eitaa logo
💕واسطه گری ازدواج دائم "حریم عشق"💕
1.1هزار دنبال‌کننده
169 عکس
187 ویدیو
1 فایل
ان شاء الله در این کانال بتوانیم واسطه ای برای امر ازدواج جوانان عزیزمان باشیم.🥰🕊️ ✅✍️ثبت نام 👇 https://eitaa.com/harime_eshgh00/471 ✅همسان گزینی https://eitaa.com/joinchat/37224752Ce8052271f0 #ازدواج #جوان #عشق
مشاهده در ایتا
دانلود
16.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💾 دوره آموزشی رایگان 📀 🔹️استاد داودی نژاد 🍂قسمت سیم(پایانی) ☘هم فکری ☘سفر ☘نظر پدر و مادر ☘اهل مشورت ☘رازداری ☘الگو های زندگی ☘فضای مجازی ☘بازی های رایانه ای ☘شبکه های اجتماعی ☘ابراز محبت ☘هدف در زندگی 💞 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🟢 اگه تا حالا هیچ آموزشی در مورد خواستگاری اصولی ندیدید؛ این فایلها 👇رو حتما گوش کنید 🔴 تمامی قسمت‌هایِ سوالاتِ در کانال واسطه گری ازدواج دائم 🌹👇 🔵 برای دیدن قسمت اول آموزش‌های ازدواج،👈 اینجا کلیک کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟥🟥آنچه که خانمها لازمه بدانند درباره ازدواج موقت طولانی مدت⁉️ 🌸خواهران محترم 🌸 شما هم مثل خواهر من هستید تا حدی که بتونم و وقت داشته باشم، راهنمایی میکنم ✅نکات مهم ✅هشدارها ✅توصیه ها ✅تجارب ✅مسائل شرعی ✅مسائل حقوقی ✅مشاوره 🔰 روی لینک بزنید و حتما با دقت همه توصیه ها و نکات را بخوانید.👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2688811838C006aec2d7c 📛⛔️⛔️ورود آقایون ممنوع است و باعث حذف از همه کانال ها می شود⚠️ 🔴🔰حتما سوالات ،نظرات و پیشنهادات، تجارب خود را برای استفاده دیگران برای من بفرستید 👇 @moshaver_114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه وقت به وقت امام رضاست❤️ سلام پناه خستگیم ...🥺 بر ضامن غربت غریبان صلوات🌸 تعجیل در امر فرج صلوات🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌸🌹 پيشنهاد ميكنم بخونيد ، خيلى زيباست 🎁بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت چند دقیقه. بعداز ورودما اذان مغرب گفتند آقای پیرکراواتی،باشنیدن اذان ،درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!! برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقیدبه نماز اول وقت باشد بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم؟ و اوهم قضیه نماز ومرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد... درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه(رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!! روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم... آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم... رسیدیم مشهدو بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد... گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کردکه رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.! به خودگفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش كرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!! حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پيرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟ گفتم:چه شرطی وبرای چی؟ شیخ گفت :قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسروقت اذان بخوانی.! متعجب شدم که او قضيه مرا ازکجا میدانست!؟ كمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد... خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه.! همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!! منهم‌ازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.! اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتندسردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.! درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز.. رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!! اگرعصبانی میشدیاعمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود... نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم : قربان درخدمتگذاری حاضرم شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و... رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟ گفتم : قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت: مردیکه پدرسوخته،کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.! اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد.! بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!! ازآن تاریخ دیگرهرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم... ‎‌‌‌‌‌ (خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان) به اندازه ارادت به امام_رضا(علیه السلام) منتشر کنید. التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ ماییم و شکوهِ نصر ان‌شاء‌الله قدس است و شکستِ حصر ان‌شاء‌الله یک جمعه‌ی نزدیک، نصلّی فی القدس همراه امام عصر ان‌شاء‌الله🌹 تعجیل در امر صلوات🌸 ✨ 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید 🍁یاد بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند. 🍁یاد بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! 🍁یاد بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !! 🍁یاد بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! 🍁آره به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا