eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5985302845581167566.mp3
10.56M
✦‍ 7️⃣3️⃣ 🎤 📌بدترین بی‌انصافی‌ها، - عادت کردن به محبت اطرافیان و نزدیکان ماست، که همیشگی بودن آن، مانع می‌شود که به چشممان بیاید و از آنها تشکر کنیم! - کمی فکرکنیم؛ آیا ما به این بی‌انصافی بزرگ مبتلا نیستیم؟
4_6028567743370890097.mp3
5.33M
🔅 ⚡️تحلیل و علائم کبد چرب چیست...❓ 🤔کبد چرب الکلی چگونه به وجود می آید...❓ ❌ترک‌ سردیجات چقد به درمان کبد چرب کمک میکند...❓ 💠درمان کبد چرب چیست...❓ 🎤 🍃🌺
حرم
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو #قسمت_شانزدهم زینب:ترسیدم اشکش روی صورتش لرزید. آیه صبر کرد تا ارمیا پدری
"رمان _زینب رو بذار روی تخت بیا با هم ببینیم! ارمیا زینب را روی تخت آیه گذاشت و به سمت قاب عکسها رفت. تکتک را نگاه کردند و لبخند زدند. ارمیا گفت: _من باید پس فردا برم، حالا با این اوضاع باید چطوری تنهاتون بذارم؟ آیه خواست جواب بدهد که صدای در زدن آمد: _حتما رهاست. در رو بازمیکنی تا من لباس عوض کنم؟ ارمیا سری به تایید تکان داد و خواست از اتاق خارج شود که آیه گفت: _وسایلتو از اون خونه آوردی؟ ارمیا سرش را به پشت چرخاند و گفت: _آره؛ گذاشتم تو اتاق زینب تا بهم بگی کجا بذارمشون! بعد از اتاق رفت و در را باز کرد. صدای احوالپرسی ارمیا با رها و صدرا آمد؛ حتما رها به صدرا گفته و او را هم نگران کرده! لباسهایش را عوض کرد و از اتاق خارج شد: _سلام! خوش اومدید، شبنشینی اومدید؟ صدرا: یه جورایی، از اونجایی که خیلی دیر کردید پسرم خوابید، مجبوریم زود برگردیم! آیه: برید بیاریدش بذارید روی تخت پیش زینب، اینجوری دیگه عجله ندارید! رها: اومدیم صحبت کنیم، من جریان ظهر رو برای صدرا گفتم. آیه: بزرگش نکنید، چیزی نیست! ارمیا: بزرگه... خیلی بزرگ؛ صدرا من پس فردا دارم میرم ماموریت، با این اوضاع حواسم اینجاست. صدرا اخم کرد: _دوباره داری میری سوریه؟ ارمیا: مجبورم، یه ماه دیگه برمیگردم؛ اما الان باید چیکار کنم که یه دیوونه که سابقه ی اقدام به قتل رو هم داره تهدید خانواده م شده! صدرا: چرا دوباره میری؟ ارمیا: الان موضوع مهم امنیت آیه و زینبه، اینو بفهم صدرا! صدای ارمیا بالا رفته بود و صدای گریه ی زینب بلند شد. ارمیا به سمت اتاق رفت و زینب را بغل کرد تا به خواب رفت. وقتی کنار صدرا نشست آرام گفت: _ببخشید صدامو بالا بردم، نمیدونم چیکار کنم! صدرا: من هستم، حواسم بهشون هست! _این اتفاق تقصیر منه و حالا باید تنهاشون بذارم! آیه دخالت کرد: _فعلا که بستریه، تا یکی دو ماه آینده هم بستری میمونه؛ وقتی هم مرخص بشه حالش بهتره و خطرش کمتر، ترس نداره که! رها: من همه سعیمو میکنم که اوضاعو بهبود بدم. ارمیا: برای خود شما هم خطرناکه. آیه: به بابا میگم بیان اینجا، اگه این خیالتو راحت میکنه. ارمیا: تا حالا انقدر نترسیده بودم! ِ اعتراف سنگینی بود برای مردی ک مبارز خط مقدم بود،چه کرده ای بانو که نقطه ضعف این مردشده ای! صدرا: حواسمون به زن و بچهت هست، تو حواست به خودت باشه و دیگه هم نیومده بار سفر نبند! ارمیا لبخندی پر درد زد و به چشمان صدرا نگاه کرد؛ صدرا خوب درد را از چشمان ارمیا خواند، دردی که روزی در چشمان خودش هم بود... ارمیا: برگشتم یه سفر بریم مشهد، صبح به محمد زنگ زدم بهش گفتم، توهم کاراتو هماهنگ کن که یه سفر دسته جمعی بریم! ادامه دارد... نویسنده:
حرم
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو #قسمت_هفدهم _زینب رو بذار روی تخت بیا با هم ببینیم! ارمیا زینب را روی تخ
"رمان ارمیا که رفت، چیزی در خانه کم بود. نگاهش که به قاب عکسها میافتاد، چیزی در دلش تکان میخورد؛ روزهای سختی در پیش رویش بود. دو هفته از رفتن ارمیا گذشته بود و آخر هفته همه در خانه ی محبوبه خانم جمع شده بودند. رها و سایه و آیه در حال انداختن سفره بودند که صدای زنگ خانه بلند شد. زینب به سمت در دوید و گفت: _بابا اومد... آیه بشقاب به دست خشک شد. نگاهها به در دوخته شد که ارمیا با دستی که وبال گردنش شده بود و ساکش همراه دستان کوچک زینب در دست دیگرش بود وارد خانه شد. صدایش سکوت خانه راشکست: _سلام؛ چرا خشک شدید؟! بشقاب از دست آیه افتاد. همه ی نگاهها به آیه دوخته شد. ارمیا ساک و دستهای زینب را رها کرد و به سمت آیه شتافت: _چیزی نیست، آروم باش! ببین من سالمم؛ فقط یک خراش کوچولوئه باشه؟ منو نگاه کن آیه... من خوبم! نگاه آیه به دست ارمیا دوخته شده بود و قصد گرفتن نگاه نداشت. رها لیوان آبی مقابل آیه گرفت. ارمیا لیوان را با دست چپش گرفت و به سمت لبهای آیه برد: _یه‌کم از این بخور، باشه؟ من خوبم آیه؛ چرا با خودت اینجوری میکنی؟کمی آب که خورد، رها او را روی مبل نشاند. ارمیا روبه رویش روی زمین زانو زد: _خوبی آیه؟ آیه نگاه به چشمان ارمیا دوخت: _چرا؟ ارمیا لبخند زد: _چی چرا بانو؟ _تو هم میگی بانو؟ _کمتر از بانو میشه به تو گفت؟ _چرا؟ _چی چرا؟ بگو تا جوابتو بدم! آیه: چرا همهش باید دلم بلرزه؟ _چون دل یه ملت نلرزه! آیه: نه سال دلم لرزید و جون به سر شدم، سه ساله مرد خونه شدم دوباره لرزه ی دلم شروع شد؟ ارمیا: مگه نمیخوای دل رهبرت آروم باشه؟ آیه سری به تایید تکان داد. ارمیا هنوز لبخندش روی لبش بود: _دل دل نزن، من بادمجون بمم، آفت ندارم؛ عزرائیل جوابم کرده بانو! آیه: یه روزی سید مهدی هم گفت نترس من بادمجون بمم، میبینی که بادمجون که نبود هیچ، رطب مضافتی بود! ارمیا: یعنی امیدوار باشم که منم یه روز رطب مضافتی بشم؟ آیه اخم کرد. زینب خود را در آغوش ارمیا جا کرد. ارمیا زینبش را نوازش کرد و نگاهش هنوز به آیه اش بود. اخمهایی که نشان از علاقه ای هرچند کوچک داشت. علاقه ای که شاید برای خاطر زینب نصیبش شده بود... آیه: خدا نکنه، دیگه طاقت ندارم! ارمیا: نفرینم میکنی بانو؟ آیه: تو تمام حرفای سید مهدی رو حفظ کردی؟ ارمیا: چطور مگه؟ آیه: اونم همینو بهم گفت، وقتی گفتم خدا نکنه سوریه برات اتفاقی بیفته... ارمیا: من حتی خوب نمیشناختمش! آیه: خیلی شبیه اون شدی! ارمیا: خوبه یا بد؟ آیه: نمیدونم! دست حاج علی روی شانه ی ارمیانشست: _رسیدن به خیر، پاشو که سفره معطل مونده! یه آب به دست و صورتت بزن و لباس عوض کن و بیا! ارمیا بلند شد و گفت: _پس یه کم دیگه برام امانت داری کنید تا برگردم! حاج علی خنده ی مردانه ای کرد و گفت: _مثلا دخترمه ها! ارمیا شانه ای بالا انداخت که باعث درددستش شد و صورتش را در هم کرد و ناخودآگاه دست چپش را روی آن گذاشت. آیه بلند شد و گفت: _چی شد؟ ارمیا سعی کرد لبخند بزند تا از نگرانی آیه کم کند. _چیزی نیست، تا سفره رو بندازید من برمیگردم. صدرا! باهام میای؟ یه کم کمک لازم دارم! صدرا و محمد همراه ارمیا به طبقه ی بالا رفتند. محمد با دقت به چشمان ارمیا خیره شد. _وضعت چطوره؟ ارمیا ابرویی بالا انداخت: _تو دکتری؛ از من میپرسی؟ محمد: بگو چه بلایی سر خودت آوردی؟ گلوله خوردی؟ صدرا همانطور که در عوض کردن لباس کمکش میکرد گفت: _حرف بزن دیگه، اونجا خانومت بود نمیشد سوال جواب کرد. ترسیدیم چیزی شده باشه و بیشتر ناراحتش کنه! محمد: چرا روزه ی سکوت گرفتی؟ ادامه دارد... نویسنده:
حرم
20 روش دوستی با امام زمان (عج) : 🤝 8 _ میخوای با امام زمان دوست بشی ؟ هر روز برا فرجش #دعا کن.🤲
20 روش دوستی با امام زمان (عج) : 🤝 9 _ تعقیبات مهدوی برای ظهور داشته باش در عقب نماز های یومیه. امام زمان در تشرف آیت الله مدنی گله کردن از افرادی که نماز میخونن و بعد از نماز برای فرج حضرت دعا🤲 نمیکنند. انواع تعقیبات مهدوی داریم: زیارت حضرت بعد از نماز صبح تعقیبات حضرت بعد از نماز ظهرو عصر این تعقیبات مهدوی را بخوان ،تورو به امام زمانت نزدیکتر میکند. [برترین کارها،کاربرای است]
حرم
20 روش دوستی با امام زمان (عج) : 🤝 9 _ تعقیبات مهدوی برای ظهور داشته باش در عقب نماز های یومیه. ا
20 روش دوستی با امام زمان (عج) : 🤝 10 _ صدقه دادن 🌹هر روز برای سلامتی امام زمان صدقه بده ، 🌹 یا به نیابت از حضرت صدقه بده . یا هر دو گزینه👆🏻 رو انجام بده. که در وظایف کتاب مکیال المکارم ، هر دو گفته شده. 11 _ یاد مداوم امام زمان🤔 اصلا عادت کن روزی 5 دقیقه به حضرت فکر کنی به کارهات ،به وظایفت،به گناهایی که انجام دادی به مظلومیت امام زمان و حق پدری که داره و.... خیلی چیزا هست برای فکر کردن. این یادمداوم تورو دوست حضرت میکنه.
✴️ پنجشنبه 👈 2 اردیبهشت / ثور 1400 👈 9 رمضان 1442 👈 22 آوریل 🕋 مناسب های دینی و اسلامی . 🎇 اختیارات دینی و اسلامی . ❇️ روز مبارک و محمودی است برای : ✅ داد و ستد و تجارت . ✅ شروع به کار و اغاز شغل . ✅ امور زراعی و کشاورزی . ✅ قرض گرفتن و قرض دادن . ✅ و دیدار روسا نیک است . 📛 برای خرید ملک خوب نیست . 🤒 مریض امروز زود خوب می شود . 👶 مناسب زایمان و نوزاد طالب علم گردد و اعمال صالح انجام دهد . ان شاء الله 🚘 مسافرت : خوب و مفید و سودمند است . 🔭احکام نجوم . 🌗 امروز قمر در برج اسد و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️ خرید حیوان و چارپایان . ✳️ شروع به شغل و اغاز کار . ✳️ نقل و انتقال و جابجایی . ✳️ خرید خانه و اپارتمان. ✳️ ورود به خانه نو و شهر جدید. ✳️ شروع به معالجه و آغاز درمان. ✳️ عهد و پیمان نوشتن با رقیب . ✳️ و کندن چاه و کانال نیک است ۰ 💑 امشب : امشب (شبِ جمعه) ، امید می رود فرزند از ابدال و یاران امام زمان علیه السلام گردد . ان شاء الله 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، باعث درد و بیماری است . 💉💉حجامت فصد خون دادن . یا و فصد باعث درد اعضا می شود . 😴 تعبیر خواب امشب : اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 10 سوره مبارکه " یونس " علیه السلام است . دعواهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام و مفهوم آن این است که از خواب بیننده عمل صالح یا خیری به وجود آید که در دنیا و آخرت به او نفع رساند . ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید . 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد . ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
هدایت شده از حرم
..... ✍ ساعت ها خواب نمی مانند... این منم، که عمريست، در خواب_زیستن را، تجربه میکنم... ❄️ساعت ها، خواب نمی مانند... هر سحر، دور چشمان تو می گردند... و در جذبه مهربانی ات، چونان ذره ای فنا شده، گم می شوند... خواب مانده، منم که هر رمضان، بوسه بارانم می کنی... و باز...چونان آهوی رمیده ای، از آغوشت، می گریزم.... ❄️نهمین سحر است...که آرام، پلکهایم را باز میکنی... و خودت اولین لبخندی میشوی، که چشمان تارم، می بیند و به شوق می آید.... ❄️راستی... من مانده ام!!! تو بنده دیگری، جز من نداری، که حتی یک نگاه هم، رهايم نمی کنی؟؟ و... من.... چنان فراموشت می کنم، که گویی هزار دلبر عاشق پیشه، جز تو، احاطه ام، کرده است.... ❣مرا ببخش... دلبر همه چیییز تمام... سجاده ام...بوی عطر گرفته است... عطر "مغفرت" تو را.... نهمین سحر را به نام "مغفرتت"... می گشایم... و نام تو را... چنان جرعه جرعه، سر می کشم...که نور چشمانت، تمام لجن های قلبم را، به چشم برهم زدنی.. تار و مار کند... قنوت من...و نام نامی تو.....؛ یا غفار.....یا غفار... یا غفار..... سید پیمان موسوی طباطبایی @haram110
هدایت شده از حرم
🍃🌸دعای روز نهم ماه مبارک رمضان🌸🍃 🍃🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺🍃 🍃🌹االلهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِكَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِكَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِكَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِكَ یا أمَلَ المُشْتاقین🌹🍃 🍃🌷خدایا قرار بده برایم در آن بهره‌اى از رحمت فراوانـت و راهنمائیم كن در آن به برهان و راه‌هاى درخشانت وبگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبه‌ات بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان🌷 @haram110
هدایت شده از حرم
0459_260517221837.mp3
189.7K
🌷دعای روز نهم ماه مبارک رمضان با نوای دلنشین استاد موسوی قهار🌷
هدایت شده از حرم
aghaie_j09_Tahdir.mp3
4.11M
🔺تحدیر (تندخوانی) جزء نهم قرآن کریم 👤 استاد معتز آقایی ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @haram110 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
هدایت شده از حرم
parhizgar__j09_Tartil.mp3
13.27M
🔺ترتیل جزء نهم قرآن کریم 👤 استاد شهریار پرهیزگار ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @haram110 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
هدایت شده از حرم
1_1742122.mp3
22.86M
⬆️ ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @haram110 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
هدایت شده از حرم
abu_hamzeh_samavati_01.mp3
10.86M
@haram110 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
هدایت شده از حرم
sahar_farahmand.mp3
2.77M
🍃🌸دعای سحر فرهمند🍃🌸 @haram110 ☘️🌷☘️🌷☘️🌷☘️🌷
هدایت شده از حرم
monjatae-ameral-momenen1.mp365005.mp3
4.49M
🙏مناجات و صوت بسیار زیبا و تاثیر گذار حضرت امیرالمومنین در مسجد کوفه 🌹 😔الهم انی اسئلک الاماااان التماس دعا ▪️ @haram110
هدایت شده از حرم
4_5947327419059799424.mp3
3.86M
👆 💥داستان مرد ثروتمندی که ابروی زن مومنی رو برد و ثروتش به فنا رفت... 🍃بهترین اعمال در ماه مبارک رمضان... ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🔸 🔹 @haram110
هدایت شده از حرم
💠🍃•🌙•🍃💠 💔 بــر سـيـنـه قــرار دل تـبـدار نيـامد بر حضرت ارباب «سپهدار» نيامد هر روز نهم ذكر لب شيعه همين است «ای اهـل حـرم ميـر و علمـدار نيـامـد» @haram110
هدایت شده از حرم
نهم العطش کودکان ، ناله و اشک رباب ساقی لب تشنه رفت در پی یک قطره آب😔 @haram110
هدایت شده از حرم
‍ ‍ ‍ ━━◦•○◉♡◉○•◦━━ نهمین روز ، عمو رفت شریعه پِی آب دل عالم به فدای دلِ پُر خون نهمین روز ، عطش ، ، آب به فدای لب قتیل العبرات دارم من و بر روز نهم حساسم از سحر تا دَم به یاد عطش عباسم نهمین روز رسید و دل ما پُر احساس پَر زد و رفت و گره خورد به ... نهمین روز رسید و دل ما رفت ... ی مشک و عطش روز نهم میچسبد ...🔷 @haram110
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 جلسه چهارم _ سلسله کلیپ های کوتاه ماه رمضان 🔴 از دیدگاه: طب اسلامی ایرانی 🔸 مدرس: استاد طالقانی 👈 موضوع: اصول کلی مصرف خوراکیها، مصرف خوراکیها برای طبایع مختلف و... 🔻نشر دهید🔻
هدایت شده از حرم
4_310226054725763497.mp3
2.96M
🎧آنچه میشنوید؛👇 ✍چرا دلمان برای امام زمان تنگ نمیشود؟ چرا داشتنش، آرزوی حقیقی ما نیست؟ ❣رسیدن به دلتنگی و انتظار؛ مسیری است، که باید آنرا با...؟؟...پیمود
*۵ کلید طلایی برای حل اختلافات زندگی مشترک* *سکوت نکنید*‎ 1⃣ اگه اتفاق یا مسأله‌ای ذهنتون رو مشغول کرده، حتماً اونو با شریک زندگی‌تون درمیون بذارین و مشکل‌تون رو با هم حل کنید‌‎.‎ *‏تهاجمی برخورد نکنید*‎ 2⃣ با تفاوت‌های هم کنار بیایید. موقع مشاجره همدیگر رو سرزنش نکنید و احساساتتون رو برای طرف مقابل‌تون با زبون و لحن دوستانه بیان کنید. *‏بدگویی نکنید*‎ 3⃣ درمیان گذاشتن مشکلات زندگی شخصی با دیگران و علنی کردن اونا در فضای مجازی باعث تحقیر روابط همسران میشه. یادتون باشه بعد از مدتی شما مشکلاتتون رو فراموش می‌کنید، اما افرادی که باهاشون صحبت کردید اصلا فراموش نمی‌کنند‌‎.‎ *محرم اسرارتون رو درست انتخاب کنید‎* 4⃣ مطمئن بشید کسی که باهاش درد دل می‌کنید و مشاوره می‌گیرید شما رو به‌خوبی می‌شناسه، واقعا نگران شماست، بی‌طرفه و واقعیت رو به شما میگه‎.‎ *‏واکنش منطقی داشته باشید* 5⃣ هنگام مشاجره واختلاف‌نظر با همسرتون، به جای واکنش‌های احساسی و مخرب روی حل مشکلتون تمرکز کنید و ازهمسرتون دور نشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔞 💢 😳🤭 🚫+۱۸ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌--•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌ ‎ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌
من آقای رفتگرم زباله هارو می برم هرشب میام درِخونه ها سراغ اون زباله ها که ریخته توی کیسه ها کیسه هارو برمی دارم داخل ماشین میذارم اگه زباله جمع نشه باعث بیماری می شه