✳ فاطمه از من و من از اویم
🔻 #فاطمه سلام الله علیها مظهر #جلال و #جمال و جلوهی نور الهی است که #غضب او غضب پروردگار و #خشنودی او رضایت حق میباشد، که #رسول_الله صلی الله علیه و آله و سلم میفرمود: «نور او از نور ماست» و نیز می فرمود «فاطمه از من است و من از اویم، هرکه بر وی #صلوات و #رحمت فرستد، خداوند او را آمرزیده و در #بهشت به من ملحق خواهد کرد».
👤 #استاد_سعادتپرور
📚 از کتاب #جلوه_نور
📖 ص ۱۴
🙏 ارسالی یکی از اعضای محترم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ انسان موحد حرص و جوش نمیخوره!
🔻 شخصی به ماشینتون میزنه و خساراتی وارد میکنه. اگه این شخص رو مستقل بدونیم، کما اینکه غالب آدما اینطوری هستن، مؤدبانهترین الفاضی که براش بهکار میبریم ایناست: مگه کوری؛ کی به تو گواهینامه داده؛ اه از این شانس ما و... اما #انسان_موحد، این شخص رو تجلی و ظهوری از #حضرت_پروردگار میبینه که در کسری از ثانیه، میلیاردها معادله و حرکت رو در این عالم تغییر میده تا یه رفتار شکل بگیره. وقتی اون شخص رو تجلی خدا دید، دیگه حرص نمیخوره و با خودش اینطور محاسبه میکنه: من امروز کاری کردم که خدا از درِ #جلال خودش با من مواجهه کرد و این مرد که به ماشین من ضربه زده، تجلی جلال خداست؛ و او هم یه کاری کرده که خدا اینجور راه رو براش بسته و من تجلی جلال خدا برای اون هستم، وقتی اینجوری محاسبه کرد، هرگز حرص و جوش نمیخوره و طغیان و ستم نمیکنه بلکه با حال #استغفار متوجه درگاه الهی میشه که خدایا چه جرمی مرتکب شدم که تو امروز اینجوری راه رو بر من بستی. بنابراین در قدم اول رفتار خودش رو مرور میکنه که کجا دل شکسته یا حق چه کسی رو ضایع کرده تا اشتباهاتش رو جبران کنه.
📚 از کتاب #در_جستوجوی_ثریا
📖 صفحات ۲۴۸ و ۲۴۹
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ جایی درست مثل ایران
🔻 در حال خواندن کتاب غربزدگی با اصطلاحی از #جلال آل احمد مواجه شدم که انگار حرفی بود میخواستم بزنم ولی بلد نبودم و شگفتی جلال است که کلمات را به تسخیر مفهوم مورد اراده خویش میچیند و به کمال میرساند.
لفظ امالقری واژهایاست که جلال به کمال توضیح میدهد:
"مکه امالقری بود، اما این آغوش گرم مادرانه گرچه پناهگاهی بود برای ما کودکان، اما هیچ کودکی در نازپروردگی آغوش مادر به جایی نرسیدهاست."
جلال، هجرت به سوی مدینه را برای کودک نو پای دین مسیری از کمال مییابد که باید از آغوش مادر کنده شود تا به رشد برسد.
این هجرت هنوز نیز ادامه دارد و جدا شدن و فاصله گرفتن اسلام راستین و حقیقی از مبدا جغرافیایی خود به نوعی مصداق همین مثال جلال است.
حالا این جدا شده از مادر در سرزمینهای دیگر، عراق، مصر، شام، روم و در نهایت ایران به بلوغ و بالندگی خود نزدیک میشدهاست. هرچند که اسلام در موطن خود به کمال نرسید و به ابتلائات آخرالزمانی دچار شد، مثل آزاد شدن مشروبات الکی و هجمه به بسیاری از مضامین دینی که با سلیقه آل سعود خوش نیامده؛ اما اسلام راستین برپایه پیامبری و ولایت در جایی دورتر از آغوش مادر به رشد رسیده و امروز جدیترین ادبیات گفتمانی اسلام همین ادبیات تشیع است. ادبیاتی که عزت همراه با شعور دینی را به نمایش میگذارد. الان این ادبیات عزتمند مکانی دورتر از آغوش مادر است جایی درست مثل ایران.
🖊 فاطمه میریطایفهفرد
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f