eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️▪️ 2️⃣ 1️⃣ روز تا شهادت صدیقه طاهره سلام الله علیها باقی مانده است... ☑️سایه ای از مادر ما روز آخر مانده بود... از حضرت امام جعفر الصادق علیه السلام نقل شده است: رُوِّينَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ‏ أَنَّ رَسُولَ اللَّه صلی الله علیه و آله أَسَرَّ إِلَى فَاطِمَةَ علیها السلام أَنَّهَا أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُ بِهِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا حَتَّى كَانَ ‏كَالْخَيَال‏ حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در گوش فاطمه سلام الله علیها زمزمه کرد که از خاندان شان، فاطمه نخستین کسی است که به حضرت، ملحق می‌شود. زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از دنیا رفت و فاطمه سلام الله علیها به خاطر آن اسیب ها که از جماعت به او رسید در بستر بیماری افتاد، تنش نحیف و لاغر گشت به گونه‌ای که از آن، شبحی بیش نماند...😭 📚دعائم الإسلام ؛ ج‏1 ؛ ص232 ⚫️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚫️ |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} مقام والای زن در دین اسلام/ 🎤استاد شیخ مجتبی اسکندری؛
👌تهلیل ساده برای هر روز با ثواب زیاد    حضرت صادق علیه السلام فرمود: هر كس در روز بگويد: « أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، إِلَهاً وَاحِداً أَحَداً صَمَداً، لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً»، خداوند براى او چهل و پنج میلیون حسنه می ‏نويسد، و از او چهل و پنج میلیون گناه پاک می ‏كند، و مقام او را چهل و پنج میلیون درجه بالا می ‏برد، و مانند كسى است كه در آن روز دوازده مرتبه قرآن را ختم كرده باشد، و خداوند براى او خانه‏ اى در بهشت بنا می ‏كند.(ثواب الأعمال، ص8). ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} دوری از لعن، خطری اعتقادی!!! «پیشنهاد دانلود»
حرم
* 💞﷽💞 #قسمت_پنجاهم #هرچی_تو_بخوای ⭐️رمان محتوایی ناب⭐️ وقتی چشمهامو باز کردم.. یاد امین افتادم و ر
* 💞﷽💞 ⭐️ رمان محتوایی ناب⭐️ و امین اومد تو... باورم نمیشد.چند بار چشمهامو باز و بسته کردم، خودش بود؛امین من. چشمش به من افتاد،لبخندی زد ولی بقیه میرفتن جلوش و یکی یکی باهاش روبوسی میکردن. وقتی با همه روبوسی کرد،ایستاد و به من نگاه کرد. اشکهام نمیذاشت درست ببینمش. کوله شو گذاشت زمین و اومد سمت من.من میخواستم پرواز کنم و برم سمتش،ولی پاهام قدرت حرکت نداشت.انگار وزنه ی دویست کیلویی به پاهام وصل بود.امین رو به روی من ایستاد.فقط نگاهش میکردم.همه جای بدنشو نگاه کردم. وقتی دیدم سالمه نفس راحتی کشیدم.دلم میخواست هیچکس نبود تا بغلش کنم.امین هم بخاطر بقیه بغلم نمیکرد.فقط به هم نگاه میکردیم. احساس کردم خیلی زمان گذشته،تازه یادم افتاد بهش سلام کنم.خنده م گرفته بود که حتی سلام هم نکرده بودم.با اشک و خنده گفتم: _سلام امین هم تازه یادش افتاده بود.بالبخند گفت: _سلام. بقیه با خوشحالی و صلوات ما رو بردن داخل. امین روی مبل کنار شوهرخاله ش و بابا نشسته بود.خیلی دلم میخواست من جای اونا کنار امین می نشستم. عمه زیبا گفت: _امین جان...ما همه دلمون برات تنگ شده بود.همه از دیدنت خوشحالیم.همه مون دلمون میخواد باهات حرف بزنیم و به حرفهات گوش بدیم ولی...اولویت با . امین خجالت کشید و سرشو انداخت پایین،مثل من.همه ساکت بودن.شوهرخاله ش گفت: _آره پسرم.عمه خانوم درست میگن.پاشو..پاشو با خانمت برین تو اتاق یا اگه میخواین برین بیرون یه دوری بزنین. من خیلی دوست داشتم با امین تنها باشم ولی الان داشتم از خجالت آب میشدم.امین بلند شد و رفت پشت سرم ایستاد.عمه زیبا کنار من نشسته بود،به من گفت: _پاشو دخترم. بالبخند شرمگینی نگاهش کردم.بعد به بابا و بعد مامان نگاه کردم.اونا هم با اشاره ی سر اجازه دادن... با امین به اتاقش رفتم.امین پشت سرم اومد تو اتاق و درو بست.همونجا پشت سر من ایستاد. وقتی برگشتم سمتش بالبخند به من نگاه میکرد ولی چشمهاش خیس بود. دلم براش خیلی تنگ شده بود.بخاطر این همه سال دلتنگی رو شونه ش گریه میکردم.دیگه پاهام خسته شده بود.همونجوری نشستم.امین هم جلوی پام نشست. حرفهای زیادی داشتم که وقتی اومد بهش بگم.ولی حالا که اینجا بود حرفی برای گفتن نداشتم.گفتم: _گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم/چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی. امین بالبخند نگاهم میکرد. -حوریه ها رو دیدی؟ خندید و گفت: _خیلی سعی کردن خودنمایی کنن ولی من بهشون گفتم خانومم مهریه شو میذاره اجرا.به من رحم کنید.اونا هم رفتن. دو تایی خندیدیم. بعد چند دقیقه جدی شد و با ناراحتی گفت: _زهرا،با خودت چکار کردی؟چرا اینقدر شکسته شدی؟ گفتم: _معجزه ست که هنوز زنده م. بابغض گفت:_اینجوری نگو. -چه جوری؟؟!!!!! -از...از مر.....از مردن نگو. از حرفم پشیمون شدم.گفتم: _باشه،معذرت میخوام،ببخشید. صدای در اومد.محمد بود،گفت: _زهرا،بقیه هم برای دیدن امین اومدن. امین صداشو صاف کرد و گفت: _الان میایم داداش. محمد رفت.به امین گفتم: _با این قیافه میخوای بری؟ لبخند زد و گفت: _قیافه ی تو که بدتره. مثلا اخم کردم و گفتم: _یعنی میگی من زشتم؟ سرشو تکون داد و بالبخند گفت: _إی.. ،یه کم. -قبلنا که میگفتی خوشگلم،حالا چی شده؟!! چشمت به حوری ها افتاده دیگه من زشتم؟!! مثل اینکه دلت کتک میخواد. دستمو آوردم بالا که مشتش بزنم،بلند شد و فرار کرد.دنبالش کردم و گفتم: _حیف که نمیتونم داد بزنم. بلند خندید و گفت: _واقعا خدا رو شکر. منم مثلا از روی ناراحتی از اتاق بیرونش کردم.اما میخواستم نماز بخونم.سجاده ی امین رو پهن کردم و نماز خوندم؛ نماز شکر. من و مامان و بابا آخرین نفری بودیم که رفتیم خونه مون.بقیه هم زودتر رفتن که امین استراحت کنه. روزهای با امین بودن به سرعت و شیرینی میگذشت... اواخر مرداد ماه بود.یه شب که امین هم شام خونه ما بود،محمد اومد... امین درو باز کرد.مامان و بابا روی مبل نشسته بودن.منم از آشپزخونه اومدم بیرون.محمد با یه دسته گل تو چارچوب در ظاهر شد،تنها بود. امین وقتی محمد رو با دسته گل دید با خوشحالی سلام کرد.اما باباومامان که بلند شده بودن تا دیدنش دوباره نشستن. منم کنار ورودی آشپزخونه بودم.به دیوار تکیه دادم که نیفتم ولی سر خوردم و نشستم. امین باتعجب به من و مامان و بابا و محمد نگاه میکرد.محمد تو گوش امین چیزی گفت که.. ادامه‌ دارد... 📚 نویسنده : بانو مهدی‌یار منتظرقائم
* 💞﷽💞 📚 محمد تو گوش امین چیزی گفت که نگاه امین فقط روی محمد موند. محمد بالبخند به امین،بابا، مامان و من نگاه میکرد. تو دلم گفتم ✨خدایا خودت کمکم کن.من چکار کنم الان؟ امین به باباومامان نگاه کرد.بابا به فرش نگاه میکرد ولی نمیدونم فکرش کجا بود. مامان به محمد نگاه میکرد،منم به همه. نمیدونستم باید چکار کنم... محمد بالاخره رفت سمت مامان.گل روی میز گذاشت و روی زمین کنارش نشست. قطره های اشک مامان میریخت روی صورتش.محمد دستشو بوسید و فقط نگاهش میکرد.مامان هم محمد رو نوازش کرد،مثل اون روز که امین رو نوازش میکرد.چند دقیقه ای طول کشید. بابا بلند شد و محمد رو در آغوش گرفت، مثل اون روز که امین رو در آغوش گرفته بود. امین شاهد تمام این صحنه ها بود. نتونست تحمل کنه و رفت تو حیاط. محمد وقتی از بابا جدا شد،به جای خالی امین نگاه کرد،بعد به من نگاه کرد.با اشاره بهش گفتم رفت بیرون.اومد پیش من،آروم و بالبخند گفت: _میدونم خودت هم زندگی داری و باید به شوهرت برسی ولی حواست به زن و بچه های منم باشه. اشکهام جاری شد.گفتم: _محمد، من دیگه نمیتو... حرفمو قطع کرد و گفت: _قوی باش زهرا.💎نگو نمیتونم.تو باید بتونی.تا وقتی هست،تا وقتی دشمن داره،تا وقتی تو رکاب امام زمان(عج) اونقدر که اسلام پیروز بشه امثال من و امین باید بریم جنگ. باید باشی.نگو نمیتونم. بخواه کمکت کنه. حرفش حق بود و جوابی نداشتم... فقط از خدا کمک میخواستم.ازش میخواستم بهم توان بده. محمد رفت تو حیاط،پیش امین.خیلی با هم صحبت کردن. بعد از رفتن محمد،امین بهم گفت که _اون شب محمد بهش گفته بود،تا وقتی تو نرفته بودی سوریه من نمیدونستم خانواده م وقتی من میرم چقدر سختی میکشن تا برگردم.حالا هم وقتی من برم تو متوجه میشی.کنارشون باش. مخصوصا زهرا. اگه زهرا سر پا و سرحال باشه،میتونه حال بقیه رو هم خوب کنه. شب بعدش محمد با مریم و ضحی و رضوان که چهار ماهش بود،اومدن... ضحی بزرگتر شده بود و بیشتر میفهمید. یه روز از حضرت رقیه(س)بهش گفتم. خیلی تحت تأثیر قرار گرفته بود.منم دیدم شرایط مناسبه بهش گفتم بابا محمدت برای اینکه مراقب حرم حضرت رقیه(س)باشه میره و یه عالمه پیشت نیست.از اون روز به بعد همه ش به محمد میگفت کی میری مراقب حرم حضرت رقیه(س) باشی. علی و اسماء و امین هم بودن.طبق معمول مسئولیت مفرح کردن جمع اولش با من بود.کم کم امین هم وارد شد و با محمد کلی همه رو خندوندن. محمد فردا بعدازظهر میخواست بره.امین بیشتر حواسش به من بود.منم طبق معمول میکردم.از وقتی امین رفته بود احساس پیری میکردم.ولی الان بیشتر دلم میخواست بمیرم. دیگه تحمل این سختی ها واقعا برام سخت بود. گاهی آرزوی مرگ میکردم بعد سریع میکردم. گاهی به خدا شکایت میکردم که دیگه بسمه،بعد سریع استغفار میکردم. گاهی مستأصل میشدم، گاهی کم میاوردم.کارم مدام ذکر گفتن و استغفار و استغاثه بود. روز بعد همه ناهار خونه ما بودن.امین زودتر از همه اومد.حال و هوای خونه ما براش جالب بود.خونه ما همه میگفتن و میخندیدن و سعی میکردن وقتی با هم هستن خوش باشن.گرچه لحظات گریه هم داشتیم ولی از . امین تو کارهای خونه و ناهار و پذیرایی کمک میکرد.علی و خانواده ش هم اومدن.مثل دفعه قبل محمد زودتر تنها اومد. اول علی بغلش کرد.چند دقیقه طول کشید.بعد امین بغلش کرد.امین حال و هوای خاصی داشت.دوست داشت جای محمد باشه و بتونه بره سوریه.بعد امین نوبت من شد.دل من آروم شدنی نبود. هیچی نمیگفتم.اشک میریختم بی صدا. فقط میخواستم... ادامه دارد... ✍نویسنده بانو
🌎🌺🍃 🌺 ❇️ تقویم نجومی 🗓 چهارشنبه 🔺 ۱۴ آذر / قوس ۱۴۰۲ 🔺 ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۵ 🔺 ۶ دسامبر ۲۰۲۳ 🌗 امروز قمر در «برج سنبله» است. ✔️ روز مناسبی برای امور زیر است: امور تجاری شکار و‌ صید خرید باغ و‌ زمین زراعی ارسال کالا بنایی نوشتن قولنامه و قباله خرید خانه امور زراعی امور آموزشی 🌎🔭👀 👶 زایمان نوزاد زندگی پاکی دارد. ان‌شاءالله 🚘‌ مسافرت همراه صدقه باشد. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و انعقاد نطفه کراهت شدید دارد. 🩸 حجامت، خون دادن و فصد باعث قوت دل می‌شود. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت باعث فقر می‌شود. ✂️ ناخن گرفتن روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی می‌شود. 👕 بریدن پارچه روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله سواری و یا چارپایان بزرگ، نصیب شخص شود. ان شاءالله 🌎🔭👀 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب چهارشنبه) دیده شود، تعبیرش از آیه ۲۲ سوره مبارکه «حج» است. ﴿﷽کلما ارادوا ان یخرجوا منها من غم﴾ و از مفهوم و معنای آن استفاده می‌شود که برای خواب بیننده پیش آمدی رخ دهد و هر چه سعی کند از آن خارج نگردد و صدقه بدهد تا رفع شود. ان شاءالله مطلب خود را بر آن قیاس کنید. 📿 وقت استخاره از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ از ساعت ۱۶ تا عشای آخر(وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز چهارشنبه یا حیّ یا قیّوم  ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه «یا متعال» که موجب عزّت در دین می‌گردد. ☀️ ️امروز متعلق است به علیه‌السلام علیه‌السلام علیه‌السلام علیه‌السلام اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌎🔭👀 ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز بعد پایان می‌یابد. 🌺 🌎🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد عالی میفرمایند ، یکی از علمای بزرگوار همدان ختمی با صلوات بر فاطمه زهرا یاددادن که اگر برای گرفتن حوائج خود به تعداد ۵۳۰ بار و در یک دفعه و بدون فاصله انداختن خوانده شود بسیار مجرب است و آن این دعاست: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلمک:///
ومن شعر شيخنا الصالح رائية اشتهر بين الأصحاب أنها لم تقرأ في مجلس إلا وحضره الإمام الحجة المنتظر عجل الله تعالى فرجه، توجد برمتها في منتخب شيخنا الطريحي : وهي : طـوايا نظـامـي في الزمان لها نشر * يعـطـرها مـن طيـب ذكراكم نشر قـصائد ما خـابت لهـن مقاصد * بـواطنها حـمد ظـواهرها شكر مطالعـها تحـكي النجـوم طوالعا * فـأخلاقها زهـر وأنـوارها زهر عـرائس تجـلي حين تجلي قلوبنا * أكـاليلها در وتيجـانها تـبـر حـسان لها حسان بالفضل شاهد * عـلى وجـهها تـبر يزان بها التبر أنظـمها نظم اللئالي وأسهر الليالـ * ـي ليحـيى لـي بـها وبكم ذكر فيـا ساكـني أرض الطفوف عليكم * سـلام محـب مـا له عنكم صبر نشـرت دواويـن الثنا بعد طيها * وفي كل طرس من مديحي لكم سطر فطـابق شعـري فيكم دمع ناظري * فمبـيـض ذا نظـم ومـحمر ذا نثر فلا تتهمـوني بالسلـو فإنما * مـواعـيـد سلواني وحقكم الحشر فـذلي بكـم عز وفقري بكم غنى * وعـسري بكم يسر وكسري بكم جبر تـرق بروق السحب لي مـن دياركم * فيـنهل مـن دمعي لبارقها القطر فعيناي كالخنساء تجري دموعها * وقـلبي شـديد في محبتكم صخر وقفـت عـلى الدار التي كنتم بها * فمغـناكم من بعـد معـناكم فقر وقد درست منها الدروس وطالما * بهـا درس العـلم الآلهي والذكر وسـالت عليها من دموعي سحائب * إلـى أن تـروى البان بالدمع والسدر فـراق فـراق الروح لي بعد بعدكم * ودار بـرسم الدار في خاطري الفكر وقد أقلعـت عـنها السحاب ولم يجد * ولا در من بعـد الحـسين لهـا درّ إمـام الهدى سبط النبوة والد الأئمة * رب النـهـي مـولى لـه الأمـر إمـام أبـوه المـرتضى علم الهدى * وصي رسول الله والصنو والصهر إمـام بكـته الإنس والجن والسما * ووحـش الفـلا والطير والبر والبحر لـه القبة البيضاء بالطف لم تزل * تطـوف بهـا طـوعا مـلائكة غر وفيـه رسـول الله قـال وقـوله * صحيـح صـريح ليس في ذلكم نكر حبـي بثـلاث مـا أحـاط بمثلها * ولـي فـمن زيد هناك ومن عمرو ؟ له تـربة فيـها الشـفاء وقـبـة * يجاب بها الداعي إذا مسه الضر وذريـة ذريـة منـه تـسـعـة * أئمـة حـق لا ثـمان ولا عـشر أيقتـل ظـمآنا حـسين بكـربـلا * وفـي كـل عضو من أنامله بحر ؟ ووالده الساقي على الحوض في غد * وفـاطمة مـاء الفـرات لها مهر فـوالهف نفسي للحـسين وما جنى * عليه غـداة الطف في حربه الشمر رماه بجيش كالظـلام قسيه الأهلة * والخرصان أنجـمـه الـزهر لرايـاتهم نصـب وأسيـافهم جزم * وللنقـع رفـع والـرماح لها جر تجـمع فيـها مـن طغـاة أميـة * عـصابة غـدر لا يقـوم لها عذر وأرسلهـا الطـاغي يزيد ليملك ال * ـعـراق ومـا أغنته شام ولا مصر وشـد لهـم أزرا سليـل زيـادها * فحـل بـه مـن شد أزرهم الوزر وأمـر فيهـم نجـل سعد لنحسه * فما طال في الري اللعين له عمر فلما التقى الجمعان في أرض كربلا * تباعـد فعـل الخـير واقترب الشر فحـاطوا به في عـشر شهر محـرم * وبيض المواضي في الأكف لها شمر فقـام الفـتى لمـا تشاجرت القنا * وصـال وقـد أودى بمهجـته الحر وجـال بطـرف فـي المجال كأنه * دجـى الليـل في لألآء غرته الفجر له أربـع للريح فيـهـن أربـع * لقـد زانـه كـرو ما شـأنه الفر ففـرق جـمع القـوم حتى كأنهم * طيـور بغاث شت شملهم الصقر فأذكـرهم ليل الهرير فاجمع الكلاب * عـلى الليـث الهزبر وقد هرّوا هنـاك فـدته الصالحون بأنفس * يضاعـف في يوم الحساب لها الأجر وحـادوا عـن الكفار طوعا لنصره * وجـاد له بالنفس من سعده الحر ومـدوا إليـه ذبلا سمهرية * لطـول حـياة السبط في مدهـا جزر فغـادره فـي مارق الحرب مارق * بسهم لنحـر السبـط من وقعـه نحر فمال عن الطرف الجواد أخو الندى * الجواد قتيلا حـوله يصهل المهر سنان سنان خـارق منه في الحشا * وصارم شمر في الوريد له شمر تجـر عـليه العـاصفات ذيولها * ومن نسج أيدي الصافنات له طمر فرجـت له السبع الطباق وزلزلت * رواسي جـبال الأرض والتطم البحر فيا لك مقتـولا بكـته السما دما * فمغـبر وجـه الأرض بالدم محمر ملابسه في الحرب حمر مـن الدما * وهـن غداة الحشر من سندس خضر ولهفـي لزين العابدين وقد سرى * أسيـرا عـليـلا لا يفـك له أسر وآل رسـول الله تسـبى نسائهم * ومـن حـولهن الستر يهتك والخدر وآل رسـول الله تسـبى نسائهم * ومـن حـولهن الستر يهتك والخدر سبايا بأكـوار المطـايا حواسرا * يلاحظهن العبد في الناس والحر ورملة في ظل القصور مصونة * يناط عـلى أقـراطها الدر والتبر فـويل يزيـد من عـذاب جهنم * إذا أقـبلـت في الحشر فاطمة الطهر ملابسهـا ثـوب من السم أسود * وآخـر قـان مـن دم السبط محمر تـنادي وأبـصار الأنام شواخص * وفي كـل قلب من مهـابتها ذعر
وتشكـو إلى الله العـلي وصوتها * عـلي ومـولانا علي لها ظهر فلا ينـطق الطاغي يزيد بما جنى * وأنـى له عذر ومن شأنه الغدر؟ فيؤخذ منه بالقصاص فيحرم النعيم * ويخـلى فـي الجـحيم له قصر ويشـدو له الشادي فيطر به الغنا * ويسكب في الكاس النضار له خمر فذاك الغنا في البعث تصحيفه العنا * وتصحيف ذاك الخمر في قلبه الجمر أيقـرع جهلا ثغـر سبط محمد * وصاحب ذاك الثغر يحمى به الثغر؟ فـليس لأخـذ الثـار إلا خليفة * يكـون لكسر الدين من عدله جبر تحـف بـه الأملاك من كل جانب * ويقـدمه الاقبال والعـز والـنصر عـوامله فـي الدار عين شوارع * وحـاجبه عـيسى وناظره الخضر تظـلله حـقا عـمامة جـده * إذا مـا مـلوك الصيد ظللها الجبر محـيط عـلى علم النبوة صدره * فطـوبى لعلم ضمه ذلك الصدر هو ابن الإمام العسكري محمد التقي * النقـي الطـاهر العـلم الحبر سليـل علي الهادي ونجل محمد الجـ * ـواد ومن في أرض طوس له قبر علي الرضا وهو ابن موسى الذي قضى * ففاح على بغداد من نشره عطر وصادق وعـد إنه نجـل صـادق * إمام بـه في العـلم يفتخر الفخر وبهجـة مـولانا الإمـام محمد * إمـام لعـلم الأنبياء له بقر سلالة زين العـابدين الـذي بكى * فـمن دمعـه يبس الأعاشيب مخضر سليل حسين الفاطمي وحيدر الوصي * فمـن طـهر نـمى ذلـك الطهر له الحسن المسموم عم فحبذا الإمام * الـذي عـم الـورى جوده الغمر سمـي رسـول الله وارث عـلمه * إمـام عـلى آبائـه نـزل الذكر هـم النـور نـور الله جل جلاله * هـم التين والزيتون والشفع والوتر مهابـط وحـي الله خـزان علمه * ميـامين فـي أبـياتهم نزل الذكر وأسمـائهم مكتـوبة فـوق عرشه * ومكنـونة مـن قبل أن يخلق الذر ولـولاهم لـم يخـلق الله آدمـا * ولا كـان زيـد في الأنام ولا عمرو ولا سطحت أرض ولا رفعـت سما * ولا طلعـت شمـس ولا أشرق البدر ونـوح بـه في الفلك لما دعا نجا * وغـيض بـه طوفانه وقضى الأمر ولـولاهم نـار الخـليل لما غدت * سـلاما وبـردا وانطفى ذلك الجمر ولـولاهم يعـقوب ما زال حـزنه * ولا كـان عـن أيوب ينكشف الضر ولان لداود الحـديد بسـرهـم * فقـدر فـي سـرد يحير به الفكر ولمـا سليـمان البساط به سرى * أسيلـت لـه عـين يفيض له القطر وسخـرت الـريح الرخاء بأمره * فغـدوتها شهـر وروحـتها شهر وهم سر موسى والعصا عندما عصى * أوامره فرعـون والتقف السحر ولولاهم مـا كـان عيسى بن مريم * لعـازر مـن طـي اللحود له نشر سـرى سرهم في الكائنات وفضلهم * وكـل نـبي فـيه مـن سرهم سر عـلا بهـم قدري وفخري بهم غلا * ولـولاهم ما كان في الناس لي ذكر مصـابكم يـا آل طـه ! مصيبة * ورزء عـلى الاسلام أحـدثه الكفر سأندبكـم يا عـدتي عـند شدتي * وأبكيكـم حـزنا إذا أقـبل العشر عـرائس فكر الصالح بن عرندس * قـبولكم يـا آل طـه لهـا مهر وكيـف يحـيط الواصفون بمدحكم * وفـي مدح آيات الكتاب لكم ذكر ؟ ومـولدكم بطحـاء مكـة والصفا * وزمـزم والبـيت المحرم والحجر جعـلتكم يـوم المعـاد وسـيلتي * فطـوبى لمـن أمسى وأنتم له ذخر سيـبلي الجـديدان الجديد وحبكم * جـديد بقـلبي ليـس يخلقه الدهر عـليكم سـلام الله مـا لاح بارق * وحـلت عقود المزن وانتشر القطر مصدر : الغدیر ، علامه امینی ، جلد ۷ ، صفحه ۱۴ الی ۱۷
💟همیشه با وضو باشید وضو گرفتن سطح انرژي شما را در جهان هستی بالا می برد . وقتی وضو می گیرید راحت تر با جهان هستی ارتباط برقرار می کنید و میتوانید راحت تر داد و ستد هایتان را با آن انجام دهید. وضو گرفتن باعث می شود شما سیگنال های قوی تری را به جهان هستی ارسال کنید و ارتعاشات شما بهتر خواهد بود . پس بیاین برای 40 روز خواسته هایتان را با وضو از کائنات و جهان هستی دریافت کنید وضو بگیرید و با وضو به اهدافتان فکر کنید . وضو گرفتن باعث می شود سطح چاکراهای ما به خصوص چاکراهای پایینی بزرگتر شود . شاید فکر کنید وضو گرفتن فقط کار افراد مذهبی هست و هیچ تاثیر و انرژی روی خواسته های شما ندارد ، اگر این طور فکر می کنید باید بدانید که شما سخت در اشتباه هستید . شما می توانید با وضو گرفتن برای ارتعاشات عالی از جهان هستی کمک بگیرید. ما نمی گوییم دائم الوضو باشید ولی تا آن جایی که برایتان مقدور است سعی کنید وضو داشته باشید به خصوص موقع مراقبه و ارتباط با خدا و کائنات. هر وقت حال خوبی ندارید بلند بشین و وضو بگیرین ، کمی بعد انرژي های مثبت به سراغتان می آید و متوجه می شوید حال شما بهتر شده است . وقتی حال شما خوب باشد ارتعاشات شما با جهان هستی و کائنات نیز بهتر شکل می گیرد ، جهان هستی در این حال بهترین ها را به شما می بخشد . پس مطمئن باشید با وضو گرفتن حال شما بهتر شده و اتفاقات بهتری برای شما رقم خواهد خورد ، فقط کافیه چند روز امتحان کنید. 🆔 @haram110 🌱🦢
༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕ ◼️▪️ • قسمت -صد • نودم✔️ 📝..اعتقادِ من به شما , باوری است که به تحقیق جُسته ام …✏️ 📕📗🔍🔎📘📙 📢📢 همراهان گرامی: ✋پس از بررسی اجمالی روایات فصل 32 ، باب 3⃣ کتاب ، تحت عنوان: ✔" حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف به صورت جوان است و با گذشت روزگار پیر نمی شود." ..و اشاره به 2⃣ روایت ، یکی از منابع غنی ✨ شیعی ، و دیگری از منابع جماعت عمریه 👳 از مجموع 🔟 روایت منقول در این فصل 👈👈 ، بررسی فصل 3⃣3⃣ را آغاز می کنیم…👌…… ✍…در این فصل از کتاب ، 13 روایت تحت عنوان: ✔" ولادت حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف پنهان است." جمع آوری شده است و به جهت رعایت اختصار تنها به بیان 2⃣ روایت از منابع غنی ✨ شیعی اکتفا خواهیم کرد... با ما همراه باشید…🌼… 📕📗🔍🔎📘📙
◼️▪️ 1️⃣ 1️⃣ روز تا شهادت صدیقه طاهره سلام الله علیها باقی مانده است... ☑️گریه حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله... 💠از حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام روایت شده از حضرت پیامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله که فرمودند: رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَبْكِي مِنْ ضَرَبْتِكَ عَلَى الْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا ... از ضربت بر فرق تو و سیلی بر گونه فاطمه گریه می کنم. 📚مناقب آل ابی طالب(ابن شهر آشوب)، ج2، ص209 ⚫️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚫️ |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🖤 قسمت • هفتم ✔️ حضرتش از خداوند درخواست نمود تا غاصب حقش را مجازات فرماید... فرمود: خداوند شکمت را پاره کند! 📚 بقر اللّه بطنك كما بقرت صحيفتي •••• ⚫️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚫️ |
⚫️ابوربیع شامی می‌گوید: (وجود نازنین) امام باقر سلام اللّه علیه به من فرمود: وای بر تو ای اباربیع، به دنبال ریاست مرو، و دنباله‌رو کسی نباش، و به واسطهٔ ما اموال مردم را نخور، که خداوند متعال تو را فقیر می‌گرداند؛ و دربارهٔ ما آن چه خود نگفته‌ایم مگو، پس تو بی‌تردید در قیامت بازداشته شده و مورد سؤال خواهی بود. 📚بحارالانوار ج۷۳ ص۱۵۱ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
⚡️  نماز پر فضیلت والدین برای شب پنج شنبه 1)رَوَى ابْنُ‏ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ:‏ مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ الْخَمِيسِ‏ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً، وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ خَمْسَ مَرَّاتٍ، وَ قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ‏ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهَا خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، وَ جَعَلَ ثَوَابَهَا  لِوَالِدَيْهِ، فَقَدْ أَدَّى حَقَّ وَالِدَيْه‏.(مصباح المتهجد، ج‏1، ص 255/ جمال الأسبوع،ص 142) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس شب پنج شنبه، بین نماز مغرب و عشا، دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک بار حمد، 5 بار آیة الکرسی، و هر یک از سوره های کافرون، توحید، فلق و ناس(یعنی معوَّذَتَین) را 5 بار بخواند، و بعد از نماز 15 بار استغفار نماید، و ثواب این نماز را به پدر و مادرش تقدیم کند، حقّ والدین را ادا نموده است. 2)رَوَى ابْنُ‏ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ‏: مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ الْخَمِيسِ‏ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ يُرْوَى مَرَّةً وَاحِدَةً، وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ خَمْسَ مَرَّاتٍ، وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، وَ جَعَلَ ثَوَابَهُ لِوَالِدَيْهِ فَقَدْ أَدَّى حَقَّ وَالِدَيْهِ، وَ يَقُولُ: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيَّ». فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ أَدَّى حَقَّهُمَا، وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ مَا أَعْطَى الشُّهَدَاءَ، وَ إِذَا مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ كَانَ مَلَكٌ عَنْ يَمِينِهِ وَ مَلَكٌ عَنْ شِمَالِهِ يُشَيِّعُونَهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ بِالتَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ حَتَّى يَدْخُلَ الْجَنَّةَ، وَ يَنْزِلُ فِي قُبَّةٍ بَيْضَاءَ، فِيهَا بَيْتٌ مِنْ زُمُرُّدٍ أَخْضَرَ، سَعَةُ ذَلِكَ الْبَيْتِ كَأَوْسَعِ مَدِينَةٍ فِي الدُّنْيَا سَبْعَ مَرَّاتٍ، ... ، يُعْطِي اللَّهُ تَعَالَى هَذَا الثَّوَابَ لِمَنْ يُصَلِّي هَذِهِ الصَّلَاةَ، وَ يَجْعَلُ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ، وَ لَا يُنْقَصُ مِنْ أَجْرِهِ شَيْ‏ءٌ، وَ كَتَبَ لَهُ بِكُلِّ رَكْعَةٍ عَشْرَةَ آلَافِ صَلَاةٍ، وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى جَسَدِهِ نُوراً، هَذَا جَزَاءُ اللَّهِ لِأَوْلِيَائِه.(جمال الأسبوع، ص 99-100)‏ رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس شب پنج شنبه، بین نماز مغرب و عشا، دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت 100 بار حمد (و به روایت دیگر یک بار حمد)، 5 بار آیة الکرسی، و هر یک از سوره های کافرون، توحید، فلق و ناس(یعنی معوَّذَتَین) را 15 بار بخواند، و بعد از نماز 15 بار استغفار نماید، و بگوید: «بار الها! ثواب این نماز را برای پدر و مادرم قرار ده» در این صورت حقّ والدین را ادا نموده است، و خداوند آنچه به شهدا اعطا نموده است، به وی می بخشد، و هنگامی که از صراط عبور می کند، یک فرشته از سمت راست، و یک فرشته از سمت چپ او قرار می گیرند و از جلو، وی را با تکبیر و تهلیل مشایعت می کنند تا آن که به بهشت وارد شود. وی در بهشت به قبه ای سفید فرود می آید. در آن قبّه، خانه ای از زمرّد سبز قرار دارد. وسعت آن خانه، هفت برابر بزرگ ترین شهری از شهرهای دنیاست. ... خداوند این پاداش را به کسی می دهد که این نماز را بخواند و پاداشش را برای پدر و مادر خود قرار دهد. همچنین نظیر این ثواب بدون آن که ذرّه ای کم شود، برای خود وی نیز منظور می شود. خداوند به ازای هر رکعت از این نماز، ده هزار نماز می نویسد، و به ازای هر مویی که در بدن دارد، نوری به او اعطا می کند. این است پاداشی که خداوند برای اولیای خویش تمهید نموده است. ✅ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا