eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ زیباترین عروسی با دعوت اهل بیت و حضور دو شهید مدافع حرم در شب میلاد امام حسین علیه‌السلام همزمان با شب ولادت فرخنده حضرت اباعبدالله علیه‌السلام، مصادف بود با دومین سالگرد ازدواج شهید مدافع حرم مرتضی زارع همسر شهید زارع به همین مناسبت دست به قلم برده، حرف‌های دل بر قلم جاری کرده و کاغذ را متبرک به نام اباعبدالله الحسین علیه‌السلام من و همسرم قصد داشتیم تا آغاز زندگیمان را در شب میلاد بهترین سرور کائنات حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام آغاز کنیم دعوتنامه را خودمان نوشتیم آقا مرتضی با اشتیاق تمام اصرار داشت تاریخ عروسیمان شب میلاد امام حسین علیه‌السلام باشد و روز پاسدار اشتیاقش را دوچندان می‌کرد کارت‌های عروسی را که توزیع می‌کردیم، جای برخی میهمانان را خالی دیدیم شروع به نوشتن دعوت نامه کردیم برای امام علی علیه‌السلام، امام حسین، حضرت ابوالفضل، امام جواد، امام موسی کاظم، امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام و دعوت نامه‌ها را به عموی آقا مرتضی که راهی کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند و برای حضرت مهدی عج هم نامه‌ای مخصوص نوشتیم از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در عروسی ما شرکت کنند و برای اینکه دعوت ما را قبول کنند دعای توسل خواندیم چند شب قبل عروسی خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین علیه‌السلام هستیم و برایمان جشن گرفته‌اند، یک دفعه به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند خواب عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما، من می‌دانم که شما شهید می‌شوید، من به او گفتم اما به نظرم شما شهید می‌شوی چون مدت کوتاهی در خوابم بودید عروسیمان رنگ و بوی خاصی داشت، مسئول تالار به آقا مرتضی گفت: عروسی مذهبی در این تالار زیاد برگزار شده اما عروسی شما خیلی متفاوت بود. برگه‌هایی را که در آن احادیث و جملات بزرگان نوشته بودیم، بین مهمان‌ها توزیع کردیم و جالب آنکه عده‌ای به ما گفتند آن جملات، راه زندگیمان را عوض کرد! برای ما خیلی جالب بود که تأثیر یک کلام معصوم در مکانی به نام تالار عروسی، شاید تأثیرگذارتر باشد تا روی منبر عروسیمان متفاوت بود و شاید بخاطر حضور دو شهید بزرگوار و در این جشن بود آقا مرتضی همیشه می‌گفت: ازدواجم را مدیون حضرت زهرا سلام الله علیها هستم و برای همیشه مدیون حضرت هستم شاید خنده‌دار باشد اما احتمالاً ما اولین عروس و دامادی بودیم که قبل از آنکه مهمانان به تالار بیایند ما آنجا حضور داشتیم دلمان نمی‌خواست مهمانان را معطل کنیم، با گل زدن به ماشین عروس، مخالف بودیم و آن را خرج اضافه می‌دانستیم البته یکی از همسایه‌ها به اصرار دوستان چند شاخه گل به ماشین عروسمان زد. در راه آرایشگاه به تالار، زندگیمان را با شنیدن کلام وحی آغاز کردیم، یادم می‌آید چون نزدیک اذان مغرب بود، آقا مرتضی آنقدر با سرعت رانندگی می‌کرد که فیلمبردار به او تذکر داد در ماشین به من می‌گفت: نماز اول وقت مهمتر است تا فیلمبرداری! و وقتی وارد تالار شدیم آقا مرتضی به مهمانان گفت: برای تعجیل در فرج حضرت صلوات بفرستید. آن شب باران شدید می‌بارید عده‌ای گفتند ته دیگ خوردن‌های زیادی کار دستتان داد اما من مطمئن بودم که خداوند با بارش باران رحمتش به من یادآوری می‌کرد که همسرت سرسبد نعمت‌هایی است که من از روی رحمت به تو عطا کرده‌ام چرا که صدای رحمت خدا مانند صدای پای پروانه روی گل‌ها بی صداست حدود دویست غذای اضافه، تاوان عروسی مذهبی گرفتنمان بود عده‌ای نیامدند و اظهار کردند چگونگی عروسی شما قابل پیش بینی است! صبح فردای عروسی آقا مرتضی غذاهای باقیمانده را بسته بندی کرد و به خیریه داد همان شد خیر و برکت در زندگیمان همسر عزیزم، دومین سالگرد عروسیمان مبارک باشد، خوشا به حالت! من با تمام ظلماتم روی زمین ماندم و تو در بهشت در جوار امام حسین علیه‌السلام با تمام برکاتش پر بیراه نیست که لحظه جان دادن، نام مبارکش را بر زبان جاری کردی برای همسفر جا مانده‌ات دعا کن ‌─┅─═इई🌸🌺🌸ईइ═─┅─