شب عاشورا
2 ـ سخنان زینب کبری علیها السلام با امام حسین علیه السلام
در این شب بود که زینب کبری علیها السلام اشعار «یا دَهرُ اُفٍّ لَکَ مِن خلیل ...» را از زبان برادرش امام حسین علیه السلام شنید، و هنگامی که متوجّه شد فردا روز شهادت حضرت است فرمود :
«ای کاش مرگ مرا نابود ساخته بود و این روز را ندیده بودم».
سپس سیلی به صورت زد و بیهوش شد.
امام علیه السلام خواهر عزیز و مکرّمه ی خود را به هوش آوردند و مطالبی فرمودند. (2)
📚 منابع :
2. مثیر الاحزان : ص 35. و ... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زینب زفراق،
باخبرمیگردد
درآتش اشک شعله ور
میگردد
یک مرکبِ بی سوار
وزخمی درباد
بایالِ پریشان شده
برمیگردد
🏴شهادت امام حسین (ع) تسلیت باد🏴
4_6035262300305229249.mp3
3.36M
سخنرانی حاج آقا دانشمند
موضوع: داستان تکان دهنده عاقبت جوانی که در شب عاشورا فکر گناه بود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ #چهار_نفرینى_كه_در_روز_عاشورا_مستجاب_شد!
♨️مردى كه دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز كور بود، فریاد مى زد: خدایا مرا از آتش🔥 نجات بده!
✳️به او گفتند:از براى تو که مجازاتى باقى نمانده، باز مى گویى خدایا مرا از آتش نجات بده؟!
🔴گفت: من در كربلا با افرادى بودم، كه امام حسین (علیه السلام) را كشتند، وقتى امام شهید شد، مردم لباسهاى او را به تاراج بردند.
💠شلوار و بند شلوار گران قیمتى در تن آن حضرت دیدم، دنیاپرستى مرا به آن داشت تا آن بند قیمتى را از شلوار درآورم.
🔘به طرف پیكر حسین (علیه السلام) نزدیك شدم.
💥همین كه خواستم آن بند را باز كنم، ناگاه دیدم آن حضرت دست راستش را بلند كرد و روى آن بند نهاد!
من نتوانستم دست آن مظلوم را كنار بزنم، لذا دستش را قطع كردم!
♨️ همین كه خواستم آن بند را بیرون آورم، دیدم حضرت دست چپ خود را بلند كرد و روى آن بند نهاد!
🔥 هر چه كردم نتوانستم دستش را از روى بند بردارم، بدین جهت دست چپش را نیز بریدم!
⛔️باز تصمیم گرفتم آن بند را بیرون آورم، صداى وحشتناك زلزله اى را شنیدم!
🔷 ترسیدم و كنار رفتم و شب در همان جا كنار بدن هاى پاره پاره شهدا خوابیدم.
♻️ناگاه،در عالم خواب، دیدم كه گویا محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) همراه على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) آمد، حسین علیه السلام را بوسید و سپس فرمود:
پسرم تو را كشتند، خدا كسانى را كه با تو چنین كردند بكشد!
🌸شنیدم امام حسین (علیه السلام) در پاسخ فرمود:
شمر مرا كشت و این شخص كه در اینجا خوابیده، دست هایم را قطع كرد.
🌷فاطمه (سلام الله علیها) به من روى كرد و فرمود:
خداوند دست ها و پاهایت را قطع و چشم هایت را كور نماید و تو را داخل آتش🔥 نماید!
⚡️از خواب بیدار شدم. دریافتم كه كور شده ام و دست ها و پاهایم قطع شده.
✳️ سه دعاى فاطمه (سلام الله علیها) به استجابت رسیده و هنوز چهارمى آن یعنى ورود در آتش باقى مانده، این است كه مى گویم: خدایا! مرا از آتش نجات بده...
🔥لعنت الله علی قوم الظالمین...
💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠
📙بحارالانوار، ج 1 ص 723 ح 5 3
🤝می خواهم بابای غریبم را یاری کنم
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی های خود در مسجد ملک تهران در سال 1383 قمری می فرمود:
صلّى الله عليك يا أباعبدالله. اينقدر حسين علیه السلام، على علیه السلام را دوست مى داشت که اسم تمام پسرهايش را «على» گذارده بود. عليٌ الاكبر؛ عليٌ الاوسط؛ عليٌ الاصغر. بعد از ظهر عاشورا بود. أباعبدالله آمد به خيمه بيمارش. يكى از بزرگان اهل منبر «مرحوم نصيرالاسلام كرمانى» مى فرمود: «امام حسين علیه السلام از عقب خيمه آمد كه چشم زين العابدين علیه السلام به بدن پدر نيفتد.» ايشان مى گفت: «بعد از آنى كه سنگ به پيشانى اش خورده بود آمد ميان خيمه. فرزند بيمارش را بغل گرفت. بابا حالت چطور است؟»
قربان اين عيادت از بيمارت بروم حسين جان! احوال بيمارش را پرسيد. زينالعابدين علیه السلام گفت: بابا! آخر كار لشكر با شما به كجا رسيد؟ فرمود «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللهِ» بابا! اينها خدا را فراموش كردند. كار ما با لشكر به جنگ رسيده. تا اين كلمه را گفت حال بيمار منقلب شد. معلوم مى شود تا آن ساعت امام بيمار از وقايع خبر نداشته است. نمى خواستند به بيمار خبر دهند. يك مرتبه صدا زد: بابا! على اكبر چه شد؟ چه كار كند امام حسين؟! اينجا جاى سكوت نيست. از آن طرف چطور خبر بدهد به بيمار. ولى چاره نيست. صدا زد: بابا برادرت را كشتند. اي واى!
دوباره سؤال کرد: «يا أبه! أين عمّى الرشيد؟» بابا! عمويم اباالفضل چه شد؟ فرمود: پسرم! عمويت را كشتند. بيش از اين نگفت. ديگر نگفت دستهاى عمويت را جدا كردند. امام طاقت ندارد. يكى يكى پرسيد. هى فرمود: «قَد قُتِل».
يك مرتبه زین العابدین علیه السلام رو كرد به عمه اش زينب، صدا زد: عمّه جان! برو براى من عصا و شمشير بياور. شمشير و عصا براى چه مى خواهى؟ مى خواهم عصا به دست بگيرم با شمشير، باباى غريبم را يارى كنم.
چيزى فاصله نشد يك وقت اين پسر، بدن قطعه قطعه بابا را زير خاك مى كند. «هذا قَبر الحُسين الّذي قَتَلوهُ عَطشاناً»
(سخنرانی های مسجد ملک، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس یازدهم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😥 پيشانى تان را شبيه كنيد به پيشانى امام حسين علیه السلام
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی های خود در مسجد ملک تهران در سال 1383 قمری می فرمود:
اباعبدالله علیه السلام ايستاده بود گوشه ميدان. از صبح هم جنگ كرده، هم داغ ديده، هم نعش ها را برداشته و طرف خيمه ها آورده. مگر يك نفر آدم چقدر قوّت دارد؟! خودِ داغ جوان ديدن، اينها امام حسين علیه السلام را كباب كرده.
قدری جنگ كرد، خسته شد. آمد كنار ميدان. شمشير را غلاف كرد تا دو دقيقه نفس بكشد.
من يك وقتى در اين فكر افتادم که چرا منبري ها مى گويند به سر بزنید، به پيشانى بزنید، امّا نمى گويند به صورت بزنید. يك وقت پدرم اين را روى منبر گفت. پدر من به امام حسين علیه السلام اخلاص داشت. گفت پيشانى تان را شبيه كنيد به پيشانى امام حسين. آن وقت فهميدم براى اينكه قدرى درد بگيرد و به ياد درد پيشانى اباعبدالله علیه السلام بيافتيد.
اباعبدالله علیه السلام ايستاده ميان ميدان، خسته شده، سينه اش آتش گرفته، دلش مشتعل است. يك وقت يك لامذهبى چنان سنگى به پيشانى آقا زد. شما خيال مىكنيد سنگها عادى بوده؟ خير! سنگ اندازها با فلاخن ها نشان مى زدند مانند تير زدن. سنگ هاى مخصوص تراش خورده حجّارى شده در فلاخن مي گذاشتند و پرتاب مى كردند. اثر اين سنگها از تير، كمتر نبود، از شمشير كمتر نبود. يكى از اين سنگ ها خورد به پيشانى، استخوان پيشانى شكست. رگ هاى پيشانى پاره شد. خون بالاى چشم هاى امام حسين علیه السلام جارى شد. دست بُرد خون ها را پاك كرد. يك قدرى هم خون ها را به عمامه اش ماليد. چاره ندارد. آخر دكمه هاى زره را باز و زره را عقب برد. پيراهن را بلند كرد خون از پيشانى پاك كند. اى امان! به حال آمديد؟ دل فاطمه علیهاالسلام از گريه شما خوشحال مى شود. هم این که پيراهن را بالا كرد دل نازنينش نمايان شد. يك لامذهبى چنان تير سه شعبه زهرآلود پرتاب کرد ...
(سخنرانی های مسجد ملک، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس ششم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼👌 «نماز هدیّه»، به حضرت سیّدالشهدا علیه السلام به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزّمان علیه السلام
مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب جمال الاسبوع، از یکی از معصومین علیهم السلام روایت می کند که فرمود:
کسی که ثواب نماز خود را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله، و امیرالمؤمنین علیه السلام و اوصیاء بعد از او علیهم السلام قرار دهد، خداوند ثواب نماز او را بسیار بسیار می گرداند تا نفسش قطع شود. در آن حال(یعنی قبل از جان دادن) به او می گویند: ای فلانی، الطاف تو و هدیه تو به ما، هم اکنون برای تو مفید خواهد بود. امروز، روز جبران کردن و پاداش دادن به توست. دلت خوش و چشمت روشن باد برای آنچه خداوند برای تو آماده نموده است، و گوارایت باد آنچه به آن رسیدی.
راوی سؤال می کند: انسان چگونه می تواند، نمازش را هدیه نماید؟ حضرت می فرمایند: نیّت کند که ثواب نمازش را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله قرار دهد، و اگر امکان داشت علاوه بر 50 رکعت نماز(یعنی نمازهای واجب و نافله آنها)، حتی اگر یک نماز دو رکعتی هم باشد، بخواند و هر روز به یکی از این بزرگواران هدیه نماید.
طریقه خواندن این نماز دو رکعتی بدین گونه است:
هر دو رکعت این نماز را با یک یا سه یا هفت تکبیر آغاز کن.
در همه رکوع ها و سجده ها، بعد از ذکر تسبیح، سه بار بگو: «صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ»
و بعد از سلام نماز چنین بگو:
«اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ، وَ مِنْكَ السَّلَامُ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ! صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ، وَ أَبْلِغْهُمْ مِنِّي أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلَامِ»
پس اگر نماز را به حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام هدیه می کنی، چنین بگو:
«اللَّهُمَ إِنَ هَاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلَى عَبْدِكَ وَ ابْنِ عَبْدِكَ، وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، سِبْطِ نَبِيِّكَ الطَّيِّبِ الطَّاهِرِ الزَّكِيِّ الرَّضِيِّ، الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمُجْتَبَى عَلَیهِ السَّلامُ. اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُمَا مِنِّي، وَ أَبْلِغْهُ إِيَّاهُمَا، وَ أَثِبْنِي عَلَيْهِمَا أَفْضَلَ أَمَلِي وَ رَجَائِي فِيكَ وَ فِي نَبِيِّكَ وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِين!»
(جمال الأسبوع، ص16-18)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😓😢تمام بدنش درد می کرد
مرحوم آیت الله تولاّیی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود:
زیارتی است به نام زیارت ناحیه مقدّسه. در این زیارت، روضه خوانی زیاد است. امام زمان علیه السلام رسماً روضه خوانی کرده است؛ روضه خوان امام حسین علیه السلام شده است. من یک سطرش را می خوانم. اهل علم! شما گریه کنید تا اشک شما، دیگران را به راه گریه بر سید الشهداء علیه السلام هدایت کند. میگوید:
«یا جدّاه! قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبِینُک وَ اخْتَلَفَتْ بِالانْبِسَاطِ وَ الِانْقِبَاضِ شِمَالُک وَ یمِینُک»
یا جدّاه! آن نَفَس های آخر عمرت را می کشیدی. به حال جان دادن بودی. عرق مرگ بر پیشانی ات نشسته است.
یا اباعبدالله! این بدنت را هی جمع می کردی، هی پهن می کردی. هی از طرف راست به چپ می غلتیدی، هی از چپ به راست. فهمیدید یعنی چه؟ یعنی یا جدّاه! تمام بدنت درد می کرد. سَرَت درد می کرد. دست هایت درد می کرد. وای وای وای! یا اباعبدالله!
شانه امام حسین علیه السلام درد می کرد. شمشیر، شانه اش را شکافته بود.
پهلوی امام حسین علیه السلام درد می کرد. نیزه، پهلویش را سوراخ کرده بود.
سر امام حسین علیه السلام درد می کرد. سنگ ها، سرش را مجروح کرده بود.
دل امام حسین علیه السلام درد می کرد. تیر سه شعبه، دلش را سوراخ کرده بود.
تمام بدن درد می کرد. گاهی خودش را جمع می کرد، گاهی پهن می کرد. واویلا!
عبارتِ کشنده، این عبارت است: «تَطَؤُک الْخُیولُ بِحَوَافِرِهَا، وَ تَعْلُوک الطُّغَاةُ بِبَوَاتِرِهَا.»
میگوید: یا جداه! تو مشغول جان دادن بودی، لشکر سواره بر بدنت تاختند. بدنت را زیر سُم اسبها ...
بارالها! به آن لحظات سیدالشهدا علیه السلام فرج امام زمانمان را برسان.
(سخنرانی های مسجد سیّد اصفهان، ماه رمضان 1392 قمری، مجلس بیست و هفتم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5828015946291218602.PDF
494.1K
دعای عبدالله بن سنان در روز عاشورا
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼🌑 صلوات بر حضرت مجتبی و حضرت سیّدالشهدا عليهما السلام منقول از حضرت عسکری علیه السلام
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ، عَبْدَيْكَ وَ وَلِيَّيْكَ، وَ ابْنَيْ رَسُولِكَ، وَ سِبْطَيِ الرَّحْمَةِ، وَ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلادِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ سَيِّدِ النَّبِيِّينَ وَ وَصِيِّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ. أَشْهَدُ أَنَّكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ أَمِينُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِينِهِ، عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَيْتَ شَهِيداً، وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الزَّكِيُّ الْهَادِي الْمَهْدِيُّ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ بَلِّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلامِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ، قَتِيلِ الْكَفَرَةِ، وَ طَرِيحِ الْفَجَرَةِ. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ. أَشْهَدُ مُوقِناً أَنَّكَ أَمِينُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِينِهِ، قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَيْتَ شَهِيداً، وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى الطَّالِبُ بِثَارِكَ وَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ التَّأْيِيدِ فِي هَلاكِ عَدُوِّكَ وَ إِظْهَارِ دَعْوَتِكَ.
وَ أَشَهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ، وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ.
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً خَذَلَتْكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَلَبَّتْ عَلَيْكَ، وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِمَّنْ أَكْذَبَكَ، وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّكَ، وَ اسْتَحَلَّ دَمَكَ.
بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ خَاذِلَكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَمِعَ وَاعِيَتَكَ فَلَمْ يُجِبْكَ وَ لَمْ يَنْصُرْكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَبَى نِسَاءَكَ، أَنَا إِلَى اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِيءٌ وَ مِمَّنْ وَالاهُمْ وَ مَالَأَهُمْ وَ أَعَانَهُمْ عَلَيْهِ.
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ بَابُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَي وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا.
وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ، وَ بِمَنْزِلَتِكُمْ مُوقِنٌ، وَ لَكُمْ تَابِعٌ بِذَاتِ نَفْسِي وَ شَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي وَ مُنْقَلَبِي فِي دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي» (جمال الاسبوع، ص487-489)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
دوستان و سروران گرامی!
در روز عاشورا برای سلامتی جسم و روح مولایمان صاحب الزمان علیه السلام صدقه دهیم.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5829990763663985614.mp3
11.95M
مقتل حضرت سیدالشهدا علیه السلام- حجةالاسلام علوی تهرانی
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5829990763663985626.mp3
27.7M
روضه عصر عاشورا- حجةالاسلام احمدی اصفهانی
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه شام غریبان-حجةالاسلام معاونیان
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😧😥تا چه زمان وقایع عاشورا را بخوانیم و بسوزیم و بنالیم؟
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد ملک تهران و در مدرسه مجتهدی تهران می فرمود:
ماتَ التَّصَبُّرُ فی انتِظارِك ایهَا المُحیِ الشَّـریعَة
فَانهَض فَما أبقَى التَّحَمُّلَ غَیرَ أحشاءٍ جَزُوعَة
ديگر صبر ما تمام شد. طاقت ما تمام شد. حوصله ها به سر آمد. تا چه زمان بنشینیم و بگوییم جدّ تو امام حسین علیه السلام را با لب تشنه کنار شریعه کشتند؟ تا چه زمان وقایع عاشورا را بخوانیم؟ تا چه زمان بسوزیم و بنالیم؟ تا كى بشنويم عمه ات زينب را تازيانه مي زنند؟ تا كى بشنويم عيالات پيغمبر صلّی الله علیه و آله را شهر به شهر و ديار به ديار بردند؟ يا صاحبالزّمان! به حقّ مادرت فاطمه زهرا علیهاالسلام خودت فرجت را از خدا بخواه. ای وارث خون انبیاء! ای طالب خون سیدالشهداء! بیا بیا...
خدایا به مظلومیت امام حسین علیه السلام و اهل بیت او، همین ساعت امر ظهور امام زمان علیه السلام را اصلاح فرما. ما را به دیدار و به نصرت آن بزرگوار موفّق بفرما.
سخنرانی مسجد ملک، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس هشتم/ سخنرانی مدرسه مجتهدی، صفر 1396 قمری، مجلس ششم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😓😥😥 ای جدّ بزرگوارم! می دانی با زن و بچه ات چه کردند!
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی های خود می فرمود:
امامزمان علیه السلام در زیارت ناحیه می گوید:
«يا جدّاه! سُبِی أَهْلُک کالْعَبِیدِ وَ صُفِّدُوا فِی الْحَدِیدِ فَوْقَ أَقْتَابِ الْمَطِیاتِ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهَاجِرَاتِ، یسَاقُونَ فِی الْبَرَارِی وَ الْفَلَوَات»
ای جدّ بزرگوارم! از دنیا رفتی، خبر داری با زن و بچهات چه معامله ای کردند؟ زن و بچه تو را مانند غلامان و کنیزان زرخرید همه را اسیر کردند، همه را دستگیر کردند. این عبارت خیلی دل من را کباب کرد، وقت طلبگی که این عبارات را می خواندم و دقت می کردم، بی اختیار اشک من روی کتاب می ریخت.
یک کلمه بگویم که دل های شما را مهیّا کنم. شب عاشورا، زن و بچّه امام حسین علیه السلام، اصلاً غذا نخوردند. كسی فكر غذا نبود. غذای چی؟ يك عدّه سرنيزهها و شمشيرها را تيز مي كردند. يك عدّه دور خيمهها خندق مي كردند. يك عدّه مشغول نماز بودند. یک مقداری امام حسین علیه السلام مشغول خطبه خواندن بود و یک مقداری هم دور خیمه ها خندق كندند و... خلاصه در گرفتاری آن شب، غذا نخوردند. روز عاشورا هم كه غذایى نبود. اصلاً اسم غذا نبود. زن و بچّه امام حسین علیه السلام هم گرسنه بودند و هم تشنه. امّا حال غذا خوردن و مجال غذا خوردن نبود. كی به فكر غذا بود؟ دائماً یا نعش این جوان را می آوردند یا نعش دیگری را. برّه های قربانی امام حسین علیه السلام زیر بغلشان بود که می آوردند. کی به فکر غذا بود؟!
شب يازدهم بچّه ها خانه نداشتند. لانه نداشتند. آنها بودند و خیمه های نیم سوخته. در خیمه ها هیچ چیز نبود. اي واى! شب یازدهم زن و بچّه گرسنه بودند و مثل جوجه مرغ می لرزیدند. فقط يك پيرهن به تن زن ها و بچه ها بود و يك روسرى و چارقد بر سرشان. همه روى خاك خوابيدند. بعضی ميان خيمه هاى نيمه سوخته و بعضی در بیایان. یک مادربزرگی داشتم، مادر پدرم بود. او شب های یازدهم محرم که می شد، به مادرم می گفت: امشب رختخواب برای بچّهها نیانداز. گمانم بعضی اوقات به مادرم می گفت: فرش را جمع كن، بگذار بچّه ها روی خاک بخوابند. امشب به بچّهها خوراکی نده. بچّه های امام حسین علیه السلام گرسنه اند.
روز یازدهم، رنگ از صورت بچّهها پریده بود و از گرسنگی می لرزیدند. صبح روز يازدهم اينها را سوار كردند. يك تكّه نان به قدرى كه سدّ جوع شود به اينها رسيد. لذا روز دوازدهم آن زن ديد رنگ بچّه ها پريده. اين بود که رفت يك بقچه نان و گردو و خرما آورد. ريخت پيش بچّه ها. گفت: بچّه هاى اسير بخوريد و دعا كنيد خدا بچّه هاى مرا مثل شما اسير نكند. امّ كلثوم نان ها را مي گرفت به دور مي انداخت. «يا أهل الكوفة! إنّ الصدقة علينا حرام» آن زن تعجّب كرد اين ها كيانند؟! اين ها چه نفوس شريفه اى هستند؟! اين زن نمي گذارد صدقه به آنها برسد! صدا زد: «مِنْ أَيِّ الأُسَارَى أَنْتُنَّ؟» يك وقت صداى بى بى بلند شد: «اى زن! ما اولاد پيغمبريم.» همین كه اين زن شناخت اينها اولاد پيغمبرند دويد ميان خانه، يك بقچه بسته آورد پرانيد ميان محمل ها. صدا زد خانم ها! بى بى ها! اين بقچه را برداريد خودتان را از نامحرمان بپوشانید. می دانید چرا؟
امام زمان علیه السلام می گوید: یا جدّاه! یا اباعبدالله! زن و بچّه ات را مثل غلامان و كنیزان خوار و ذليل اسیر كردند. ای وای! شرح نمى دهم. از این عبارت خیلی چیزها می شود فهمید، ولی من همان ظاهر آن را می گویم و رد می شوم. اجمالاً بدانيد اينها جز يك پيراهن چيز ديگری نداشتند. هر چه بود به غارت بردند. اينها شب ها روپوش نداشتند. اينها لحاف نداشتند. اينها توى برّ بيابان روى خاك ها سر می گذاشتند. سرماى شب، زن ها و بچّه ها را آزار می داد. روز هم كه مى شد ميان كجاوه بى روپوش بودند. آفتاب سوزان مى تابيد به اين صورتهاى از گُل نازكتر. لذا می فرماید: یا جداه! این آفتاب تابان صورت بچّه ها را سیاه کرده بود و صورت زن ها پوست انداخته بود. اين، عبارت زيارت ناحيه است. ارباب غيرت، آتش بگيرید. همین قدر بدانيد صورت هاشان باز بود. تا حالا شما فکر می کردید که زن و بچه امام حسین علیه السلام را سوار شتر کردند و در کجاوه ها بی روپوش گذاشتند؟ یا زیر پای ایشان مثلا تشک نرم قرار ندارد؟ همین اندازه خیال می کردید؟ از عبارت امام زمان علیه السلام چیز دیگری فهمیده می شود.
امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه می فرماید: «و صُفِّدوا فی الحديد» یا جداه! همه این زن و بچه را با زنجیر آهنی بسته بودند. فکرش را بکنید، بچه شش ساله، دو شبانه روز است که غذا نخورده است، تشنگی هم کشیده است، و زنجير هم به گردنشان انداخته اند. اي واى! بچّه شش ساله و هفت ساله طاقت زنجير ندارد. درد اينست که اين بچه ها هر وقت مى خواستند گريه كنند، بدنشان درد مى آمد. وقتی چشمشان به سر بريده بابا می افتاد، همین که اشكشان مي آمد آنها را تازیانه می زدند.
ارباب مقاتل و سِيَر نوشته اند از وقتى زنها و بچّه ها را اسير كردند، از كربلا تا به شام كه وارد كردند، احدى با اينها حرف نزد و به اينها اعتنا نكرد. اينها خیلی خوار و ذليل شده بودند. اين بود وقتي كه در شام آن مرد سلام كرد، زين العابدين علیه السلام تعجّب كرد و فرمود: تو كيستى كه به من سلام می کنی؟
خدا ميداند اين بچّه ها از كربلا تا شام يك شكم سير غذا نخوردند. خوراك درستى هم به اينها نمىدادند. زينالعابدين علیه السلام در شام فرمود: «يا منهال! والله، منذُ قُتِل أبي، نساؤنا ما شبعنَ بُطونهن ولا كَسون رؤوسهن.» زن هاى ما از كربلا تا شام، غذاى سير نخوردند و...
اصل منبر، مقدّمه دعاست. مگر به شما نگفته اند هر چه هست در دعاست؟ شمشیر شما دعاست. اسلحه شما دعاست. حافظ شما دعاست. چند دقیقه صبر كنید و مجلس را ترک نکنید. دعا کنید. بعد از گریه بر سیدالشهداء علیه السلام و توسّل به امامزمان علیه السلام محلّ اجابت دعاست. شیطان چه طور وسوسه می كند و بعضی ها را از این سعادت محروم می كند.
با حال التجاء و توسّل، زنها دور بچّههای امام حسین علیه السلام، مردها دور زینالعابدین علیه السلام، آنها را شفیع درگاه خدا قرار دهید، با حال انابه و تضرّع، ده نوبت: بحقّ مولانا الحسین المظلوم علیه السلام و اهل بیته و اصحاب السّعداء الشّهداء: یا الله!...
خدایا به قطره قطره اشك های اولاد امام حسین علیه السلام و به قطره قطره خون های بدن امام حسین علیه السلام قسمت میدهم، همین ساعت امر ظهور امامزمان علیه السلام را مقدّر بفرما. ما را به دیدار و به نصرت آن بزرگوار موفّق بفرما. ما را در ظلّ لوای وِلای او از هر خطا و اشتباه و هر خطر و صدمهای حفظ بفرما.
سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، 1392 قمری، مجلس پنجم / سخنرانی مسجد ملک، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس هشتم و بیست و پنجم/ سخنرانی مدرسه مجتهدی، صفر 1396 قمری، مجلس ششم/ مسجد حضرت صادق (آریاشهر)، شب 15 محرم 1396 قمری)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
تو شلوغیِ عاشورا در کربلا، ديدم زنی با عبای عربی روبروی حرم سيدالشهدا با لهجه و كلام عربی با ارباب سخن ميگويد
عربی را ميفهميدم؛ زنِ عرب میگفت: آبرويم را نبر، به سختی اذن زيارت از شوهرم گرفته ام ...
بچه هايم را گم كردهام، اگر با بچه ها به خانه برنگردم
شوهرم مرا ميكشد ...
گريه ميكرد و با سوزِ نجوايش اطرافيان هم گريه ميكردند.
كم كم لحن صحبتش تند شد: توخودت دختر داشتی ...
جان سه ساله ات كاری بكن ...
چند ساعت است گم كردهام بچههايم را ...
كمی به من برخورد كه چرا اينطور دارد
با امام حسين(ع) حرف میزند !!!
ناگهان دو كودك از پشت سر عبايش را گرفتند ...
يُمّا يُمّا ميكردند ...
زن متعجب شد ...
با خود گفتم لابد بايد الان از ارباب تشكر كند ..!
بچه هايش را به او دادند، اما بی خيالِ از بچه های تازه پيدا شده دوباره روبرویِ حرم ايستاد ...
شدت گريه اش بيشتر شد!!
همه تعجب كرده بوديم!
رفتم جلو و گفتم: خانم چرا هنوز گريه ميكنی؟
خدا را شاكر باش!
زن با گريهٔ عجيبی گفت: من از صاحب اين حرم بچه هایِ لالم را كه لال مادرزاد بودند خواسته ام، اما نه تنها بچه هايم را دادند، بلكه شفای بچه هايم را هم امضا كردند 😔
به احترام ارباب بی کفن آقا اباعبدالله الحسین (ع) هر چی ارادت دارید به اشتراک بگذارید.
🌹اللهم الرزقنا زیارت الحسین (ع)🌹