eitaa logo
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
4.7هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
613 ویدیو
825 فایل
کتابخانه آستان مقدس (در ایام غیر تعطیل) آماده خدمت رسانی به اعضای محترم می باشد. ساعت کار خواهران 8 الی 20 ساعت کار برادران 8 الی 20:15 جهت ارتباط مستقیم @mn_sedigh تلفن: 37840750 الی 53
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 نمایش آثار تاریخی حرم مطهر حضرت معصومه(س) در موزه ملی ملک 🔺 همزمان با دهه کرامت، منتخبی از مجموعه آثار فرهنگی و تاریخی حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها در کتابخانه و موزه ملی ملک به نمایش درآمد. 📎 news.amfm.ir/?p=90247 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی آستان مقدس "حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها" 🆔 @astanqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 🔘طراوت تازه‌ای که در چشم و دل دنیا مجسم میشود... ♦️مقام معظم رهبری 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام اله علیها 🆔 @astanqom
به اطلاع کلیه مراجعین محترم می‌رساند: کتابخانه آستان مقدس با رعایت پروتکل های بهداشتی به صورت محدود (در ایام غیر تعطیل) آماده خدمت رسانی به اعضای محترم می باشد. ساعت کار تا اطلاع ثانوی: ۸ الی 20 می باشد. 🔷🔸💠🔸🔷 @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
#کتاب_صوتی #من_محمدعلی_رجایی محمدعلی جوابی نداد. می‌دانست هر جوابی در پرونده‌اش نوشته خواهد شد. یاد بقیه‌ی بچه‌های حاضر در جلسه افتاد. فکر کرد باید آنها را هم دستگیر کرده باشند. خدا خدا کرد دکتر بهشتی جزء آنها نباشد. او می‌توانست به‌تنهایی نهضت را دنبال کند. درباره‌ی کتاب: کتاب «من، محمدعلی رجایی» براساس زندگی شهید محمدعلی رجایی و به قلم «داوود بختیاری دانشور» در نشر شاهد به چاپ رسیده است. این کتاب دربردارنده‌ی 11 داستان کوتاه مستقل است: «چه زود یتیم شد!»، «مثل هیچ کس»، «پسرک دستفروش»، «چه زود گذشت!»، «دست‌های گچی»، «مدرسه‌ی کمال، دختر باکمال»، «خانه‌ای با یک درخت»، «پاییز در زندان»، «بهار در زندان»، «من، محمدعلی رجایی» و «سه و دوازده دقیقه ». درباره‌ی نویسنده: «داوود بختیاری دانشور» در سال 1346 در تهران متولد شد و در همین شهر نیز پرورش یافت. او به‌عنوان کارشناس ادبی در دفتر هنر مقاومت مشغول به کار شد و با انجمن قلم نیز همکاری می‌کرد و کتابی از زندگی آقای خالدی (یکی از آزاده‌های دفاع مقدس) را با عنوان «مردی که خواب نمی‌دید» نوشته است. از آثار او می‌توان به رمان «سرب شیرین» (درباره‌ی زندگی شهید جهان‌آرا)، «مرسده» (درباره‌ی جنگ بوسنی)، «پرواز سفید»، «پاوه سرخ» و «ما همه سرباز بودیم» اشاره کرد. داوود بختیاری دانشور در 29 اسفند سال 1386، پس از سال‌ها تحمل بیماری، دار فانی را وداع گفت. 🔷🔸💠🔸🔷 #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
#روز_شمار 🔷🔸💠🔸🔷 #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
#روز_شمار 🔷🔸💠🔸🔷 #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
#کتاب_صوتی #من_محمدعلی_رجایی محمدعلی جوابی نداد. می‌دانست هر جوابی در پرونده‌اش نوشته خواهد شد. یاد بقیه‌ی بچه‌های حاضر در جلسه افتاد. فکر کرد باید آنها را هم دستگیر کرده باشند. خدا خدا کرد دکتر بهشتی جزء آنها نباشد. او می‌توانست به‌تنهایی نهضت را دنبال کند. درباره‌ی کتاب: کتاب «من، محمدعلی رجایی» براساس زندگی شهید محمدعلی رجایی و به قلم «داوود بختیاری دانشور» در نشر شاهد به چاپ رسیده است. این کتاب دربردارنده‌ی 11 داستان کوتاه مستقل است: «چه زود یتیم شد!»، «مثل هیچ کس»، «پسرک دستفروش»، «چه زود گذشت!»، «دست‌های گچی»، «مدرسه‌ی کمال، دختر باکمال»، «خانه‌ای با یک درخت»، «پاییز در زندان»، «بهار در زندان»، «من، محمدعلی رجایی» و «سه و دوازده دقیقه ». درباره‌ی نویسنده: «داوود بختیاری دانشور» در سال 1346 در تهران متولد شد و در همین شهر نیز پرورش یافت. او به‌عنوان کارشناس ادبی در دفتر هنر مقاومت مشغول به کار شد و با انجمن قلم نیز همکاری می‌کرد و کتابی از زندگی آقای خالدی (یکی از آزاده‌های دفاع مقدس) را با عنوان «مردی که خواب نمی‌دید» نوشته است. از آثار او می‌توان به رمان «سرب شیرین» (درباره‌ی زندگی شهید جهان‌آرا)، «مرسده» (درباره‌ی جنگ بوسنی)، «پرواز سفید»، «پاوه سرخ» و «ما همه سرباز بودیم» اشاره کرد. داوود بختیاری دانشور در 29 اسفند سال 1386، پس از سال‌ها تحمل بیماری، دار فانی را وداع گفت. 🔷🔸💠🔸🔷 #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
10.mp3
6.89M
🔷🔸💠🔸🔷 #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
#روز_شمار 🔷🔸💠🔸🔷 #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
#روز_شمار 🔷🔸💠🔸🔷 #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
#روز_شمار 🔷🔸💠🔸🔷 #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
تألیف جلیل عرفان منش، نشر آستان قدس رضوی در این کتاب ضمن معرفی شخصیت و فضایل احمد بن موسی(ع)(برادر امام رضا(ع))، جنبه‌های مختلف زندگانی ایشان از جمله ارتباط میان زمان قیام او و شهادت حضرت امام رضا علیه السلام و نیز ماجرای پیدایش مرقد مطهر احمد بن موسی در شیراز بررسی شده‌است. همچنین در کتاب چگونگی پیدایش فرق شیعه در زمان امام موسی کاظم علیه السلام و مسأله‌ی امامت احمد بن موسی(ع)، اوضاع سیاسی عصر مأمون، علل قیام احمد بن موسی و برادران امام رضا(ع) تشریح شده؛ و در پایان اشعاری در مدح احمد بن موسی(ع) به انضمام زیارت مختص امام رضا علیه السلام، زیارت احمد بن موسی الکاظم (ع) و ... به طبع رسیده است. بخشی از کتاب در فضیلت احمدبن موسی (ع) سخن بسیار است. به طور کلی از آنچه که نسب شناسان، علمای رجال، محدثان، محققان، مورخان در مدح احمدبن موسی و فضایل وی نوشته اند برمی آید که او کریم، شجاع، فاضل، صالح، پرهیزگار، صاحب ثروت و منزلتبزرگوار و با عزت بوده و نزد پدرش منزلتی خاص داشته است پدرش اورا بسیار می خواسته و وی را بر دیگران مقدم می داشته و مزرعه خود را به وی بخشیده است. وی وصی( ظاهری) بعد از پدرش بود و با قلم خود قرآن بسیار نوشت و در زمان حیاتش هزار بنده آزاد ساخت و شخصی موثق و راوی احادیث زیادی از نیای خود بود 🔷🔸💠🔸🔷 @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
حاج محمود که از رزمندگان دوران جنگ است، حالا در بازار حجره ی خرازی دارد. او این روزها به دلیل اثرات شیمیایی در سالهای جنگ، قادر به اداره ی امور آنجا نیست. پس حجره را به پسر و دامادش سپرده است... حاج محمود گهگاهی به خاطر این ضایعات شیمیایی به بیمارستان می رود. دکتر هشدار داده که باید به شدت درمانش را پیگیری کند و برای مدتی در بیمارستان بستری شود. اما او از کاری نیمه تمام حرف می زند که ذهنش را درگیر کرده و باید برای انجام آن به سفر برود. رازی که هیچکس از آن با خبر نیست. دکتر با رفتن او مخالفت می کند و از ترکشی می گوید که نزدیک قلب او قرار گرفته است و اگرزودتر جراحی نشود ممکن است موجب مرگش شود. اماحاج محمود که آرام و قرار ندارد، به اجبار شبانه از بیمارستان فرار می کند. او به محض خارج شدن ار بیمارستان به سراغ حاج حیدر ، دوست و همرزم قدیمی اش می رود. همسر حاج محمود ، قدسی خانم و بچه ها که حالا از فرار او با خبر شده اند، بسیار ناراحت و نگران به دنبال خبری از او هستند. حاج محمود و حاج حیدر به سراغ سید یحیی یکی دیگر از دوستانشان می روند تا همه با هم راهی خرمشهر شوند. .. 🔷🔸💠🔸🔷 @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
2.mp3
11.99M
🔷🔸💠🔸🔷 #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
#روز_شمار 🔷🔸💠🔸🔷 #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
#روز_شمار 🔷🔸💠🔸🔷 #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
حاج محمود که از رزمندگان دوران جنگ است، حالا در بازار حجره ی خرازی دارد. او این روزها به دلیل اثرات شیمیایی در سالهای جنگ، قادر به اداره ی امور آنجا نیست. پس حجره را به پسر و دامادش سپرده است... حاج محمود گهگاهی به خاطر این ضایعات شیمیایی به بیمارستان می رود. دکتر هشدار داده که باید به شدت درمانش را پیگیری کند و برای مدتی در بیمارستان بستری شود. اما او از کاری نیمه تمام حرف می زند که ذهنش را درگیر کرده و باید برای انجام آن به سفر برود. رازی که هیچکس از آن با خبر نیست. دکتر با رفتن او مخالفت می کند و از ترکشی می گوید که نزدیک قلب او قرار گرفته است و اگرزودتر جراحی نشود ممکن است موجب مرگش شود. اماحاج محمود که آرام و قرار ندارد، به اجبار شبانه از بیمارستان فرار می کند. او به محض خارج شدن ار بیمارستان به سراغ حاج حیدر ، دوست و همرزم قدیمی اش می رود. همسر حاج محمود ، قدسی خانم و بچه ها که حالا از فرار او با خبر شده اند، بسیار ناراحت و نگران به دنبال خبری از او هستند. حاج محمود و حاج حیدر به سراغ سید یحیی یکی دیگر از دوستانشان می روند تا همه با هم راهی خرمشهر شوند. .. 🔷🔸💠🔸🔷 @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
4.mp3
12.89M
🔷🔸💠🔸🔷 #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/