eitaa logo
🌸 دو کلمه حرف حساب 🌸
6.4هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
12.2هزار ویدیو
231 فایل
▪︎سخنران ویژه کشوری ▪︎مدرس دانشگاه ▪︎کارشناس سیاسی ▪︎دارای ۱۴ عنوان تالیف 📱👇ارتباط با مدیر و پاسخگویی به سوالات @Mahmoud_Ghasemi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محمد.الف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یکی میشه یه ترسو مثل حسین ماهینی که توی دوربین مخفی وقتی دارن یکی رو میکشن به جای کمک کردن فرار میکنه (البته لات مجازیه و بچه‌های مردم رو تشویق میکنه برن کف خیابون و اغتشاش کنند) 🔹یکی میشه حججی که برای دفاع از این کشور میره می‌جنگه و تهش هم که داعش اسیرش می‌کنه، یه جوری مقتدر و باصلابته که کل دنیا انگشت به دهن می‌مونن ☑️
🍎🍎🍎 ❌شعور دانشجوئی در حد فاجعه!!! 🔹 مدتها بود دانشجویان درخواست یک نشست آزاد اندیشی داشته و می خواستند اجازه دهم فارغ از موضوع درس و کلاس به مسائل اخیر جامعه بپردازند و آزادانه در مورد آن سخن بگویند. 🔸 روز موعود فرا رسید و من بعد از ساعت ها تحقیق و مطالعه و آوردن اسنادی برای سخنانم وارد کلاس شدم و دانشجویی نیز به عنوان نماینده جمع بلند شد تا سخن بگوید و وارد مناظره با من شود. 🔹 در همان ابتدا، سخنی گفت که من کم آورده و هیچی نگفتم و حقیقتا چیزی برای گفتن نداشته و به اصطلاح کم آوردم!! 🔸او گفت: چرا باید به دروغ بگویند رستم قاسمی وزیر قبلی راه و شهرسازی مرده و از دنیا رفته است. بلکه او به صورت محرمانه به ونزوئلا رفته تا دو جزیره بخرد و در آنجا فرودگاه بسازد تا هواپیمای رهبری بتواند موقع فرار در آنجا فرود آید!!!! 🔹 لحظه ای سکوت کرده، فکر کردم اشتباه شنیده یا بد فهمیده ام. اما با تشویق عده ای از دانشجویان و تایید سخنان او، فهمیدم درست شنیده ام. 🔸خواستم پاسخ دهم، اما چیزی برای گفتن نداشتم. فقط گفتم سند و منبع حرف شما کجاست؟ 🔹 پاسخ داد که این واقعیت ها که سند نمی خواهد، اینها مثل روز روشن است و آینده قضاوت خواهد کرد. و دوباره عده ای در تایید حرفش دست زدند. 🔸 با خود اندیشیدم که واقعا چه پاسخی دهم؟ چگونه اقناعشان کنم که این همه دروغ را باور نکنند؟ اصلا ماندم که چطور اینها را باور کرده اند؟ و شاید من را سر کار گذاشته اند و این ها همه اش نمایشی بیش نیست!! ✅ اما به هر شکل حرفش را زد، منطقش را بیان کرد و چیزی گفت که در ردش جهاد تبیین هم کم می آورد!!! 🔹حرف حساب.
هدایت شده از جهاد تبیین
📷 به این عکس‌ها خیره‌شو، خیره‌شو... 🇮🇷گلچینی از تصاویر شهدای مدافع امنیت اغتشاشات ۱۴۰۱ ✍چقدر در رسانه ضعیف هستیم که نتوانستیم مظلومیت این شهدا و خباثت زامبی‌های مقابل‌شان را به‌درستی تبیین کنیم... اما در نقطه‌ی مقابل ببینید که چگونه رسانه‌های معاند می‌توانند روی اعدام یک محارب، پروپاگاندا به راه بیاندازند و به‌راحتی جای و را عوض کنند 🖌 محمد جوانی
هدایت شده از ❤️ نفس ❤️
مهربان تر از پدر . طراح عباس گودرزی 🥀🍃
🥀‏بنازم به بزم محبت... ✨صندلی رهبری و مبل مادر شهید رو مقایسه کنید و یاد بگیرید حرمت ‎ و والدین شهدا رو چقدر و چطور باید نگه داریم 👈عکس کاملا گویا است
یاران چه غریبانه/ رفتند از این خانه ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🌿خیلی مقید بود که دعای کمیل حاج منصور را در حرم شاه عبدالعظیم(ع) حضور داشته باشد. 🌹. با هم خیلی مزار شهدا می‌رفتیم. همه حرفش هم با ما این بود که: دعا کنید من شوم. 🕊. آنقدر هم پیگیری کرد. و در روضه‌ها خواست. تا به آرزویش رسید.✨🌺 شهید مدافع حرم نوید صفری🌹 🔹حرف حساب.
‹🌧↷ نمیشوےاگـر شبیه‌ترینِ شهدانباشی شهداخود را لابلاےتاریڪےشب ‌گم ‌ڪردند ڪه‌عاقبت‌خدا پیدایشان‌ڪرد و شدندپیداشده ے یار.... خودت‌راشبیه ترین‌ڪن تاشهیدت‌ڪنند...❤️ ↜ ღـیدبابڪ‌نورۍ
🍎🍎🍎 ❎ معادله قوانین معکوس. 🔃 *مراقب " ( آمیز) معکوس" باشیم!* 💥👌💥 ✅ در دستگاه خدا برخی چیزها، عمل می‌کند و این دنیاست. ◀️ دادن، ظاهراً را کم می‌کند اما در واقع معکوس عمل می‌کند و ما را از نجات می‌دهد. ✳ امام معصوم(علیه‌السلام) می‌فرمایند: ◀️اگر شدی، بیشتر صدقه بده! ◀️ و هم معکوس عمل کرده و ما را می‌کند. 💥💐💥 ◀️دنبال ندویدن، معکوس عمل می‌کند و او مثل به دنبال تو می‌دود. ⚡️🌻⚡️ ◀️ فکر کردن ، معکوس عمل می‌کند و را آباد می‌کند. 💥🥀💥 ◀️ وقتی وقتمان را صرف ، دعا و عبادت کردیم ، معکوس عمل کرده و به وقتمان می‌دهد. 🌞🌼🌞 ◀️وقتی به خودمان در راه خدا می گیریم، معکوسش این است که سختی های دنیا که برای همه هست، برای ما آسان میشود و گاهی تر. 💥👌💥 ◀️معکوس کمتر ، ست. 🌞💐🌞 ◀️وقتی یاد کنیم، معکوس عمل میکند و دلمان و شاداب می‌شود. 🎇🌸🎆 ◀️ چشم هایمان را از ببندیم، بیشتر از بقیه می بینیم و میفهمیم! 💥🌻💥 ◀️ وقتی اختیار کنیم، بیشتر از کسی که زیاد میزند جلوه میکنیم. ⚡️🌼⚡️ ◀️ و پوشاندن خود از نامحرم، "وقار" را بیشتر گرفتن می‌کند و نیز بر این موضوع تاکید دارد. 🎆🥀🎇 ◀️وقتی جانت را در راه خدا میدهی و میشوی، معکوس عمل کرده و خداوند تو را میداند : وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ هرگز كسانى را كه در راه خدا شده‏ اند، مپندارید بلكه زنده‏ اند و نزد پروردگارشان داده مى ‏شوند. 🌷💥🌹 ◀️وقتی میزنیم و چاهی برای کسی میکنیم، معکوس عمل کرده و خودمان دچار نیرنگ میشویم و اول در می افتیم! 🎆🌸🎇 ◀️وقتی دار میشویم، برکت به مان می آید و بارها دیده ایم با همان غذای ، همه میشوند. ⚡️💐⚡️ ◀️وقتی دار میشوی نیز قانون معکوسهای دنیا اِعمال میشود و برکت و و روزی ات زیاد میشود! 💥🌻💥 ◀️ برای و خود باید به فکر رفع مشکلات دیگران باشی و دل دیگران را کنی تا دل خودت شاد شود. 👌⚡️💥 ✅ و این گونه است که خدا از مردم میخواهد اندکی در کار دنیا و حکمت آمیز ( معکوس عمل کردن) تأمل کنند بلکه به بیراهه ای که به جلو آنها تزئین می‌کند، پا نگذارند. 🔹. https://eitaa.com/harffe_hesab 🍏🍏🍏
یکی ایشون رو بیدار کنه بگه اگه خدایی نکرده با فرمون دیپلماسی التماسی شما وارد این مرحله از تاریخ شده بودیم هزینه که باید می دادیم هیچ، معلوم نبود چند هزار نفر می شدند. دو دستی هسته ای رو تقدیم کردی تا جایی که ازت خواستند موشک ها را واسه مذاکره ببری تو برجام.ِ پس لطفا شات آپ! https://eitaa.com/harffe_hesab
🌎🌎🌎 ❎ مرا بکشید ولی چادرم را برندارید!! 💥 طیبه واعظی دهنوی در سال ۱۳۳۷ در یکی از روستاهای اصفهان متولد شد. او در خانواده ای مذهبی و فقیر رشد کرد و به همین علت خیلی زود با درد و رنج مردم مستضعف آشنا شد. در سن ۷ سالگی خواندن قرآن را در خانه پدرش آموخت. در سال ۱۳۵۰ طیبه با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج نمود، و این نقطه عطفی در زندگی او بود و همین ازدواج بود که مسیر زندگی او را به طور کلی دگرگون ساخت و او را وارد مرحله ای نوین نمود. طیبه با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه کننده و تفسیر قرآن پرداخت و چون ابراهیم همان صداقت و ایمانی را که لازمه یک فرد مبارز است در وجود طیبه یافت او را در جریان مبارزات تشکیلاتی قرار داد و طیبه به عضویت گروه مهدیون در آمد... 💥به خاطر مبارزه با شاه و تحت تعقیب بودن شوهرش از سال ۱۳۵۴ به زندگی مخفی روی آورد، ولی در نهایت در ۳۰ فرودین ۱۳۵۶ پس از دستگیری شوهرش، دستگیر شد و خواهر شوهرش، فاطمه جعفریان که او هم مبارز بود در این روز کشته شد... در سال ۱۳۵۴ به علت تعقیب ساواک با اتفاق همسر و کودک شیر خواره اش زندگی مخفی را انتخاب نمودند. روز سی ام فروردین ۵۶، در پی دستگیری یکی از اعضای گروه در تبریز، یکی از گشت های بازرسی به ابراهیم مشکوک شد و او را دستگیر کرد. در بازرسی بدنی او اجاره خانه ی منزل تبریز را پیدا نمودند و خانه تحت‌نظر قرار می‌گیرد... 💥طبق قرار قبلی که ابراهیم و طیبه داشتند اگر ابراهیم دیر به خانه می آمد، طیبه می بایست اسناد و مدارک را می سوزاند و خانه را ترک می کرد. طیبه همین کار را انجام داد، غافل از آنکه خانه زیر نظر است... صبح بر سر قرار با برادرش مرتضی می رود، غافل از آنکه مأموران در پی او هستند. در قرار با مرتضی ماجرای نیامدن ابراهیم را می گوید و بدین ترتیب، مرتضی هم شناسایی می‌شود. سپس به خانه باز می گردد تا خانه را از نارنجک و اسلحه پاکسازی کند غافل از اینکه ساواک منتظر اوست... طیبه پس از اتمام فشنگ هایش به همراه فرزند چهار ماهه اش مهدی دستگیر می شود و با دستگیری طیبه، مرتضی که از دور شاهد ماجرا بود در دفاع از طیبه به مأموران شلیک می کند و در درگیری به شهادت می رسد. از خانه طیبه برگه اجاره خانه مرتضی را پیدا می کنند وبه خانه آنها می روند 💥فاطمه جعفریان همسر مرتضی حدود سه ساعت مقاومت کرد اما او نیز به شهادت رسید. وقتی ساواک طیبه را دستگیر و به دست هایش دستبند زده بودند، گفته بود: 🌷 مرا بکشید ولی چادرم را برندارید... 💥طیبه، ابراهیم و پسرشان محمدمهدی را پس از دو چند روز شکنجه از تبریز به کمیته تهران منتقل می کنند و یک ماه تمام آنها را زیر سخت ترین شکنجه ها قرار می دهند و سرانجام در سوم خرداد ۵۶ زیر شکنجه به شهادت می رسند... روز سوم اردیبهشت روزنامه ها خبر شهادت فاطمه و مرتضی را نوشتند ولی دیگر از ابراهیم خبری نشد و بعد از پیروزی انقلاب خانواده از عروج او و طیبه با خبر شدند... محمدمهدی فرزند خردسال آنها توسط ساواک به پرورشگاهی سپرده شد و گفته بودند که پدر و مادر این کودک بر اثر اعتیاد فراوان از دنیا رفته اند و برای اینکه کسی او را نشناسد، نام او را شهرام گذاشته بودند. دو سال بعد فرزند آنها با پیگیری های فراوان در پرورشگاه پیدا شده و به آغوش خانواده باز می گردد... 🌺....صاحب خانه اش گفته بود: طیبه که به خانه ما آمد ما سربرهنه و بی حجاب بودیم...😇 این قدر پند و نصیحت کرد و از قرآن و دعا برایمان گفت  تا دیگه نگذاشتیم یک تارموی مان پیدا شود...👌 🌺... که گرفته بودش و دستبند زده بود به دستانش گفته بود... " مرا بکشید اما را برندارید..."😰 برشی اززندگی شهیده انقلاب اسلامی:👇  "طیبه واعظی" ... ... ... همه از یڪ خانواده اند اما...! چفیه بردوش پرچم به دست و برسَر ِتوست اے .. وصیت شهدا و سلاح تودر برابر هجوم دشمن است. 💬 دختران هم می شوند    🔻جهیزیه👈 قالی می بافت به چه قشنگی، ولی درآمدش رو برای خودش خرج نمی کرد. هر چی از این راه در می آورد ، یا برای دخترای فقیر جهیزیه می خرید و یا برای بچه ها قلم و دفتر. 🔅 حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت، البته با اجازه من. یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار. 🔅ازش پرسیدم : «چرا شب عیدی لباس نوت رو در آوردی؟» گفت:« وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره... دیگه نمی پوشمش!» کتاب زندگی به سبک شهدا ناصرکاوه 🌷 ➖علت شهادت  به دست ساواک، برگرفته ازکتاب، کفش های جامانده در ساحل https://eitaa.com/harffe_hesab 🍎🍎🍎
🌎🌎🌎 ❎ این داستان عجیب را حتما" بخوانید. فوق العاده و مستند است 🗓 به مناسبت ۲۷ تیر، روز تجلیل از اسرا و مفقودان ❇️ از شکنجه اسرای ایرانی، تا دفاع از حرم! 💬 آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت که خود از آزادگان است می‌گوید: در اردوگاه تکریت ۵ مسئول شکنجه اسرای ایرانی جوانی بود به نام «کاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر. 🔸 یکی از برادران کاظم، اسیر ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچه‌دار نمی‌شد. با این اوصاف کینه‌ خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی می‌دانست! 🔸 در این میان آقای را بیشتر اذیت می‌کرد. او می‌دانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد می‌کرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچ‌گاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام می‌گذاشت! 🔸 … یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست به سمت سید آقای ابوترابی رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم! ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و… 🔸 اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمی‌زد. حتی به آقای ابوترابی احترام می‌گذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم… 🔹 ایشان هم ماجرای آن روز را نقل کرد و گفت: کاظم عبدالامیر در آن روز به من گفت: «خانواده ما هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من کرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانی‌ها را اذیت کنی. 💭 اما مادرم دیشب خواب (ع) را دیده و حضرت زینب(ع) نسبت به کارهای بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده! ❓ صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانی‌ها را اذیت می‌کنی؟ حلالت نمی‌کنم. 🔹 حالا من آمده‌ام که حلالیت بطلبم.» 🔸 کم کم به مرور زمان محب حاج آقا ابوترابی در دل او جا باز کرد. او فهمیده بود آقای ابوترابی روحانی و از سادات است برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانواده‌اش را از حاج آقا می‌پرسید. 💬 آقای اوحدی ادامه دادند: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه ابوترابی بسیار خوب بود. تا اینکه روزی قرار شد آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند. کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل می‌کرد… کاظم می‌خواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهره‌مند شود. 🔸 روزها گذشت تا اینکه آزاد شدند. کاظم برای خداحافظی با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد. 🔸 او پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند و به هر سختی بود راهی ایران شد. او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد. وقتی فهمید حاج‌آقا ابوترابی در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شده‌اند به شدت متأثر شد. برای همین به مشهد و سرمزار آقای ابوترابی رفت و مدت‌ها آنجا بود. 🔸 کاظم از خدا می‌خواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذرد. او سراغ برخی دیگر از اسرای ایرانی رفت و از آن‌ها بابت شکنجه‌ها و… حلالیت طلبید. ⁉️ حالا شاید این سؤال را بپرسید که این ماجرا هر چند زیباست و نشان از یک انسان دارد، چه ربطی به دارد؟! 🔸 ربط ماجرا در اینجاست که انسان اگر توبه واقعی کند می‌تواند مقام را کسب کند. کاظم داستان ما مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب(ع) در به شهادت رسید. ✅ او ثابت کرد که مانند حر اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم، می‌توانیم حتی به مقام شهادت برسیم. ______ 📚 منبع: با تلخیص، کتاب مدافعان حرم، موسسه شهید ابراهیم هادی. . https://eitaa.com/harffe_hesab 🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
🌎🌎🌎 ❎ نکته بصیرتی دختر آرایش کرده ‌در حالی که سگی بغلش بود در صف نذورات ایستاده بود. خانمی تذکر داد. دیگری برآشفت که چرا می خواهید را مصادره کنید؟ درب این دستگاه بر همه باز است ؛حتی بی حجاب و مادر پیری با صدای لرزان گفت : پس امام حسین بی خود شد. چون یزید ایرادی نداشت ؛ کمی مست بود؛ بود و 😐😐😐 . https://eitaa.com/harffe_hesab 🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
🌎🌎🌎 🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸سوختگی‌های دست امّت🔸 آن كه بيش از هزار و صد سال است به هركس می گويد «اَيُّكُمْ يَاخذُ جَمْرَهُ فِي كَفِّهِ فَيَتْرُكُهَا حَتَّي يَبْرد» (کدام یک از شما یک حبه آتش را در دست می‌گیرد تا سرد بشود؟)، تا بالاخره امام سلطنت پهلوی را گرفت تا سرد شد، جمره حكومت بعثی را گرفت تا سرد شد. جمره استكبار جهانی در چهره اسرائيل را حزب‌الله گرفت تا بعد از 33 روز سرد شد. حماس هم گرفت تا بعد از 22 روز سرد شد. مساله، مساله گرفتن آتش در دست است و اين ايام آخرالزمان است كه ايمان در دل نگه داشتن از آتش در دست نگه داشتن سخت‌تر است. اين همه ، سوختگی‌های دست امت است كه را نگه داشته و تاكنون از نگه داشتن آن خم به ابرو نياورده است. اين آتش بالاخره سرد خواهد شد، همان طور كه شاه و صدام سرد شدند. امام با سرد شدن آتشِ شاه، به ميان ما برگشت و آن منتظر با سرد شدن است كه زيارتش خواهیم کرد. . https://eitaa.com/harffe_hesab 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸