حضرت زینب صدازد:
داداش!
حسینم🥀
عزیز خواهر🖤
برو داداش ابالفضلمو برام بیار...
من خواهرم طاقت داغ برادر ندارم...😭
حضرت زینب کنار خیمه ایستاده
دل تو دل زینب نیست
الان داداش حسینش بر میگرده
داداش ابالفضلو براش میاره...
یه وقت دید حسین داره میاد ولی به جای ابالفضل دستاشو به کمر گرفته راه میره😭💔
#آخ_کمر_حسین_شکست...😭
هر کاری کردم بدن ابالفضلو به خیمه بیارم
اینقدر بدن ابالفضل پاره پاره بود نتونستم به خیمه بیارم ...😭💔
کرب و بلا آب و هوای داره
دو بارگاه باصفایی داره
(رفتی ؟؟خدایی دیدی؟؟)
روی یکی از این حرم های زیبا نوشته یا حسین عزیز زهرا...🖤
اون یکی با سیم دلت می شه وصل
روسر درش نوشته یا اباالفضل...🖤
امشب گرفتارا بگن یا ابالفضل
امشب مریض دارابگن یا ابالفضل
مشکل دارابگن یا ابالفضل
بگو آقا میدونی گرفتارم
میدونی مریض دارم
میدونی حاجت دارم
میدونی مشکل دارم
آبرو دارم یا اباالفضل یا ابالفضل
بگو چقد خراب کردم یا ابالفضل
بگو امشب در خونت اومدم تا درستم نکنی نمیرم...💔
بگو آقا ارمنیا میان در خونت جواب میگیرنُ برمیگردند
آقا غیرمسلمونا صدات می زنند ناامید برنمیگردند
بگو آقاجون ، من گریه کنِ داداش حسینتم
آقاجان دلت میاد دست خالی برگردم
امیدمو ناامید نکن آقا جان😭
آقا خودت میدونی دست خالی برگشتن چقدر سخته...
امشب خدارو قسم بده به حق اون آقایی که کربلا امیدش ناامید شد..
آقایی که خجالت کشید...
بگو آقا نزار دست خالی برگردم...
آقا امشب امیدمو ناامید برنگردون جان زینب و حسینت...💔
#بهش_بگو...
AUD-20200829-WA0007.mp3
3.83M
سلام آقا
سلام خدای احساس...
درمون درد من حضرت عباس🖤🥀
#یا_عباس
#تو_فرق_داری_با_همه...
دستاشو از بدن جدا کردند..
تیر به چشم نازنینش زدند...
آخ عمود آهن به فرق نازنینش زدن...😭💔
همچین که از بالای مرکب با صورت به زمین آفتاد
آخ صدا زد ...
برادر... برادرتو دریاب...:)
الهی نبینی داغ برادرتو...
آی برادر دارا یه وقت دیدن عزیز زهرا حسین ع داره میاد...
اما دیگه پاهاش قدرت نداره...
دوزانو اومد کنار بدن اباالفضل...
سر عباس از زمین برداشت رو زانو گذاشته...
شرمنده ام کردی
گل ام البنین اباالفضل
ُامیدم مرا یاری کنی
سالها بهرم علمداری کنی
دیده بگشا که طبیبت سر بالین آمد
دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد
دیده بگشا ای سرو به خون غلطیده
تا نگویند حسین داغ برادر دیده...😭💔🥀
راوی میگه:
حسین ع وقتی از بالای بدن عباسش برگشت، آروم به زینب گفت:
خواهرم به زن ها و دختر ها بگو گره های معجر و روسریهاشون رو محکم کنن...
حالا زینب از پشت سر داره فریاد میزنه و به حسین میگه:
تو به فکر حنجرت باش و غم من را مخور💔
دختر زهرایم و در حفظ معجر ماهرم....🙃🖤
اما با همه ی این دلهره ها و نا آرومیا
زینب یه نگاهی به حیسنش انداخت و گفت:
داداشم
سایه ات تا روز محشر بر سر من مستدام...
داداشم
من هیچ جا بدون تو نرفتم
همیشه کنارت بودم و همیشه سایه به سایه ت اومدم...
پابه پایت آمدم یک عمر همدل هم نفس
پابه پایت آمدم هرجا که رفتی گام گام...
هر جا هم که رفتیم، با عزت و احترام رفتیم
مرکب من همیشه محمل و کَجاوه داشت
با افتخار سوار مرکب میشدم و مینشستم داخل محمل و کجاوه...
باتو این پنجاه سال احساس عزت داشتم
با تو در محمل نشستم در کمال احترام
حسین
داداش
همه ی عالم و آدم میدونن من کنار تو حالم خوبه
همه میدونن من نمیتونم بدون تو سر کنم...😭💔
#راس_میگ_ب_ولا🥀
اما داداش تا اسم اینجا رو شنیدم امیدم نا امید شد
تا گفتن اینجا کربلاست فهمیدم همینجا تو رو ازم میگیرن😭
اسم اینجا را که گفتی سینه ام آتش گرفت ....😔
حسینم
همینجا عباسمو ازم گرفتن😭💔
دیگه کسی نمیمونه که منو سوار مرکب کنه
دیگه کسی برا زینبت رکاب نمیگیره...