دروغ اهل سنت نامیده اند
⭕️ آیا پیرو همین سنتی هستند که او با کمال جسارت و بی شرمی به آتش کشید و حدود یکصد سال بعد از او نیز از نوشته شدن و نقل سنت جلوگیری می شد⁉️
🔴 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔴