برگه ای در خیابان نصب شده بود که بر روی آن این جمله نوشته شده بود:مبلغ 20هزار تومان را گم کرده ام و خیلی به آن نیاز دارم زیرا هزینه ی زندگی ندارم، هرکسی پیدا کرد بیاره به آدرس فلانی که شدیداً به آن نیاز دارم.
شخصی برگه را می بیند و مبلغ 20هزار تومان از جیبش بیرون می آورد وبه آدرس می برد. می بیند پیرزنی ساکن منزل است.
شخص پول را تحویل می دهد، پیرزن گریه میکند و می گوید شما نفر دوازدهمی هستید که آمدید و ادعا میکنید که پولم را پیدا کرده اید!
جوان لبخندی زد و به سمت خروجی حرکت کرد، پیرزن که همچنان داشت گریه میکرد گفت:پسرم، ورقه را پاره کن،چون من،نه آن را نوشته ام و نه سواد نوشتنش را دارم، احساس همدردی شما بامن،من را دلگرم و به زندگی امیدوار کرد و این بزرگترین خیر دنیا برای من است.
#حکایت📜
#مهربانی💌
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀
┗━━━━━━━━┛