eitaa logo
پای حرف امام علی(علیه السلام)/علیرضا مطلب
1هزار دنبال‌کننده
95 عکس
51 ویدیو
2 فایل
ارائه ترجمه روان و عامیانه از نهج البلاغه بر اساس شرح آیت الله خوئی ره ارتباط با مدیر: @Alirezamotalleb
مشاهده در ایتا
دانلود
726.2K
پادکست نامه ۵۳ نهج البلاغه قسمت بیست و پنجم موضوع: راهکارهای ایجاد انگیزه در نیروها پای درس امام علی(ع)||◇👇 @harfe110
┈•••༶༓(نامه پنجاه وسوم)༓༶••┈ نامه ۵۳ قسمت بیست و ششم مالک!! تو باید از زحمت و رنجهای کارگزارت و سپاهیات با خبر باشی، و تلاش و زحمات هیچ کسی رو پای حساب یک نفر دیگه ننویسی، و ارزش خدمتش رو ناچیز ندونی. مالک! مبادا شرافت یکی از اونا باعث بشه که کار کمش رو بزرگ حساب کنی، و یا گمنامی یکیشون باعث بشه که خدمت بزرگ اون رو کوچک بدونی. مالک ! در اداره ی امور و پیش برد کارها، هر چیزی که واست مبهم بود و متوجه نشدی که وظیفه ات در اون مورد چیه، حتما به حکم خدا و رسولش مراجعه کن. همانطوری که خدا به مردمی که دوست داره موفق بشن گفته: ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا و رسول و صاحب اختیارانتان اطاعت کنید. و اگر در حکم چیزی مردد شدید و با هم نزاع کردید، آن را به خدا و رسولش ارجاع دهید. ای مالک! ارجاع یه حکم به خدا معناش اینه که به آیات محکم قرآن ( که هیچ شکی در معنا و تفسیرش نیست) مراجعه کنی . و معنای ارجاع به رسول خدا اینه که به اون سنّت و روش پیامبر عمل کنی که مورد توافق همه س و توش اختلافی نیست. ادامه دارد..... ---<<نهج البلاغه ص۵۷۴ نامه۵۳>>--- پای حرف امام علی (ع)||◇👇‌‌ @harfe110 @harfe110 @harfe110 @harfe110
2.64M
توضیحات تکمیلی در مورد قسمت ۲۶
┈•••༶༓(نامه پنجاه وسوم)༓༶••┈ نامه ۵۳ قسمت بیست و هفتم ای مالک!! واسه " قضاوت " بین مردم بهترین آدمِ پیش خودت رو انتخاب کن . آدمی که چندتا ویژگی داشته باشه: کسی باشه که : مراجعه فراوان، اون رو خسته نکنه. دعوای بین شاکی و متهم اون رو خشمگین نکنه. توی اشتباهاتش پافشاری نداشته باشه. وقتی حق رو فهمید، برگشتن به حرف حق واسش دشوار نباشه. حرص و طمع رو از دلش ریشه کن کرده باشه. واسه کشف حقیقت به تحقیق کم رضایت نده . در موارد مشکوک و شبهه ، از همه محتاط تر باشه. واسه پیدا کردن دلیل و مدرک، از همه اصرار بیشتری داشته باشه. از مراجعه پی در پی شاکیان خسته نشه. واسه کشفِ حقیقت امور، از همه با حوصله تر باشه. و بعد از کشف حقیقت، در دادن حکم، از همه قاطع تر و بُرّنده تر باشه. کسی باشه که تعریف و تمجیدها اون رو فریب نده و چرب زبانی ها اون رو منحرف نکنه. مالک! همچین آدمایی خیلی کم هستند. ادامه دارد..... ---<<نهج البلاغه ص۵۷۶ نامه۵۳>>--- پای حرف امام علی (ع)||◇👇‌‌ @harfe110 @harfe110 @harfe110 @harfe110
باسلام ، باتوجه به عدم بارش رحمت الهی پس ازگذشت سه ماه ازفصل پاییز و کمبود آب متاسفانه در ماههای آتی و سال آینده ، لطفا بیایید نیت کنیم و هر نفر صد صلوات نذر شهدای تشنه لب کربلا کنیم ، تا خدا به خاطر خون این شهدا به ما رحم کند و باران رحمتش را بر ما نازل فرماید. لطفا پس از خواندن، این متن را به گروهایی که عضو هستید ارسال کنید تا ختم صلوات دسته جمعی صورت گیرد، و ان شاءالله باران رحمت الهی نازل گردد. بسم الله
چندساله اصفهان یه مشکلی داره. ابرها وقتی میان سمت اصفهان تا نجف آباد با همند . بعدش اونجا از هم جدا میشن و سجزی با هم وعده میشن تا به هم برسن.😁 یعنی چند ساله ابرها هم اصفهان رو دور میزن 😊 اطراف بارش داریم اما خود اصفهان نه😉
سلام به همراهان عزیز از این که این دو روزه نمیتونم ادامه ترجمه رو خدمتتون تقدیم کنم عذر میخام دستم به بیمارستان بند شده( به عنوان همراه یکی از بستگان) و دست رسی به کتابهای مربوطه واسم مقدور نبود. ان شاء الله از فردا ادامه خواهیم داد التماس دعا
سلام به همراهان گرامی در قسمت قبلی (( 👈اینجاااا👉)) ، نظر امام در مورد خصوصیات قاضی رو با هم خوندیم. ابن ابی الحدید یه داستانی رو اینجا نقل کرده که آدم رو سر کیف می کنه. ابن ابی الحدید که مُعرّف حضورتون هست ؟؟؟؟ واسه دوستان جدیدمون میگم. ایشون یه دانشمند و عالم سنّی مذهبه که در تاریخ و ادبیات استاد درجه ی یکه. حدود ۷۰۰ سال پیش به دستور حاکم بغداد، یه شرح بزرگی واسه نهج البلاغه می نویسه که چندین جلده. این شرح ، یکی از مهمترین شرح های نهج البلاغه است.
و اما داستان چیه؟ ابن ابی الحدید میگه، توی دوران خلافت عمر، یکی میره پیش اون و از دست امام علی علیه السلام شکایت می کنه . اتفاقا امام هم پیش عمر بوده. وقتی اون حرف شاکی رو میشنوه، امام رو با کنیه و احترام صدا می زنه و میگه : یا ابالحسن! قم و اجلس مع خصمک. یعنی: ای ابوالحسن برو و کنار شاکیت بنشین. توی اون زمان هر وقت میخاستن به یه نفر احترام ویژه بذارن، اون رو با کنیه صدا میزدند. خلاصه اون جلسه میگذره و مرد شاکی ، جلسه رو ترک می کنه. امام هم بر می گرده و جای اولش میشینه. ولی آثار ناراحتی توی قیافشون پیدا بوده. عمر بهشون میگه: ای ابا الحسن ، چرا ناراحتی؟؟؟ امام بهش می گن: چرا من رو جلوی شاکیم، با کنیه صدا زدی ؟؟ چرا من رو با همون اسم معمولیم صدا نزدی و نگفتی : ای علی! ابن ابی الحدید میگه: در این لحظه عمر ، امام رو در آغوش میگیره و شروع میکنه صورت ایشون رو ببوسه و میگه: بابی انتم. بکم هدانا الله و بکم اخرجنا من الظلمة الی النور یعنی: پدرم به فداتون. خدا ما رو با شما هدایت کرده و با شما از تاریکی به نور رسونده. منبع : منهاج البراعه. ج۲۰ ص ۲۱۰