شعر خروس پر طلایی برای وضو
خروس پر طلایی
با پاهای حنایی
قوقولی قوقو میخونه
تو کوچه و تو خونه
اذان میگن دوباره
از مسجد و مناره
بابام پامیشه از خواب
میره لب حوض آب
*
می شوید او دست و رو
با اب میگیره وضو
*
تمیز و پاکیزه باز
میاد سر جا نماز
***
من هم کنار بابا
نماز می خوانم حالا
#فرشته_مهربون :
فرشته کوچولو یه دختر پنج ساله است که میخواد به زودی به مهد کودک بره، اون برای رفتن به مهد کودک خیلی خوشحاله، امروز صبح با شادی از خواب بیدار شد بعد از این که دست و صورتشو شست، با ... 👇
4_5940762978159691532.mp3
18.44M
❤️ #دین_زیباست
❤️ #امام_شناسی
جلسه 43
مخصوص نوجوانان 👉
و معلمین مدارس 👉
این قسمت :
حاکمان آسمانی
#جلسات_امام_شناسی_نوجوان
#معرفت_امام
#منجی
#حکومت_علوی [69]
👈 مقید باشید این فایلها را حداقل به #یک نوجوان شیعه برسانید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پاکسازی سموم
♻️ امروزه که ناگزیر از مصرف انواع سموم هستیم و خوراک طیب به ندرت در دسترس است چه باید کرد..؟
📌 معرفی غذاها و خوراکیهای ویژه، زداینده #فوری و سریعالاثر که #دسترسی_آسان نیز داشته باشد برای رفع #آثار_سموم مصرف شده به بیان حکیمانه #اسـتاد_حسـین_خـیراندیش ..
#مسمومیت
#سم_زدایی
4_5841176580784655321.mp3
11.7M
"❁"
#کارگاه_انصاف 6⃣1⃣
#استاد_شجاعی 🎤
▪️هرجا انصاف کنار رفت ؛
حتماً ظلم وارد میشود ...
✖️و محال است کسی به ظلم مبتلا باشد؛
و بتواند آرامش و نشاطِ ناشی از سلامت روح را درک کند!
- مکانسیم تأثیرگذاری ظلم بر نفس انسان چگونه است؟
حرم
"رمان #از_روزی_که_رفتی #قسمت_سی_و_چهار بانوی صبورم سلام! شاید بتوان نام این چند خط را وصیت گذاشت
"رمان #از_روزی_که_رفتی
#قسمت_سی_و_پنج
رها: خودم میومدم، لازم نبود این همه راه رو بیای!
صدرا: خودمم میخواستم حاج علی رو ببینم؛ بالاخره مراسم هفتم بود دیگه، ارمیا رو هم دیدم نمیدونستم اونا هم از بچه های تیپ شصت و پنجن! انگار همکار سید مهدی بودن، هم دوره وهمرزم بودن.
_همکارای سید مهدی برای همه مراسمها اومدن، فردا هم تو مرکزشون مراسم دارن؛ آیه گفت با حاج علی میاد فردا تا به مراسم برسه.
صدرا سری تکان داد و سکوت کرد. رها در جایش جابه جا شد:
_ببخشید این مدت باعث زحمت شما شدم، نامزدتون خیلی ناراحت شدن؟
صدرا: به خاطر نبودم ناراحت نبود، چون با تو بودم ناراحت شد و قهر کرد؛
شدم مثل این مردای دو زنه، هیچوقت فکر نمیکردم منم بشم مثل اون مردایی که دوتا زن دارن و هیچ جایی تو زندگی هیچکدومشون ندارن.
همه جا متهمم، کلی به خاطر این قهر کردنش پول خرج کردم.
پوزخندی به یاد رویا زد:
_شما زنها عجیبید، تا وقتی براتون پول خرج کنن، براتون فرق نداره زن چندمید، مهم نیست شوهرتون اخلاق داره یا نه، اصلا مهم نیست آدمه یا نه!
حالا برعکسش باشه،یه مردِمهربونِ خوش اخلاقه عاشق باشه و پول نداشته باشه براش تره هم خرد نمیکنن!
رها: اینجوری نیست، شاید بعضی آدما اینجوری باشن که اونم زن و نرد نداره،بعضیا اعم از زن و مرد مادیات براشون مهمه
پول چیز بدی نیست و بودنش تو زندگی لازمه، اما بعضیا پول رو اساس زندگی
میدونن! این اشتباه میتونه زندگی ها رو نابود کنه.
عدهای هم هستن که کنار همسرشون کار میکنن و زندگی رو کنار هم با همه سختی هاش میسازن! مهم اینه که ما از کدوم دسته ایم و همسرمون رو از کدوم دسته انتخاب میکنیم.
صدرا: یه عده ی دیگه هستن که جزء دستهی دوم هستن اما وسط راه خسته میشن و ترجیح میدن برن جزء دسته ی اول!
رها: شاید اینجوری باشه اما زنهای زیادی تو کشور ما هستن که با بی پولی و بدیها و تمام مشکلات همسرشون، باز هم خانواده رو حفظ کردن؛ حتی عشقشون رو هم از خانواده دریغ نمیکنن!
صدرا: تو جزء کدوم دسته ای؟
رها: من در اون شرایط زندگی نمیکنم!
صدرا: تو الان همسر منی، جزء کدوم دسته ای؟
رها دهانش تلخ شد:
_من خدمتکارم، اومدم تو خونه ی شما که زجر بکشم... که دل شما خنک بشه!
همسری این نیست، فراتر از این حرفاست؛ از رویا خانم بپرسید جزء
کدوم دستهست.
تلخی کلام رها، دهان صدرا را هم تلخ کرد. این دختر گاهی چه تلخ میشود!
صدرا: یه کم بخواب، تا برسیم استراحت کن که برسی خونه وحشت میکنی؛ مامان خیلی ناخوشه، منم که بلد نیستم کار خونه رو انجام بدم!
خونه جای قدم برداشتن نداره!
خودت تلخ شدی بانو! خودت دهانم را تلخ کردی بانو! من که از هر دری وارد میشوم تو زهر به جانم میپاشی!
رها که چشم باز کرد، نزدیک خانه ی زند بودند. در خانه انگار جنگ به پا شده بود.
رها: اینجا چه خبر بوده؟
صدرا: رویا و شیدا و امیر و احسان اینجا بودن، احسان که دید تو نیستی
شروع کرد جیغ زدن و وسایل خونه رو به هم ریختن؛ بعدشم به من گفت تو چه جور مردی هستی که میذاری زنت ازخونه بره بیرون! این حرف روکه زد رویا شروع کرد جیغ زدن و وسایل خونه رو پرتاب کردن سمت من؛
البته نگران نشو، من جا خالی دادم!
رها سری به افسوس برایش تکان داد و بدون تامل مشغول کار شد. فکر کردن به رویا و کارهایش برای او خوب نبود!
کارهایش که تمام شد،
نیمه شب شده بود. شام را آماده کرد. خانم زند که پشت میز نشست رها را خطاب قرار داد:
_چرا اینقدر دیر برگشتی؟ اینجا خونه ی بابات نیست که هر وقت میخوای میری و میای!
صدرا وارد آشپزخانه شد:
_من که بهتون گفتم، اونجا شرایط خوب نبود، من گذاشتم باشه.
خانم زند: اینجا هم شرایط خوب نبود!
صدرا: مادر جان، تمومش کن! اون بااجازهی من رفته، اگه کسی رو
میخواید که سرزنشش کنید، اون منم، چون هر بار از من خودم بهش گفتم بمونه اونجا، رها... بشین با ما شام بخور!
خانم زند اعتراضی کرد:
_صدرا! چی میگی؟ من با قاتل پسرم سر یه سفره؟!
صدرا توضیح داد:
_برادر رها باعث مرگ سینا شده، رها قربانی تصمیم اشتباهه عموئه، ازمعصومه چه خبر؟ نمیخواد برگرده خونه؟
رها هنوز ایستاده بود.
خانم زند: نزدیک وضع حملشه، پیش مادرش باشه بهتره!
صدرا: آره خب! حالا کی برمیگرده؟ تصمیمش چیه؟ همینجا زندگی میکنه؟ رها... تو چرا هنوز ننشستی؟
خانم زند: اون سر میز نمیشینه!
هنوز تصمیم نگرفته کجا زندگی کنه، میگه اینجا پر از خاطراته و نمیتونه تحمل کنه، حالش بد میشه!
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری
حرم
"رمان #از_روزی_که_رفتی #قسمت_سی_و_پنج رها: خودم میومدم، لازم نبود این همه راه رو بیای! صدرا: خودمم
"رمان #از_روزی_که_رفتی
#قسمت_سی_و_شش
در ذهن صدرا و رها نام آیه نقش بست. آیه که همه جا دنبال خاطره ای از مردش بود و این خاطرات آرامش میکردند!
صدرا بلند شد و بشقابی برای رها روی میز گذاشت. صندلی برایش عقب کشید و منتظر نشستنش شد.
رها که نشست، خانم زند قاشقش را در بشقاب رها کرد و اعتراض آمیز
گفت:
_صدرا؟!
صدرا روی صندلیاش نشست:
_عمو تصمیم گرفت خونبس بگیره و شما قبول کردید، حالا من تصمیم گرفتم اون اینجوری زندگی کنه شما هم لطفا قبولش کنید، بهتره عادت کنید، رها عضو این خونه است!
*******************
صبح که رها به کلینیک رسید، دلش هوای آیه را کرد. زن تنها شدهی این
روزها... زن همیشه ایستادهی شکست خوردهی این روزها!
روز سختی بود، شاید توانش کم شده که این ساعت از روز خسته است!
ساعت 2 بعدازظهر بود. پایش را که بیرون از کلنیک گذاشت، دو صدا همزمان خطابش کرد:
-رها!
-رها!
چقدر حس این صداها متفاوت بود. یکی با دلتنگی و دیگری... حس دیگری را نفهمید. هر دو صدا را شناخت، هر دو به او نزدیک شدند...
نگاهشان به رها نبود. دوئلی بود بین نگاهها!
صدرا: شما؟
-نامزد رها، من باید از شما بپرسم، شما؟
صدرا: شوهر رها!
_پس حقیقته؟ حقیقته که زن یه بچه پولدار شدی؟
رها هیچ نمیگفت! چه داشت که بگویدبه این مرد که از نامردی روزگار بسیار چشیده بود
صدرا: هر جور دوست داری فکر کن، فقط فکر زن منو از سرت بیرون کن.
_این رسمش نبود رها، رسمش نبود منو تنها بذاری! اونم بعد از اینهمه سال که رفتم و اومدم تا پدرت راضی شد، حالا که شرایط رو آماده کردم و اومدم قرار عقد بذارم!
رها تنش سنگین شده بود. قدمهایش سنگین شده بود و پاهایش برخلاف آرزوهایش میرفت...دلش را افسار زد و قدم به سمت مرد این روزهایش میگذاشت
مردی که غیرتی میشد،با او غذا میخورد، به دنبالش می آمد، شاید عاشق نبودند اما تعهد را که بلد بودند!
احسان: کجا میری رها؟ تو هم مثل اسمتی، رهایی از هر قید و بند، از چی رهایی رها؟ از عشق؟ تعهد؟ از چی؟ تو هم بهش دل نبند آقا، تو رو هم ول میکنه و میره!
رها که رها نبود! رها که تعهد میدانست. رها که پایبند تعهد بود! رها که افسار بر دلش زده بود که پا در رکاب عشق نگذارد! از چه رها بود این رهای در بند؟
_حرفاتو زدی پسر جون، دیگه برو! دیگه نبینم سر راه زنم قرار بگیری!
سایهت هم از کنار سایهی رها رد بشه با من طرفی؛
بریم رها!
دست رها را گرفت و به سمت ماشین کشاند.
باخودش غرغر میکرد. رهابا این دستها غریبه بود.دستهای مردی که غریب به دوماه مردش بود!
_اگه بازم اومد سراغت بمن زنگ میزنی، فهمیدی؟
رها سر تکان داد. صدرا عصبی بود، حس بدی بود که کسی زنت را با عشق نگاه کند... با عشق صدا کند. کاری که تو یکبار هم انجامش نداده ای؛ کنار آمدن بارقیبی که حق رقابت ندارد سخت است. گوشه ای از ذهنش نجوا کرد
"همون رقابتی که رویا با رها میکنه! رویایی که حقی برای رقابت ندارد؛ شاید هر دو عاشق بودند؛ شاید زندگیهایشان فرق داشت؛ شاید دنیاهایشان فرق داشت؛ اما دست تقدیر گره هایی به زندگیشان زده بودند را گشود و صدرا را به رها گره زد...
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری
حرم
#معرفی_القاب_امام_زمان(عج) شماره1⃣1⃣ 🍃🌺🍃 داعی الله 🍃🌺🍃 در یکی از زیارتها با تعبیر «داعِیَ الل
#معرفی_القاب_امام_زمان(عج)
شماره2⃣1⃣
🍂🌺🍂 باسط 🍂🌺🍂
یکی از لقبهای امام زمان(عج) باسط است.
باسط یعنی کسی که نعمت و برکات را گسترده میسازد. در زمان حکومت آن حضرت داد در همه جا گسترده خواهد شد.
همه مخلوقات در سایه عدالت آن بزرگوار به آرامش و آسایش دست مییابند و از نعمت های الهی بهره مند خواهند شد.
همچنین احکام حیات بخش اسلام در سرتاسر عالم مورد توجه قرار گرفته، زمینه تشکیل حکومت واحد جهانی بر اساس قوانین الهی فراهم خواهد آمد. زمین و آسمان برکات خود را در زمان حضرت به مردم ارزانی خواهند داشت.
اساس کفر و شرک از بین می رود و همه مردم در سایه آن حضرت تسلیم آیین الهی خواهند شد و حتی درندگان نیز خوی درندگی خویش را کنار خواهند گذاشت.
همراه ما باشید
ادامه دارد...
✴️ دوشنبه 👈2 فروردین /حمل 1400
👈 8 شعبان 1442👈 22 مارس 2021
🕌 مناسبت های دینی اسلامی .
💧روز جهانی آب .
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی .
❇️ روز مبارک و شایسته ای برای امور زیر است :
✅ مهمانی و ضیافت .
✅ و ملاقات با مسؤلین و سایرین نیک است .
👶 برای زایمان مناسب و نوزادش عمر طولانی دارد.ان شاءالله.
🤕 مریص ان خوب گردد . ان شاءالله
✈️ مسافرت اصلا خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
👩❤️👩حکم مباشرت امشب .
مباشرت امشب (شب سه شنبه ) ، مباشرت خوب و فرزند دهانی خوشبو و مهربان و دل رحم خواهد شد .
🔭 احکام نجوم .
🌓 امروز : قمر در برج سرطان و انجام امور زیر نیک است:
✳️ امور کشاورزی و زراعی .
✳️ کندن چاه و قنات.
✳️ درختکاری .
✳️ و خرید و فروش کالا نیک است .
📛 برای ازدواج و بنایی خوب نیست .
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث بیماری می شود .
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، موجب درد سر می شود .
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد .
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود .
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد .
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴تعبیر خواب
شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند
تعبیرش از آیه ی 9 سوره مبارکه " توبه " است .
اشتروا بایات الله ثمنا قلیلا .....
و از مفهوم ان استفاده می شود که دو نفر برای قطع معامله یا توافقی نزد خواب بیننده بیایند . ان شاء الله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
😷😷 پاداش روزه در دوشنبه و پنج شنبه های ماه شعبان
عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَامَ يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ وَ الْخَمِيسِ مِنْ شَعْبَانَ، جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ نَصِيباً ؛ وَ مَنْ صَامَ يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ وَ الْخَمِيسِ مِنْ شَعْبَانَ قَضَى لَهُ عِشْرِينَ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا، وَ عِشْرِينَ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الْآخِرَةِ. (وسائلالشيعة، ج10، ص493 به نقل از اقبال الاعمال)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس روزهای دوشنبه و پنج شنبه ماه شعبان را روزه گیرد، خداوند متعال برای وی بهره ای (از رحمت خویش) قرار می دهد. همچنین بیست حاجت دنیوی و بیست حاجت اخروی وی را برآورده می سازد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼👌 نماز ساده شب نهم ماه شعبان
عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ التَّاسِعَةِ أَرْبَعاً، بِالْحَمْدِ وَ النَّصْرِ عَشْراً؛ حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ، وَ أعْطاهُ بِكُلِّ آيَةٍ ثَوابَ اثْنَيْ عَشَرَ شَهيداً مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَ ثَوابَ الْعُلَماءِ. (البلدالأمين، ص172)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در شب نهم ماه شعبان 4 رکعت نماز بخواند ؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد و ده بار سوره نصر ؛ خداوند بدنش را بر آتش حرام می سازد، و به ازای هر آیه پاداش دوازده شهید از شهدای بدر و پاداش همه دانشمندان را به وی اعطا می کند.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
*همه بخونن*
هرگاه خواستید کلمه ای ناخوشایند به زبان آورید به کسانی فکر کنید که قادر به تکلّم نیستند.
قبل از اینکه بخواهید از مزّه ی غذای تان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که اصلاً چیزی برای خوردن ندارد.
در زندگی پیش از آنکه از زندگی تان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که خیلی زود هنگام، از دنیا رفته.
قبل از آنکه از فرزندان تان شکایت کنی،
به کسی فکر کنید که آرزوی بچّه دار شدن دارد.
پیش از نالیدن از مسافتی که مجبورید رانندگی کنید، به کسی فکر کنید که مجبور است همان مسیر را پیاده طی کند.
و پیش از آنکه از شغل تان خسته شوید
و از آن شکایت کنید به افراد بیکار و ناتوان و کسانی که در آرزوی داشتن شغل شما هستند فکر کنید.
زندگی، یک نعمت است با غر زدن و نالیدن به کام خودتان و اطرافیان تلخش نکنید.
4_5836859597486295930.mp3
11.3M
"❁"
#کارگاه_انصاف 7⃣1⃣
#استاد_شجاعی 🎤
▪️انسانها همیشه؛
بزرگترین بیانصافیها را در حق خودشان مرتکب میشوند!
جنایتی که گاهی به سقطِ روح، در بستر جسم، میانجامد 🔥...
28.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠عقیقه بیمه متافیزیکی
در برابر حوادث متافیزیکی
《عقیقه مُهّمی فراموش شده 》
🔹در حدیثی از امام صادق (ع) که در مفاتیحالجنان ذکر شده است، حضرت میفرمایند: «بلا دائماً بر روی سر بچه در حال گردش است، و عقیقه، از سر او دور میکند.
🔹پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:
کُلَّ غلامٍ رَهینةٌ بِعَقیقَتِهِ
هرکودکی با عقیقه بیمه می شود.
(کنز المعال- ج 16)
🔹امام محمدباقر علیه السلام فرمودهاند:
کُلُّ مَولوُدٍ مُرتَهَنٌ بِالعَقیقَةِ
عقیقه، نوزاد را از مبتلا شدن به انواع بلاها حفظ میکند
💠هر فردی بهتره برای خودش عقیقه انجام بدهد ،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*همه بخونن*
📚 *خطاب به مجردان بزرگوار*
ازدواج کردنِ کسانی که از جنسِ هم نیستند و همدیگر را دوست ندارند
با این عقیده که
"بعدا به مرور زمان درست می شود"
مانند پوشیدن جورابِ لنگه به لنگه است ؛
همان طور که آن جوراب ،
کار آدم را تا وقتی توی کفش است راه می اندازد
آن زوج هم کار هم را راه می اندازند .
اما شما رویتان می شود با چنین جورابی ، بروید مهمانی ؟
یا مثلا ممکن است در اثر مرور زمان رنگ جوراب ها ، توی کفش عوض شود ؟
❌ نه ! آن ها فقط هر روز کثیف تر و چرک تر می شوند.
♡••࿐
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
4_5922394622805412039.mp3
3.63M
#کنترل_شهوت ۲۱
🔻#شیطان؛
سعی می کنه ،تو رو بواسطه این مشکل، از خدا بگیره...
باور نکن....
همه چیز، به آسانی قابل جبرانه
#راهکار
شعر زیبای نماز
شعر زیبای نـماز :: دنیای نیاز به نـماز
اتــــــــــــــل متــــــل پـــــــــروانــه
نــشستـــــــــه روي شـــــــانــــه
صـــدا ميــــــاد چـــه نـــــــــــــــازه
ميــگــــــــــــه وقـــت نـــــــــــمـازه
بـه ايــن صــدا چــي ميـــــــــگــن
اذان ، اقــــــــــــــامه ميـــــــــگــن
شيـــطونــــــــــــــه نـــاراحتــــــــه
دنبـــــــــــــال يـــــه فــــرصتــــــــه
ميــگه آهـــــــــــــاي مـسلمـــون
نــــــــــــمـاز رو بــعـدا بـخــــــــون
هــــر كسـي كـــــــــه زرنـگـــــــه
بـــــــا شيـطونــه مي جـنــگـــــه
وقـــت نـــــــــــماز كــه مي شــه
هــر كــــاري تــعطيــل مي شــه
نــــــمـاز چــقـــدر شيــــريــنـــــه
اول وقـــــــــــــــت هميــــــــنــــــه
#آهوی_نقره_ای :
تو جنگل قصه ما همه حیوونا با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی می کردند در این جنگل بجز گل های رنگارنگ و درختان و حیوونای خوب یه رودخونه بزرگ هم بود که از وسط جنگل می گذشت همه از آب ... 👇
4_5942838804573325142.mp3
5.64M
❤️ #دین_زیباست
❤️ #امام_شناسی
جلسه 44
مخصوص نوجوانان 👉
و معلمین مدارس 👉
این قسمت :
وجه الله نابود نمیشود.
#جلسات_امام_شناسی_نوجوان
#معرفت_امام
#تفسیر_قرآن
👈 تهیه مطالب با ما و نشر آن با شماست