✳️ غفلت از سرمایه!
🔻 ما تا هنگامی که سرمایههای خود را ندیده و غافلیم، باکی نداریم و سرحالیم و در جمعها برای خالی نبودن عریضه میگوییم ما ضرر کردهایم و خسارت دادهایم، آن هم با خنده و شکستهنفسی...
🔸 میگویند یکی از تجار بزرگ بغداد یکی کشتی چای از هندوستان خریداری کرده بود. در راه کشتی دچار توفان میشود و صدمه میبیند، اما با تلاش ملاحان خسارتی بار نمیآید و خبر سلامتیِ کشتیِ به غرقاب نشسته به تاجر بغداد میرسد. تا روزی که کشتی در کنار سامراء لنگر میاندازد و بارهای عظیم چای را از آن بیرون میکشند و روی هم میگذارند و تاجر برای دیدار از مال التجارهٔ به سلامت رسیده میآید... میگویند هنگامی که چشمش به کوههای بزرگ چای افتاد که روی هم سوار شده بودند، حالش عوض شد و با تعجب پرسید که این... این... اینها... میخواسته غرق... غرق بشود؟ و افتاد و مرد.
🔺 تاجر مادام که مقدار و عظمت سرمایهها را ندیده، مسألهٔ غرق شدن برایش جدی نیست و همچون شکستهنفسیِ مجلسداران برایش جالب است، اما هنگامی که میبیند چقدر سرمایه در شرف غرق بوده و تا کام مرگ رفته، در این هنگام میسوزد و قالب تهی میکند.
👤 #استاد_علی_صفایی_حائری
📚 از کتاب #آیههای_سبز
📖 ص ۱۴
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f