eitaa logo
حرم بی‌قرار
1.9هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
481 ویدیو
23 فایل
شـکࢪ خــدا ࢪا کــہ دࢪ پــنــاه حـسـینم ڪپے باصلوات‌؛حلال فوروارد ڪردے ‌دمت ‌گرم🌼
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم بی‌قرار
#درمسیرعشق #به_قلم_ازتبار_زبنب۵۹ #پارت_۷۶ _من سرگرد رو راضی میکنم ؛ این یه رمز بود بین من و علیرض
۵۹ ۷۷ +من میتونم فقط بهم اعتماد کنین جناب سرگرد . _اگه نقشه ی ما لو رفته باشه ، جون هردوتون تو خطر میفته و من اجازه نمیدم که نیروهام رو الکی بفرستم و پرپر شدنشون رو ببینم . صدای ضعیف مردونه ای با التماس میگفت : +اما جناب سرگرد ... جناب سرگرد این بار با صدای بلندتر گفت : _گفتم که نمیشه رضوانی ، اگه زیادی اصرار کنی ، به جرم اطاعت نکردن از مافوق توبیخ میشی . با گریه ادامه داد : _توبیخم کنید ، درجه هامو بگیرید اما شما رو به خدای احد و واحد قسم میدم ، علی از داداشم عزیزتره، حاضرم بمیرم ولی اون سالم برگرده پیش خانواده اش . باید کمکش کنم من یه راهی بلدم که میتونیم نجاتش بدید ... جناب سرگرد تنها تقاضامه . دلم براش میسوخت ، یعنی اینقدر همدیگه رو دوست داشتن .. چقدر بابت اینکه علیرضا بین دوستاش محبوبه ، خوشحال بودم و بهش افتخار میکردم . سرگرد چندلحظه ای سکوت کرد و جوابی که داد باعث تعجبم شد . ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۹ ۷۸ سرگرد : باشه پسرم اما باید حواست باشه ، عملیات خطرناکیه ، سلامتت رو میتونی تضمین کنی ؟ _ان شاءالله بتونم مرسی جناب سرگرد . +باید قبل عملیات بهت یه چیزایی رو توضیح بدم ، اما قبلش باید بدونی که حفظ جونت برامون از همه چی مهم تره . _چشم جناب سرگرد ... احساس کسی رو داشتم که درحال مرگه ، حالا که کسی هم خونه نبود و تو این وضعیت من تنها بودم ، بیش از پیش بهم فشار وارد میشد . میثم‌ و زهرا رو دیدم که باهم مشغول صحبت کردن بودند . تا چشمشون به من افتاد با عجله به سمتم اومدند . میثم : آبجی حالت خوبه؟‌ رنگت پریده . صداشو دیگه نمیشنیدم . زهرا دستامو گرفت و فریاد زد : _میثم دستاش یخه ‌.. با شنیدن صدای فریاد میثم ‌و زهرا که یاحسین گفتند رو شنیدم‌ و از حال رفتم . دلم نمیخواست دیگه بهوش بیام و دوباره ببینم علیرضا پیشم‌ نیست . دیگه از پیداشدن و برگشتن علیرضا ناامید شده بودم . ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee
😅 #طنز و #عبرت 💡 🔴 نه قرمز نه آبی 🔵 فقط ابراهیم هادی😍 ورزش اگر برای خدا باشه میشه عبادت‼️ امااگر به هر نیت دیگه باشه،ضرر کردین⚠️ نشر پیام #صدقہ جاریہ است💖 ♻️ @harame_bigarar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 دلــــــــم خونــــه(💔) رفقــــام دارنــد مےآید من #جامانده امــــ😭 #السلام_علیڪ_یااباعبدالله✋ نشر پیام #صدقہ جاریہ است💖 اینجـا خـانہ شهداستـــ👇 ♻️ @harame_bigarar
گرفته است آسمان #دلم🙁 ولے هنوز ، من در #انتظار بـارش #بـاران🌧 نشسته ام . . .😓 #باران‌لازمانیم..😔 #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری نشر پیام #صدقہ جاریہ است💖 ♻️ @harame_bigarar
•﷽• °همہ مے گویند🗣: °خوش بحال فلانے☝️ شهید شد💝 °اما هیچڪس⛔️ °حــواسش نیست ڪہ فلانے °براے شهید شدن🕶 °شهید بودن را یاد ڱرفٺ😌♥ 📮| #شهید_حججی💌 📮| #زندگے_شهدایـے💝 ♥ @harame_bigarar
•﷽• °براے 🌊 °امروز و فردا نڪـن‼️ °از کجا معلوم🙄 °این نَفَسے ڪہ الان میڪشي🌪 °جزو نَفَس هاےِ نباشہ⁉️ °خیلیا بـےخیال بودن😞 °و یهو غافلگیر شدن💔 📮| 💝 نشر پیام جاریہ است💖 اینجـا خـانہ شهداستـــ👇🏻 ♻️ @harame_bigarar
حرم بی‌قرار
#درمسیرعشق #به_قلم_ازتبار_زبنب۵۹ #پارت_۷۸ سرگرد : باشه پسرم اما باید حواست باشه ، عملیات خطرناک
۵۹ ۷۹ از زبان علیرضا : دردی تو سرم پیچیده بود که چشمام‌ رو نمیتونستم باز کنم ‌. حالم اصلا خوب نبود . دلشوره عجیبی هم گرفته بودم . به زور چشمام رو باز کردم ... همه جا تار بود ، کم‌ کم واضح شد صدای خنده ی مستانه ی یه دختری رو شنیدم که به گوشم خیلی آشنا میومد . دلم برای خنده و شیطونی های کوثر تنگ شده بود ... قطره اشکی سمج از گوشه ی چشمم چکید . تا خواستم پاکش کنم ، مرد هیکلی ای در رو باز کرد و وارد شد ، قیافه اش با نقاب معلوم نبود . به سمتم اومد و لگدی به شکمم زد که درد بدی توی تنم پیچید ‌. _جناب سرگرد علیرضا آریا پور ، یکی از نیروهای زبده و باهوش پلیس فتا با سِمَت معاونت عملیاتی . چقدر صدایی که به گوشم میخورد آشنا بود . ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee
4_5926942761243640748.mp3
3.75M
🌷🌿🌷 عشق یعنے ڪربلا یعنے دو حرم دو گنبد طلا بـانـواے ❣حسین سیب سرخے❣ ♥️ Join➟ @harame_bigarar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا