eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.8هزار ویدیو
652 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علی
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله ) !🌸✨✨ اين خبر در شهر مكّه مى پيچد كه خداوند آيه اى را در مورد على (ع) نازل كرده است، آنهايى كه مانند تو عشق على (ع) در سينه دارند خوشحال مى شوند، به راستى چه آقا و مولايى بهتر از على (ع)! امّا در ميان مردم گروهى هستند كه كينه على (ع) را به سينه دارند، اين خبر آنها را بسيار ناراحت مى كند. براى همين آنها جلسه اى تشكيل مى دهند و با يكديگر در مورد اين موضوع گفتگو مى كنند. آيا مى خواهى سخن آنها را بشنوى؟ گوش كن: «ما هرگز ولايت على را قبول نمى كنيم، آخر چگونه مى شود يك جوان بر ما كه پنجاه سال از او بزرگ تر هستيم حكومت كند؟ على خيلى جوان است، او براى رهبرى شايسته نيست». همسفر خوبم! معلوم مى شود كه هنوز اين مردم به سنّت هاى جاهليّت ايمان دارند. عرب‌ها كه هميشه رهبران خود را با ريش هاى سفيد ديده اند نمى توانند رهبرى يك جوان را قبول كنند. امروز على (ع) فقط سى و دو سال دارد، درست است كه او همه خوبى‌ها و كمال‌ها را دارد، امّا براى اين مردم هيچ چيز مانند يك مشت ريشِ سفيد نمى شود، براى آنها ارزش ريشِ سفيد از همه فضايل برتر است!!! البته بعضى از اين مردم، فكر مى كنند كه خليفه بايد خيلى جدى باشد و هميشه قيافه اخمو داشته باشد تا همه از او بترسند، امّا على (ع) هميشه لبخند به لب دارد و اهل شوخى است و براى همين به درد خلافت نمى خورد.۶۷ سرانجام آنها تصميم مى گيرند تا نزد پيامبر بروند. نگاه كن! آنها به سوى خيمه پيامبر مى روند، خوب است ما هم همراه آنها برويم. آنها وارد خيمه مى شوند و سلام مى كنند و به پيامبر مى گويند: «ما هرگز نمى توانيم رهبرى و ولايت على را قبول كنيم، ما نمى توانيم از على پيروى كنيم، از تو مى خواهيم تا شخص ديگرى را به جاى او معرّفى كنى». پيامبر نگاهى به آنها مى كند و به آنان مى گويد كه من نمى توانم از جانب خودم، دستور خدا را تغيير دهم. آنها وقتى اين سخن را مى شنوند، با نااميدى از خيمه پيامبر خارج مى شوند.۶۸ آنها به فكر نقشه اى ديگر مى افتند، آيا مى خواهى تو را از آن باخبر كنم؟ آنها مى خواهند به مسجد بروند و در حال ركوع به فقيرها صدقه بدهند تا خداوند آيه اى را هم در مورد آنها نازل كند!! آنها با خود فكر مى كنند كه اگر آيه اى در مورد آنها نازل بشود چقدر خوب مى شود، آن وقت، آنها هم بر مردم ولايت خواهند داشت. همسفرم! آنها پول هاى خود را روى هم مى ريزند، اين يك سرمايه گذارى مشترك است، هركس بايد سهم خودش را بدهد. با اين پول مى توان بيست و چهار انگشتر قيمتى خريد. خبر مى رسد كه در مسجد الحرام بازار صدقه دادن، خيلى داغ شده است! چند نفر كنار درهاى مسجد ايستاده اند، يكى از آنها هم در داخل مسجد مشغول نماز است، وقتى يك فقير وارد مسجد مى شود، دور او حلقه مى زنند و از او مى خواهند تا نزد آن شخصى برود كه نماز مى خواند و يك انگشتر قيمتى بگيرد. فقير هم كه از اصل ماجرا، بى خبر است خوشحال مى شود و به آن طرف مى رود. با نزديك شدن فقير، يكى به آن نمازگزار علامت مى دهد و او به ركوع مى رود و در ركوع به آن فقير انگشترى قيمتى داده مى شود! درد سرت ندهم! ۲۴ فقير، صاحب انگشتر شدند، امّا آيه اى نازل نشد كه نشد! ۶۹ انگشترهايى كه اين گروه به هدر دادند، شايد از انگشتر على (ع) قيمتى تر باشد، امّا انگشتر على (ع) چيزى داشت كه همه اين ۲۴ انگشتر نداشت و آن، اخلاص صاحبِ انگشتر بود. 📚منابع: ۶۷.السيرة الحلبيّة، علي بن برهان الدين الحلبي الشافعي (ت ۱۱ ه)، بيروت: دار إحياء التراث العربي. ۶۸.السيرة النبويّة، إسماعيل بن عمر البصروي الدمشقي (ابن كثير) (ت ۷۴۷ ه)، تحقيق: مصطفى عبد الواحد، بيروت: دار إحياء التراث العربى. ۶۹.شرح الأخبار في فضائل الأئمّة الأطهار، أبو حنيفة القاضي النعمان بن محمّد المصري (ت ۳۶۳ ه)، تحقيق: السيّد محمّد الحسيني الجلالي، قمّ: مؤسّسة النشر الإسلامي، الطبعة الاُولى، ۱۴۱۲ ه.