♥️| #حاج_حسین_یکتا
بهت بگم #رفیقبازی اونجا،
توی جبهه چجوری بود؟!
میدیدی میرفتن توی بیابون باهمدیگه #قبــر کنده بودن!
میدیدی میرفتن یهجایی سجاده پهن میکردن، باهمدیگه #نمــاز میخوندن؛
میدیدی دوتایی باهمدیگه #زیارت_عاشورا میخونن؛
میدیدی دوتایی با همدیگه دارن #قول و قرار میذارن!
میدیدی که اِ ؛ باهم صیغه عقد اخوت و برادری خوندن...
🎈| #رفیقانه
💛| #دوست_شهیدمن
🍃| #رفیق_بازی_بچه_حذب_اللهی
|حرف حق|
🆔 @harfehagh313
#مخلص_الشهداء
|حَرفِ حَق|
❤️| @Harfehagh313
ابراهيم بعد از چند ماه عمليات به خانه آمد.
سر تا پا خاكی بود و چشم هايش سرخ شده بود.
به محض اينكه آمد، وضو گرفت و رفت كه نماز بخواند.
به او گفتم: حاجي لااقل یه خستگی دَر كُن، بعد نماز بخوان.
سر سجاده اش ايستاد و در حالی كه آستين هايش را پايين می زد، به من گفت:
من باعجله آمدم كه #نماز اول وقتم از دست نرود.
اين قدر خسته بود كه احساس می كردم، هر لحظه ممكن است موقع نماز از حال برود».
#درس_اخلاق
❤️
آن روز به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا میکردم.
حالت عجیبی داشت. انگارخدا در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره را میخواند مثل اینکه خدا را میبیند...
ذکرها را دقیق و شمرده ادا میکرد.
بعد ها در مورد نحوه #نماز خواندنش ازش پرسیدم .گفت: اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میذاریم جز برای خدا❗️
نمازمون رو سریع میخونیم و فکر میکنیم زرنگی کردیم، اما یادمون میره اونی که به وقتها برکت میده فقط خود خداست...
📚مسافرکربلا، ص۳۲
#شهید_علیرضا_کریمی
#درس_اخلاق
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💛🎈| @harfehagh313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💛🎈|
یک جوان 23 ساله در دفترچه خاطرات دوران سربازی اینطور نوشته: "برای گشت شبانه ما را برده بودند. خسته و کوفته آمدم. فکر کردم یک چرتی میزنم، بعد بیدار میشوم و نمازم را میخوانم. بر اثر خستگی زیاد خوابم برد. دیدم ساعت از نیمهشب گذشته و نمازم قضا شده است. سرم را به دیوار کوبیدم و گریه کردم که چرا نمازم قضا شد. خودم را ملامت کردم و حالت حزن و اندوه تا یک هفته دست از سرم برنداشت."
#شهید_حسن_باقری
#نماز
#درس_اخلاق
🆔 @harfehagh313
|حَرفِ حَق|
•|💙🌸|• #شهید_چمران 🎈💛•| @harfehagh313
😉😸👇🏻
#رضا_سگ_باز
رضا سگ باز یه لات بود تو مشهد....
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه...
#شهید_چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت:
”فکر کردی خیلی مردی؟!“
رضا گفت:
بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
چمران بهش گفت:
اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
مدتی بعد....
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن:
این کیه آوردی جبهه؟!
رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!)
اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام.....! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت:
”بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“
رضا گفت:
داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران:
”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....
رضا به چمران گفت:
میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟!!
شهید چمران:
چرا؟!
رضا:
من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه.....
شهید چمران:
اشتباه فکر می کنی.....!
یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده.....
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده.....!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....!
تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!
رضا جا خورد ، رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد!
تو گریه هاش می گفت:
یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت.
سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....
رضارو خدا واسه خودش جدا کرد...:)💔
(فقط چند لحظه بعد از توبه کردن ش)
یه #توبه و #نماز واقعی...:)💔
خاطرات شهید مصطفی چمران
کانال رسمی حرف حق
♥️🌸| @harfehagh313
🏴 به بهانه شهادت اماممحمدباقر(علیهالسلام)
#در_سیره_اهلبیت(ع)
‼️ امامباقر(علیه السلام) به حدی #کار میکردند که برخی از زُهّاد و عرفای زمانه ایراد میگرفتند و می گفتند: پسر رسول خدا، تو نوه پیغمبر هستی، مگر انسان چقدر باید برای دنیا زحمت بکشد؟ مقداری #نماز بخوان!
🔆 امام هم میفرمودند: آیا فکر میکنید من برای خودم یا برای شکمم کار میکنم؟
⛔️ دولت و حکومت در دست ما نیست. من باید پایههای اقتصاد جامعه اسلامی را بچینم، وگرنه فردا امامصادق(علیه السلام) نمیتواند کلاس برود؛ برای کلاس رفتن باید بتواند شهریه بدهد. امامکاظم(علیه السلام) نمی تواند شیعه را زنده نگه دارد و امام رضا(علیه السلام) نمی تواند ادامه بدهد!
✴️ #خمس و #زکات، پایههای اقتصادی دین هستند.
♻️ برای رسیدن به این جایگاه، تموّلی لازم است. لذا در دین اسلام بحث خمس و زکات را به عنوان پایههای اقتصادی دین معرفی کردهاند و گفتهاند اگر این دو مورد رعایت شود، هیچ فقیری در عالم باقی نخواهد ماند.
✅ برگرفته از سخنرانی انسان ۲۵۰ساله, قسمت سیزدهم
#حجت_الاسلام_انجوی_نژاد
شهادت #اماممحمدباقر(علیهالسلام) تسلیت باد🖤
🆔 @harfehagh313