🔴 ۲۲جمادیالثانی| *#نحوه_از_دنيا_رفتن_ابوبکر_لعین*
👈🏼 در کتاب #انساب_النواصب آمده است:
چون #ابابکر_منافق در حال نزع و احتضار مشاهدات عقوبات الهی نموده که جهت او مهیا شده، پسر خود محمد -رحمهالله- را گفت:
یامحمد! برو خدمت حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و بگو از سرکردار زشت و گفتار ناصواب من در گذرد و مرا حلال کند و جمعی از مهاجر و انصار و صحابه پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله را حاضر سازد که در نزد ایشان اقرار و اعتراف نمایم که خلافت و امامت حق امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است و من به خلاف حق و راستی، از روی جبر و تعدی از او غصب و انتزاع نمودم.
و به آن حضرت بیعت نموده وامر خلافت را در حیات خود به او سپارم.
☄ #محمد_بن_ابی_بکر خدمت مولا رفت که آن ماجرا را عرض نماید.
در آن اثنا عمرملعون داخل سرای ابوبکر شد و بر کیفیت آن مقاله مطلع شد پریشان خاطر و مضطرب شد که مبادا خلافت را ابابکر بهحضرت علی علیهالسلام تسلیم کند فورا آن شیطان امت داخل خانهای که ابوبکر بودند بالش را از زیرسر آن ملعون برداشت و رودی صورتش گذاشت و بالای بالشت نشسته آن مقدار صبر کرد که ابوبکر پلید خفه شد و جان به مالکان دوزخ سپرد و به عذاب وعقاب الهی گرفتار شد.
☄ چون محمد نزد مولا رسید و پیغام پدرش را رساند، مولا فرمود:
بالش کار خود را کرد و زردی که روی بالش هست گواه است.
محمد به تعجیل برگشت وچون داخل خانه شد پدر را مرده دید و بالش را به نشانهای که مولا داده بود مشاهده کرد و پرسید بعد از رفتن من چه کسی داخل شد؟
گفتند به غیر از عمر کسی دیگر به پیش پدرت نرفت.
دانست که ابابکر را عمر ملعون آن ضال مضل روانه درک اسفل کرده است.
☄ مدت خلافت غاصبانه وظالمانه ابوبکر دوسال وسه ماه و بیست روز بود.
📚 انساب النواصب، ص۲۲۲