▪️بیماری #خاتم_انبیا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگام شب، شدت گرفت. بلال، صبحدم نزد حضرت آمد و عرضه داشت: «یا رسولالله! وقت نماز صبح است.» پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «بیماری، تاب و توان را از من گرفته است. امروز دیگری با مردم نماز بخواند.» عایشه گفت: «به ابوبکر بگویید (نماز بخواند).» حفصه گفت: «به عمر بگویید.»
▪️#رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که سخن آن دو را شنید و حرص هر یک را برای بلند کردن نام پدرش دید، فرمود: «از این سخنان پرهیز کنید. شما مانند زنانی هستید که با یوسف همدم بودند (هر کدام میخواهید از این جریان سود ببرید).»
سپس با اینکه از بیحالی نمیتوانست روی پای خود بایستد، با شتاب برخاست ـ تا مبادا آن دو در نماز از ایشان پیشی بگیرند ـ و به کمک #امیرمؤمنان (علیهالسّلام) و فضل بن عباس به مسجد آمد. ابوبکر در محراب ایستاده بود. حضرت اشاره فرمود که از محراب خارج شود. سپس حضرت به نماز ایستاد و تکبیر گفت. #پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نمازی را که ابوبکر شروع کرده بود از سر گرفت و وقتی نماز پایان یافت به خانه بازگشت.